۱۹۷۹ ۴۲
۱۹۸۵ ۴۵
۲۰۰۵ ۴۸
Sieverd & Oehl, 2002 51
Schenck & Smith, 1982 54
۱۹۷۷ ۵۷
۱۹۹۹ ۶۰
Gerd & Trappe, 1974 63
Berch & Koske, 1986 66
جدول۴-۱۴-جدول نتایج تجزیه واریانس فراوانی اسپورها در رویشگاههای مختلف ۶۸ جدول ۴-۱۵- نتایج تجزیه واریانس فراوانی اسپورها در جهات مختلف ۶۹
جدول ۴-۱۶- ضریب همبستگی پیرسون بین خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک و فراوانی اسپورها ۷۰
فصل اول:
(مقدمه و کلیات)
۱-۱-مقدمه
جنگلهای زاگرس به عنوان بخش مهمی از جنگلهای ایران نقش بســیار مهمی را در تلطیف آب و هوا، جلوگیری از فرسایش خاک و حفظ محیط زیست منطقه و کشور ایفا میکنند، همچنین وجود گونههــای متنوع گیاهی و جانوری و جاذبههای گردشگری و طبیعی ایــن منطقه را متمایز از ســایر مناطق ســاخته و توجه اکثر محققین علوم زیستی را به خود معطوف ساخته است. امروزه این جنگلها به دلیل دخالتهای بیرویه انسان، شرایط متفاوت آب و هوایی همانند دمای بالا، کاهش بارندگی و دورههای طولانی مدت خشکسالی، کمبود عناصر غذایی خاک شرایط بحرانی را سپری میکنند و بنابراین استقرار زادآوری طبیعی و عدم امکان تجدید حیات طبیعی در آن ها بســیار محدود و با مشکل مواجه شده است) میرزایی و همکاران، ۱۳۹۰).
گونهی درختی زالزالک (Crataegus pontica) یکی از گونه های بومی منطقه است و با توجه به نقش ارزشمند آن در جلوگیری از فرسایش، افزایش آبهای زیرزمینی، حفظ حیات وحش، محصولات فرعی و ارزشهای اقتصادی به ویژه خواص دارویی، زینتی و خوراکی از اهمیت زیادی برخوردار میباشد،که در بیشتر نقاط تخریب توسط روستاییان و جنگلنشینان جهت استفاده از میوه، سوخت، چرای دام و … باعث کاهش کیفی و کمی این رویشگاهها شده است. از طرفی با توجه به شرایط خشک و نیمه خشک منطقه و پایین بودن حاصلخیزی خاک آن، امکان زادآوری طبیعی این گونهها با مشکل مواجهه شده، زیرا این عوامل، مهمترین عوامل محدودکننده رشد و استقرار نهال گونههای درختی و درختچهای در مناطق خشک و نیمه خشک محسوب میشود (Caravaca et al., ۲۰۰۳). در نتیجه برای افزایش استقرار نهال گونههای درختی و درختچهای در این مناطق استفاده از روشی که از طریق بهبود جذب آب و عناصر غذایی توانایی نهالها را در جهت استقرار در این مناطق افزایش داد، ملزم است. در این ارتباط میتوان میکوریزی را بعنوان ساختاری زنده که در آن همزیستی قارچ و ریشه پدید می آید و به افزایش توان هر دو موجود منجر می شود نام برد (فیضی کمره و همکاران، ۱۳۹۰). میکوریز به همزیستی اجباری بین قارچهای ریشهای با گیاهان عالی گفته می شود که در این همزیستی قارچها با افزایش سطح جذب ریشه، آب و عناصر غذایی به ویژه فسفر و نیتروژن را از خاک گرفته و در اختیار گیاه قرار میدهد و گیاه نیز هیدروکربنهای مورد نیاز قارچها را در اختیارشان قرار میدهد.
در این میان یکی از مهمترین گروه ها در این قارچها، میکوریز آربسکولار است
( Liu et al., ۲۰۰۸).
در بیشتر اکوسیستمهای دنیا بوده و نقش مهمی را در خاک بازی می کنند (et al., ۲۰۰۱ Schussler). این قارچ در جذب آب و عناصر غذایی بخصوص فسفر و نیتروژن زمانی که این عناصر کمیاب و یا در محلول خاک تحرک کمی دارند را، ازطریق ریشه افزایش داده و همچنین امکان ابتلای گیاه را به عوامل بیماری زای خاکزاد کاهش میدهد (et al., ۱۹۹۴ Norris).
تبادل مواد غذایی در این قارچها بین ریسهها و سلولهای ریشه میزبان جریان دارد (فیضی کمره و همکاران، ۱۳۹۰). قارچ آربسکولار توانایی گیاهان را برای استقرار، مقاومت در برابر موقعیتهای تنش زا شامل کمبود مواد غذایی، خشکی و رقابت افزایش میدهد این تأثیرها از راه توسعه شبکه های ریسه به طول ۱۶۰ متر در هر گرم خاک ریزوسفر و تشکیل یک سیستم جذبی مکمل برای سیستم ریشه گیاه میسر می شود (et al., ۱۹۹۴ (Degens. این گروه بخش مهمی از جامعه میکروبی خاک را تشکیل داده و فرم همزیستی اجباری با حدود دو سوم از همهی گونه های گیاهی دارند (Trappe, ۱۹۸۷). حدود سه دهه قارچهای آربوسکولار به دلیل توانایی خود برای ایجاد همزیستی با ۹۰-۷۰ درصد از گونههای گیاهی (Smith et al., ۲۰۰۸) بهبود مواد معدنی و جذب آب در گیاهان (Finlay, 2008) توجه افراد زیادی را به خود جلب کردهاند.
۱-۲- ضرورت و اهمیت موضوع تحقیق
ناحیهی رویشی زاگرس یکی از وسیعترین مناطق رویشی کشور است که با وسعت حدود ۵ میلیون هکتار حدود ۴۰ درصد کل جنگلهای کشور را به خود اختصاص داده است (ثاقب طالبی و همکاران، ۱۳۸۳). به جهت کاربرد میکروارگانیسمها در احیا و تجدید اراضی خصوصاً در مناطق خشک و نیمه خشک آگاهی از وضعیت فراوانی قارچهای میکوریزی برای داشتن مدیریت پایدار مطالعه و شناسایی قارچهای همزیست با گونه های درختی بومی منطقه بسیار حیاتی است زیرا با شناسایی و داشتن اطلاعات علمی از وضعیت همزیستی آن میتوان در جهت احیای این گونه برای تکثیر تجاری آن به شکل علمی گام برداشت، لذا در این مطالعه به شناسایی و تعیین فراوانی و درصد کلونیزاسیون قارچهای همزیست با ریشه این گونه و رابطه فراوانی آن ها با عوامل فیزیوگرافی و عناصر خاکی پرداخته خواهد شد. مهمترین اهداف این تحقیق عبارتند از:
۱-۲-۱-اهداف کلی
شناسایی قارچهای همزیست با ریشهی درخت زالزالک در منطقهی مورد مطالعه
تعیین درصد فراوانی و پراکنش گونههای مختلف قارچی
۱-۲-۲- اهداف جزئی
بررسی ﺗﺄثیر عوامل محیطی بر فراوانی قارچهای میکوریزی همزیست با زالزالک
تعیین درصدکلونیزاسیون[۱] قارچ با ریشهی گیاه
۱-۲-۳- فرضیه های تحقیق:
۱-فراوانی قارچهای میکوریزی در دامنههای شمالی بیشتر از دامنه جنوبی است.
۲-بین مواد آلی خاک و درصد کلونیزاسیون ریشه زالزالک همبستگی مثبت وجود دارد.
۳-قارچهای همزیست با زالزالک بیشتر از نوع وزیکولار آربوسکولار هستند.
۱-۳- کلیات
۱-۳-۱-گیاهشناسی گونهی درختی مورد مطالعه
خانواده رزاسه[۲] شامل جنسهای آلو[۳]، سیب[۴]، زالزالک[۵]، گلابی[۶]، بارانک[۷] است.
جنس زالزالک متعلق به خانوادهی گلسرخیان است که به دو فرم درخت و درختچه ظاهر میشوند. این جنس دارای ۱۵۰ تا ۱۲۰۰ گونه در جهان است و پراکنش آن عموماً در مناطق معتدل نیمکره شمالی میباشد Christensen, ۱۹۹۲)).
