شکل (۱-۵)- واپاشی کوارک تاپ.
واپاشی: با فرض وجود سه نسل کوارک، بسیار نزدیک به یک است در حالیکه بسیار کوچک است. بنابراین مدل استاندارد پیش بینی می کند که کوارک تاپ با یک نسبت شاخه
ای[۱۰] خیلی نزدیک به یک به یک بوزون و یک کوارک واپاشی می کند.
نسبتهای شاخهای واپاشی تاپ به صورت زیر است:
(۱-۱۹)
نسبت شاخهای واپاشی کوارک تاپ به یک جفت کوارک- پادکوارک بزرگتر از واپاشی لپتونی است دارد چون هر کوارک دارای سه رنگ میباشد [۱].
۱-۶-۲ تولید زوج کوارک تاپ از طریق برهمکنشهای قوی
کوارک تاپ در برخوردهای هادرونی به صورت عمده از برهمکنشهای قوی ایجاد می شود. نابودی کوارک – پادکوارک و همجوشی[۱۱] گلوئونها دو زیر - فرایند تولید کوارک تاپ از طریق برهمکنش قوی است. در شکل ۱–۶ دیاگرامهای فاینمن مربوطه آورده شده است.
شکل (۱-۶)- تولید کوارک تاپ در برهمکنشهای قوی به صورت نابودی کوارک و پاد کوارک و همجوشی گلوئونها.
با بهره گرفتن از مدل پارتونی[۱۲] میتوان نشان داد که در تواترون سهم نابودی کوارک و پادکوارک و در ، سهم همجوشی گلوئونها غالب است [۱]. در جدول (۱-۱) برای و با توجه به انرژی باریکه، سهم نسبی زیر - فرآیندهای همجوشی گلوئون در بین و و برای تقریبا است که تقریبا برعکس تواترون میباشد. همچنین در جدول (۱-۲) اندازه گیریهای آزمایشگاهی دقیق از سطح مقطع تاپ جمعآوری شده است [۴].
جدول (۱-۱)- سطح مقطعهای فرآیندهای تولید زوج کوارک تاپ در انرژیهای مرکز جرم متفاوت.
جدول (۱-۲)- از اندازه گیریهای آزمایشگاهی تواترون و در این جدول استفاده شده است. عدم قطعیت آماری، سیستماتیک و درخشندگی برای عدم قطعیت کل در ستون آخر اضافه شده است.
۱-۶-۳ فرایندهای تولید کوارک تاپ منفرد
در مدل استاندارد، تولید کوارک تاپ منفرد از طریق برهمکنش ضعیف رخ میدهد. در برخورددهنده سه فرایند برای تولید کوارک تاپ منفرد وجود دارد. نمودارهای فاینمن متناظر برای تولید کوارک تاپ منفرد در شکل ۱-۷ نشان داده میشوند.
شکل (۱-۷)- فرآیندهای تولید کوارک تاپ منفرد.
کانال- بزرگترین چشمه تولید کوارک تاپ منفرد در است که دارای سطح مقطع قابل مقایسه با سطح مقطع میباشد.
کانال- در حالت اولیه این فرایند شریکهای آیزواسپینی کوارک وجود دارد. در حالت نهایی یک کوارک با انرژی بالا و یک کوارک تاپ تولید میشوند.
کانال- در حالت اولیه این فرایند یک کوارک از دریای کوارکی یک پروتون و یک گلوئون از دریای کوارکی پروتون دیگر میآیند. محصولات این فرایند یک بوزون حقیقی و یک کوارک تاپ هستند.
سطح مقطعهای تولید کوارک تاپ و پادکوارک تاپ در کانال و در برابر نیستند. از آنجایی که یک ماشین برخورد دهنده پروتون – پروتون میباشد و پروتونها دارای کوارک ظرفیت بیشتر از هستند، کوارکهای تاپ از پادکوارکهای تاپ بیشتر تولید میشوند [۱]. سطح مقطعهای فرآیندهای تولید کوارک تاپ منفرد در جدول (۱-۳) داده شده است [۴].
جدول (۱-۳)- سطح مقطعهای فرآیندهای تولید کوارک تاپ منفرد با در با انرژی مرکز جرم و و در تواترون با انرژی مرکز جرم .
۱-۷ نقاط ضعف مدل استاندارد
علی رغم سازگاری خوب مدل استاندارد با داده های آزمایشگاهی و موفقیتهای پدیدهشناسی آن، هنوز چندین سوال بدون جواب وجود دارد که به تعدادی از آنها اشاره در زیر اشاره می شود:
مدل استاندارد قادر به توصیف برهمکنشهای گرانشی نیست.
در مدل استاندارد نوترینوها بدون جرماند. در سال ، شواهدی بر نوسان نوترینوها پیدا کرد که در صورت جرم دار بودن نوترینوها امکان پذیر است.
مطابق شواهد اخترشناسی، ماده تاریک باید شامل ذراتی غیر نسبیتی، خنثی و غیر باریونی و پایدار باشد. ذرهای با مشخصات فوق در مدل استاندارد وجود ندارد، بنابراین یک نظریه که حاوی کاندیدای مناسبی برای ماده تاریک باشد باید جایگزین شود.
مشکل مرتبهبندی، به این معنی که یک شکاف بزرگ بین مقیاسی که اتحاد نیروهای الکترومغناطیسی و ضعیف رخ میدهد و مقیاسی که اثرات گرانش کوانتومی قابل توجه می شود وجود دارد.
مدل استاندارد قادر به توضیح عدم تقارن بین ماده باریونی و پاد باریونی مورد نیاز برای تشکیل کهکشانها و اجزای ستارهای نیست. نظریه های ورای مدل استاندارد مانند برای حل این مشکلات مطرح شده اند.
تعداد زیادی از فیزیکدانها معتقدند که مدل استاندارد یک نظریه موثر در انرژی پایین است که قسمتی از یک نظریه عمومیتر میباشد. تعداد زیادی نظریه ورای مدل استاندارد وجود دارد که
فیزیکدانها مشغول بررسی و تحقیق در مورد آنها هستند، مانند مدل استاندارد ابرتقارنی کمینه و نظریه ابعاد اضافی و غیره [۱و۳].
فصل ۲
اثرات فیزیک جدید در تولید
۲-۱ مقدمه
بدلیل جرم زیاد کوارک تاپ که نزدیک به مقیاس شکست تقارن الکتروضعیف است، کوارک تاپ می تواند به عنوان پنجرهای برای ورود به فیزیک جدید باشد. از آنجایی که کوارک تاپ قبل از هادرونیزاسیون واپاشی می کند، یک آزمایشگاه منحصر به فرد برای آزمایش رفتار کوارک آزاد است. اکثر ویژگیهای کوارک تاپ مانند جرم، بار در تواترون و بر اساس مشاهده تولید زوج کوارک تاپ اندارهگیری شده اند. همچنین یک عدم تقارن پس و پیش[۱۳] بزرگ در تولید از برخوردهای بوسیلهی و در تواترون اندازه گیری شده است. که این عدم تقارن به طور قابل ملاحظهای بزرگتر از پیش بینی مدل استاندارد است. ما در اینجا پس از بیان انگیزه های مطالعه کوارک تاپ، مدلهای فیزیک جدید را که بتوانند این ناهنجاری بزرگ را توضیح دهند مرور میکنیم. این مدلها میتوانند بر طبق اینکه ذرات فیزیک جدید در کانال یا مبادله میشوند دستهبندی شوند. در ادامهاین فصل به طور مختصر راجع به نظریه میدان موثر[۱۴] که بوسیله آن میتوانیم همه اثرات فیزیک جدید در تولید زوج کوارک تاپ را بیان کنیم مورد مطالعه قرار میدهیم و به عنوان مثالی آشنا نظریه موثر فرمی و فرایندهای لپتونی انرژی پایین را مورد بحث قرار خواهیم داد.
۲-۲ انگیزه های مطالعه کوارک تاپ
فرآیندهای تولید کوارک تاپ امکان تحقیق و بررسی بیشتر مدل استاندارد را فراهم می کنند و همچنین شانس مطالعه و مشاهده یک فیزیک جدید محتمل را می دهند. در زیر تعدادی از دلایل و انگیزه های مطالعه کوارک تاپ ذکر میشوند:
سطح مقطعهای فرآیندهای کوارک تاپ با متناسب هستند؛ در واقع فرآیندهای کوارک تاپ تنها راهی هستند که از آنها میتوان به طور مستقیم را اندازه گیری کرد .
مدل استاندارد بر اساس گروه پیمانهای میباشد. یک بسط مدل استاندارد می تواند یک نظریه با تقارن پیمانهای بزرگتر باشد که در انرژیهای پایین به مدل استاندارد تقلیل مییابد. داشتن گروه پیمانهای بزرگتر منجر به داشتن یک بوزون پیمانهای اضافی می شود. اثر وجود هرگونه بوزون پیمانهای جدیدی که بوسیلهی مدلهای جدید پیش بینی شده اند در واقعههای کوارک تاپ ظاهر می شود. بوزون پیمانهای باردار جدید در سطح مقطع کوارک تاپ شرکت می کند و باعث افزایش یا کاهش در سطح مقطع خواهد شد.
کوارک تاپ قبل از فرایند هارونیزاسیون واپاشی می کند. بنابراین اطلاعات اسپین تاپ به محصولات واپاشی آن منتقل می شود. فرآیندهای تولید کوارک تاپ امکان مطالعه قطبش یک کوارک را فراهم می کنند.
در مدل استاندارد فقط سه نسل کوارک وجود دارد. اگر این فرض را لغو کنیم و اجازه دهیم که یک نسل چهارم کوارک داشته باشیم، ماتریس باید به یک ماتریس تعمیم داده شود و این می تواند باعث انحراف قابل توجه از واحد شود. از آنجاییکه سطح مقطعهای تولید فرایند کوارک تاپ با متناسب هستند، همه فرآیندها به طور قابل توجهی سطح مقطعهای کمتری نسبت به پیش بینی مدل استاندارد خواهند داشت.
امکان واپاشی برخی ذرات جدید پیشنهادی به کوارک تاپ مانند، و نسل سوم کوارکهای ابرتقارنی وجود خواهد داشت.
خود کوارک تاپ می تواند به ذرات جدید واپاشی کند مثل ذره هیگز در مدلهای فرااستاندارد [۱].
