۶ - تشکیل تیمهای با وظیفه متقابل.
او اظهار می دارد که مدیریت عمودی تارهایی ایجاد نموده است که به خودی خود جز رشته های نخ نیستند و تنها هنگامی که پودها به آنها اضافه شده و درهم تنیده شوند، سازمان مستحکم ایجاد میشود. با تشکیل تیمهای با وظیفه متقابل در میان تارهای عمودی مدیریت، پودهایی پیدا شده و به تحرک عرضی سازمان کمکمی کند. ایشی کاوا اظهار می نماید که کنترل کیفیت با آموزش آغاز می شود و با آموزش پایان می پذیرد. در مدیریت جامع کیفیت باید به همه کارکنان از مدیر عامل گرفته تا کارکنان صف آموزش داده شود. باید نحوه نگرش همه کارکنان تغییر یابد. برای انجام این کار می بایست آموزش ها تکرار و تکرار شوند .
وی برای ارتقای کیفیت دو ابزار اساسی معرفی میکند .
۱ – استاندارد.
۲ - کنترل کیفیت.
این دو ابزار محصول اطلاعات علمی و روش های علمی است. وی می گوید ” یک تن علاقه، بدون نتیجه است مگر با یکاونس اطلاعات علمی آمیخته شود “، به عبارت دیگر ایشان برای موفقیت واقعی در امر کیفیت، داشتناطلاعات علمی، فنی و تخصصی را اجتناب ناپذیر می داند.
از نظر ایشی کاوا به منظور دستیابی به کیفیت لازم است ۱۰ اصل ذیل را که جنبه ها و روش های دستیابی بهکیفیت را فراهم می کند رعایت نمود.
۱ - بررسی بهبود کیفیت قبل از هر چیز دیگر.
۲ - تدوین سیاستهای ارتقای کیفیت.
۳ - شناسایی اولویتها در ارتقای کیفیت.
۴ - مشخص کردن رهبری فرایند کیفیت.
۵ - دادن آموزش.
۶ - بازنگری فرایند بهبود.
۷ - مشخص کردن مسئولیت مدیریت ارشد.
۸ - طراحی سیستم مدیریت چند وظیفهای.
۹ - توجه به این اصل که ستاده سیستم شما، داده مشتری شماست.
۱۰ - رهبری کل فرایند(کاظمی، هوشیار، ۱۳۸۸).
۶- ۶- ۲- ۲ [۱۰۱]
او یکیاز آموزگاران دکتر دمینگ بوده و نظریه طراحی فرایندهای مدیریتی به منظور ایجاد موقعیتهای سودآور برای مشتریان و صاحبان فرایندها را همگانی نموده و استفاده از ابداع خود تحت عنوان “نمودار کنترل فرایند” راگسترش داد.
وی مؤلف کتاب ” اقتصاد کیفیت تولید ” است که به عنوان نخستین کتاب آماری است که در جهت بهبود کیفیت کالای تولیدی به رشته تحریر در آمده است. وی متعقد بود که فقدان اطلاعات بطرز مؤثری تلاشهای کنترل و فرایندهای مدیریتی را در محیط کار کند می سازد. برای کمک به مدیران در اتخاذ تصمیمات علمی، اثربخش و اقتصادی، او روش کنترل آماری فرایند را ابداع نمود. او همچنین چرخه شوارت را در زمینه آموزش و ارتقا بوجود آورد و تفکر مدیریتی را با تحلیل آماری ترکیب نمود که تحت عنوان چرخه PDCA معروف است. او معتقد بود که استفاده از این چرخه سازمانها را به ارتقای جامع کیفیت رهنمون خواهد ساخت. او معتقد به وجود نوسات در مراحل تولید کالا بود و اعتقاد داشت که میتوان دلیل نوسانات را از طریق استفاده ازعلم آمار بررسی و نسبت به پایین آوردن نوسانات و در نتیجه بهبود محصولات اقدام نمود. این روش به مدیران کمک می کند تا نیاز به تغییر در خطوط تولید را تشخیص داده و تغییرات لازم را به انجام برسانند. شوارت با استفاده از این روش توانست حدود نوسانات فرایند را محاسبه کند .
شوارت علت نوسانات را به عوامل عام و عوامل خاص تقسیم بندی می کند. در تعریف عوامل عام، وی مشکلات و مسئولیت ها را ناشی از عملکرد مدیریت در مجموعه سیستم تلقی می نماید و عوامل خاص را به نوعروش، افراد و یا صرفا” متوجه ماشین آلات می سازد(کاظمی، هوشیار، ۱۳۸۸).
