|
|
- - Rasmussen v. Denmark, Judgment of 28 November 1984, p. 40 , “ … The scope of the margin of appreciation will vary according to the subject-matter and; in this respect, one of the relevant factors may be the existence or non-existence of common ground between the laws of the Contracting States… “ ↑
- - Andrew Legg, op.cit , p.103. ↑
- - P.G. Carozza, “Uses and Misuses of Comparative Law in International Human Rights: Some Reflections on the Jurisprudence of the European Court of Human Rights”, Notre Dame Law Review, 73, 1997-98, p.1220. ↑
- - Handyside v United Kingdom , op.cit, para. 48. ↑
- - Muller and ors v Switzerland, Judgment of 24 May 1988, para. 35. ↑
- - Frette v France ,Judgment of 26 February 2002 , para 36.:”… The total lack of consensus as to the advisability of allowing a single homosexual … States should be afforded a wide margin of appreciation…” ↑
-
- - در این قضیه متقاضی شکایتی را به دیوان اروپایی مطرح نمود مبنی بر اینکه که درخواست او برای مجوز گرفتن به دلیل همجنس بازی رد گردیده است و این به معنای تبعیض بر مبنای گرایش های جنسیتی است که بر خلاف ماده ۱۴ کنوانسیون میباشد. دولت فرانسه بیان داشت که دلیل رد شدن، تبعیض جنسیتی نمیباشد بلکه ضرر بالقوه ای است که به منافع کودک به هنگامیکه توسط یک همجنس گرا بزرگ شود به او می رسد چرا که او از یک نقش دوگانه مادری و پدری محروم میگردد. ↑
- - Dickson v. The United Kingdom,judgment of 04.12.2007, para 77.:”… The breadth of this margin varies and depends on a number of factors, including the nature of the activities restricted and the aims pursued by the restrictions…” ↑
- -Brannigan and McBride v United Kingdom , op.cit.,para 43:”… The Court recalls that it falls to each Contracting State, with its responsibility for “the life of [its] nation", to determine whether that life is threatened by a “public emergency” …..this matter a wide margin of appreciation should be left to the national authorities…” ↑
- - Ireland v UK , op.cit.,para. 207:”… In this matter Article 15 para. 1 (art. 15-1) leaves those authorities a wide margin of appreciation…” ↑
- - Leander v. Sweden, Judgment of 26 March 1987, para. 59:” … the Court accepts that the margin of appreciation … … protecting national security, was a wide one….” ↑
- - Observer v UK, judgment of 26 November, 1991, Partly Dissenting Opinion of judge Morneilla , para. 3 ↑
- -Müller v. Switzerland, judgment of 24.05.1988, para.32. ↑
- - Holy Synod of the Bulgarian Orthodox Church (Metropolitan Inokentiy) and Others v. Bulgaria, Judgement of 16 September 2010 , para. 2. ↑
- - very weighty reasons. ↑
- - C. A. Groenendijk, Elspeth Guild, Paul Eduard Minderhoud, In Search of Europe’s Borders,
Martinus Nijhoff Publishers, 2003,p. 38. ↑
- -Juliane Kokott, The Burden of Proof in Comparative and International Human Rights Law: Civil and Common Law Approaches With Special Reference to the American and German Legal Systems,Martinus Nijhoff Publishers, 1998 , p.229. ↑
- - United Communist Party of Turkey and Others v. Turkey, 30 January 1998, Application No. 19392/92, para. 46. ↑
- -Manoussakis and others v.Greece judgment of 26 September 1996, Reports of Judmentsand Decisions 1996, para. 44. ↑
- - Kiyutin v. Russia, judgment of 10 March 2011, para. 63:”… the State’s margin of appreciation is substantially narrower and it must have very weighty reasons for the restrictions in question…” ↑
- - manifestly without reasonable foundation- manifestly unreasonable- unreasonableness ↑
- - Ali Riza Çoban, Protection of Property Rights Within the European Convention on Human Rights, Ashgate Publishing, Ltd., 2004,p.212. ↑
- -Stec and Others v. the United Kingdom, 12 April 2006, paras. 52 and 66 ↑
- -A. and Others v. the United Kingdom, 19 February 2009, paras. 173 - 174. ↑
- - R.St.J, Macdonald., op.cit, p.85. ↑
- - Steven ,Greer, The Margin of Appreciation: Interpretation and Discretion under the European Convention on Human Rights, op.cit, p. 33. ↑
- - A.McHarg, “Reconciling Human Rights and Public Interest” ,The Modern Law Review ۶۲, No. 5 ,Sep , 1999, p. 695. ↑
- -MuratTümay, op.cit , p. 234 ↑
- - Steven Greer. “ Balancing’ and the European Court of Human Rights: A Contribution to the Habermas-Alexy Debate”, Cambridge Law Journal, Vol ۶۳, Issue ۰۲,۲۰۰۴ , p. 419. ↑
- - Steven Greer, The Margin of Appreciation: Interpretation and Discretion under the European Convention on Human Rights,op.cit , p. 33. ↑
- -Wingrove v. The United Kindom, op.cit., para. 64 ↑
- -Otto-Preminger-Institut v Austria ,judgment of 20.09.1994, para55:”… the margin of appreciation left to the national authorities, ….the interests of society as a whole. …” ↑
- -A. v. Norway, Application No. 28070/06, judgment of 9 April 2009, para. 74. ↑
- - ماده پنجم کنوانسیون اروپایی حقوق بشر:«… ۳- هر کس که طبق مقررات بند (ج) این ماده دستگیر و یا بازداشت میشود… حق خواهد داشت که ظرف مدت معقولی محاکمه گردد…» ↑
- - ماده ششم کنوانسیون اروپایی حقوق بشر:«… ۳- هر کس که به جرم کیفری متهم میشود حداقل حقوق ذیل را داراست… ب) داشتن زمان و تسهیلات کافی برای دفاع…» ↑
«پس از آنکه افراد با وضع آشفته ای سربازخانه ها را ترک گفتند …. انبارهای خواربار و آذوقه و لباس خالی گردید… از این آشوب عده زیادی شبانه استفاده کردند»[۱۴۴]. در هشتم شهریور شرایط ترک مقاومت را سفرای روس و انگلیس به دولت ایران تسلیم کردند که از دولت ایران خواسته شده بود که: ۱- در مغرب و جنوب[۱۴۵] قسمتهایی از خاک کشور و در شمال[۱۴۶] از قشون ایرانی تخلیه شود تا نیروی نظامی متفقین آن نواحی را اشغال کنند. ۲- در ظرف یک هفته کلیه اتباع آلمانی به جز اعضای رسمی سفارت آلمان از ایران خارج شوند. ۳- شرایط لازم برای حمل و نقل تجهیزات نظامی با بهره گرفتن از راه آهن و جاده ها فراهم شود[۱۴۷].