۲-۳ عدم تقارن پس و پیش
پیش بینی مدل استاندارد در مور د تولید زوج کوارک تاپ در برخورددهنده هادرونی بجز در عدم تقارن پس و پیش با تجربه سازگار است. بزرگی این عدم تقارن به وسیله رابطه زیر نشان داده می شود:
(۲-۱)
که در آن زاویه بین کوارک تاپ و پروتون ورودی در دستگاه مرکز جرم، و تعداد اندازه گیریها است.
مدل استاندارد را برابر پیش بینی می کند و آخرین اندازه گیری که توسط برای انجام شده است برابر میباشد و این مقدار با افزایش جرم ناوردای زیاد می شود و برای جرم بیشتر از ، برابر است. نیز این مطلب را تایید می کند و اندارهگیری شده توسط این آشکارساز برابر گزارش شده است اما این آشکارساز افزایش عدم تقارن با افزایش جرم را مشاهده نکرده است. همچنین افزایش در عدم تقارن را در کانالی که و به صورت نیمه لپتونی واپاشی می کنند و یک افزایش دیگر با توجه به افزایش (اختلاف ) را مشاهده کرده است. اما در محاسبات جدید مدل استاندارد عدم تقارن بزرگتری به دست آوردند و در نتیجه اختلاف با اندازه گیریهای آزمایشگاهی کمتر شده است [۵]. ما این نتایج را در جدول (۲-۱) جمعآوری کردهایم [۶]. این عدم تقارن که ناشی از عدم تقارن بار در تولید در است می تواند این مسئله را روشن کند که آیا در تولید فیزیک جدیدی نقش دارد یا نه و اگر نقش دارد این فیزیک جدید دارای چه ساختاری است.
۲-۳-۱ مدلهای ساده برای عدم تقارن
در اینجا مدلهایی را برای عدم بیان عدم تقارن معرفی میکنیم. اما نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که توضیح فیزیک جدیدی که با اندازه گیریهای با آن روبرو شدیم یک محدودیت مهم را بوجود میآورد و آن این است که سطح مقطع کل در تواترون، است که توافق خوبی با پیش بینی مدل استاندارد است، برای مثال و . (این همخوانی حتی در سطح مقطع دیفرانسیلی هم وجود دارد). بنابراین مدلها ضمن داشتن عدم تقارن بزرگ باید سازگاری خود را با سطح مقطع کل تواترون حفظ کنند. برای رسیدن به این هدف باید یکی از دو شرط زیر را رعایت کنند:
در فصل قبل تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق با بهره گرفتن از روش های آماری مربوطه و نتایج حاصل از تحقیق بیان شد. در این فصل ابتدا خلاصه تحقیق حاضر ارائه شده و سپس در بخش بحث و بررسی به مقایسه نتایج بدست آمده از این تحقیق با سایر تحقیقات و همچنین توجیه علمی نتایج بدست آمده در تحقیق به همراه نتیجه گیری و پیشنهادات پرداخته شده است.
۵-۲ خلاصه تحقیق
گردن درد یکی از بیماری های شایع (بالغ بر ۶۷ %) بویژه در کشورهای صنعتی می باشد، که اکثر گروه های سنی حتی افراد جوان را شامل می شود. در بررسی اختلالات اسکلتی-عضلانی در دانشجویان ایتالیایی شایع ترین علامت، درد گردن(۶۹%) و به دنبال آن درد مچ دست(۵۳%)، شانه(۴۹%)و بازو(۸%) بود. بنابراین هدف از تحقیق حاضر تاثیر تمرینات ثبات دهنده بر تعادل، درد و حس وضعیت گردن در دانشجویان دختر با گردن درد غیراختصاصی دانشگاه شهید باهنر کرمان بود. آزمودنیهای این تحقیق را ۳۰ دانشجو مبتلا به گردن درد غیراختصاصی تشکیل دادند که در پایان ۸ هفته تعداد سه نفر از گروه تجربی به دلیل عدم حضور منظم در برنامه تمرینی و تعداد دو نفر در گروه شاهد به دلیل عدم حضور در مرحله تست گیری پایانی از مطالعه حذف شدند و در نهایت گروه تجربی به ۱۲ و گروه کنترل به ۱۳ نفر رسید. افراد گروه تجربی را با میانگین و انحراف استاندارد سن ۲۹/۲ ±۸۳/۲۳، وزن ۴۶/۹ ±۵۶ و قد۶۵/۴ ±۳۳/۱۶۰ و گروه کنترل را با میانگین و انحراف استاندارد سن۵۵/۱ ±۶۲/۲۳، وزن ۸۸/۷ ±۹۲/۵۵ و قد۸۹/۶ ±۳۸/ ۱۶۳ تشکیل می دادند . به منظور ارزیابی میزان شدت گردن درد از مقیاس پیوسته بصری Visual Analogue Scale (VAS) استفاده شد. برای بررسی تعادل از دستگاه تعادل سنج بایودکس و بررسی حس وضعیت از کلاه با نشانگر لیزری(درجه) استفاده شد . تجزیه و تحلیل آماری توسط نرم افزار ۱۶SPSS انجام گرفت. از آزمون های t مستقل و t وابسته جهت مقایسه میانگین در دو گروه و یک گروه در سطح معناداری قابل قبول ۰۵/۰> p استفاده شد. نتایج بدست آمده از این تحقیق، وجود اختلاف معنادار را در تاثیر تمرینات ثبات دهنده در گروه تجربی بر میزان حس وضعیت(چرخش به راست۰۰۱/۰P=، چرخش به چپ۰۰۱/۰ P=و فلکشن۰۲۶/=۰P)، درد(۰۲۲/P=0) و تعادل کلی(۰۰۴/P=)، قدامی-خلفی(۰۱/۰ P=)، داخلی-خارجی(۰۰۷/ ۰ P=) و همچنین وجود اختلاف معنادار در تاثیر تمرینات ثبات دهنده در بین دو گروه کنترل و تجربی بر تعادل کلی(۰۰۸/۰ P=)، قدامی -خلفی(۰۰۵/۰ P=)، حس وضعیت(چرخش گردن به راست ۰۱۵/۰ P=، چرخش به چپ ۰۰۶/۰ P=، فلکشن ۰۴۳/۰ P=) و درد (۰۰۱/۰ P=) را نشان داد. اختلاف معناداری در تاثیر تمرینات ثبات دهنده در شاخص داخلی-خارجی تعادل در بین گروه کنترل و تجربی علیرغم پیشرفت، دیده نشد (۱۹/۰P=).
۵-۳ بحث و تفسیر یافته ها
در این بخش با توجه به نتایج بدست آمده و مقایسه آن با تحقیقات مشابه قبلی و بررسی مبانی علمی، به بحث پیرامون یافته های تحقیق پرداخته می شود.
۵-۳-۱ بررسی تاثیر گذاری تمرینات ثبات دهنده بر میزان تعادل دختران دانشجوی مبتلا به گردن درد غیراختصاصی
نتایج تحقیق موید آن است که، هشت هفته تمرینات ثبات دهنده بر میزان تعادل در دختران دانشجوی مبتلا به گردن درد غیراختصاصی تاثیر معنی داری دارد. در همین راستا ۲ فرضیه زیر مورد بررسی قرار می گیرد.
۱-تمرینات ثبات دهنده بر میزان تعادل در دانشجویان دختر مبتلا به گردن درد غیراختصاصی تاثیر معناداری ندارد.
۲-بین میزان تاثیر تمرینات ثبات دهنده بر تعادل در دانشجویان دختر دارای گردن درد غیراختصاصی در گروه تجربی بعد از اعمال پروتکل تمرینی و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتایج حاصل از این تحقیق منتهی به رد فرضیه اول فوق منجر شد و بدین ترتیب فرضیه ی تاثیر گذاری تمرین بر میزان تعادل قبل و بعد از اعمال پروتکل تمرینی مورد تایید قرار گرفت و در فرضیه دوم هم بهبود معناداری در شاخص کلی و قدامی - خلفی دیده شد، اما در شاخص داخلی – خارجی، علیرغم پیشرفت، تفاوت معناداری دیده نشد.
توانایی حفظ تعادل بدن، عاملی مهم و ضروری در انجام فعالیت های روزمره و اجرای فعالیت های ورزشی می باشد. حفظ تعادل بدن توسط سه سیستم بینایی، دهلیزی و حسی حرکتی کنترل می- شود(حسینی ۱۳۹۰)
جوانسون و همکارانش پیشنهاد می کنند که، افزایش تنشن در سندرم های دردناک عضلانی-اسکلتی، افزایش انقباضات استاتیک وتمرکز اسید لاکتیک ودیگر متابولیت ها از این عضلات، آوران های گروه ٣و ۴ مفصلی وسیستم سمپاتیک را تحریک می کند، این آوران ها اثرات تحریکی برعصب حرکتی گاما دارند. افزایش فعالیت عصب حرکتی گاما، حساسیت دوک عضلانی را بالا می برد. این حساسیت افزایش یافته باعث خطا در سیگنال های پروپریوسپتیو می شود و این مورد ممکن است در عضلات مختلف گردن اتفاق بیفتد. وقتی این خطا به سیستم عصبی مرکزی می رسد و با سیگنال های بینایی و دهلیزی در تعامل قرار می گیرد، عدم انطباق حسی اتفاق افتاده واز آنجایی که کنترل وضعیت بدن از هماهنگی اطلاعات آوران سیستم های بینائی، دهلیزی وهمچنین اطلاعات حس پیکری می- باشد، اختلال در پیام های ارسالی از این ناحیه می تواند باعث سرگیجه وعدم تعادل فرد شود (کناتسون [۳۷]۲۰۰۰).
نتایج حاصل ازاین تحقیق نشان داد که هشت هفته تمرینات ثبات دهنده موجب بهبود تعادل در دانشجویان دختر شد. این تحقیق با نتایج تحقیق خدابخشی و همکاران(۱۳۹۱) ، فیلد و همکاران(۲۰۰۸) همخوانی دارند.
صالح پور و همکارانش(۱۳۸۹) نشان دادند که بیماران با درد در ناحیه گردن دچار اختلال در حفظ وضعیت می گردند، که نیاز توجه به این مورد در درمان و پیشگیری از صدمات متعاقب آن توصیه می- شود.