زالزالک (Crataegus pontica) درختی کوچک خزانکننده با ارتفاع ۶ تا ۱۰ متر که دارای ساقهی باریک و محکم با پوست قهوهای مایل به خاکستری و دارای شکافهای عمیق طولی است و برگهای آن تخممرغی تا بادبزنی شکل است، دارای دم برگ کوتاه، گل سفید و میوهی آن تقریباً کروی و به رنگ زرد، طلایی (قهرمان، ۱۳۷۶) و نارنجی (Donmez, ۲۰۰۹) است.
اینگونه اکثراً در مناطق سنگلاخی و دامنههای آفتابگیر پراکنش دارد. اینگونه خشکیپسند، مقاوم به خشکی و نیازهای خاکی میباشد (Janicka et al., ۲۰۰۳).
۱-۳- ۲- پراکنش درخت زالزالک درایران و جهان
جنس زالزالک در مناطق معتدل شمالی، بیشترین پراکنش را بین عرض جغرافیایی ۵۰-۳۰ درجهی شمالی دارد (Yazdinezhad et al., 2014).
زالزالک به صورت گسترده در غرب آسیا، هند، چین، اروپا ، شمال آمریکا و شمال آفریقا انتشار یافته است .(Pengzhan et al.,2012) انتشار این گونه از ارمنستان، قفقاز و ایران تا ترکیه پیش میرود) ثابتی، ۱۳۷۳٫(
پراکندگی آن شامل قسمتهای شمال غرب و غرب و مرکز ایران است (خاتم ساز، ۱۳۷۱).
۱-۳-۳- همزیستی[۸]
رابطهی همزیستی شکل ویژهای از زندگی است که در آن دو موجود زنده از گونههای مختلف در کنار هم برای مدت کم و بیش طولانی زندگی میکنند. در همزیستی اختیاری دو موجود مختلف، اختیار آن را دارند که با همدیگر یک رابطهی همزیستی برقرار کنند؛ اما به ضرورت نیازمند این رابطه نیستند و میتوانند بدون همدیگر نیز به زندگی ادامه دهند. درحالیکه در همزیستی اجباری یک جاندار برای اینکه زنده بماند، باید با جاندار دیگری، همزیستی داشته باشد. این نوع همزیستی که در آن هر دو موجود از یکدیگر سود میبرند، همزیستی مسالمتآمیز یا همیاری گفته میشود . از انواع همزیستی مسالمتآمیز در طبیعت میتوان به ارتباط قارچهای ریشهای و گیاهان اشاره کرد.
۱-۳-۴- قارچهای میکوریزی
فرانک (۱۸۸۵) پس از شناسایی رابطهی همزیستی میکوریزی، با مطالعهی بیشتر از نظر مورفولوژیک، قارچهای میکوریز اکتوتروف[۹] را معرفی کرد. در این دسته، ریسههای قارچ اطراف ریشهی گیاه میزبان را به صورت غلافی پوشش داده بودند. در ادامهی پژوهشهای خود، انواع دیگری از همزیستی را معرفی کرد که در آن ریسه به داخل سلول میزبان نفوذ میکرد، این دسته آندوتروف[۱۰] نام گرفت. بعد از آن واژههای آندومیکوریز [۱۱]و اکتومیکوریز[۱۲] برای تقسیم بندی میکوریز به کار برده شد (مستاجران و ضوئی، ۱۳۸۵). قارچهای اکتومیکوریزی در سطح خارجی پوست ریشهی گیاه تشکیل ریسه میدهند و با ریشهی اکثر گیاهان معتدله همزیستی دارند. در حالیکه قارچهای آندومیکوریز در بین و داخل سلولهای ریشهی گیاه میزبان قرار دارند (Quilambo, ۲۰۰۳)، که خود شامل آربوتوئید[۱۳]، وزیکولار آربسکولار[۱۴]، ارکیدومایکوریز[۱۵]، مونوتروپوید[۱۶]، اریکوید[۱۷] و اکتندومایکوریز [۱۸]هستند (Peterson et al., ۲۰۰۴).
۱-۳-۵-قارچهای میکوریز آربسکولار
قارچهای میکوریزی با گیاهان در سطوح مختلف تعامل دارند و میتوانند به میکوریزی اجباری، میکوریزی اختیاری و غیرمیکوریزی تقسیم شوند ((Brundrett, ۲۰۰۴٫
میکوریزآربسکولار یکی از مهمترین گروهها در این قارچها است، واژه Arbuscule به معنای «درخت مانند» در واقع یک ساختار قارچی، درون سلولهای کورتکس ریشه است و عبارت میکوریز از واژهی یونانی »mycos» و »rhiza» مشتق شده و به معنای «قارچ ریشه» است
(Crowe, 2012). در این همزیستی قارچ به کمک ریسههای خارج ریشهای خود جذب آب و عناصر غذایی را برای گیاه افزایش داده و بدین ترتیب باعث افزایش محصول و مقاومت گیاه در برابر تنشهای محیطی و قارچهای انگل خاکزی میشود (Pfleger and Linderman, ۱۹۹۴).
۱-۳-۶-طبقهبندی قارچهای میکوریزی آربوسکولار
گرجی-کیوان-سالمین
تولید روغن حیوانی و گیاهی
مارگارین – روغن نباتی ناب- صنعتی بهشهر-
تولید لبنیات
کالبر – پاک –پگاه آذربایجان غربی-پگاه خراسان –پگاه اصفهان
تولید حبوبات و نشاسته
گلوکوزان
منبع : (سایت رسمی بورس اوراق بهادار)
جایگاه صنعت مواد غذایی در بورس اوراق بهادار تهران
ارزش جاری صنعت محصولات غذایی و آشامیدنی در بازار سهام معادل ۳۶,۷۰۰ میلیارد ریال است که۱/۳ درصد ارزش کل بازار را تشکیل میدهد. همچنین میانگین ارزش معاملات روزانه این صنعت ۴۴ میلیارد ریال است که ۶/۲ درصد ارزش معاملات روزانه بورس را بهطور میانگین تشکیل میدهد.
این صنعت معادل ۸۰۰ درصد سود ظرف ۵ سال گذشته برای سهامداران خود به ارمغان آورده است و در سالهای گذشته با نرخ رشد ۳۴ درصد در سال ارزش بازار این صنعت افزایش یافته است. نسبت سرمایه ثبت شده به ارزش جاری صنعت محصولات غذایی نیز ۰۵/۰ است که نشاندهنده فاصله گرفتن ارزش جاری بازار این صنعت نسبت به مبلغ اسمی و یا سرمایه ثبت شده آنها است.
بررسی روند P/E و حرکت شاخص صنعت
در سالهای گذشته که صنعت محصولات غذایی و آشامیدنی مورد اقبال فعالان بازار سهام نبوده است، حداکثر نسبت پی بر ای ۶/۶ مرتبه بوده است. ولی در سال جاری به علت رشد سودآوری این صنعت، تقاضا برای خرید سهام شرکتهای این گروه افزایش چشمگیری یافته تا جاییکه نسبت P/E این گروه به ۴/۱۰ مرتبه نیز رسیده است.
بررسی نسبتهای ارزیابی صنعت
نرخ رشد سودآوری این صنعت طی سالیان گذشته از ۲/۱ به ۸ درصد رسیده است که جای رشد بیشتری نیز در سالهای آتی خواهد داشت. نسبت PEG این صنعت معادل ۵/۰ است که تقریبا معادل نسبت PEG بازار است و ضریب بتا ۲۳/۲ است که به معنای ۱۲۰ درصد نوسان بیشتر از شاخص کل است که نمایانگر حرکتهای نوسان گیرانه فعالان بازار روی این صنعت است. ولی از طرف دیگر، P/E جاری این صنعت معادل ۱/۸ است که از P/E بازار ۳۱ درصد بیشتر است. چنانچه قبلا گفته شد، نسبت P/E بالا یا ناشی از انتظار رشد سودآوری آتی صنعت است یا به دلیل گران بودن سهام شرکتهای موجود در صنعت است. در خصوص صنایع غذایی، علت P/E بالا ناشی از انتظار رشد سودآوری بازار از این گروه است که باعث شده قیمت سهام این صنعت افزایش یابد.