آنها تأکید کردند در صورت پذیرش خواسته های آنها از قزوین به سمت تهران حرکت نخواهند کرد. با مذاکراتی که بین نخست وزیر و وزیر امور خارجه با سفرای روس و انگلیس انجام شد و با اشغال نکردن پایتخت توسط متفقین به شاه گفتند «چون نیروی خارجی به پایتخت نخواهد آمد حرکت اعلی - حضرت دیگر ضرورتی ندارد. شاه هم متقاعد و از عزیمت منصرف می شود[۱۴۸].» دولت فروغی بر ای تحویل ندادن آلمانی ها شروع به مذاکره کرد زیرا قصد داشت به جای تحویل آلمانی ها به نیروهای متفقین آنها را خود از راه ترکیه روانه آلمان سازد. بالاخره رفتار دولت ایران منجر به آن شد که متفقین خواسته های خود را شدید تر کنند. آنها خواستار تحویل اتباع آلمانی و اخراج اتباع کلیه دول محور- ایتالیا، بلغارستان، مجارستان و رومانی شدند. روز هجدهم شهریور ماه دولت ایران با تعطیلی سفارت خانه های مورد نظر موافقت کرد. اما در ۱۹ شهریور روزنامه اطلاعات در سر مقاله خود با انتقاد از متفقین به رابطه ایران و کشورهای محور اشاره کرد و نوشت که سفارت خانه های ما در پایتخت این کشورها دایر بر روابط سیاسی ما با آنها برقرار خواهد ماند[۱۴۹]. متفقین انتشار این مقاله را بهانه قرار دادند و خواستار تسلیم آلمانی ها شدند در غیر این صورت تهران را اشغال خواهند کرد. آنها در ۲۴ شهریور به دولت اطلاع دادند فردا تهران را اشغال خواهند کرد. اما در روز بیست و پنجم شهریور قبل از اینکه نیروهای متفقین وارد تهران شوند رضا شاه به توصیه سفارت انگلیس از سلطنت استعفاء داد و به نفع ولیعهد کناره گیری کرد. متن استعفاء در صبـح روز بیست و پنجم شهریور توسـط فروغی نوشته شـد و رضا شاه بعد از امضای آن به طرف اصفهان حرکت نمود. در روز بیست و ششم شهریور نیروهای متفقین وارد تهران شدند و روز بعد در خیابان های تهران رژه می رفتند[۱۵۰]. ۳-۲- باز سازی ارتش پس از تهاجم روس و انگلیس به ایران در شهریور ۱۳۲۰ و از هم پاشیده شدن ارتش تحولاتی اساسی در ساختار و سازمان ارتش ایران ایجاد شد و حامیان اصلی بازسازی ارتش شاه و دربار بودند. در ابتدای مجلس و دولت از احیای قدرت ارتش در دوگانگی به سر می بردند چون تصور می کردند محمد رضا شاه هم از ارتش در تحکیم قدرت خود استفاده خواهد کرد و دوباره استبداد سلطنتی را احیا خواهد کرد. اما با فرپاشی و تضعیف دولت مـرکزی درباره شـورش های محـلی در نقـاطی از ایران آغاز شد؛ شـروع شورش های آذربایجان و کردستان بر اهمیت این مهم در بقای وحدت ملی و تمامیت ارضی تأکید شده پس از مدتی نه تنها شاه و دربار بلکه دولت و مجلس نیز از بازسازی و توسعه ارتش حمایت کردند. ۳-۲-۱- سازمان لشکرها، ستاد و آموزش بازسازی و توسعه ارتش در آبان ۱۳۲۰ شروع شده و به دستور شاه جدید مقرر گردید که ستاد ارتش مأمور تهیه طرحهایی درباره امور استخدامی، انتقالات، ترفیعات، آموزش، حمل و نقل، تدارکات و بسیج همگانی تهیه شد. بر اساس تجدید نظر در سازمان ارتش تحولاتی اساسی در سازمان ارتش به وجود آمد. بعد از شهریور ۱۳۲۰ تمامی لشکرهای ارتش منحل شده بودند. در سال ۱۳۲۲ ده لشکر و دو تیپ در نیروی زمینی تشکیل شد: ۱- لشکرهای یک و دو تهران. ۲- لشکر سه آذربایجان خاوری (مرکز شهر تبریز). ۳- لشکر چهار باختر (سنندج) ۴- لشکر پنج جنوب باختری (خرم آباد) ۵- لشکر شش جنوب (شیراز) ۶- لشکر هفت جنوب خاوری (کرمان) ۷- لشکر هشت خاور (مشهد) ۸- لشکر نه (اصفهان) ۹- لشکر ده خوزستان (اهواز) ۱۰- دو تیپ مستقل سوار مکانیزه در تهران.[۱۵۱] همچنین در مناطق مختلف کشور برای هماهنگی، هدایت و اداره یگان های مستقر قرارگاه های عمده ای ایجاد شد. کشور از لحاظ نظامی به پنج ناحیه تقسیم شد: ناحیه یک مرکز ناحیه دو آذربایجان ناحیه سه باختر ناحیه چهار جنوب ناحیه پنج خاور در سال ۱۳۲۴ شاه یک تجدید نظر کلی در سازمان نیروهای مسلح به عمل آورد و نیروی هوایی و دریایی از تابعیت ارتش خارج و هر یک از نیروهای سه گانه زمینی، هوایی و دریایی، ستاد جداگانه ای تشکیل و از نظر هماهنگی تابع ستاد کل گردیدند. در همین سال تیپ مستقل سوار مرکز به لشکر سواره تبدیل شد و در سال ۱۳۲۶ لشکر سوار منحل و افراد آن به لشکر دو مرکز و گارد شاهنشاهی منتقل شدند و لشکر یک مرکز به لشکر یک گارد شاهنشاهی تغییر نام یافت.[۱۵۲]مهمترین نقش شاه در اختیار داشتن فرماندهی کل نیروهای مسلح بود، که از قدرت انتخاب وزیر جنگ و تعیین رئیس ستاد ارتش برخوردار بود. انتصاب این مقامات از شهریور ۱۳۲۰ تا ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و پس از سرنگونی و سقوط دولت مصدق بر عهده شاه بود. وظیفه رسمی شاه تعیین نخست وزیر بود.