ماری جورگنسن و همکاران (۲۰۱۱) در تحقیقی نشان دادند که، تعادل قامت در میان نظافت چیان با گردن درد، دچار اختلال شده و یک نوسان وضعیتی در بین دو گروه را نشان داد.
رویجزون و همکاران(۲۰۱۱) در تحقیقی نشان دادند که افراد با سابقه ضربه در ایستان آرام بدون بینایی افزایش نوسان قامت را نشان دادند و این تغییرات برای مولفه های آهسته بود.
صالحی و همکاران(۱۳۹۲) در تحقیقی که به بررسی تاثیر تمرینات ثباتی و کششی-تقویتی بر شاخص های تعادلی در افراد با وضعیت جلو آمده سر پرداختند، نشان داد که تمرینات ثباتی بیش از تمرینات کششی سبب بهبود تعادل شد.
بر خلاف تحقیق حاضر در یک تحقیق مک کاسکی(۲۰۱۱) ، تأثیر یک دوره تمرین پایداری ناحیه مرکزی بدن بر تعادل پویا را با بهره گرفتن از آزمون تعادلی ستاره(SEBT ) مورد بررسی قرار دادند.آن ها گزارش کردند که تمرینات می تواند افزایش قابل توجهی در جهات خلفی- خارجی و خلفی - داخلی داشته باشد. در حالی که هیچ گونه افزایش قابل توجهی در جهت قدامی مشاهده نشد . از دلایل احتمالی می توان به تفاوت متغیرهای تمرینی، جامعه آماری و زمان پروتکل تمرینی اشاره نمود. در تحقیق مک کاسکی(۲۰۱۱)، تعداد ۳۰ شرکت کننده سالم به مدت ۴ هفته به انجام تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن پرداختند، اما آزمودنی های این تحقیق را دانشجویان گردن دردی تشکیل می دادند و تمرینات انتخاب شده مطالعه حاضر شامل تمرینات ثبات دهنده گردن بود. از طرفی روش ارزیابی مک کاسی بوسیله آزمون تعادلی ستاره بود اما در تحقیق حاضر تعادل با دستگاه بایودکس سنجیده شد.
در توجیه معنادار نشدن شاخص داخلی- خارجی فرضیه دوم فوق و معنادار شدن شاخص کلی و قدامی- خلفی اینگونه می توان گفت ، زمانی که فرد با یک شر ایط بی ثبات تر مواجه می شود عضلات قدامی خلفی جهت ثبات قامت فعالیت بیش تری از خود نشان می دهند، لذ ا نوسانات مرکز فشار حول محور قدامی- خلفی افزایش یافته و در واقع این محور برای حفظ ثبات توسط سیستم کنترل کننده ثبات انتخاب می شود، این امر حاصل از عوامل بیومکانیکال ، طراحی سیستم بایودکس و احتمالاً عوامل آناتومیکال می باشد. علت آناتومیکال احتمالی، بیش تر بودن دامنه حرکتی دورسی-پلانتارفلکشن نسبت به اینورژن -اورژن و دخالت بیش تر عضلات قدامی - خلفی در کنترل قامت و در نتیجه ایجاد نوسانات بیش تر در این جهت بوده است، در نهایت سیستم مرکزی کنترل قامت بیش تر سعی می کند ثبات خود را در این جهت بهبود بخشد و از جهت داخلی- خارجی غافل می- شود.(باقری ۱۳۹۱)
در گردن درد غیر اختصاصی مزمن، محدودیت حرکات گردن، خستگی در افراد مبتلا به گردن درد به علت انقباض طولانی مدت عضلات ویا وضعیت غیر راحت می تواند باعث نقص در اطلاعات حس عمقی واختلال تعادل شود.( چین۲۰۱۳) انجام تمرینات ورزشی با به چالش کشیدن دستگاه های درگیر در حفظ تعادل و اعمال اضافه بار بر روی حس های درگیر در تعادل و حس عمقی باعث بهبود و تسهیل در انتقال ورودی های حسی نام برده می شوند(جلالی ۱۳۹۲)، بنابراین می توان نتیجه گرفت انجام پروتکل تمرینی در گروه تجربی توانسته است با تقویت حس عمقی وستیبولار وبینایی در بهبود کنترل قامت موثر باشد .
۵-۳-۲ بررسی تاثیر گذاری تمرینات ثبات دهنده بر میزان حس وضعیت دختران دانشجوی مبتلا به گردن درد غیراختصاصی
نتایج تحقیق بیان کرد که هشت هفته تمرینات ثبات دهنده بر کاهش خطای بازسازی گردن در دختران دانشجوی مبتلا به گردن درد غیراختصاصی تاثیر معنی داری دارد. در همین راستا ۲ فرضیه زیر مورد بررسی قرار می گیرد.
تمرینات ثبات دهنده بر میزان حس وضعیت در دانشجویان دختر مبتلا به گردن درد غیر اختصاصی تاثیر معناداری ندارد.
بین میزان تاثیر تمرینات ثبات دهنده بر حس وضعیت در دانشجویان دختر دارای گردن درد غیراختصاصی در گروه تجربی بعد از اعمال پروتکل تمرینی و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتایج حاصل از این تحقیق منتهی به رد هر ۲ فرضیه ی فوق شد و بدین ترتیب فرضیه ی تاثیر گذاری تمرین بر میزان حس وضعیت مورد تایید قرار گرفت.
تاریخچه حس، به زمان ارسطو فیلسوف یونانی بر می گردد. او اولین کسی بود که انسان را دارای پنج حس معرفی کرد. ولی بعدها آقای چارلز بل حس ششم را هم در انسان توضیح داد که همان حس وضعیت و حس حرکت اندامها است. این حس که به عنوان یک حس مفصلی شناخته می شود، فرد را از وضعیت قرارگیری وحرکت مطلع می سازد و در نهایت باعث نظم بخشیدن به انقباض عضلانی به منظور حرکت و استحکام آن می گردد. حس عمقی سالم و دقیق برای عملکرد مطلوب در فعالیت های روزمره زندگی و همین طور درفعالیت های ورزشی الزامی است. حس عمقی در ابتدا توسط شرینگتون در سال ۱۹۰۶ به عنوان نوعی باز خورد از اعضا به دستگاه عصبی مرکزی تعریف شد. حس عمقی نوع اختصاص یافته ای از حس لمسی است و شامل اجزای گوناگونی از قبیل حس وضعیت ، حس حرکت ، حس سرعت و حس اعمال نیرو می باشد. (زمانی ۱۳۸۹)
درتحقیق بینرت و همکاران (۲۰۱۳) که به تاثیر تمرینات تعادلی بر عملکرد حسی- حرکتی گردن انجام دادند به این نتیجه رسیدند که تمرینات تعادلی برای بهبود دقت خطای مفصل کارآمد هستند و در گروه کنترل کاهش معناداری را نشان داد.
همچنین گنک (۲۰۱۳) و همکاران نشان دادند که گروه آزمون که با دستکاری مفصل گردن و ماساژ همراه بود، کاهش بیشتری در خطای حس وضعیت نسبت به گروه کنترل که فقط ماساژ انجام دادند صورت گرفت و افزایش در دامنه حرکتی منجر به کاهش خطای وضعیت مفصل و بهبود حس وضعیت شد.
آرامی و همکاران(۱۳۹۰) در تحقیقی که خطای بازسازی سر و گردن بوسیله کلاه با منبع پرتو لیزری(درجه) اندازه گیری شد، به این نتیجه رسیدند که ده جلسه برنامه تحملی و حس عمقی گردن می تواند در بهبود تحمل، خطای حس عمقی و درد بیماران مبتلا به گردن درد غیراختصاصی مزمن موثر باشد. در تحقیقی چینگ و همکاران (۲۰۱۰) اعلام کردندکه بزرگسالان با گردن درد مزمن حس وضعیت ضعیف تری را با EMG نشان دادند و آن می تواند به دلیل کاهش حس عمقی باشد.
پالمگرین و همکاران(۲۰۰۹) نشان دادند که میانگین خطای حس وضعیت در گروه با گردن درد نسبت به گروه سالم بیشتر بود و نقص تعادل بیشتری در گروه گردن درد بود.
بنابراین در افراد مبتلا به گردن درد احتمالا به دنبال درد اختلال در سیستم حسی حرکتی و کاهش فعالیت عضلانی رخ می دهد. ارتباط تنگاتنگ فیزیولوژیک بین شاخص های درد وحس عمقی می- تواند توجیه کننده اختلاف معنادار در میزان حس وضعیت باشد (سعادت ۲۰۱۲). همچنین از میان تمام گیرنده های عضلانی(دوک عضلانی، دستگاه گلژی، گیرنده پاچینی و پایانه های عصبی آزاد)که در حس عمقی نقش ایفا می کنند، دوک عضلانی گیرنده اصلی در حس وضعیت مفصل محسوب می- شود(میسوایی[۳۸] ۲۰۰۸) و از آنجا که عضلات ناحیه گردن بیشترین میزان دوک عضلانی در بدن را دارا هستند، تخریب آن می تواند بر کاهش حس عمقی افراد گردن دردی تاثیر بگذارد.
همچنین درد ممکن است باعث تغییر اطلاعات حسی - پیکری درسطح نخاعی وفوق نخاعی شود. در سطح موضعی افزایش درد، باعث آزاد شدن واسطه های شیمیایی شده که در نتیجه آن آستانه گیرنده- ها پایین آمده وفعالیت خودبخودی آن ها افزایش می یابد. در درد مزمن، در نتیجه تغییراتی که در سیستم عصبی مرکزی بوجود آمده از طریق اثری که درد بر کورتکس حرکتی و زیر قشری می- گذارد، بالا بودن حساسیت گیرنده های مکانیکی ادامه می یابد. این حساسیت مزمن ممکن است برهم خوردن طولانی مدت پیام های حسی – پیکری از ناحیه گردن را به دنبال داشته باشد. (جول۲۰۰۸، پاساتور ۲۰۰۶،کالبرگ ۱۹۹۶). بنابراین تمرینات ثبات دهنده می تواند به بهبود سیستم های حس- حرکتی که جهت ثبات بدن فعالیت می کنند، کمک کند.