صنعت محصولات غذایی به علت افزایش میزان تولید و فروش از یک طرف و اخذ مجوز افزایش نرخ فروش محصولات خود از طرف دیگر، سودآوری خوبی را در سالهای گذشته به منصه ظهور گذاشته است. پیشبینی این صنعت نیز حاکی از رشد بیشتر سودآوری دارد و احتمال میرود برخی از شرکتهای این گروه با تعدیلهای مثبت EPS نیز مواجه شوند. اما نکته مهم در این خصوص، این است که خرید سهام یا صنعتی که پیشبینی میشود تعدیل مثبت سودآوری به همراه دارد، در هر قیمتی مقرون به صرفه نیست و خرید آن توصیه نمیشود، به این معنا که اگر چه صنعت محصولات غذایی، در شرایط کنونی اقتصادی، صنعت رو به رشدی است و دورنمای مثبتی دارد، اما به دلیل وجود نسبت P/E 1/8 مرتبه ای و نرخ رشد (G) 8 درصدی، سرمایهگذاری در سهام این گروه در حال حاضر کمی دیر است، به این معنا که اگر قبلا در قیمتهای پایینتر سرمایهگذاران وارد این صنعت شده اند که مناسب است. در غیر این صورت، باید صبر کرد تا قیمتها کمی کاهش یابد و در قیمتهای پایین تر و در موجهای اصلاحی بازار با نسبت P/E کمتری وارد این صنعت شد که با توجه به نرخ تورم جامعه و نرخ سود بدون ریسک بانکها، توجیه اقتصادی داشته باشد. بنابراین با توجه به موارد فوق موفقیت شرکتهای صنایع غذایی علاوه بر افزایش درجه رقابتی آن ها و کاهش هزینههای تولید، استقرار مدیریت نوین وتولید انبوه و استفاده از صرفههای ناشی از مقیاس تولید، به بازاریابی خاصی نیز نیاز دارد که با بازاریابی کالاهای دیگر متفاوت است و علاوه بر تازگی مواد غذایی و بهداشت و سلامت مردم، باید به نظر مصرفکننده توجه شود . همچنین شرکتهای صنایع غذایی باید در مصرفکننده ایجاد نیاز کنند و مثلا در ایران که نوشیدنیها محدود به چای و دوغ هستند، از ظرفیتهای موجود کشور استفاده کنند تا تنوع نوشیدنیها را شاهد باشیم. توجه به قدرت خرید مردم، هدایت یارانههای دولتی به سمت ترویج غذای سالم، معرفی هزاران غذای مورد مصرف در کشورهای دیگر و سرعت بخشیدن به فرایند پخت غذا برای خانوادهها و کارکنان شرکتهایی که از لذت پخت غذا محرومند و… از مواردی است که شرکتهای صنایع غذایی با توجه با آن ها میتوانند در بازاریابی موفقتر باشند و ظرفیتهای خالی امروز شرکتهای صنایع غذایی را به بازارهای جدیدو موفقیت در بازاریابی و فروش تبدیل کنند.
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
مقدمه
برای هر علمی به تناسب موضوع آن، روش خاصی وجود دارد و حتی در هر نظام علمی برای رشتهها و شاخههای آن علم به تناسب موضوع و مسائل برای هر کدام یک روش خاص و مناسب لازم است. از اینرو با توجه به ملاکهای مختلف، روشهای متفاوتی وجود دارد. شناخت علمی از یک پدیده زمانی میسر خواهد شد که بر اساس مجموعهای از شیوهها و تدابیر علمی فراهم آید. در واقع شناخت حاصل شده، برآمده از اعتبار روشی است که برای دستیابی به شناخت، اتخاذ میشود (دانایی فرد و دیگران، ۱۳۸۶). تحقیق فرایندی است که پژوهشگر می کوشد بدان وسیله پیچیدگیهای روابط متقابل بین افراد را بهتر درک کند.
اگرچه در یک تحقیق علمی، هدف، رکن اساسی آن است اما نباید از اهمیت روش، که همانا طریقه رفتن به سوی هدف است، غفلت نمود و به شرح آن که در واقع تشریح اصول بنیادی به کار رفته در تحقیق است، کمتر بها داد. کشف واقعیت و نیل به امکان پیش بینی همواره موتور محرکه تحولات علمی بوده است. اینکه واقعیت چیست و چگونه می باید آن را کشف کرد قرنهاست مورد مجادله و بحث روش شناسان و شناخت شناسان قرار گرفته است. ارتباط ذهن با واقعیت های بیرونی شاید محور این مباحث باشد. سوال این است که ذهن پژوهشگر تا چه حد می باید و می تواند درگیر درک حقیقت و واقعیت شود. به عبارت دیگر برداشت محقق تا چه میزان می باید و مجاز است که بر واقعیت سایه افکند؟
درک و انتخاب روش مناسب جهت پیشبرد تحقیق مستلزم شناخت روش شناسی میباشد. بنابراین در این فصل از تحقیق پس از بیان نوع روش تحقیق، به بررسی و تشریح روش اجرای تحقیق و معرفی جامعه آماری ، روش نمونه گیری ، روش گردآوری اطلاعات ، بررسی روایی و پایائی ابزار تحقیق و روش تجزیه و تحلیل داده ها در هر یک از روش های تحقیق کیفی و کمی پرداخته و در انتها مختصات و مراحل تحقیق ارائه می گردد .
روش شناسی تحقیق
شیوه انجام دادن هر کار و یا طرز اجرای هر هدف و برنامه را روش[۳۸۴] گویند. مسلم است که انجام دادن کار و اجرای هدف بر اساس اصول و قواعدی صورت میپذیرد، لذا کارهایی که از روی عادت و بدون آگاهی و با پیروی از نظم و سیاق معینی انجام میشوند را نمیتوان روش نامید. انواع روشها را انسانها طراحی یا ابداع کرده و به کار میگیرند، وجه مشخص روش این است که از آگاهی و درک انسان سرچشمه گرفته باشد. کاربرد مجموعه و یا ترکیبی از روشها برای نیل به اهداف بالاتر و پیچیدهتر را روش شناسی میگویند (حافظ نیا،۱۳۸۱).
دستیابی به هدفهای علم یا شناخت علمی میسر نخواهد بود، مگر زمانی که با روششناسی درست صورت پذیرد. باید توجه داشت که اعتبار دستاوردهای تحقیق به شدت تحت تأثیر اعتبار روشی است که برای تحقیق انتخاب میگردد. به عبارت دیگر، اعتبار یک تحقیق از روش تحقیق است و نه از موضوع تحقیق. انتخاب روش انجام تحقیق بستگی به هدفها و ماهیت موضوع تحقیق و امکانات اجرایی آن دارد. پس هنگامی میتوان در مورد روش بررسی و انجام یک تحقیق تصمیم گرفت که ماهیت موضوع تحقیق، هدفها و نیز وسعت آن مشخص باشد(خاکی، ۱۳۷۸ : ۱۵۵).
روش تحقیق یک فرایند نظام مند برای یافتن پاسخ یک پرسش یا راه حل یک مسئله است ( خاکی ، ۱۳۷۸ ، ۲۰۱). هدف از انتخاب روش انجام تحقیق این است که مشخص کنیم چه روش تحقیقی برای بررسی موضوعی خاص لازم است. انتخاب روش انجام تحقیق بستگی به هدفها و ماهیت موضوع تحقیق و امکانات اجرایی آن دارد. پس هنگامی میتوان در مورد روش بررسی انجام یک تحقیق تصمیم گرفت که ماهیت موضوع تحقیق، هدفها و نیز وسعت دامنه آن مشخص باشد (خاکی، ۱۳۷۸ : ۱۵۵).