[۱۵۳] پس از شهـریور ۱۳۲۰ آمـوزش ارتش در دانشـکده افسری انجام می گـرفت. در سـال ۱۳۳۰ به دستور اعلی حضرت «دانشکده نظام» تأسیس شد. این دانشگاه در ابتدای تشکیل، شامل ۹ دانشکده برای ارائه آموزش های تخصصی، دانشکده زرهی، پیاده، توپخانه، مهندسی مخابرات، ترابری، دژبان، سواره و خدمات فنی بود «که هر دانشکده آموزش دسته مربوطه را بر عهده داشت.»[۱۵۴] در سال ۱۳۲۶ دانشکده جنگ دوباره شروع به کار کرد به علت اینکه در سال ۱۳۲۲ تعطیل شده بود. ۳-۲-۲- ژاندارمری پس از شهریور ۱۳۲۰ بازسازی ژندارمری با دستور شاه در دوم مهر ماه آغاز شد این دستور درباره انتزاع واحدهای امنیه لشکرهای ارتش می بود. بر طبق این دستور کلیه واحـدها امنیه نفرات و وسایل خـود را به وزارت کشور منتقل کردند و سرتیپ فضل اللّه زاهدی به ریاست اداره امنیه منصوب شد. کشور به هشت ناحیه مرکز، آذربایجان، خراسان، کرمان، فارس، خوزستان، غرب و اصفهان تقسیم و هر ناحیه امنیه شامل بیست هنگ و پانزده گردان مستقل امنیه ایجاد شد. در سازمان و تشکیلات جدید امنیه دوایر اداری، دفتر، تنظیمات، بازرسی، امور جزائی، حساب داری، کارپردازی، سررشته داری، بهداری، دامپزشکی، قرارگاه آموزشگاه گروهبانی برنامه ریزی شده بود. اداره حراست از امور کلانتران مرزاز وظایف لشکرها منتزع و به ژاندارمری کل کشور «امنیه» واگذار شد و «برای اجرای مأموریت های لازم مرزبانی، ۲۴ کلانتر مرزی و معاونت کلانتری مرزی در مرزهای ایران تشکیل گردید.[۱۵۵]» برای بهبود وضع ژاندارمری و تقویت و توسعه آن از سال ۱۳۲۱ مستشارانی از آمریکا دعوت و استخدام شدند. از دهم آذر سال ۱۳۲۲ ریاست ژاندارمری به سرتیپ سطوتی محول شد. از آذر ۱۳۲۲ « اداره امنیه کل مملکتی» به ژاندارمری تغییر نام نهاد و جز در دوران کوتاهی از نخست وزیری قوام که ژاندارمری به «نگهبانی» تبدیل شد، به همین نام باقی ماند.[۱۵۶] ۳-۲-۳- نیروی دریایی و نیروی هوایی اقدامات لازم برای تشکیل دوباره نیروی دریایی و هوایی از اواسط دهه ۲۰ شروع شد. نیروی دریایی ایران بلافاصله پس از شهریور ۱۳۲۰ با از دست دادن ناوها و ناوچه های ایرانی در خلیج فارس و دریای مازندران منحل شد. زمانی که سپهبد جهانبانی وزیر کشور در سال ۱۳۲۵ راجع به گسترش قاچاق در خلیج فارس گزارشی را به هیأت دولت تقدیم نمود، به فرمان شاه مقرر گردید که ازدولت انگلیس خواسته شود به جای کشتی های ایرانی که غرق نموده اند کشتی های جدیدی به دولت ایران داده شود. دولت انگلیس پذیرفت که چهار ناو ۳۲۰ تنی که در سال ۱۳۲۰ تصرف کرده بود تحویل دهد ولی سرانجام با تحویل دو ناو به جای ناوهای غرق شده موافقت خود را اعلام کرد. با دریافت چهار ناو ۳۶۰ تنی و تحویل دو ناو جدید نیروی دریایی ایران در آذر ۱۳۲۵ فعالیت خودش را در جنوب آغاز کرد. روس ها هم که ناوچه های شمال را برده بودند پس از تخلیه ایران چهار ناوچه ایرانی را تحویل دادند[۱۵۷]. نیروی هوایی ایران هم بعد از شهریور ۱۳۲۰ در بلا تکلیفی به سر می برد. به طور کلی به خلبان ها نیروی هوایی اجازه پرواز داده نمی شود به علت اینکه از فرار احتمالی خلبانها با هواپیما به شوروی جلوگیری شود، چون هنوز آثار تبلیغات دموکراتها باقی بود. در سال ۱۳۲۷ تعداد کارکنان نیروی هوایی ایران ۳۴۱ نفر بود که تنها ۵۹ نفر از آنها تحصیلات عالی داشتند و فقط ۲۹ تن از آنها قادر به پرواز با هواپیما های جنگی بودند، در سال ۱۳۲۷ رزم آراء رئیس ستاد ارتش خواستار طرحی برای انحلال نیروی هوایی می شود[۱۵۸]. اما از آنجایی که سرگرد غلامرضا مصور رحمانی مأمور تهیه طرح انحلال نیروی هوایی بود توانست رزم آرا را متقاعد کند به جای انحلال این سازمان نیروی هوایی را تقویت کند و برای آن یک فرمانده تعیین شود. برای تجدید و توسعه سازمان نیروی هوایی، دانشکده خلبانی، آموزشـگاه فنی، مکانیک و اداره هواشناسی راه اندازی می شود. همچنین گروهی از خلبانهای نیروی هوایی برای تکمیل آموزش های خود به ایالات متحده و گروهی نیز به انگلیس اعزام شدند. کارکنان نیروی هوایی در سال ۱۳۳۱ به ۳۷۸۰ نفر رسید که صدها تن از این افراد در آمریکا و انگلیس آموزش دیده بودند. همچنین نخستین واحد چتر بازی و هوا برد ارتش در اواخر سال ۱۳۲۹ ایجاد شد و فرماندهی آن را در اختیار سروان منوچهر خسرو داد نهاده شد[۱۵۹]. ۳-۲-۴- مستشاران آمریکا در ایران عدم توانایی سازمانها و دستگاه های دولتی ایران در برخورد و مقابله با مشکلات ناشی از جنگ یک بار دیگر مسئله استخدام مستشاران خارجی را برای وزارت خانه ها و سازمان های مختلف دولتی ایران مطرح نمود. بازسازی ارتش و نیروهای مسلح پس از شهریور ۱۳۲۰ به طور کلی در همه زمینه ها با کمک مستشاران آمریکایی انجام شد. به طور کلی هدف ایالات متحده از تقویت نهادهای نظامی در ایران در مرحله اول مقابله با کمونیسم و در درجه دوم، دستیابی به منافع اقتصادی بود.