۵-۳-۳ بررسی تاثیر گذاری تمرینات ثبات دهنده بر میزان درد در دختران دانشجوی مبتلا به گردن درد غیراختصاصی
نتایج تحقیق بیانگر تاثیر معنی دار هشت هفته تمرینات اصلاحی بر میزان درد در دانشجویان مبتلا به گردن درد غیراختصاصی است. در همین راستا ۲ فرضیه زیر مورد بررسی قرار می گیرد:
تمرینات ثبات دهنده بر میزان درد در دانشجویان دختر مبتلا به گردن درد غیراختصاصی تاثیر معنی داری ندارد.
بین میزان تاثیر تمرینات ثبات دهنده بر میزان درد در دانشجویان دختر دارای گردن درد غیراختصاصی در گروه تجربی بعد از اعمال پروتکل تمرینی و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود ندارد.
نتایج حاصل از این تحقیق منتهی به رد هر ۲ فرضیه ی فوق شد و بدین ترتیب فرضیه ی تاثیر گذاری تمرین بر میزان درد مورد تایید قرار گرفت.
مطالعات انجام شده نشان می دهد که حدود ۵۰ تا۶۰ درصد افراد در طول زندگی خویش به گردن درد مبتلا می شوند و هزینه های زیادی را به بخش بهداشت و درمان در جوامع صنعتی تحمیل می کند. از نظر اپیدمیولوژی اکثر بیماران گردن دردی را گروه گردن درد غیراختصاصی تشکیل می دهد. تاثیر گردن درد در کاهش فعالیت های فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی افراد در جوامع مختلف سبب شده تا درمان این ضایعه مورد توجه محققین قرار داشته باشد. در این زمینه درمان گردن درد نه صرفا بخاطر از بین بردن و کاهش درد و علایم بالینی، بلکه به منظمی و جلوگیری از عود مجدد آن اهمیت بسزایی دارد (قادری ۱۳۸۹). در بیماران مبتلا به درد گردن استراتژی کنترل عضلات تنه تغییر یافته و فعالیت عضلات عمقی مختل شده واین عضلات آتروفی می شوند وعدم درمان تغییرات ایجاد شده درعضلات سیستم عمقی منجر به بازگشت دردگردن می شود (ریچاردسون[۳۹]۱۹۹۵).
یافته های این تحقیق با نتایج تحقیقاتی سیم و همکاران(۲۰۰۹) همخوانی دارند، آنها اعلام کردندکه تمرینات ثبات دهنده گردن سبب کاهش درد و ناتوانی می شوند و طراحی این تمرینات برای بهبود ثبات ستون فقرات محبوبیتی را در درمان افراد مبتلا به گردن درد ایجاد کرد .
آشتیانی و همکاران(۱۳۹۲) در تحقیقات خود تاثیر تمرینات ثبات دهنده و ایزومتریک حداکثری بر درد، ترس از درد و حرکت و ناتوانی در بیماران گردن درد مزمن غیر اختصاصی را مورد بررسی قرار دادند. بیماران در دو گروه ۲۵تایی تمرینات ثبات دهنده و ایزومتریک حداکثری قرار گرفتند. برنامه درمانی هر دوگروه شامل ۴۸ جلسه تمرین طی هشت هفته بود. این مطالعه نشان داد که هر دو روش تمرینات ثبات دهنده و ایزومتریک حداکثری سبب کاهش درد و ناتوانی،کاهش ترس از درد و حرکت شد هرچند تمرینات ثبات دهنده به طور معنی داری از تاثیر بیشتری برخوردار بودند.
همچنین مورفی و همکاران(۲۰۰۹) در تحقیقی که همسو با تحقیق حاضر است، نشان دادند که تمرینات ورزشی و ماساژ ، باعث کاهش درد و ناتوانی در بیماران مبتلا به گردن درد غیر اختصاصی
می شود. در بیماران مبتلا به درد گردن استراتژی کنترل عضلات تنه تغییر یافته و فعالیت عضلات عمقی مختل شده واین عضلات آتروفی می شوند، عدم درمان تغییرات ایجاد شده در عضلات سیستم عمقی منجر به بازگشت دردگردن می شود (اکبری ۱۳۸۸ ). بنابراین تمرین های ثبات دهنده در بیماران با درد مزمن گردن، سبب افزایش قدرت عضلات سطحی و عمقی گردن وکاهش درد در بیماران مبتلا به گردن درد غیراختصاصی می شو ند.
۵-۴ جمع بندی
نتایج تحقیق حاضر نشان داد که هشت هفته برنامه ورزش درمانی باعث بهبود تعادل، درد و حس وضعیت گردن در دختران مبتلا به گردن درد غیراختصاصی شد. مطابق نتایج تحقیقات انجام شده افراد مبتلا به گردن درد سطوح پایین تری از تعادل را نسبت به افراد سالم دارند. در افراد مبتلا به گردن درد احتمالا به دنبال درد، اختلال در سیستم حسی- حرکتی و کاهش فعالیت عضلانی رخ می دهد. درد باعث تغییر اطلاعات حسی - پیکری درسطح نخاعی وفوق نخاعی می شود. همچنین در گردن درد غیر اختصاصی مزمن، محدودیت حرکات گردن، خستگی در افراد گردن درد به علت انقباض طولانی مدت عضلات ویا وضعیت غیر راحت می تواند باعث نقص در اطلاعات حس عمقی واختلال تعادل شود. انجام تمرینات ورزشی با به چالش کشیدن دستگاه های درگیر در حفظ تعادل و اعمال اضافه بار بر روی حس های درگیر در تعادل و حس عمقی باعث بهبود و تسهیل در انتقال ورودی های حسی نام برده می شوند. عضلات ثبات دهنده گردن در ایجاد وضعیت مناسب در سر و گردن اهمیت دارند و در صورت وجود درد این عضلات آتروفی شده و کارایی مناسب را ندارند.
۵-۵ پیشنهاد های تحقیق
پیشنهادهای برگرفته از تحقیق
-به منظور پیشگیری از ضعف تعادل و کاهش درد و تقویت عضلات گردن، تمرینات ثبات دهنده گردن برای افراد مبتلا به گردن درد غیراختصاصی توصیه می شود. این تمرینات می تواند در برنامه تمرینی روزمره آنها قرار گیرد.
عملکرد و کیفیت غده سیبزمینی تحت تأثیر رقم، آب و هوا، وضعیت حاصلخیزی خاک، نوع مقدار مصرف کودهای آلی و شیمیایی است. عملکرد کمی و کیفی سیبزمینی بستگی به تغذیه متعادل کود دارد. اگر کود (بویژه ازت) بیش از حد مصرف شود، رشد شاخ و برگ زیاد شده و تشکیل و رسیدگی غده به تأخیر میافتد. تأخیر در تشکیل و رسیدگی غده سبب کاهش نشاسته و افزایش قندهای احیا شده گردیده و کیفیت غده برای فرآیندهای بعدی نامناسب میشود. در این شرایط شاخ و برگ گیاهان نارس از بین نمیرود و این خود سبب تولید غدههایی با پوست کلفت و به صدمات مکانیکی طی دوران برداشت بسیار حساس میشود. صدمات مکانیکی زیاد، انبارداری سیبزمینی را مشکل نموده و امکان پوسیدگیهای کنترل شده افزایش مییابد. کشاورزان خبره سیبزمینی میدانند که مقدار کود و زمان مصرف آن با در نظر گرفتن منطقه کشت سیبزمینی، طول دوره رشد و تقاضای بازار تا چه اندازه حیاتی است .. از آنجایی که معمولاً سیبزمینی در اراضی با بافت سبک و مواد آلی کم کشت میگردد و خاکهای سبک (شن لومی یا لوم شنی) بطور طبیعی از نظر مواد غذایی فقیر هستند بنابراین لازم است مقادیر زیادی کود برای تأمین نیاز غذایی سیبزمینی مصرف شود. مصرف کود طی سالهای متمادی باعث تغییر قابل ملاحظه در میزان بعضی از عنصر غذایی در خاک میشود و به این دلیل است که برنامه کوددهی به سیبزمینی بایستی بر اساس آزمون خاک، تجزیه بافت، عملکرد مورد انتظار و محصول سال قبل استوار و نوع محصول (زودرس ـ دیررس) استوار باشد معمولاً با دو برابر شدن محصول، جذب مواد غذایی نیز دو برابر میشود. شاخ و برگ قسمتی از مواد غذایی مورد نیاز تولید را جذب میکنند و بقیه به هنگام برداشت، بوسیله غده از زمین خارج میگردد.