۷- ۶- ۲- ۲ شینگو[۱۰۲]
طی سالهای ۱۹۶۴ - ۱۹۶۱ شینگو عقاید خود را از کنترل کیفیت به ارائه پوکا- یوک، خطا یابی یا مفهومضایعات صفر گسترش داد. بعدها این نگرش با موفقیت به سایر کارخانه ها کشیده شد و ظرف دو سال عملیات عاری از ضایعات مستقر گردید. در سال۱۹۸۰ سیستم پیش اتوماسیون را بنا نهاد و نیز سیستم تعویض قالب در یکدقیقه را توسعه داد، که بخشی از سیستم تولید بموقع است. تولید به موقع، سیستمی است که در آن ورودی ها، همان زمانی که مورد نیاز است به سیستم تولید وارد می شوند. از مزایای این روش جلوگیری از هزینه هایسنگین انبارداری است(کاظمی، هوشیار، ۱۳۸۸).
[۱۰۳]
کاندو بر رابطه بین کیفیت و نیروی انسانی تأکید خاصی داشته و انسانیت را اساس انگیزه می داند و بیان می کند که کار انسان بایستی شامل سه عنصر اساسی زیر باشد :
خلاقیت - لذت اندیشیدن
فعالیت بدنی - لذت کارکردن با عرق پیشانی
اجتماعی بودن - لذت سهیم بودن در خوشی و غم همکاران
کاندو در کتاب خود تحت عنوان ” انگیزه انسانی - یک عامل حیاتی برای مدیریت ” تصریح می کند که : کار هرچه خلاق تر باشد نقش مهمی در ایجاد انگیزه دارد. وی چهار اقدام عمده زیر را در پشتیبانی چنین فرایندی پیشنهاد می کند :
۱- وقتی دستورالعمل کار را صادر می کنید، اهداف واقعی کار را روشن کنید.
۲ - سعی کنید افراد قویا” احساس مسئولیت برای انجام دادن کار خود کنند.
۳ - برای خلق ایده های نو فرصت بدهید.
۴ - ایده ها را بپرورانید و بگذارید به بار بنشینند.
او معتقد است با رعایت اصول چهارگانه این امکان بوجود میآید تا کار به عنوان یک فعالیت خلاق جلوهگر گردد و نیز اگر عقاید ایجاد و پرورش یابند افراد درگیر، اتکا به نفس را احساس نموده و این تجربه گران قیمتی از دیدگاه انگیزش است(کاظمی، هوشیار، ۱۳۸۸).
[۱۰۴]
اوکلند اعتقاد دارد که اغلب مردم از روش خود ارزیابی بدون درک واقعی مفاهیم نهفته در آن استفادهمیکنند. آنها تمایل دارند، اغلب روی تعداد امتیازات کسب نموده توجه نمایند. در سازمانها جداول مبتنی برخود ارزیابی سازمانها که تمرکز روی امتیازات را تشویق می کنند بیشتر از مفاهیم پشت صحنه که تعیینمکانهای نیازمند به ارتقاست، جلوهگر میباشد، در حالیکه در خود ارزیابی باید همیشه روی مفهوم فرایندها، فرصتهای ارتقا و سنجش های مشتری محور تمرکز نمود نه تنها بر امتیازات. وی در کتاب سازمانهای برتر، یک چارچوب منطقی را شرح داده است که سازمانها می توانند قدم به قدم برای شناسایی عوامل کلیدی موفقیت از آن پیروی نموده و جهت حرکت سازمان را با در خواست سئوالات ذیل تعیین نمایند :
به چه چیزهایی می خواهیم برسیم ؟
رسالت سازمان چیست ؟
عوامل حیاتی موفقیت چیست ؟
چگونه می فهمیم که به این اهداف رسیده ایم ؟
شاخصهای عملکرد کلیدی کدام ها هستند ؟(کاظمی، هوشیار، ۱۳۸۸).
۷-۲-۲ ویژگی های کلیدی TQM
پیشگیری از نقص، به جای کشف دیرتر آن
تمرکز بر فرآیندهای مربوط به تولید و خدمات
تعهد و دلبستگی به بهبود مداوم فرآیندها
تعهد و دلبستگی به نوآوری فرآیندها و نوآوری های نوین
کاربرد آن در هر چیزی که می سازیم یا انجام می دهیم( حاجی شریف،۱۳۷۶، ۱۳۲).
۸-۲-۲ نیازمندی های اساسی اجرای TQM
تعهد و حمایت مدیریت ارشد
مداوم و بلندمدت بودن آن
مشتری گرا بودن
درگیر کردن همه کارکنان
کارگروهی
رابطه مدیریت دانش و مدیریت کیفیت جامع در شرکت های بیمه- قسمت ۱۳