(۳-۲)
که در آن است. نکته جالب توجه این است که هیچ مؤلفه ای از حالت اتم ساده در این اندرکنش ها ظاهر نمی شود. به این فرم ویژه کت های سیستم اتم – میدان ( که یکی کت با حالت میانی با برهم کنش دو قطبی الکتریکی و دیگری حالت است که جدا از هم هستند) حالت تاریک۱ یا تله اندازی شده گویند. این حالت تاریک از حالت برانگیخته مجزا است چرا که دامنه احتمال گذار الکترونیکی با دامنه احتمال گذار تداخل ویرانگر دارد. وقتی یک الکترون در حالت تاریک به دام افتاده است و نمی تواند به حالت بر انگیخته شود ، باعث می شود محیط برای میدان های اپتیکی شفاف شود.
.Dark state1 اگر اندازه میدان های اتصالی ( پالس های لیزری ) و به طور تعادلی نسبت به هم تنظیم شوند، علامت منفی در برهم نهی همدوس حالت های و که حالت را نتیجه می دهند، تضمین خواهد کرد که ممان دو قطبی متناظر از بین خواهد رفت و نا پدید خواهد شد. بنابراین، دو جمله ای که باهم جمع می شوند تا دامنه گذار بین و را نتیجه دهند مشابه هم بوده ودارای اندازه معکوس هستند، بنابراین کل دامنه از بین خواهد رفت. حالت اغلب به حالت غیر اتصالی اشاره دارد به طوری که حالت در اتصال با میدان های الکترومغناطیسی باقی می ماند. با فرض اینکه برهم نهی حالت کل جمعیت سیستم از طریق پمپاژ اپتیکی اعمالی نتیجه خواهد داد. نکته جالب اینکه گسیل خودبه خودی از حالت ، را جمعیت دار خواهد کرد اما هیچ فرایند جذبی از به جهت جمعیت دار کردن آن وجود ندارد. در طرح معمولی که در آن ، هر دو قدرت جفت کننده دارای بزرگی قابل مقایسه ای هستند، ضمن اینکه میدان ها نیز جهت رسیدن به وضعیت اشباع گذار دو فوتونی به اندازه کافی قوی می باشند. در واقع در این شرط ضرورتاً لازم نیست که میدان ها کافی باشند تا گذار های تک فوتونی و را اشباع کنند چرا که تحت شرایط تشدید دو فوتونی، حالت می تواند به صورت بی دررو حذف شود و بنابراین به ملاحظات مرتبط با جفت شدگی بین اتم ها و میدان ها وارد نمی شود. در سیستم ، اثرات تداخلی از هر دو میدان جفت کننده نشأت می گیرد چرا که آن ها دارای قدرت و شدت قابل مقایسه ای هستند. چنانچه یکی از میدان ها ( مثلاً میدان ) قوی باشد به طوری که داشته باشیم ،در این صورت فقط اثرات تداخلی ناشی از فرایند های انجام گرفته از میدان مهم و تأثیر گذار خواهد بود. این حالت یک وضعیتی است که در طرح های مطرح است و این ارتباط نزدیک بین و مورد بررسی قرار گرفته است که در فصول بعدی این پایان نامه خواهیم دید]۶[. به طور معمول در طرح ، حالت های و زیر تراز های فوق ریز یا همان زیمن حالت پایه هستند و بنابراین هر دو حالت به طور خود به خودی در ابتدا اشغال شده اند. به عبارتی از ابتدا جمعیت دار شده اند. در مقابل در بسیاری از طرح های ، حالت یک حالت برانگیخته است و هیچ جمعیتی ( تراز اشغال شده ای ) در هیچ زمانی در طی فرایند ندارد. برخلاف مورد ، که مقیاس زمانی برای تله اندازی جمعیت در حالت دارای چندین طول عمر تابشی است، در مورد ،این اثر درون یک اتم تنها در مدت زمانی از مرتبه برقرار می شود که به طور معمول خیلی سریع تر از است. مقایسه با طرح های گذار جمعیت به طور بی دررو و همدوس ( استیرپ ) نیز نشان می دهد که وضعیت معادل با مراحل اولیه در فرایند گذار جمعیت است، موقعی که به طور خودبه خودی شمارنده پالس های لیزری شرط اساسی را ارضا کنند. تداخل کوانتومی مرتبط با از دو قسمت اساسی ناشی می شود: یکی از دامنه گذار بین حالت های و و دیگری یک جمله ناشی از میدان تشدیدی و دامنه افزوده شده ناشی از حضور میدان . این جمله اضافه شونده یک علامت منفی نسبت به اولی دارد و از این رو در یک وضعیت ایده آل جمله اول را به طور کامل حذف خواهد کرد. در مورد ، از آن جایی که میدان لیزری بزرگ است ( در آزمایش های میدان معمولاً میدان اتصالی نامیده می شود و با نشان داه می شود، همچنین یک میدان لیزری ضعیف پروب است که با نشان داده می شود. ) منطقی است که اساس حالت پوشیده ۱ را برای آنالیز و تجزیه و تحلیل این سیستم انتخاب کنیم. بر اساس این حالت، حالت های بالاتر یک برهم نهی همدوس تشکیل می دهند که برای یک اتصال تشدیدی به فرم زیر خواهد بود : (۳-۳)
(۳-۴)