۱-۱-۵- اهمیت اقتصادی سیبزمینی
سیبزمینی یکی از گیاهان مهم در بین محصولات زراعی جهان است. جنبهی تغذیه ای،اجتماعی و اقتصادی این گیاه مهم طی سال های اخیر این گیاه .(Paul, جالب و قابل توجه بوده است ( ۱۹۸۵) بیش از ۲۰۰ سال است که در ایران کشت می گردد وروز به روز مصرف سرانه ی آن به صورت های مختلف افزایش یافته است . براساس آخرین آمار وزارت جهاد کشاورزی سطح زیرکشت سیب زمینی در ایران حدود ۹۸ درصد آن به صورت / ۱۸۹ هزار هکتار بوده که ۵۴.۱ درصد آن دیم بوده است . میزان تولیدآبی و ۴ / ۶ ۵ میلیون سیب زمینی کشور در سال ۱۳۸۶ حدود ۲ تن بوده که حدود ۹۹ درصد آن از اراضی آبی و بقیهاز اراضی دیم حاصل شده است . متوسط عملکرد سیبزمینی آبی کشور در سال زراعی ۱۳۸۶ حدود .(FAO, 25 تن در هکتار گزارش شده است ( ۲۰۰۸) کمتر از نیمی از کل سیبزمینی تولید شده در جهان برای مصارف انسانی مورد استفاده قرار میگیرد و تولید نشاسته از سیبزمینی در هلند، ژاپن و اروپای شرقی رواج دارد . از نظر مکانیزاسیون و دانش فنی کشت، کشورهای ایالات متحده، هلند و سوئیس مقامهای اول تا سوم را دارند صوصا با رشد جمعیت کشور روز به روز بر اهمیت آن افزوده می گردد براساس گزارش آمارنامه کشاورزی سال زراعی ۸۵-۸۴استان گلستان، سطح زیر کشت سیب زمینی در این استان ۶۴۴۸ هکتار و به صورت آبی بوده است. که میزا ن تولید این محصول در استان ۱۰۹۱۸۵ تن برآورد شده است بر اساس آمارنامه کشاورزی سال ۸۰-۱۳۷۹، سطح زیر کشت سیبزمینی در ایران حدود ۱۷۴۵۶۲ هزار هکتار میباشد که ۹/۹۷ درصد آن آبی و بقیه دیم بوده است. بیشترین سطح زیر کشت مربوط به استان اردبیل با ۲۶۲۰۳ است. استانهای همدان، اصفهان و فارس به ترتیب در جایگاه دوم تا چهارم هستند. این چهار استان ۴۴ درصد سطح زیر کشت سیبزمینی کشور را دارا میباشند. متوسط عملکرد در هکتار سیبزمینی آبی در کل کشور ۲۰۱۹۰ کیلوگرم و متوسط عملکرد دیم ۹۵۸۴ کیلوگرم است. بالاترین عملکرد سیبزمینی آبی ۳۱۵۵۹ کیلوگرم مربوط به استان کهکیلویه و بویراحمد و استانهای همدان، چهارمحال و بختیاری و کردستان به ترتیب با متوسط عملکردهای ۲۷۷۶۵، ۲۶۸۲۱ و ۲۴۹۷۲ کیلوگرم در هکتار در ردیفهای دوم تا چهارم قرار دارند
۱-۲-۱- علایم بیماریهای ویروسی سیبزمینی
آلوده شدن سیبزمینی به برخی از ویروسها بدون نشانه های مشهود است در حالی که ابتلای آن به برخی ویروسها به نکروز شدید و مرگ گیاه میانجامد. بسیاری از ویروسهای سیبزمینی، موزاییک سبز روشن و تیره، علایم ابلقی، چروکیدگی برگها و بدشکلی ساقهها و برگها را به وجود میآورند. همچنین، بسیاری از آلودگیهای ویروسی باعث ایجاد علایم لکه حلقوی و نقش برگ بلوطی در برگها میگردند (دیویس، ۱۹۹۹). علایم مزرعهای برای تشخیص دقیق بسیاری از بیماریهای ویروسی کافی خواهند بود به این شرط که در منطقهای که بیماری مورد نظر رخ میدهد، ویروسهای شناخته شدهای مشاهده شوند و به کمک روشهای تأییدی آزمایشگاهی، نوع علایم با هر ویروس ارتباط داده شود (دانش، ۱۳۷۹).
۱-۲-۲- همهگیرشناسی و چرخهی بیماری
چرخهی بیماریهای ویروسی گیاهی در قیاس با دیگر بیماریهای گیاهی ساده است. از زمانی که ویروسها وارد گیاه میشوند، تنها از طریق ناقل یا انتقال مکانیکی به نسلهای بعدی گیاه میزبان بقا مییابند. حشرات، ناقلهای اصلی بیشتر ویروسهای سیبزمینی هستند. شتهها مهمترین گروه ناقلین ویروسهای گیاهی را تشکیل می دهند. شتهی سبز هلو[۳] و گونه های مهمی هستند که در سرتاسر جهان روی سیبزمینی کلنی تشکیل می دهند و ویروسهای سیبزمینی را در شرایط طبیعی منتقل مینمایند. انتقال بیشتر ویروسهای سیبزمینی که از طریق شتهها صورت میگیرد، به صورت ناپایا است. این ویروسها طی چند ثانیه از گیاهان بیمار کسب میشوند و طی چند ثانیه به گیاهان دیگر منتقل میشوند. شتهها فقط چند ساعت پس از گرفتن ویروس از گیاه آلوده، توانایی انتقال ویروس را دارند.
۱-۲-۳- کنترل بیماریهای ویروسی سیب زمینی
درک صحیح مواردی همچون تشخیص دقیق ویروس بیمارگر، تشخیص منبع و یا منابع ویروس، شناخت دیگر گیاهان زراعی که در نزدیکی کشت میشوند، حساسیت سیبزمینی به ویروس و تأثیرشان بر جمعیت ناقل، شناخت اقدامهای متداولی که در منطقه خاصی برای تولید به کار گرفته میشوند و عوامل زیست محیطی مربوط به بقای مایه تلقیح در بافت میزبان، امکان کنترل صحیح و کاهش زیانهای ناشی از بیماریهای ویروسی را در محصول فراهم میآورند. یک راه کارآمد برای کنترل ویروسهای سیبزمینی، کاشتن گیاه در ناحیهای است که در آنجا ویروس وجود نداشته باشد (کشت بافت. یکی از عملیترین روش های کنترل بیماریهای ویروسی سیبزمینی در مواردی که محصول در معرض مایهتلقیح ویروس قرار داشته باشد، کاشت ارقام مقاوم است. یکی دیگر از روشهای کنترل بیماریهای ویروسی ، کنترل ناقلین ویروسی است. مایهکوبی یک گیاه با جدایه ضعیف یک ویروس می تواند آن گیاه را در برابر برخی از سویههای قوی همان ویروس محافظت کند (شیو و لوکاس، ۱۹۹۱).
۱-۳- فرضیه ها
-
- نژاد N ویروس وای سیب زمینی در مزارع بیشترین گسترش را دارد.
۲.سه نوع نژاد اصلی ویروس Y سیب زمینی در مزارع منطقه وجود دارد.
۱-۴- اهداف
۱)ردیابی سرولوژیکی ویروس به وسیله آنتی بادی های پلی کلونال
۲)تشخیص و تعیین نژادهای PVY از نمونه های آلوده جمع آوری شده سیب زمینی از استان گلستان(به وسیله روشها مولکولی )
فصل دوم
بررسی منابع
۲-۱- ویژگیهای گروه پوتیویروسها[۴]
ویژگی های گروه پوتی ویروس ها
پوتی ویروسها گروه بزرگی از ویروس های گیاهی می باشند که از نظر اقتصادی مهم و دارای دامنه میزبانی وسیعی هستند.این گروه تنها گروه شناخته شده ویروسی می باشد که فقط از راهبرد پلی پروتئین استفاده می کنند. این پروتئین ها عبارتند از: ۱-اندامک ویژه سیتوپلاسمی و فرفره ای شکل پروتئینی با وزن مولکولی تقریبا ۷۰ کیلودالتون که احتمالا در همانند سازی RNA دخالت دارد. ۲- اندامک ویژه سیتوپلاسمی و بدون شکل معین پروتئینی که احتمالا یک پروتئین رمزگذاری شده ویروسی است و برای انتقال ویروس توسط ناقل ضروری می باشد. ۳-اندامک های ویژه هسته ای پروتئینی با وزن مولکولی تقریباً ۵۸ کیلو دالتون (پلیمراز) و ۴۹ کیلو دالتون (پروتئیناز). این اندامک ویژه ی هسته در برخی از پوتی ویروس ها مشاهده شده است(پوررحیم وهمکاران).فوکت و همکاران (۲۰۰۵) بیان کردند که با توجه به نوع اندامک های ویژه سیتوپلاسمی ایجاد شده در سلول های آلوده، ویروسهایی مثل BCMV و PRSV-W اندامک های لوله ای ۲ شکلی را تولید میکنند که به صورت لوله ها یا پیچک ایی دیده میشوند و یا BYMV لایه های مجتمع۳ را تولید می کنند و WMV هر دو ن.ع اندامک فوق را تولید می نمایند.آنزیم های پروتئولیتیک پلی یروتئین ها را به ۵ تا ۶ پلی پپتید شامل پروتئین های پوششی (CP) و غیر ساختمانی (ازقبیل فاکتور کمک کننده و پروتئازها) تبدیل می کنند.
پوتی ویروس ها با ذرات رشته ای شکل هستند.در خانواده Potyviridae ذرات ویروس رشته ای انعطاف پذیر به طول ۶۸۰ تا ۹۰۰ و عرض ۱۱ نانومتر می باشند و ژنوم حاوی RNA تک رشته ای است که حدوداً ۱۰ کیلو باز طول دارد و توسط حدوداً ۲۰۰۰ کپی از واحد پوشش (CP) احاطه شده است(جعفر پور)۱۳۸۲؛ باپت، ۲۰۰۲). برخی دارای پروتئین های کمکی برای انتقال توسط حشرات می باشند. این ویروس ها به طریق مایه زنی عصاره و بوسیله شته ها به روش ناپایا منتقل می شوند. برخی ها از طریق بذر هم منتقل میگردند (جعفرپور، ۱۳۸۲).
۲-۱-۱- ویروس وای سیبزمینی
ویروس (PVY) Potato virus yاز خانوادهPotyviridae و از جنس Potyvirus بوده و دارای پیکره رشته ای خمش پذیر به طول ۷۳۰-۶۸۴ نانومتر و عرض حدودا ۱۱ نانومتر با تقارن مارپیچی می باشد (دبوکس و هاتینگ، ۱۹۸۱). ژنوم ویروس از یک RNAی تک رشته ای مثبت (Ps-RNA) با ۹۷۰۴ نوکلئوتید(Kb9/7) و وزن مولکولی۱۰۶× ۱/۳-۲/۳ دالتون تشکیل شده است(ریچمن و همکاران، ۱۹۹۲). ژنوم PVY در انتهای ۵ خود دارای ساختمان VPg و یک دنباله پلی آدنین در انتهای ۳ می باشد(ریچمن و همکاران، ۱۹۹۲).
ویروسY سیب زمینی به طریق ناپایا و غیر چرخشی توسط شته ها منتقل می شود. حداقل ۲۵ گونه شته که قادر به انتقال PVY می باشند شناسایی شده اند که در این میان شته سبز هلو(Myzus persica) کاراترین آنها می باشد(واروی، ۲۰۰۰).علفهای هرز یک ساله مانند پیچک صحرایی Convulvulus، Agyranthemum و پنیرک Malva sp و علفهای هرز دو ساله مانند تاج ریزی سیاهSolanum nigrum نقش مهمی در بقاء و انتقال آلودگی در مناطقی با زمستانهای نه چندان سرد ایفا می کنند (اپسینو و همکاران، ۱۹۹۷. اسمیت، ۱۹۷۲) این ویروس براحتی از طریق تماس مکانیکی از گیاهی به گیاه دیگر نیز منتقل می شود(د بوکس و هاتینگا، ۱۹۸۱)از طرفی بیان شده است که این ویروس از طریق کنه عنکبوتی قرمز نیز منتقل می شود.(شوکلا و همکاران، ۱۹۹۸).در طبیعت دارای چند نژاد مشخص است. اگر با ویروس X سیب زمینی همراه باشد، PVY تولید موزاییک آژنگ (چین دار) می کند که در آن بوته ها کوتوله و غده ها کوچک می مانند (ایزدپناه و همکاران، ۲۰۰۷).ویروس PVY در توتون و دیگر گیاهان زراعی انتشار جهانی دارد و از لحاظ اقتصادی یکی از مهمترین ویروس های سیب زمینی است. PVY در طبیعت به صورت گروه های استرینی پیچیده دیده می شود (کاراسو و همکاران، ۲۰۰۹). در برخی موارد،با توجه به سویه ویروس،رقم سیب زمینی و شرایط آب و هوایی منطقه،ویروس Y سیب زمینی می تواند بین ۴۰-۷۰ درصد خسارت وارد نماید(Beemster&De Bokx. 1987).