روشهای تحقیق به عنوان جستجوهای علمی در جهت دستیابی به حقیقت بر اساس معیارها و مبناها، به شکلهای مختلف دستهبندی میشوند اما انواعی از تحقیقات به علت ماهیت چند بعدی و پیچیدهای که دارند در چندین طبقه قرار میگیرند (خاکی، ۱۳۷۹؛ ۹۳). به طور کلی انواع تحقیقات براساس شاخص های مختلفی طبقهبندی میشوند که عبارتند از:
الف ـ طبقهبندی انواع تحقیق برمبنای هدف
ب ـ طبقهبندی انواع تحقیق برمبنای نتیجه
ج ـ طبقهبندی انواع تحقیق برمبنای نوع دادهها
بر این اساس تحقیقات را از لحاظ هدف انجام تحقیق، به چهار نوع اکتشافی، تبیینی، توصیفی و پیش بینی تقسیم می کنند همچنین از لحاظ نتیجه به سه نوع بنیادی، کاربردی و توسعهای تقسیم میشوند. انواع تحقیقات را بر اساس نوع داده ها نیز میتوان به دو نوع کیفی و کمی تقسیم نمود. با توجه به توضیحات داده شده و موضوع تحقیق، این تحقیق به لحاظ هدف توصیفی و به لحاظ نتیجه کاربردی و توسعه ای وبه لحاظ داده به صورت کمی و کیفی و ترکیبی صورت میگیرد. بنابراین طرح این تحقیق ترکیبی متوالی اکتشافی[۳۸۵] است بدین صورت که در این طرح ابتدا داده های کیفی گردآوری و تحلیل میشوند سپس در مرحله دوم داده های کمی گردآوری و تحلیل میشوند در نهایت هر دو تحلیل کیفی و کمی یکجا مورد تفسیر قرار میگیرند Creswell, et al, 2003)). رویکرد ترکیبی نسبت به تحقیق به معنی استفاده از تحقیق کیفی و کمی در کنار هم میباشد(کرسول و پلانو کلارک ،۱۳۸۷ : ۱۵). بر اساس رویکرد ترکیبی دو یا چند تحقیق کمی و کیفی با بهره گرفتن از دو یا چند روش تحقیق که در رویکردهای کمی و کیفی دارند استفاده میشوند .
روش های کمّی و کیفی مکمل یکدیگر بوده و برای شناخت بهتر پدیده ها می تواند توأماً مورد استفاده قرار گیرد (سرمد و همکاران، ۱۳۷۶؛ ۷۸). استفاده از روش های کمی و کیفی در یک تحقیق اصطلاحاً مثلثسازی[۳۸۶] نامیده میشود. در این تحقیق از هر دو روش کمی و کیفی استفاده شده است. استفاده همزمان از این دو روش به منظور همپوشانی آنها در رفع نقائص احتمالی روشها در شکل انفرادی میباشد. از آنجا که هر روش دارای محدودیتهای خاص خود است، استفاده توأم از هر دو روش میتواند این محدودیتها را خنثی سازد.
در این پایان نامه استراتژی تحقیق در بخش کیفی ، روش تحلیل محتوا و استراتژی تحقیق در بخش کمی ، روش پیمایشی توصیفی می باشد .
۲-۳- تحقیق کیفی- اکتشافی
تحقیق کیفی مبتنی بر پارادایم طبیعتگرایانه[۳۸۷] است. مفروضۀ اصلی پارادایم طبیعتگرایانه این است که «واقعیت مورد مشاهده به تفسیر افراد و ذهنیت آنان بستگی دارد». در این نوع تحقیقات برای شناخت پدیده ها از داده های کیفی استفاده می شود (سرمد و همکاران، ۱۳۷۶؛ ۸-۷۷). به عبارت دیگر دادههای مورد استفاده در این تحقیقات از نوع عدد و رقم نیست بلکه به صورت قضاوتی، ذهنی و شهودی میباشند. نمونههای روشهای کیفی عبارتند از: پژوهش در عمل (اقدام پژوهی)، مطالعۀ موردی، قومنگاری، تئوری مفهوم سازی بنیادی (تئوری برخاسته از داده ها) ( دانایی فرد و همکاران، ۱۳۸۳؛ ۱۳).
۱-۲-۳- روش تحقیق کیفی
داده های کیفی بر اساس مفاهیم و معانی شکل میگیرند در حالیکه داده های کمّی از جنس ارقام و اعداد هستند. روشی که بر اساس آن معانی تحلیل میشوند به کمک مفهوم سازی است در حالیکه ارقام و اعداد به کمک آمار و محاسبات ریاضی تحلیل میشوند.
یکی از روشهای کاربردی در عرضه تحقیق و پژوهش کیفی، تحلیل محتوا میباشد. تحلیل محتوا، روشی است که بر اساس آن میتوان ویژگیهای زبانی یک متن گفته شده یا نوشته شده را به طور واقعبینانه، و منظم شناخت. تفکر بنیادی تحلیل محتوا قرار دادن اجزای یک متن (کلمات، جملات، پاراگرافها و امثالهم بر حسب واحدهایی که انتخاب میشوند) در مقولات میباشد.
گونه های مختلفی از تحلیل محتوا وجود دارد. در یک تقسیم بندی تحلیل محتوا را به سه دسته توصیفی، استنباطی و ارتباطی تقسیم می کنند.
در گونهشناسی دیگری از انواع تحلیل محتوا، بر اساس طبقه بندی داده ها، تحلیل محتوا را به دو دسته استقرایی و قیاسی تقسیم می کنند. این که از کدام یک از این دو نوع استفاده می شود به هدف تحقیق بستگی دارد. اگر دانش کافی در مورد پدیده ها وجود نداشته باشد با این که دانش تکهتکه باشد، رویکرد استقرایی توصیه می شود( Lauri & Kyngas, 2005).
خدمت فردوسی به زبان شیرین فارسی باعث شد که این زبان از دستبرد دشمنان در امان بماند.آنها
میدانستند که برای تسلط بر مردم ایران ابتدا باید زبان آن ها را تسخیر کرد ودر این میان شاهنامه، چون سدّی استوار بود دربرابر تهاجم زبانی اعرابی که قصد داشتند، تمام فرهنگ و اعتبار ایران کهن را نابود سازند.دراین جا فردوسی تمام هستی ودارایی خود را برای زنده نگه داشتن زبان فارسی به کار میبست. مردم با خواندن هربیت ناب شاهنامه نیرو میگرفتند ودربرابر دشمنان جانانه مقاومت میکردند.ابیات شیرین شاهنامه نیروی تقویتی بود که مردم با الهام از داستان های حماسی آن مقاومت خود را بیشتر میکردند.
این جاست که خدمت فردوسی به زبان فارسی و ایران و ایرانی مشاهده میشود. همان طور که آقای ریاحی در این باره میگوید: «حکیم بزرگ وقتی کاخ بلند جاودانی خویش را پی افکند که ایران اسیر استیلای خلافت عربی بغداد بود.ادب رسمی در محافل بالای اجتماع،ادبیات عرب بود.مکاتبات دیوانی وتألیفات علمی بیشتر بدان زبان جریان داشت.او با سرودن کتابی با این حجم وعظمت، توانایی های زبان فارسی را برای بیان انواع مطالب نشان دادو پایهی زبان فارسی را استواری بخشید و زبان شاهنامه طی هزار سال معیار و پشتوانهی زبان فارسی قرار گرفت.اینکه امروز زبان فارسی با تحولات طبیعی هزارساله هنوز دنبالهی زبان فردوسی است واین که هنوز ایرانیان درس نخوانده نیز دربرابر چشمان حیرتزدهی بیگانگان زبان شاهنامه را میفهمند،حکایت از معجزطبع واندیشهی فردوسی دارد.» (ریاحی،۱۳۸۹: ۱۵-۱۴)
علاوه بر این، شاهنامه اثری نادر،گران بها و سودمند است. سند معتبر هوّیت وشناخت قوم ایرانی
میباشد. هرجا نام ایران به زبان آید، یاد شاهنامهی فردوسی نیز در اذهان تداعی میشود.بهیقین شاهنامه نگاهبانی راستین برای فرهنگ وادب فارسی است.راز ماندگاری بسیاری از سنت های ارزشمند گذشتهی پرافتخارمان، مرهون ثبت شدن در این گنجینهی پربهاست وچه بسا اگر شاهنامه نبود ما شاهد نابودی فرهنگ وزبان وادب فارسی بودیم. فردوسی تمام هستی و وجود خود را درراه ثبت فرهنگ غنیّ ملّت ایران معطوف داشت.
اشعار شاهنامه در طول تاریخ عاملی مهم برای دمیدن روحیهی شجاعت،غیرت،جوانمردی واز خود گذشتگی درکالبد جوانان این سرزمین بوده است. وجود شاهنامه همواره حافظ ارزش های ملی و حفاظی در برابر تجاوزات دشمنان این سرزمین بوده است.شاهنامه داستان حماسه و از خودگذشتگی است،داستان فدا شدن در راه میهن، داستان برتری شهادت بر تسلیم واسارت. به یقین ملّتی که صاحب چنین پشتوانهی محکمی باشد،برای همیشهی تاریخ زنده خواهد ماندودشمنان،هرگزجرأت تجاوز وتعدی به این سرزمین را به خود نمیدهند.