دامنه گذار در فرکانس تشدیدی ( غیر پوشیده ) از حالت پایه به حالت های پوشیده۱، به صورت مجموع مشارکت ها به حالت های و خواهد بود. اگر حالت ناپایدار باشد، در این صورت سهم های مربوط به گذار حذف می شود چرا که آن ها با علامت مخاف وارد جمع خواهند شد. ارتباط بین معادلات (۲-۱) –(۲-۲) و حالت های اتصالی و غیر اتصالی معادلات (۲-۳) . (۲-۴) می تواند به آسانی دیده شود. حالت های و ( یعنی حالت های و در معادلات (۲-۱) و (۲-۲) ) در حالت تشدید دو فوتونی ( رامان ) به حالت های ساده اتمی توسط حالت های زیر مرتبط می شوند:
(۳-۵) (۳-۶)
و یا به عبارت دیگر ما می توانیم حالت های اتمی ساده را بر حسب عبارت های و تعریف کنیم. Dressed state .۱ بنابراین برای مثال حالت ( حالت پایه اتم ) می تواند به صورت زیر نوشته شود: (۳-۷)
برای حالت از معادله (۲-۷) واضح است که حالت تقریباً معادل و هم ارز حالت خواهد بود و بنابراین ( برای رزونانس و تشدید دو فوتونی و یک حالت پایدار ) جذب از بین خواهد رفت . متناوباً اگر فرایند در پایه حالت ساده اتمی ( به جای حالت های پوشیده ) بررسی شود، حالت های به اصطلاح همدوس را می توان به عنوان کمیت های مربوط به تداخل در نظر گرفت.
شکل۳-۲ طرح حالت پوشیده برای پدیده . حالت های پوشیده در اینجا با کت های و نشان داده می شود تداخل ویرانگر بین دامنه های جذب پروب ناشی از این دو حالت پوشیده منجر به می شود. از دید نیمه کلاسیکی این همدوسی ها را می توان در ارتباط با دو قطبی های الکتریکی نوسانی میدان های اتصالی اعمالی بین جفت حالت های کوانتومی سیستم، به عنوان مثال تلقی کرد. برانگیختگی قوی این دو قطبی ها زمانی اتفاق می افتد که میدان های الکترومغناطیسی نزدیک به تشدید، با یک گذار دو قطبی الکتریکی بین دو حالت به کار روند. البته در حالت کلی این همدوسی ها با عناصر غیر قطری ماتریس چگالی مشخص می شوند که توسط ترکیبات دو سویه دامنه های احتمال مربوط به دو حالت کوانتومی سیستم به دست می آید. عناصر غیر قطری ماتریس چگالی یک نقش اساسی در تحول و تکامل یک اتم متصل به میدان های الکترومغناطیسی ایفا می کنند. بنابراین بسیاری از محاسبات اثرات همدوسی اتمی و اثر در سیستم های سه ترازی برحسب عبارت های ماتریس چگالی بسط داده می شوند. شفافیت القا شده الکترومغناطیسی ( ) نتیجه تداخل کوانتومی میان گذار های چند گانه یک حالت الکترونیکی نهایی منفرد است. برای دست یابی به این تداخل کوانتومی ، حالت های الکترونیکی اولیه بایستی به طور متقابل همدوس باشند. ( به عبارتی محیط به طور همدوس آماده شود). در این فصل تعریف ریاضیاتی جامعی از و معادلات اپتیکی بلوخ را در سیستم های مختلف فراهم می کنیم. محاسبات یک پیشینه ساده ، مکانیسم حاکم بر را شرح می دهد و یک نقطه ارجاع ارزشمندی را قبل از شروع یک بحث نظری جامعی از ایجاد می کند. اگرچه برای به دست آوردن همدوسی اتمی مورد نیاز مکانیسم های دیگری همچون گذاربی درروی سریع تحریکی رامان وجود دارد. رایج ترین مکانیسم به دست آوردن است. در فصل های بعدی هر دو پدیده را در یک سیستم پنج ترازی خواهیم دید. در مقایسه دو فرایند اپتیک کوانتومی استیرپ و می توان گفت: در هر دو اثر، از میدان های لیزری استفاده می شود، و این میدان ها دارای فرکانس های رابی متناظر هستند. در هر دو، تله اندازی جمعیت همدوس و حالت های تاریک اساس لازم برای انتقال جمعیت هستند. در هر دو پدیده، انتقال جمعیت و حالت های تشدید دو فوتونی مطرح است. پالس لیزری پمپ در هردو به گذار های اتمی اعمال می شود. دو تفاوت عمده میان استیرپ و شفافیت القا شده ی الکترومغناطیسی وجود دارد : در استیرپ میدان لیزری استوکس در ابتدا اعمال می شود حال آن که در ابتدا پالس لیزری پروب برای تحریک گذار اتمی به کار برده می شود. تفاوت اساسی این است که در فرایند استیرپ گسیل خود به خودی از تراز برانگیخته وجود ندارد اما در شفافیت القا شده به واسطه گسیل خود به خودی از تراز حالت جمعیت دار می شود. البته هیچ فرایند جذبی از حالت به تراز جهت جمعیت دار کردن آن وجود ندارد. ۳-۴ با معادلات برداری بلوخ در تحلیل پدیده ، دو روش در نظر گرفته می شود. یکی روش اختلالی و دیگری روش برداری بلوخ. با هر جوابی توان پذیرفتاری های محیط را به دست آورد. اما با توجه به اینکه راه حل اختلالی برای انحرافات تک فوتونی بزرگ و میدان های پمپی نسبتاً بزرگ نقض می شود، ودر یکی از میدان ها بزرگ است، از این رو اکثراً روش برداری بلوخ مورد بررسی قرار می گیرد. این روش نسبت به روش اختلالی چندین مزیت دارد. اولاً راه حل برداری بلوخ هیچ فرضی درباره ی قوی بودن نسبی میدان های جفت کننده و پمپی ندارد. ثانیاً ، برای نامیزانی فرکانسی تک فوتونی بزرگ مقدار آن دقیق تر است.