ب
الف
شکل ۲-۱- الف- ساختار فیزیکی (رشتهای خمشپذیر) (بینام، ۲۰۰۹). ب- تصویر شماتیک از اجزاء ژنوم PVY
۲-۱-۱-۱- دامنه میزبانی و علایم ویروس وای سیبزمینی
این ویروس بسیاری از گونه های خانواده سولاناسه را آلوده نموده که در این میان محصولاتی چون سیب زمینی، گوجه فرنگی، فلفل و توتون از خانواده بادمجانیان اهمیت بیشتری را دارا می باشند(موراوک و همکاران، ۲۰۰۳). به علاوه بیش از ۶۰ گونه گیاهی مختلف دیگر از این خانواده و تعدادی از گونه های گیاهی خانواده هایChenopodiaceae ، Amarantaceae، Comopaceae، Fabaceae نیز میزبان این ویروس می باشند(مرتضوی بک، ۱۳۷۷).علائم ایجاد شده توسط PVY و دامنه میزبانی آن متنوع است. این ویژگی جهت طبقه بندی استرین های PVY استفاده میشود (خان و همکاران،۲۰۰۲). علائم این ویروس برحسب سویه و رقم سیب زمینی کاملاً متفاوت است. از نظر شدت، از علائم ضعیف تا نکروز برگی شدیدو مرگ بوته های آلوده فرق میکند. به طور کلی PVY دارای سه نژادPVYN, PVYC, PVYO میباشد (۱۶،۲۹). شایع ترین آنها نژاد PVYN میباشد. البته نژاد جدیدی در سال ۲۰۰۰ در نواحی آند گزارش شد که برخلاف سایر نژادهای که بر روی سیب زمینی باعث بروز لکه موضعی میشوند هیچ علائمی در آن ایجاد نمیکند، ولی روی توتون مثل نژاد N موجب نکروز میشود (۷۴،۷).
۲-۱-۱-۲- وضعیت ویروس وای سیبزمینی در ایران
در سال ۱۳۶۵ دانش و همکاران ویروس های مختلفی از جمله PVY را از مزارع سیب زمینی اطراف اصفهان گزارش کردند(دانش و همکاران، ۱۳۶۵). تقوی در سال ۱۳۶۶ نژادهای N و O را در منطقه کرج شناسایی نمود(تقوی، ۱۳۶۶). در سال ۱۳۷۷ نژاد N توسط پوررحیم و همکاران از منطقه تجرک همدان گزارش گردید(پوررحیم و همکاران،.۱۳۷۷). در سال ۱۳۷۹ خاک ور و همکاران جدایه هایی مشابه نژاد C را در استان خوزستان و برای اولین بار در ایران شناسایی و گزارش نمودند(خاک ور و همکاران، ۱۳۷۹). در مزارع توتون ایران علائم ویروس وای سیب زمینی را درایران اولین بار طی یک بررسی در سال های ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ مشاهده گردید(عابدی، ۱۹۹۸). کریمی در سال ۱۳۴۵ ویروس Y سیب زمینی را همراه با چند ویروس دیگر از روی علائم شناسایی و گزارش نمود(کریمی، ۱۳۴۵). در سال ۱۳۵۳ روحانی از اطراف کرج،(روحانی، ۱۳۵۳). و نژاد تیپ معمولی ویروس وای سیب زمینی (pvy_o) در گیاهان مبتلا به عارضه سوختگی رگبرگ هاو تغییر شکل برگ_هایتوتون متعلق به رقم کوکر ۳۴۷ در منطقه گیلان گزارش شد(شهرآیین و الهی نیا، ۱۳۷۸). در سال ۱۳۸۳ طوسی نژادNTNPVY را برای اولین بار از استانهای اصفهان، همدان و زنجان گزارش کردند (طوسی، ۱۳۸۳). سویه های O و N ویروس وای سیب زمینی از مزارع سیب زمینی استان خراسان رضوی و سویه O این ویروس از مزارع سیب زمینی استان های گیلان و مازندران گزارش شد (مقصودی و همکاران، ۱۳۸۳). طی مطالعه تنوع سرولوژیک و شناسایی نژاد غالب ویروس وای سیب زمینی در مزارع توتون استان های گلستان، مازندران، گیلان و آذربایجان غربی، هر سه سویه N، O و C از نمونه های مورد مطالعه گزارش شدند و سویه O (PVYO)به عنوان سویه غالب در مزارع توتون ایران معرفی گردید (معرف زاده و همکاران، ۱۳۸۷). در سال ۱۳۸۶ مجدآبادی و همکاران نژادNTNPVY را از استان خراسان رضوی گزارش کردند(مجدآبادی و همکاران،۱۳۸۸). میرمومنی و همکاران با بهره گرفتن از آزمون (PCR-RT ) ویروس Yسیب زمینی را از روی غده ها و برگهای آلوده برای اولین بار از کرمانشاه گزارش کردند(میرمومنی وهمکاران،۱۳۸۶).موسوی و همکاران نیز وجود نژادهای O,N,C را باروشهای مولکولی در استان آذربایجان شرقی گزارش نمودند(موسوی و همکاران، ۱۳۸۸). وجود سویه N ویروس وای سیب زمینی از مزارع کرفس استان تهران نیز گزارش شده است (خوش خطی و همکاران، ۱۳۸۸). زینتی و همکاران نیز توانستند نژاد PVYBushehr را برای اولین بار از مزارع توتون استان گلستان به روش مولکولی گزارش کنند (زینتی و همکاران،۱۳۹۰).مصطفی و همکاران PVY را از مزارع فلفل استان تهران با علائم زردی و نکروز رگبرگی بوسیله آزمون (DAS-ELISA) جداسازی کردند. این اولین گزارش از PVY در مزارع فلفل در ایران بود(مصطفی و همکاران،۲۰۰۶).
۲-۱-۱-۳- ناقلین ویروس وای سیبزمینی
انتقال از طریق شته :
PVY به طریقه ناپایا (Non- persistent) و غیرچرخشی از طریق شته ها منتقل می گردد. حداقل ۲۵ گونه شته که قادر به انتقال PVY می باشند شناسایی شده است.(واروری، ۲۰۰۰) که کاراترین آنها شته سبز هلو((Myzus persica میباشد. تغذیه شته ها به مدت ۶۰-۱۵ ثانیه از گیاهان آلوده جهت کسب ویروس کافی است و بدون نیاز به دوره نهفتگی (Latent Period) پس از یک ساعت قادر به انتقال ویروس به گیاهان سالم می باشند. مدت زمان لازم جهت انتقال ویروس ۶۰-۳۰ ثانیه تغذیه می باشد(راندار، ۱۹۹۳). اگر شته یک تا سه ساعت قبل از تغذیه گرسنه نگه داشته شود قدرت جذب ویروس توسط شته بیشتر شده و همینطور مدت زماننگهداری ویروس در بدن ناقل، از یک ساعت به ۴ ساعت افزایش می یابد. تفاوتهای معنی داری در کارایی انتقال گونه های مختلف، جمعیتهای مختلف یک گونه و یا انتقال نژادهای مختلف یک ویروس وجود دارد. Potyvirus ها برای انتقال توسط ناقل نیاز به یک عامل کمکی دارند که سبب اتصال پیکره ویروس به قطعات دهانی حشره ناقل می گردد. این مکانیسم فرضیه پل نامیده می شود و نقش عامل کمکی را پروتئین HC-Pro عهده دار است(شوکلا و همکاران، ۱۹۹۸). دیویس و همکاران (۲۰۰۵) شته سویا (Aphis glycinea) را به عنوان ناقلی جدید برای ویروس PVY معرفی کردند. این شته قادر است استرین های PVYO، PVYN، PVYNTN را انتقال دهد.آلودگی استایلت شته باعث انتقال سریع این ویروس می شود (هام و همکاران ۲۰۰۹).
۲-۱-۱-۴-ساختار ژنتیکی
نژادهای PVY (PVY strains) :
مشخصات پیکره ویروس : ویروسY سیب زمینی یک پوتی [۶]ویروسو از خانواده پوتی ویریده میباشد که به صورت رشته های نخی شکل به طول ۷۳۰ نانومتر و عرض ۱۱ نانومتر میباشد. دارای ژنوم RNA ی تک رشته ای میباشد که حدود ۶% کل پیکره را ژنوم ویروس تشکیل میدهد وبه صورت ps-ssRNA میباشد . بقیه پیکره را پوشش پروتئینی به وزن مولکولی ۳۴۰۰ دالتون تشکیل میدهد، که شامل ۲۰۰۰ زیر واحد است. این ویروس دارای ۹۰۷۴ نوکلئوتید میباشد (۶۵)،که تنها یکORF [7] با حدود ۹۰۰۰ نوکلئوتید دارد. ساختار انتهای/۵ آن vpg و ساختار انتهای /۳ آن Capمیباشد. پایداری آن در عصاره در دمای ۲۰ درجه سانتی گراد ۵ تا ۷ روز و پایداری آن در برگ نگهداری شده در دمای ۴ درجه سانتیگراد، ۱۵ سال است. دمای بی اثر شدن آن به مدت ۱۰ دقیقه در مورد نژاد O,Cتا ۶۲درجه و برای نژاد N تا ۶۴ درجه سانتی گراد است.