شاهنامه، تنها ازجنبهی ادبی متمایز از دیگر آثار نیست؛ بلکه هر بیت آن سرگذشت تاریخ بزرگ ایران زمین است وریشه در اعماق آرزوهاوآمال قوم کهنی دارد که در ادوار تاریخ همواره نیکی را بر بدی ترجیح داده و کارنامه ای با افتخار ودرخشان وروشن به یادگارگذاشته اند.
کزازی درکتاب«نامهی باستان» درخصوص ویژگیهای ادبی شاهنامه میگوید:«شاهنامه بیهیچ گزافه وگمان، نامهی ورجاوند و بیمانند فرهنگ ایران است؛ دریایی توفنده و کران ناپدید که خیزابههای هزاره ها، درآن، دمان ورمان، سترگ وسهمگین، بشکوه چون کوه، بر یکدیگر درمیغلتند؛ خیزابههایی که از ژرفا ها، ازتاریکیهای تاریخ بر میخیزند؛ سر برمیآورند؛ پهنه های زمان را در مینوردند؛ تا گذشته های ما را به اکنونمان بپیوندند و اکنونمان را به آیندهها.»(کزازی،۱۳۸۶: ۴)
شاهنامه، روایت نبرد خوبی و بدی است و جدال همیشگی خیر علیه شر و نیکی علیه بدی است و بنا به گفتهی آقای مرتضوی:«آرمان مبارزهی دائم نیکی با بدی، بزرگ ترین رشته حکمتآمیز سراسرشاهنامه، بخصوص قسمت اساطیری وپهلوانی آنست.»(مرتضوی،۱۳۹۱ :۷۱)
اگر به سرگذشت بزرگان وادیبان سرزمین ایران بنگریم وتأثیر هرکدام را بر غنای فرهنگی این سرزمین بسنجیم، خواهیم فهمید که هیچکدام به اندازهی فردوسی باعث آوازهی ایران زمین نبوده اند و بدون شک در این رهگذر، فردوسی ابرمرد تاریخ، فرهنگ وادب ما بوده است.
شاهنامه لبریز از داستان هایی است که حکایت از ایثار وازخود گذشتگی دلاورمردانی دارد که جان شیرین خود را در راه آزادی مملکت فدا نموده اند. داستان های شاهنامه،بیشتربه فانی بودن دنیا و بی ارزشی زیورهای آن اشاره دارد.گویی پهلوانان وقهرمانان شاهنامه میدانستند،روزی سرنوشتشان برای جوانان وغیور مردان ایران بازگو خواهد شد. این داستان ها با چنان ذوق وهنری بازگو شده، که انگار در زمان ما این داستان ها اتّفاق افتاده است.
ارزشهای هنری شاهنامه از اوّلین بیت آن آغاز شده است ودر میانهی آن مخصوصاً در بخش پهلوانی آن، با چنان طنطنه ای بازگو میشود که انسان خود را در لابهلای داستانها گم میکند وچنان محو هنر پردازی های استاد طوس قرار میگیرد که دوست دارد آن را تا انتهای بسیار شیرین وسرشاراز پند وعبرتش ادامه دهد و در پایان داستان ها به آرامشی میرسد که مسکن روح وجان است.
ابیات شاهنامه معجونی است از زیبایی سخن در قالب شعر، گیرایی ذهن درقالب اخلاق و ادب و خلاصه شاهنامه هر روح خستهی ایرانی را شفا میدهد. فردوسی درهر داستانی روحیهی ما ایرانیان را در نظر داشته است و سعی میکند همواره در شرح وتفسیرجنگها وزورآزماییهای پهلوانان ایرانی و تورانی با مهارت و استادی تمام، روح لطیف و حس میهن دوستی مارا نیازارد و در این راستا رنج و سختی فراوان بر خود تحمل نموده است.
ذبیح اللهصفا در تاریخ ادبیات ایران در خصوص ویژگیهای هنری شاهنامه میگوید: «شاهنامه چه از حیث حفظ روایات کهن ملی وچه از لحاظ تأثیر شدید آن در نگاهبانی زبان پارسی دری، بزرگترین
سرمایهی فرهنگ ملی ماست و بیهوده نیست که آن را قرآن عجم نام نهاده اند.» (صفا،۱۳۸۲: ۱۲۲)
۴-۱-۴- سرچشمهی داستان های شاهنامه
فردوسی درابتدا سرگرم سرودن داستان هایی از زندگی شاهان وگذشتگان بوده است وکسان دیگری هم در زمان وی مشغول گردآوری داستانها وحکایات آموزنده درمورد اساطیر ایرانی بوده اند.تا اینکه تصمیم میگیرد از این داستانهای پراکنده وداستانهای منثوری هم که از دیگران نقل شده کتابی تألیف نماید. آقای یاحقی دراین زمینه میگوید:«نخستین کتاب نثر فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد، شاهنامهای منثور بود. این کتاب، چون به دستور «ابومنصورتوسی» و با سرمایه او فراهم آمد، به «شاهنامه ابومنصوری» مشهور است و جزء تاریخ گذشتهی ایران به شمار میرود».(یاحقی،۱۳۸۲: ۴۶)
فردوسی با یافتن این شاهنامه منثور انگیزه پیدا نمود وبا تشویق یکی از دوستانش به ادامه کار سرودن شاهنامه امیدوار شد.یاحقی درمورد شروع سرودن شاهنامه مینویسد:« فردوسی چهل سال نداشت که دقیقی،شاعر حماسه پرداز وهم ولایتی او که نظم روایات ملّی را از چند سال پیش آغاز کرده بود، در سن جوانی به دست غلامش کشته شد. فردوسی بر آن شد که کار ناتمام اورا دنبال کند.در این کار جوان مردی از دوستان وی، به تشویق او همت گماشت و شاهنامهی منثور را که دربرگیرندهی تاریخ شاهان قدیم ایران بود و چند سال پیشتر از آن به امر ابومنصور محمد بن عبدالرزّاق توسی فراهم آمده بود، دراختیارش گذاشت. فردوسی سرودن شاهنامهی خود را از روی این شاهنامهی منثور آغاز کرد و هنگامیکه تقریباً پنجاه و هشت ساله بود، متجاوز از دو ثلث کتاب خود را به نظم در آورده بود.»(همان۱۳۸۲: ۵۲)
البته در خصوص مأخذ اصلی شاهنامه نظرات زیادی نقل شده است؛ از جمله محمود عبادیان نوشته است:«مأخذ شاهنامه عمدتاً، خدای نامهی پهلوی بوده که ترجمه های عربی وفارسی آن در دسترس حماسه سرایان بوده است. از میان رفتن خدای نامه این امکان را ازبین برده است که بتوان شاهنامهی فردوسی را با آن سنجید و تفاوت های آن را با داستان های پهلوی به پژوهش گرفت.»(عبادیان،۱۳۸۷: ۱۴۵)
به هر ترتیب اینکه فردوسی از گردآوری داستان های دیگران شاهنامه را سروده باشد یا خود دست به سرودن این اثر کم نظیر جهان زده باشد، چیزی از اعتبار وارزش او کم نمیکند. مهم تأثیری است که شاهنامهی وی در طول قرون گذشته بر اعتبارسرزمین پرافتخار ایران داشته است وبهیقین نسلهای آینده نیز با خواندن هربیت شاهنامه، خود رادر این افتخار واعتبار شریک میدانند واز اینکه در سرزمینی زندگی میکنند که فردوسی در آن میزیسته و شاهنامه درآن سروده شده است به خود میبالند.آینده ای که بیشتر از گذشته وحال به اندرزهای حکیم طوسی نیاز پیدا میکند.
۴-۱-۵- بخشهای اصلی شاهنامه
نویسندگان وصاحب نظران شاهنامه این کتاب را به دوره ها وقسمت های مختلفی تقسیم بندی کرده اندکه ممکن است با هم تفاوت داشته باشند.البته آنچه مسلم است سه دوره ی اساطیری،پهلوانی وتاریخی مهمترین این تقسیم بندی است که در زیر به معرفی این دوره ها میپردازیم.