۶ - تشکیل تیمهای با وظیفه متقابل. او اظهار می دارد که مدیریت عمودی تارهایی ایجاد نموده است که به خودی خود جز رشته های نخ نیستند و تنها هنگامی که پودها به آنها اضافه شده و درهم تنیده شوند، سازمان مستحکم ایجاد میشود. با تشکیل تیمهای با وظیفه متقابل در میان تارهای عمودی مدیریت، پودهایی پیدا شده و به تحرک عرضی سازمان کمکمی کند. ایشی کاوا اظهار می نماید که کنترل کیفیت با آموزش آغاز می شود و با آموزش پایان می پذیرد. در مدیریت جامع کیفیت باید به همه کارکنان از مدیر عامل گرفته تا کارکنان صف آموزش داده شود. باید نحوه نگرش همه کارکنان تغییر یابد. برای انجام این کار می بایست آموزش ها تکرار و تکرار شوند .
وی برای ارتقای کیفیت دو ابزار اساسی معرفی میکند . ۱ – استاندارد. ۲ - کنترل کیفیت. این دو ابزار محصول اطلاعات علمی و روش های علمی است. وی می گوید ” یک تن علاقه، بدون نتیجه است مگر با یکاونس اطلاعات علمی آمیخته شود “، به عبارت دیگر ایشان برای موفقیت واقعی در امر کیفیت، داشتناطلاعات علمی، فنی و تخصصی را اجتناب ناپذیر می داند. از نظر ایشی کاوا به منظور دستیابی به کیفیت لازم است ۱۰ اصل ذیل را که جنبه ها و روش های دستیابی بهکیفیت را فراهم می کند رعایت نمود. ۱ - بررسی بهبود کیفیت قبل از هر چیز دیگر. ۲ - تدوین سیاستهای ارتقای کیفیت. ۳ - شناسایی اولویتها در ارتقای کیفیت. ۴ - مشخص کردن رهبری فرایند کیفیت. ۵ - دادن آموزش. ۶ - بازنگری فرایند بهبود. ۷ - مشخص کردن مسئولیت مدیریت ارشد. ۸ - طراحی سیستم مدیریت چند وظیفهای. ۹ - توجه به این اصل که ستاده سیستم شما، داده مشتری شماست. ۱۰ - رهبری کل فرایند(کاظمی، هوشیار، ۱۳۸۸). ۶- ۶- ۲- ۲ [۱۰۱] او یکیاز آموزگاران دکتر دمینگ بوده و نظریه طراحی فرایندهای مدیریتی به منظور ایجاد موقعیتهای سودآور برای مشتریان و صاحبان فرایندها را همگانی نموده و استفاده از ابداع خود تحت عنوان “نمودار کنترل فرایند” راگسترش داد. وی مؤلف کتاب ” اقتصاد کیفیت تولید ” است که به عنوان نخستین کتاب آماری است که در جهت بهبود کیفیت کالای تولیدی به رشته تحریر در آمده است. وی متعقد بود که فقدان اطلاعات بطرز مؤثری تلاشهای کنترل و فرایندهای مدیریتی را در محیط کار کند می سازد. برای کمک به مدیران در اتخاذ تصمیمات علمی، اثربخش و اقتصادی، او روش کنترل آماری فرایند را ابداع نمود. او همچنین چرخه شوارت را در زمینه آموزش و ارتقا بوجود آورد و تفکر مدیریتی را با تحلیل آماری ترکیب نمود که تحت عنوان چرخه PDCA معروف است. او معتقد بود که استفاده از این چرخه سازمانها را به ارتقای جامع کیفیت رهنمون خواهد ساخت. او معتقد به وجود نوسات در مراحل تولید کالا بود و اعتقاد داشت که میتوان دلیل نوسانات را از طریق استفاده ازعلم آمار بررسی و نسبت به پایین آوردن نوسانات و در نتیجه بهبود محصولات اقدام نمود. این روش به مدیران کمک می کند تا نیاز به تغییر در خطوط تولید را تشخیص داده و تغییرات لازم را به انجام برسانند. شوارت با استفاده از این روش توانست حدود نوسانات فرایند را محاسبه کند . شوارت علت نوسانات را به عوامل عام و عوامل خاص تقسیم بندی می کند. در تعریف عوامل عام، وی مشکلات و مسئولیت ها را ناشی از عملکرد مدیریت در مجموعه سیستم تلقی می نماید و عوامل خاص را به نوعروش، افراد و یا صرفا” متوجه ماشین آلات می سازد(کاظمی، هوشیار، ۱۳۸۸). ۷- ۶- ۲- ۲ شینگو[۱۰۲] طی سالهای ۱۹۶۴ - ۱۹۶۱ شینگو عقاید خود را از کنترل کیفیت به ارائه پوکا- یوک، خطا یابی یا مفهومضایعات صفر گسترش داد. بعدها این نگرش با موفقیت به سایر کارخانه ها کشیده شد و ظرف دو سال عملیات عاری از ضایعات مستقر گردید. در سال۱۹۸۰ سیستم پیش اتوماسیون را بنا نهاد و نیز سیستم تعویض قالب در یکدقیقه را توسعه داد، که بخشی از سیستم تولید بموقع است. تولید به موقع، سیستمی است که در آن ورودی ها، همان زمانی که