۲-۱-۱-۵-نژادهای ویروس وای سیب زمینی
از نظر تاریخی، ویروس Y سیب زمینی به نژادهای مختلفی طبقه بندی شدهاست. خصوصیاتی کهبدین منظور استفاده شده است شامل نوع علائم روی گیاهان محک، سرولوژی، تحریک پاسخ های مقاومتی و توانایی انتقال با شته است. به طورکلی سه نژاد برای این ویروس توصیف شده است که شامل گروه نژاد معمولی PVYO، نژاد PVYC و نژاد نکروز رگبرگی توتون PVYNTN می باشد.(دبوکس و هاتینگ، ۱۹۸۱).جدایه های جمع آوری شده از سیب زمینی با توجه به ویژگی های بیولوژیک و سرولوژیک (علائم موضعی و سیستمیک در Nicotiana tabacm و پاسخ مقاومت در Solanum tuberosum (لی رومانسر و همکاران، ۱۹۹۴) و خصوصیات مولکولی (گلایس و همکاران،۲۰۰۲؛نای و سینگ،۲۰۰۳) جدایه های pvy در توتون بر اساس علائم متوسط و یا شدید و القای علائم نکرئز در هر ژنوتیپ توتون مشخص می شوند (خان و همکاران،۲۰۰۲).
نژادهای MNو NN در روی توتون نکروز ایجاد می کردند و بسیار مشابه با نژاد نکروز رگبرگی توتون بودند.(مک دونالد و کریست جانسون، ۱۹۹۳)اما از آنجا که این نژادها در سیب زمینی لکه های موضعی ایجاد می کنند ولی سیستمیک نمی شوند، نمی توانند در گروه PVYN جای گیرند(هت و همکاران، ۱۹۸۷).
به طور کلی سه نژاد برای این ویروس توصیف شده است که هرکدام علائم متفاوتی را ایجاد مینمایند(د بوکس و هاتینگا، ۱۹۸۱).
۲-۱-۱-۵-۲- نژاد N
PVYN برای اولین بار در سال ۱۹۳۵ در یک گیاه توتون که نزدیک بوته های سیب زمینی آزمایشی رشد کرده بود شناسایی شد که نکروز رگبرگی شدید در توتون ایجاد می کرد(اسمیت و دنیس، ۱۹۴۰). این نژاد قادر به تولید علائم مشخصی در سیب زمینی نبوده و فقط گاهی در اواخر فصل باعث پیسک (motle) خفیف در برگها میگردد، در حالی که در توتون نکروز رگبرگی ایجاد میکند و سبب خسارت شدیدی شده و حتی گاهی تا۱۰۰ درصد محصول را از بین می برد(بونهام، ۲۰۰۲).به راحتی توسط شته منتقل می¬شود.این نژاد در دهه ۱۹۵۰ اپدمی های شدیدی را در محصولات سیب زمینی و توتون در اروپا ایجاد کرد (چاکولوسکا و همکاران، ۱۹۹۷؛گلایس،۲۰۰۲).این استرین اولین بار در سال ۱۹۳۵ از گیاه توتون گزارش شد (اسمیت و دنیس، ۱۹۴۰)در ارقام سیب زمینی بولیوی و پرو در سال های ۱۹۴۱ و ۱۹۴۲ گزارش شد (خان و همکاران،۲۰۰۲) همچنین این گروه استرینی چندین همه گیری شدید را در محصولات توتون و سیب زمینی در سال ۱۹۵۰ در اروپا به همراه داشت (کلینکوسکس و اشملزر،۱۹۶۰؛ ویدمن، ۱۹۸۸)آسیا نیز تحت تاثیر جدایه های نکروتیک ویروس قرار گرفته است. این ویروس از چند کشور ماند چین، ژاپن، کره و تایوان گزارش شده است (خان و همکاران،۲۰۰۲). این نژاد در مزراع سیب زمینی کشور شیوع دارد و هر ساله به محصول سیب- در برخی موارد،با توجه به سویه ویروس،رقم سیب زمینی و شرایط آب و هوایی منطقه،ویروس Y سیب زمینی می تواند بین ۴۰-۷۰ درصد خسارت وارد نماید(Beemster&De Bokx. 1987).سارت وارد می آورد که این موضوع به ویژه در مناق تولید غده هاب بذری سیب زمینی دارای اهمیت می باشد دانش و همکاران،۱۳۷۰؛ هوکر،۱۹۹۰؛ پوررحیم و همکاران، ۱۳۷۶؛شمس بخش و همکاران، ۱۳۸۱).
۲-۱-۱-۵-۳-نژاد C
CPVY در روی توتون موزائیک سیستمیک یا پیسک تولید نموده و در روی سیب زمینی موزائیک سیستمیک و یا علائم خط و نقطه (هاتینگ و د بوکس، ۱۹۸۱) و نیز نکروز سرشاخه و زخم های نکروتیک فراوان در سطح برگ ایجاد می کند(باودن، ۱۹۶۳). از طرفی اولین جدایه ای که از CPVY شناسایی گردید برخلاف سایر نژادهاPVY قابلیت انتقال با شته را نداشت(تورن بار، ۱۹۹۰) هنگامی که در دهه ۱۸۳۰ شناسایی گردید به عنوان یکی از جدایه¬های PVY تشخیص داده شد و اولین گروه نژادی بود که بعدها PVYC نام گرفت(باودن، ۱۹۳۶).جدایه های نژاد C ویروس Y سیب زمینی از لحاظ اقتصادی اهمیت کمتری دارند (بلانکو-یورگوتی و همکاران، ۱۹۹۸).
نژاد O
OPVY معمول ترین نژاد ویروس Y سیب زمینی است. این نژاد به راحتی توسط شته منتقل می شود و هم اکنون به طور وسیعی در سراسر جهان و ایران انتشار یافته است(گلیس و همکاران، ۲۰۰۲. چاکولسکی و همکاران، ۱۹۹۷). از نظر علائم در توتون از نژادC غیرقابل تفکیک می باشد و مانند ان موزائیک و پیسک ایجاد می کند ولی در سیب زمینی علائم ناشی ازبیماری بسته به نژاد ویروس،رقم سیب زمینی، زمان آلودگی و شرایط محیطی بسیار متفاوت است. علائم اولیه شامل نکروز، پیسک، زردی برگچه ها، ریزش برگها و در برخی موارد مرگ زودرس بوته ها آلوده می باشد. گیاهانی که دارای آلودگی ثانویه می باشند کوتوله مانده و برگها دارای حالت پیسک و پیچیدگی با حاشیه چین دار هستند (بلانکو و همکاران، ۱۹۹۸. چاکولسکی و همکاران، ۱۹۹۷).
۲-۱-۱-۶-روش های بررسی نژادهای PVY :
از جمله روشهایی که در شناسایی نژادهای این ویروس به کار رفته اند روش های بیولوژیک با بهره گرفتن از گیاهان افتراقی، روش سرولوژیکی الایزا و روش های مولکولی RT-PCR می باشد(گلایس و همکاران، ۲۰۰۲) که در دونوع multiplex uniplex مورد بررسی قرار گرفته است.(اسپتز و همکاران، ۲۰۰۳).
گفتار سوم: اصل سهولت دسترسی به قوانین
اصل سهولت دسترسی به قوانین به عنوان مکمل سایر اصول مربوط به امنیت حقوقی شهروندان مطرح می شود. چرا که شهروند در صورتی از حقوق و تکالیف خویش آگاهی می یابد که دولت، قوانین مصوب را در دسترس شهروندان قرار دهد. از ابتدای دهه ۱۹۸۰ بر ضرورت مقررات گذاری کمتر و مقررات زدایی تأکید شده است. وجود انبوه قوانین و مقررات بی شمار به عنوان عامل مخل دسترسی به قانون و شفافیت و گاه کارآمدی آن تلقی می شود.[۵۲]
در کشور ما مثل بیشتر کشورهای جهان، ماده ۳ قانون مدنی انتشار قوانین و مقررات مصوب را در روزنامه رسمی پیش بینی نموده است که البته امروزه با توجه به توسعه ابزارهای اطلاع رسانی دولت می تواند از طرق بهتری شهروندان را نسبت به قوانین آگاه سازد.
گفتار چهارم: اصل اعتماد مشروع
اصل اعتماد مشروع بدین معناست که شهروندان بتوانند نتایج اقدامات خویش را از نظر حقوقی پیش بینی نمایند و از این طریق نوعی اعتماد عمومی نسبت به نظام حقوقی در شهروندان ایجاد می شود. وجود این اصل و اجرای آن توسط شهروندان منجر به پاسخ این پرسش می شود که آیا اقدامات مقامات عمومی بر مبنای مشخص و با ثباتی استوار است یا بر اثر شرایط اقتصادی و سیاسی تغییر می نماید؟ این مسئله نقش بسیار مهمی در ارزیابی عملکرد عاملان قوه قضائیه دارد و حتی تأثیر بسیار مستقیمی در گردش سرمایه، سرمایه گذاری های داخلی و خارجی و خصوصاً فرار سرمایه دارد.[۵۳] در واقع ایجاد اعتماد مشروع از طریق قانون، مبتنی بر نوعی نگاه ابزاری به قانون است که طی آن قانون به عنوان ابزاری برای راهبری و کنترل اجتماعی و وسیله ای برای مهندسی اجتماعی است.[۵۴]
این اصل در نظام های حقوقی گوناگون مورد پذیرش قرار گرفته است و در حیطه عملکرد دستگاه قضایی و اداری نیز گسترش یافته است.[۵۵]
گفتار پنجم: اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها
مطابق این اصل شهروند باید از بابت عواقب حقوقی اعمال خویش در اطمینان به سر برد و دغدغه ای از نظر عواقب سوء کیفری اعمال خویش نداشته باشد. این اصل در فقه اسلامی نیز در قالب قاعده فقهی «قبح عقاب بلابیان» مطرح گردیده است. به عبارت دیگر اگر مسلمانی به لحاظ کیفری از وضعیت حقوقی مشخص برخوردار باشد، تنها زمانی اعمال وی از منظر شرعی مستحق عقوبت است که بیان شرعی مشخص اعمال مذکور را منع نموه باشد.[۵۶] اصل ۳۶ قانون اساسی ما نیز در این خصوص مقرر داشته است: «حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد». بنابراین اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها را می توان به عنوان نقطه مشترک اصل امنیت حقوقی و امنیت قضایی تلقی نمود.