آقای منوچهر مرتضوی درتقسیمبندی شاهنامه میگوید:«شاهنامه،به طور کلّی از سه بلکه چهار قسمت اصلی ویک قسمت فرعی(فرعی از نظر انسجام،نه از نظر اهمیّت ادبی وحماسی وغنایی) تشکیل شده است: قسمت اساطیری، قسمت پهلوانی و قسمت تاریخی. البته منوچهرمرتضوی در کتاب فردوسی و شاهنامه، یک قسمت اساطیری/ تاریخی وداستان های مستقل را نیز به این تقسیم بندی افزوده است. (ر.ک.: مرتضوی، ۱۳۹۱: ۶۶)
آقای ذبیح الله صفا نیز درکتاب حماسه سرایی در ایران » شاهنامه را به سه دوره شامل:دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم میکند در مورد حوادث آن دوره توضیح میدهد.(ر.ک.:صفا۱۳۸۹: ۲۱۱-۲۰۶)
الف- دوره اساطیری
یکی از ویژگیهای شاهنامه اسطورهای بودن است. طول عمر و پادشاهی شاهان که گاهی تا هفتصد سال میرسد وجود حیواناتی چون اژدها،گرزهای سنگین وزن و بسیاری دیگر از اصطلاحات خارق العاده همگی بر اسطورهای بودن شاهنامه حکایت دارد. بدین خاطر فردوسی یکی از دوره ها را بر پایهی اسطوره بنا نهاده است.
آقای ذبیح الله صفا در توضیح دوره اساطیری شاهنامه نوشته است که: این دوره عهد پیداشدن حکومت وپی بردن آدمی به خوراک وپوشاک ومسکن وکشف آتش وآموختن زراعت وپیشههاست.دراین عهد نزاع آدمیان و دیوان اساس واقعی داستان شاهانست،این نزاع سر انجام به سود آدمیان پایان پذیرفت وبر اثرقدرت طهمورث و جمشید دیوان مطاوع آدمیان گشتندو آنان را بر بسیاری از اسرار تمدن خاصّه خط و بنای مساکن آشنا ساختند…
از پهلوانان بزرگ داستانی در این عهد اثری نیست و بر روی هم شاهنامه تا اواخر عهد ضحاک ارزش حماسی زیادی ندارد و بالعکس ارزش اساطیری آن بیشتر است.»(همان: ۲۰۶-۲۰۷)
ب- دوره پهلوانی
این دوره شامل اتقاقاتی است که بیشتر شخصیّتهای این پژوهش درآن جای دارد.زیرا مهمترین و حساسترین زمان برای بروز سجایای اخلاقی هنگام رویارویی پهلوانان ایرانی و انیرانی است.آنجاست که بدی وخوبی رفتار پهلوانان آشکار میشود.
این دوره با قیام فریدون علیه ظلم و بیداد ضحاک آغاز میشودواین قیام سرچشمهی ظهور وبروز خصلتهای پسندیدهی پهلوانان هنگام نبرد با یکدیگر است.خصلتهای نیکویی که از جانب هرکس بروز کند، پسندیده وقابل تقدیر است، چه دوست باشد چه دشمن.
آقای صفا درخصوصاین دوره درکتاب «حماسهسرایی درایران »نوشته است:« این عهد با صراع تازهای میان خیرو شر آغاز میگردد وآن قیام کاوهآهنگر وفریدون پسرآبتین است در برابر بیدارگریهای ضحاک. دوره پهلوانی ازقیام کاوه آغاز میشود و به قتل رستم وسلطنت بهمن پسر اسفندیار پایان میپذیرد.این قسمت مهمترینو بهترین قسمتهای شاهنامه و قسمت واقعی حماسهی ملی ایران و حاوی عالیتریننمونهی اشعارفارسیاست.»(همان:۲۰۸)
ج- دوره تاریخی
به نظر آقای صفا:«سومین قسمت شاهنامه دوره ی تاریخی یعنی دوره ایست که تصورات پهلوانی وداستانی وافراد خارق عادت واعمال غیرعادی تقریباً وبهتدریج از میان میرودو اشخاصو اعمال تاریخی جایگزین آنها میگرددو حماسهی ملی ایران نسق و روش تاریخی مییابد.»(همان: ۲۱۱)
۴-۱-۶- حماسه
یکی دیگر از مقدمات این پژوهش مبحث حماسه است. زیرا تا حماسه تعریف نگردد. نمیتوان به ویژگیهای شاهنامهو سجایایاخلاقی پهلوانان پرداخت.
حماسه صفتی است که مردم به خاطر بروز اوج شجاعت قهرمانان خود به آن جنگ دادهاند. در خصوص تاریخچه حماسه اطلاعات دقیقی در دست نیست. امّا آنچه مسلم است آن است که حماسه با بروز اوّلین نبرد بین انسانها به وجود آمده است وتاریخ ندارد. سرزمین ایران به خاطر قدمت وپیشینهی تاریخی که داردو به خاطر هجوم انواع دشمنان،همواره به نبرد غیورمردان خود بالیده وبه این خاطر زادگاه حماسه واسطوره است. در تاریخ وفرهنگ مردم سرزمین ما، اسطوره و حماسه همراه و همزاد هم هستند.
به نظر آقای خالقی مطلق : «حماسه به معنی دلیری ودلاوری است و اینکه حماسه در عرب تنها به قصایدی که شاعران عرب در مفاخرات خود میسرودند گفته میشد. ولی در زبان فارسی حماسه انواع داستانهای رزمی وپهلوانی را دربرمیگیرد»( خالقی مطلق،۱۳۸۶: ۱)
به نظر آقای کزازی نیز «حماسه واژه ایست تازی،به معنی تندی وتفتی در کار و دلاوری. حَمِیس وحَمِس به معنی دلیر است و کسیکه در کار،سخت وسُتوارباشد.تحامُس و اِحتماس به معنی در هم آمیختن وکشتن به کار برده شده است.در زبان تازی،سال سخت را «سنهٌحَمسا»میگویند.حماسه زادهی اسطوره است.اسطوره به مامی پرورنده میماند که حماسه را میزاید؛وآن را در دامان خویش میپرورد ومیبالد.»(کزازی،۱۳۸۸: ۱۸۳)
یکی از زیربناهای اسطوره حماسه است.حماسه به معنای تندی ودلاوری است واز پیروزیهای بزرگ با نام حماسهیاد میکنند ودر فرهنگ ایران زمین همواره پهلوانان وقهرمانان را آفرینندگان حماسه لقب دادهاند. اشکان تقی پوردرگفتاری تحت عنوان«پهلوان وپهلوانی درفرهنگ و ادب فارسی» در خصوص حماسه
میگوید: «حماسه، میدان وجولانگاه پهلوان است. شخصیّت پهلوان در درون حماسه رشد میکند و کمال مییابد. پس برای شناخت پهلوان شناخت حماسه ضروری به نظر میرسد.»(تقی پور،۱۳۸۵: ۳۹)
درتاریخ ادبیات ایران شعر حماسی جایگاه خاصّی دارد و شاعران نیز به خاطر وجود دلاوریها و از خود گذشتگیهای قهرمانان و پهلوانان غیور، وظیفهی خود را ادا نموده و از همان ابتدای سرودن شعر، به ذکر دلاوریهای قهرمانان سرزمین خود پرداخته و نوعی از شعر را بنا نهاده اند که شعرحماسی نام گرفت.
از دیرباز شعر حماسی ارزش ومنزلت رفیعی داشته است وکشور ما با توجه به قدمتی که در تاریخ دارد، با انواع جنگ ها ولشگر کشیها روبرو بوده است. هرکسی در حفظ وطن، خود را سهیم کرده است. پهلوانان و قهرمانان در جنگاوری و ادیبان وشاعران نیزدر تحریک و تهییج جنگ جویان کشور.
در این میان، کشور ایران درکنار یونان وهند جزء معدود کشورهایی هستند که صاحب حماسه واسطوره هستند و در این میان حماسهی کشور ما از دیگر کشورها برتر و پر محتویتر بوده است. گوییملّتی که حماسه واسطوره ندارد، روح ندارد. حماسه بهیک ملّت روح میدمد.