مورد نیاز است به سیستم تولید وارد می شوند. از مزایای این روش جلوگیری از هزینه هایسنگین انبارداری است(کاظمی، هوشیار، ۱۳۸۸). [۱۰۳] کاندو بر رابطه بین کیفیت و نیروی انسانی تأکید خاصی داشته و انسانیت را اساس انگیزه می داند و بیان می کند که کار انسان بایستی شامل سه عنصر اساسی زیر باشد : خلاقیت - لذت اندیشیدن فعالیت بدنی - لذت کارکردن با عرق پیشانی اجتماعی بودن - لذت سهیم بودن در خوشی و غم همکاران کاندو در کتاب خود تحت عنوان ” انگیزه انسانی - یک عامل حیاتی برای مدیریت ” تصریح می کند که : کار هرچه خلاق تر باشد نقش مهمی در ایجاد انگیزه دارد. وی چهار اقدام عمده زیر را در پشتیبانی چنین فرایندی پیشنهاد می کند : ۱- وقتی دستورالعمل کار را صادر می کنید، اهداف واقعی کار را روشن کنید. ۲ - سعی کنید افراد قویا” احساس مسئولیت برای انجام دادن کار خود کنند. ۳ - برای خلق ایده های نو فرصت بدهید. ۴ - ایده ها را بپرورانید و بگذارید به بار بنشینند. او معتقد است با رعایت اصول چهارگانه این امکان بوجود میآید تا کار به عنوان یک فعالیت خلاق جلوهگر گردد و نیز اگر عقاید ایجاد و پرورش یابند افراد درگیر، اتکا به نفس را احساس نموده و این تجربه گران قیمتی از دیدگاه انگیزش است(کاظمی، هوشیار، ۱۳۸۸). [۱۰۴] اوکلند اعتقاد دارد که اغلب مردم از روش خود ارزیابی بدون درک واقعی مفاهیم نهفته در آن استفادهمیکنند. آنها تمایل دارند، اغلب روی تعداد امتیازات کسب نموده توجه نمایند. در سازمانها جداول مبتنی برخود ارزیابی سازمانها که تمرکز روی امتیازات را تشویق می کنند بیشتر از مفاهیم پشت صحنه که تعیینمکانهای نیازمند به ارتقاست، جلوهگر میباشد، در حالیکه در خود ارزیابی باید همیشه روی مفهوم فرایندها، فرصتهای ارتقا و سنجش های مشتری محور تمرکز نمود نه تنها بر امتیازات. وی در کتاب سازمانهای برتر، یک چارچوب منطقی را شرح داده است که سازمانها می توانند قدم به قدم برای شناسایی عوامل کلیدی موفقیت از آن پیروی نموده و جهت حرکت سازمان را با در خواست سئوالات ذیل تعیین نمایند : به چه چیزهایی می خواهیم برسیم ؟ رسالت سازمان چیست ؟ عوامل حیاتی موفقیت چیست ؟ چگونه می فهمیم که به این اهداف رسیده ایم ؟ شاخصهای عملکرد کلیدی کدام ها هستند ؟(کاظمی، هوشیار، ۱۳۸۸). ۷-۲-۲ ویژگی های کلیدی TQM پیشگیری از نقص، به جای کشف دیرتر آن تمرکز بر فرآیندهای مربوط به تولید و خدمات تعهد و دلبستگی به بهبود مداوم فرآیندها تعهد و دلبستگی به نوآوری فرآیندها و نوآوری های نوین کاربرد آن در هر چیزی که می سازیم یا انجام می دهیم( حاجی شریف،۱۳۷۶، ۱۳۲). ۸-۲-۲ نیازمندی های اساسی اجرای TQM تعهد و حمایت مدیریت ارشد مداوم و بلندمدت بودن آن مشتری گرا بودن درگیر کردن همه کارکنان کارگروهی
*
*
بکوویتزو ویلیامز(۱۹۹۹)
*
*
*
*
*
پیترگوتشاک (۲۰۰۶)
*
*
*
*
*
روب ومهاردت(۲۰۰۲)
*
*
*
*
*
*
*
۲-۱-۵-۱) فرایند خلق و تبدیل دانش پیش از بیان الگوی فرایند خلق و تبدیل دانش(SECI ) لازم است تا مفهوم پایه ای (بی ای)تحلیل شود بی ای(BA ) مفهومی ژاپنی و به معنی مکان [۴۸] است. این مفهوم که نخستین بار توسط کیتارو نیشیدا [۴۹]، ارائه شده به معنی مکانی مشترک برای برقراری روابط می باشد. این مکان می تواند فیزیکی (اداره و دایره کاری، (مجازی) نامه الکترونیک و کنفرانس تصویری) یا ترکیبی از این دو باشد . آن چه مفهوم (بی ای) را از تعاملات عادی افراد متمایز می کند ، چنین فضایی، مفهوم خلق دانش می باشد .(بی ای) بستر ارتقای دانش فردی و جمعی را فراهم می کند. دانشی که حاصل تجارب و اندیشه های دیگران می باشد، قابل حصول توسط افراد دیگر است . در واقع بی ای محتوایی را فراهم می کند که فرایند خلق دانش و انتقال آن شکل بگیرد . این فضا می تواند در گروه های کاری، گروه های غیر رسمی ، تیم های پروژه ای ، جلسات موقتی یا در تماس با مشتریان شکل بگیرد(رنانی و فامقی،۱۳۸۸).
مدیریت دانش تلاش و کوشش هوشیارانه سازمانی در جهت کسب توان رقابتی ،نوآوری و بهره وری در دنیایی با تغییرات سریع تکنولوژی و بازار آشفته و پر درد سر امروزی است. مدیریت دانش در سازمانی منشا ارتباطات و اطلاعات را به دانش تبدیل و از تراکم بیش از حد دادها و اطلاعات بلا استفاده و مزاحم جلوگیری می نماید . این فرایند سیکلی بسته و یکباره نیست بلکه سیکلی حلزونی یا فنری شکل و مداوم از توسعه و بهبود سازمانی می باشد که خروجی هر سیکل ورودی سیکل بعدی است ،بطوریکه سازمان در این نقطه از لحاظ توسعه و بهبود ، نوآوری ،رقابت و سایر فاکتورهای دیگر توسعه در سطح بالاتری از نقطه ورودی سیکل ماقبل خود قرار دارد(جعفری مقدم ،۱۳۸۱ ). ۲-۱-۵-۲) الگوی فرایند مدیریت دانش منبع:(بکوتز و ویلیامز،۲۰۰۲). الگوی بوکویتز و ویلیامز[۵۰] (۲۰۰۲) فرآیندهای مدیریت دانش را به دو بخش استراتژیکی و تاکتیکی تقسیم بندی می کند. بخش تاکتیکی شامل فرایند به دست آوردن دانش مورد نیاز برای فعالیت ها ، به کار گیری دانش در ایجاد ارزش، یادگیری ، مبادله و تسهیم دانش م وجود بین افراد است . فرایند استراتژیک، به دست آوردن ارزش از فرایند تاکتیکی در جایی است که استراتژی سازمان با اهداف سازمانی مورد استفاده قرار گیرد.عواملی که می توانند به آن فرآیندها کمک کنند (یا مانع آن شوند) ، تحت عنوان توانمند سازها[۵۱] (محرک ها) شناخته می شوند. این توانمندسازها عبارتند از : استراتژی و رهبری ،فرهنگ، اندازه گیری (معیار ( و فناوری(رنانی و نامقی،۱۳۸۸). مدیریت دانش : نقش دانش به عنوان گران بهاترین سرمایه هر سازمان طی دهه اخیر بسیار بیشتر شده است و موفق ترین سازما ن ها و شرکت ها در دنیا شرکت هایی هستند که از گنج های نهفته در اذهان کارکنان خویش بهره بالاتری ببرند مانند شرکت های ساپ، تولید کننده نرم افزار که در سرمایه گذاری بازار بورس و لکس واگن را پشت سرگذاشته یا شرکت اینترنتی نت اسکیپ که از اپل پیشی گرفته و یا مایکروسافت[۵۲] متفکرترین کارخانه که شرکت های عظیمی مانند بوئینگ و کداک ر ا به حاشیه رانده. در حال حاضر ، بیشتر ارزش افزوده به دست آمده توسط سازمان ها به وسیله دانش است نه تجهیزات و امکانات مادی چنانکه چارلز هندی نظریه پرداز پیشروی مدیریت اعتقاد دارد که ما هم اکنون در مرحله ای هستیم که ارزش سرمایه فکری شرکت اغلب چندین برابر دارائی. مادی آن است .بنابراین مدیریت دانش یا هنر ایجاد ارزش افزوده از این سرمایه ناملموس به عنوان یک پارامتر بسیار تأثیر گذار از اهمیت و ارزش ویژه ای برخوردار است. دانش بدنه کلی یادگیری و مهار تهایی است که افراد (نه ماشین ها( برای حل مسائل به کار می برند. دانش فقط داده یا اطلاعات نیست و با وجود اینکه ساختار دانش از هر دو عامل مذکور نشأت می گیرد ولی تفاوت آ نها اجباراً ماهوی نیست. دانش تنها منبعی است که هر چقدر بیشتر بهره برداری گردد و مورد استفاده واقع شود بیشتر افزایش می یابد (پروست و حسین خواه،۱۳۸۵) رایج ترین تقسیم بندی دانش تقسیم بندی به دو بخش ضمنی و صریح است . دانش ضمنی دانشی است که از راه تجربه و یادگیری عملی به دست می این دانش کدگذاری نمی شود ، این دانش ، دانش نانوشته سازمان می باشد که بیانگر میزان تجربه و مهارت کارکنان می باشد. که پولانی در این زمینه می گوید (بیشتر از آنچه که می توانیم بیان کنیم می دانیم). با این وجود دراکر تنها راه یادگیری دانش ضمنی را تجربه و شاگردی کردن می داند تا بدانیم چگونه کاری را به نحو مطلوب انجام دهیم(آریازند،۱۳۸۹). در برابر دانش ضمنی ، دانش صریح وجود دارد که دارای قابلیت کد گذاری و تبیین از راه گویش می باشد و این دانش سهولت زیادی در برقراری ارتباط از طریق گویش دارد، که کدگذای انجام شده ممکن است در قالب،کلمات، اعداد و یا نمادها باشد مانند نمادهای استفاده شده در دستگاه های نت موسیقی. ابتدایی ترین تعریف مدیریت دانش عبارت است از یافتن راهی برای خلق، شناسایی، کشف ، توزیع و انتقال دانش سازمانی به افراد نیازمند آن. بات، مدیریت دانش را فرایند ایجاد ، تایید ، ارائه ، توزیع و کاربرد دانش می داند. سوکومارو می گوید: مدیریت دانش حرفه ای است که هدف آن مهار و به کارگیری دانش و اطلاعات و دسترسی بی کم و کاست به آن برای همه کارکنان در یک سازمان است، با این هدف که آن ها کارشان را بهتر انجام دهند.
|
|