حماسه، باعث غرور وافتخار به گذشته ملی میباشد،جوانان وغیور مردان ملّت ایران هنگام خواندن حماسهی شاهنامه به خود می بالند واشعار حماسی را با چنان صلابتی میخوانند که گویی خود عین پهلوانان یا در کنار آنان هستند.دراین باره ذبیح الله صفا در«کتاب حماسه سرایی در ایران» میگوید:«حماسه، نوعی از اشعار وصفی است که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگیها و افتخارات و بزرگیهای قومی یا فردی باشد، به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی آنان گردد»(صفا، ۱۳۸۹: ۳)
به راستی که هرکس با شنیدن نام حماسه به خود میآید ودر ذهن خویش آرزو میکند،کاش او هم آفرینندهی حماسهای برای کشورش باشد.زیرا لفظ حماسه نوعی تهییج در درون انسان است، در طول تاریخ هر زمانی که دشمنی قصد تجاوز به این سرزمین را داشته است،جوانان ما با آفریدن حماسه، دشمن را آن چنان مأیوس نموده،که از تجاوز خود منصرف شده است.
- - Impulse control ↑
- - Happiness ↑
- - Self - awareness ↑
- - self - Regulation ↑
- - Innovation ↑
- - Self- Simulation ↑
- - Originality ↑
- - Optimism ↑
- - Empathy ↑
- - Social skill ↑
- - Push yourbuttons ↑
- - negative ↑
- -self-regulation ↑
- ۱-challenge ↑
- ۱-empathy ↑
- - Emational intelligence cocfficent ↑
- - generation ↑
- - Remove ↑
- - Income ↑
- -Wolff ↑
- - Harvard Business Review ↑
- Virtual ↑
- - Conflict ↑
- - Conflic management ↑
- -Lpondy ↑
- - Communication differnces ↑
- - structural differences
۴-personal differences ↑
- - Evan ↑
- - Peers ↑
- - Traditional view of conflict ↑
- - Human relations view ↑
- - Hnteractionist view of conflict ↑
- - Tannenbum ↑
- - Management of conflict ↑
- ۲-confliictresolution ↑
- -Conflict resolution ↑
- - Avoidace ↑
- - Accommodation ↑
- - Compromise ↑
- - Forcing/competition ↑
- - Mutual problem solving ↑
- - Appeals system ↑
- -Casey & Casey ↑
- - Baron ↑
- - Malek ↑
- - Afzular ↑
- - Jordan & Troth ↑
- - Jan & lam ↑
- - Steve Langhorn ↑
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
در این فصل سعی بر آن است تا با مروری بر ادبیات مربوط به موضوع پژوهش، آشنایی بیشتر با آن پیدا کرده و وضعیت دانش مربوط به آنرا دریابیم. این فصل شامل چهار بخش میباشد که بعضی از بخشها نیز قسمتهای جزئیتری را در بر دارد.
در بخش اول راجع به عملکرد تحصیلی، بخش دوم راجع به مهارتهای اجتماعی، بخش سوم راجع به اضطراب امتحان بحث شده و در بخش آخر به بررسی پیشینه داخلی و خارجی پژوهش پرداخته شده و در پایان جمعبندی از فصل آمده است.
مبانی نظری عملکرد تحصیلی
مطالعه عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی طی سه دههی اخیر بیش از پیش مورد توجهی متخصصان تعلیم و تربیت قرار گرفته است. حساسیت تعلیم و تربیت از یک سو و پیچیدگی جهان امروز از سوی دیگر مدیران و معلمان آگاهتری را طلب میکند تا زمینهی رشد جمعی را فراهم نمایند. امروزه تمرکز آموزش بهجای ارائه برنامههای آموزشی یا مدیریت رفتار کلاسی، به پرورش دانشآموزان با انگیزه و راهبردی تغیر کرده است (پاریس و وینگوگراد[۲۰]، ۲۰۱۲). عملکرد تحصیلی از این جهت اهمیت دارد که پیشرفت آموزشگاهی در یادگیری اثر داشته و یادگیری آموزشگاهی پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار میدهد و معلم برای افزایش سطح انگیزش دانشآموزان نسبت به یادگیری موضوعهای مختلف درسی، باید سعی کند تا شرایط یادگیری را بهبود بخشد و کیفیت روش آموزش را افزایش دهد تا از این طریق دانشآموزان به موفقیت دست یابند و نسبت به توانایی خود در یادگیری اعتماد به نفس کسب کنند (سیف، ۱۳۸۸).
نیاز به پیشرفت یکی از نیازهای است که توسط موری[۲۱] مطرح گردید. انگیزه پیشرفت تمایل فرد در رسیدن به اهداف شخصی تعیین شده است. این هدف ممکن است گرفتن نمره الف در درس روانشناسی باشد یا صعود به قله کوه (زیمباردو[۲۲]، ۲۰۱۰). بهطور کلی افراد دارای انگیزه پیشرفت احساس میکنند که بر زندگیشان مهار دارند و از آن لذت میبرند، آنها سعی میکنند عملکرد خود را بهبود بخشند و ترجیح میدهندکارهایی را انجام دهند که چلشانگیز باشد و به کارهایی دس میزنند که ارزیابی پیشرفت آنان امکان پذیر باشد (توکرلد[۲۳]، ۲۰۰۰).
اصطلاح عملکرد تحصیلی به میزان یادگیری آموزشگاهی فرد به صورتیکه توسط آزمونهای مختلف درسی مثل حساب، دیکته، تاریخ، جغرافیا و نظایر اینها سنجیده میشود اشاره میکند (شمس، ۱۳۷۸).
آموزش و پرورش از مهمترین نهادهایاجتماعی است، که در واقع کیفیت فعالیت سایر نهادهای اجتماعی تا اندازه زیادی بستگی به چگونگی عملکرد در این نهاد دارد(ندیمی و بروج، ۱۳۹۰). عملکرد عبارت است از مجموعه رفتارهایی که فرد در ارتباط با انجام وظایفش از خود نشان میدهد (رابینز، ۱۳۸۸)و ماو[۲۴](۱۹۹۷: ۲۷۵) در تعریف عملکرد تحصیلی میگوید مجموعه رفتارهای تحصیلی است که در دو بعد پیشرفت تحصیلی و پسرفت تحصیلی در زمینه کسب معلومات نشان داده میشود. پیشرفت تحصیلی بر مقدار یادگیری آموزشگاهی فرد از طریق آزمونهای مختلف درسی مانند حساب، ادبیات، تاریخ، … سنجیده میشود اشاره میکند(سیف، ۱۳۸۸). یا به عبارت دیگر پیشرفت تحصیلی به موفقیت فراگیران در امور تحصیلی اشاره دارد که بر اساس آزمونهها قابل سنجش باشد (حسینی نصب، ۱۳۷۷) و همچنین انجام دادن کاری است برای به دست آوردن نتیجه مطلوب و برتری و تفوق در یک مهارت یا گروهی از معلومات. (شعاری نژاد، ۱۳۸۹) البته این عملکرد میتواند در ارتباط با عوامل دیگر تحصیل از قبیل فعالیتهای کلاسی و دانشگاهی و ارتباط با همکلاسی و اساتید نیز نشان داده شود.
تعاریف عملکرد تحصیلی
از عملکرد تحصیلی تعاریف زیر ارائه شده است :
- مقدار دستیابی دانش آموز به هدفهای تربیتی که معمولاً در حیطه شناختی و در یک موضوع درسی خاص است میباشد (زرین چنگ، ۱۳۸۴).
- تعیین مقدار یادگیری دانش آموزان در طول یک نیمسال تحصیلی و یکسال تحصیلی که به وسیله یک آزمون در پایان دوره آموزشی اندازهگیری میشود(شکوهی، ۱۳۹۰).
- مقدار یادگیری آموزشگاهی فرد به صورتی که توسط آزمونهای مختلف دروس مانند: ریاضی، علوم و… سنجیده میشود(شکوهی، ۱۳۹۰).
رایجترین ملاک برای تعیین عملکرد تحصیلی میانگین نمرات دروس مختلف مورد استفاده قرار میگیرد، زیرا دارای ثبات و اعتبار بیشتری نسبت به سایر ملاکهاست و دقیقتر عملکرد تحصیلی را نشان میدهد(فروتن، ۱۳۸۷).
عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی
-
- آموزش راهبردهای فراشناختی
لووت[۲۵] (۲۰۰۸) در پژوهش خود دریافت که آموزش های فراشناختی، مهارت ها و باورهای جدیدی نسبت به عملکرد یادگیری دروس ایجاد میکند و کاربرد علمی این باورها را برای فراگیران ممکن میسازد و موجب افزایش یادگیری فراگیران می گردد (به نقل از عابدینی و همکاران، ۱۳۸۹).
-
- محیط خانواده
صاحبنظران روان شناسان و علوم تربیتی یکی از مهمترین نهادهای مؤثر بر عملکرد تحصیلی را محیط خانواده بر می شمارند. زیرا محیط خانواده اولین و بادوام ترین عامل در تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان زمینه ساز رشد جسمانی، اخلاقی، عقلانی و عاطفی است پدر و مادری که به تعلیم و تربیت، سواد، حسن رفتار یا هر نوع پیشرفت اجتماعی بی توجه باشد مسلماً بر پیشرفت تحصیلی فرزند خود تآثیر منفی گذاشته است. محیط خانوادگی بیشتر از بهره هوشی کودکان در موقعیت تحصیلی آنان مؤثر است. پس والدین باید بدانند محیطی که برای مودکان خود فراهم می کنند باید محیطی غنی و آکنده از صفا و صمیمیت، مهر و عطوفت و همراه با نظم و انضباط، تفریحات مناسب و گردش های به موقع باشد (حجازی و همکاران، ۱۳۸۸).
-
- بی سوادی یا کم سوادی والدین
این مورد یکی از عوامل مؤثر در افت تحصیلی دانش آموزان است. پایین بودن سطح تحصیلات و فرهنگ خانواده در درجه اول سبب می شود که خانواده نتواند کمک های درسی لازم را به دانش آموزان ارائه کند و در حل مشکلات درسی آنان را یاری کنند. پایین بودن سطوح تحصیلات خانواده سبب می شود که والدین نتوانند در خانه از روزنامه، مجلات و کتاب های درسی کمکی استفاده کند. در نتیجه فرزندان نیز از این لحاظ در محرومیت به سر می برند (محمدی، ۱۳۸۶).
-
- ناکافی بودن امکانات داخل خانه
فراهم کردن امکاناتی از قبیل میز، صندلی و اتاق مخصوص در خانواده هایی که در یک اتاق زندگی می کنند بسی دشوار است برخی از دانش آموزان جای مناسبی برای درس خواندن در خانه ندارند و مجبور می شوند برای پیدا کردن مکانی آرام و بدون سر و صدا برای مطالعه به کتابخانه یا مدرسه بروند. بیرون رفتن دانش آموزان از خانه به هر نیتی که باشد ممکن است مشکلاتی برای آنان و خانواده هایشان به وجود آورد. برخی دانش آموزان عادت دارند که شب ها مطالعه کنند.
شلوغ بودن خانه و نداشتن مکانی مناسب باعث می شود که آنان نتوانند به خوبی از عهده انجام تکالیف خود برآیند و در نتیجه دچار افت تحصیلی می شوند. بنابراین فراهم کردن امکانات می تواند در پیشرفت تحصیلی فرد تأثیرات بسزایی داشته باشد. آگاهی والدین از شیوه های مطالعه ممکن است دانش آموزان شیوه های صحیح مطالعه را نیاموخته باشد و ندانند چه موقع، کجا و چگونه باید مطالعه کنند والدین نیز ممکن است زمینه های مناسب مطالعه را برای او فراهم نکرده باشند یا به علت عدم آگاهی از شیوه های صحیح مطالعه نتوانند مهارتهای مطالعه را به بیاموزند.
-
- فقر اقتصادی
فقر اقتصادی خانواده، توان اولیا در تأمین بهداشت، خوراک و پوشاک مناسب، کتب و وسایل کمک آموزشی به صفر می رساند. این چنین مشکلات سبب می شود که دانش آموزان نتواند آمادگی لازم را برای یادگیری وفعالیت کلاسی داشته باشد و در نتیجه انگیزه و رغبت برای یادگیری را از دست می دهد (خدامی و همکاران، ۱۳۹۰).
-
- معلمان و اولیای مدرسه
معلمان از طریق اولیای مدرسه می توانند هر یک از دانش آموزان را بشناسند و متناسب با وضعیت روحی و روانی و خانوادگی با آنان رفتار کنند. اگر اولیای مدرسه در ابتدای سال، استقبال خوبی از دانش آموزان داشته باشند و در حد امکان با هدیه کردن یک شاخه گل به هر یک از دانش آموزان نگرش مثبتی در آنان ایجاد کنند، می توانند خوشبینی نسبت به مدرسه و مقدمه علاقه مندی به درس و یادگیری و ایجاد پرورش میل و رغبت را در آنان به وجود آورند (سیف، ۱۳۸۸).
میوکی[۲۶] (۲۰۰۶) بر این باور است که تمرکز بر تدریس، رویکردی است که یادگیری مستقل با آگاهی فراشناختی یادگیرنده و خود- مسئولیتی[۲۷] وی در ارتباط است. اما فراگیران به معلمانی نیاز دارند که دارای تفکر فراشناختی و باور به استقلال فراگیر داشته باشند. وی اصول زیر را برای ارتقای سطح آگاهی های فراشناختی و در نتیجه افزایش عملکرد تحصیلی فراگیران، پیشنهاد می کند: ۱- تأمل در تجربیات یادگیری گذشته، ۲-تشویق و ترغیب افزایش آگاهی از هدف، ۳- دید انتقادی در ارائه روش های تدریس و افزایش آگاهی فراشناختی در مورد تکالیف و مواد درسی، ۴- افزایش آگاهی ها و فرایند های فراشناختی در یادگیری کلاسی به منظور رشد استفاده خود کار از آگاهی ها[۲۸] فراشناختی، ۵-تأمل در تجربیات یادگیری خود، ۶- ارزشیابی متقابل[۲۹] معلم و فراگیر به منظور نظارت بر عملکرد یادگیری، ۷- بحث کلاسی بعد از انجام تمرین یادگیری. وی همچنین راهکارهایی را برای افزایش آگاهی های فراشناختی معلمان جهت ارتقا سطح آگاهی های فراشناختی فراگیران توصیه می کند که شامل خود- راهبری و تعامل بین سازمان دهنده درس[۳۰] و سایر عناصر برای اهداف برنامه ریزی درسی می شود (سلیمی، ۱۳۸۸).
-
- استناد بعد از موفقیت و شکست
دانش آموزان، دانشجویان پس از شکست، عموماً بر اهمیت علل بیرونی (سخت بودن امتحان، عملکرد معلم، محیط آموزشی، محیط خانوادگی و کتاب) تأکید می ورزند و بعد تر موفقیت تمایل دارند که بیشتر بر آثار عوامل درونی (کوشش، انگیزه، هوش، فعالیت و دقت) تأکید کنند، سه دیدگاه در این باره وجود دارد:
الف) بر طبق دیدگاه اول وقتی دانش آموزی موفق است، می تواند اعتماد و احساس ارزش شخصی خود را با اسناد کردن عملکرد خود به عوامل درونی افزایش دهد، و بر عکس زمانی که به شکست مواجه می شود، می تواند با انکار مسئولیت، عملکرد خود را به عواملی از قبیل: معلم، زندگی خانوادگی دشواری مطالب نسبت دهد و به این ترتیب از پیامدهای مخرب عزت نفس اجتناب کند.
ب) اگر دانش آموزان و دانشجویان انتظارات موفقیت داشته باشند و نمره قبولی بیاورند و یا انتظار شکست داشته باشند و نمره مردودی بیاورند، گرایش خواهند داشت که عملکرد خود را به عواملی پایدار و درونی اسناد بدهند. اما اگر عملکرد آن ها مغایر با انتظارات آن ها باشد، در آن صورت عملکرد خود را به عواملی ناپایدار مثل شانس و آزمون دشوار، اسناد خواهند داد.
ج) از آن جا که عملکرد دانش آموزان و دانشجویان اغلب علنی و آشکار است، دانش آموزان و دانشجویان نمره های پایین خود را به عوامل بیرونی اسناد می دهند تا از شرمساری شکست تحصیلی اجتناب کنند و نمرات خود را به تلاش یا استعداد خود اسناد می دهند تا از خود تصور شایستگی و قابلیت در ذهن دیگران ایجاد کنند (سیف، ۱۳۸۸).