گفتار ششم: اصل برائت
اصل برائت نیز به عنوان یکی دیگر از اصول فرعی مربوط به امنیت حقوقی می باشد. این اصل در واقع نتیجه اصل قانونی بودن جرایم است که در امور کیفری کاربرد فراوان دارد. در فقه اسلامی نیز یکی از قواعد مهم به شمار می رود. اصل ۳۷ قانون اساسی اصل برائت را به روشنی مورد شناسایی قرار داده است. در واقع اصل امنیت حقوقی ایجاب می کند که شهروندان اطمینان داشته باشند که به جز احراز جرم هیچ گاه وضعیت حقوقی آنان دگرگون نمی شود و همواره تا پیش از تغییر وضعیت حقوقی از حمایت نظام حقوقی برخوردارند.[۵۷]
گفتار هفتم: اصل عطف بماسبق نشدن قوانین
همواره بر این امر تأکید شده است که عطف به ماسبق شدن قوانین، مخالف امنیت قانونی (حقوقی) است.[۵۸] این اصل نقش مؤثری در تضمین وضعیت حقوقی پیشین افراد دارد. در واقع این اصل بر این مبنا استوار شده است که حق ها و تکالیف اشخاص باید قابل پیش بینی باشد. امروزه قابل پیش بینی بودن قوانین اصلی ضروری در تمامی نظام های حقوقی است. در برخی از نظام های حقوقی اساساً به اصل امنیت حقوقی اشاره ای نشده است و اصل عدم عطف به ماسبق قوانین جایگزین آن شده است. نظام حقوقی ایالات متحده آمریکا نمونه بسیار جالب توجهی در این خصوص است.[۵۹]
اعمال این اصل هر چند بیشتر در حوزه قوانین کیفری مورد استناد قرار می گیرد اما امروزه به حوزه های گوناگون حقوقی راه یافته و بی تردید اعمال این اصل در قوانین مالی و مالیاتی، فارغ از قوانین کیفری، دارای اهمیت فراوانی است. بهره گیری از روش های نوین به منظور حفظ منافع عمومی از یک سو و اعمال اصل مذکور جهت حفظ وضعیت حقوقی شهروندان از سوی دیگر، جنبه های گوناگون اهمیت این اصل را آشکار می نماید.[۶۰]
گفتار هشتم: اصل احترام به حقوق، امتیازات و اختیارات مکتسبه
از منظر امنیت قانونی هر قانون موضوعه با نوعی تعهد از سوی دولت همراه است. دولت این تعهد را در مقابل شهروندانی بر عهده می گیرد که از امنیت قانونی منتفع اند.[۶۱] اصل احترام به حق ها و امتیازات مکتسبه شهروندان نیز ناشی از همین تعهدات است و یکی از عناصر مهم و کلیدی اصل امنیت حقوقی می باشد. در ادبیات حقوقی کشورمان از این اصل بیشتر تحت عنوان «حقوق مکتسبه» یا «حقوق مثبته» یاد می شود که منظور حقوقی است که به موجب قانون برای شهروندان ایجاد می شود، اما با مداقه بیشتر به نظر می رسد که این عنوان جامع نیست، زیرا تنها بخشی از کارکرد این اصل یعنی ایجاد حق برای شهروندان را در بر می گیرد. در حالی که قانون تنها حق برای افراد ایجاد نمی کند بلکه گاه امتیاز قانونی و گاه اختیار هم برای شهروندان در نظر می گیرد. این اصل هم شامل وقایع حقوقی می گردد و هم اعمال حقوقی را در بر می گیرد.[۶۲]
بنابراین اصل امنیت حقوقی یکی از مبانی دولت حقوقی است که خود در برگیرنده اصول فرعی دیگر میباشد که به همراه آن ها مجموعه ای را تشکیل می دهند که با اعمال آن ها مجموعه روابط عمومی حقوقی شهروندان و نیز روابط آنان با نهادهای حکومتی سامان یافته و از ثبات بیشتری برخوردار می شود. این ثبات بی تردید موجب اعتماد مشروع شهروندان که همان اطمینان به صحت قوانین و نیز عملکرد نهادهای مجری آن ها است، خواهد گردید. هرچند در سالهای اخیر در ایران قوانینی به تصویب رسیده که این ویژگی ها را نادیده گرفته و حق تأمین اجتماعی را برای رسیدن به اهداف خاصی مورد استفاده ابزاری قرار داده است.[۶۳] علی الخصوص که ویژگی بارز بیمه های اجتماعی برخلاف بیمه های بازرگانی این است که در بیمه های بازرگانی روابط میان بیمه گر و بیمه گذار و بیمه شده ناشی از قرارداد و توافق است ولی در بیمه های اجتماعی قانون بر روابط فیمابین حکومت میکند.[۶۴] کارشناسان از جمله چالش های عمده نظام تأمین اجتماعی کشورمان را عدم توجه به اصول بیمه گری در تصمیمات مربوط به بخش های مختلف نظام تأمین اجتماعی و ضعف رویکرد علمی در تصمیمات و همچنین نارسایی های قانونی و در نهایت عدم رضایت خدمت گیرندگان از نظام تأمین اجتماعی می دانند.[۶۵]
بخش دوم: تکالیف کارفرمایان مشمول قوانین و مقررات تأمین اجتماعی در پرتو تأمین اصل امنیت حقوقی
بخش دوم
تکالیف کارفرمایان مشمول قوانین و مقررات تأمیناجتماعی در پرتو تأمین اصلامنیتحقوقی
تکالیف کارفرمایان در نظام تأمین اجتماعی همواره مورد مناقشه بوده است. برخی بر این باورند که تکالیف کارفرمایان خصوصاً در تأمین و پرداخت حق بیمه باعث افزایش زیاد هزینه نیروی کار شده و در نتیجه موجب ماشینی شدن خدمات و افزایش بیکاری می شود.[۶۶] لکن مقایسه های بین المللی نشان می دهد که مشارکت بالای کارفرمایان به عکس موجب ارتقای سلامت و کیفیت نیروی انسانی شده و بهره وری کارفرمایان را افزایش میدهد.[۶۷] این مشارکت نیازمند ایفای تعهدات و تکالیفی است که نظام تأمین اجتماعی بر عهده کارفرمایان قرار داده است.
این بخش به تکالیف کارفرمایان مشمول تأمین اجتماعی می پردازد. از آنجا که حیطه تأمین اجتماعی از جمله بخش های حقوق عمومی است و تابع ضوابط حقوق عمومی است،[۶۸] تمامی روابط فی مابین مشمولین این حوزه صرفاً بر مبنای قوانین و مقررات مربوط تنظیم می گردد به گونه ای که خارج از قوانین و مقررات موضوعه اصولاً نه حقی و نه تکلیفی برای طرفین ایجاد نمی شود، لذا تکالیف مربوط به کارفرمایان نیز صرفاً باید در قالب قوانین و مقررات بررسی گردد. مبنای هرگونه تکلیفی برای کارفرمایان نیز همان قانون تأمین اجتماعی خواهد بود. البته به تدریج قوانین و مقررات دیگری به مباحث حقوقی مربوط به تکالیف کارفرمایان اضافه گردیده اند که در خلال مطالب به آنها نیز پرداخته می شود. بنابراین تکالیف کارفرمایان در فصول مختلف این بخش بیان خواهد شد و توضیحات تفصیلی در هر مورد آورده می شود.
از آنجا که این پایان نامه علاوه بر بررسی موضوع حقوق و تکالیف کارفرمایان به تبیین اصل امنیت حقوقی نیز پرداخته است، بنابراین تأکید بر این است که در بررسی هر یک از موضوعات، مطالب بحث شده با اصول مربوط به امنیت حقوقی سنجیده شود و سعی خواهد شد تکالیف قانونی مقرر در چارچوب اصل امنیت حقوقی تفسیر گردد و چنانچه تکالیف مقرر در قوانین با اصول امنیت حقوقی سازگاری نداشته و رعایت این اصول مبنای کار تدوین کنندگان قوانین و یا مقررات مربوط نبوده باشد، به عنوان دیدگاه انتقادی بر آن مقرره بررسی های مقتضی صورت گرفته و پیشنهادات اصلاحی ارائه خواهد شد.
به کرات مشاهده میگردد تدوین کنندگان قانون بدون توجه به حقوق قانونی مشمولین قانون اقدام به قانون گذاری نموده اند و یا در تدوین قانون به قوانین قبلی توجه نداشته اند که این موضوع خود سبب می گردد در عمل با چند قانون متعارض که اتفاقاً هیچ یک ناسخ دیگری نبوده و همگی از قوانین لازم الاجرا محسوب میگردند مواجه شویم.
اصل امنیت حقوقی هرگونه ابهام، اجمال، عدم شفافیت، عدم انسجام و یکپارچگی قوانین و مقررات را نفی می کند و آن را مخالف حقوق قانونی مشمولین و مجریان قانون می داند بدین لحاظ در چنین مواردی پیشنهاد اصلاح قوانین و مقررات و یا نسخ یک قانون در اجرای قانون دیگر لازم می آید که تمامی این موارد در بخش حاضر به تفصیل توضیح داده خواهد شد.
فصـل اول: تکالیف کارفرما به بیمه نمودن کارکنان خود نزد سازمان تأمین اجتماعی
همان گونه که در بخش قبل توضیح داده شد مفهوم کارفرما مفهومی است عام که هم شامل کارفرمایان مشمول قانون کار میگردد و هم کارفرمایان غیرمشمول قانون کار را در بر می گیرد. از آنجا که موضوع بیمه اجتماعی مطابق قوانین و مقررات مختلف امری است اجباری و الزامی، بنابراین کارفرمایان به طور کلی ملزم به بیمه نمودن کارکنان خود می باشند، اعم از اینکه کارکنان ایشان مشمول قانون کار و یا مشمول سایر مقررات استخدامی باشند.
بنابراین حق بیمههایی که بیمهشدگان به سازمان میپردازند مهم ترین منبع مالی سازمان را تشکیل میدهد (ماده ۲۸ قانون تامین اجتماعی) و به همین جهت قانونگذار جهت حمایت سازمان در وصول آن و جلوگیری از ورود سازمان در دام تشریفات سنگین، طولانی و پر هزینه اقامه دعوی در محاکم عمومی، مطالبات سازمان بابت حق بیمهها را مشمول اختیارات اجرایی خاص قرار داده و بدین وسیله سازمان میتواند برای وصول آن اقدام به صدور اجرائیه نماید. اما آنچه گفته شد مربوط به حقبیمههای، بیمههای اجباری است.[۶۹] یعنی مشمولین بند (الف) ماده ۴ قانون تأمین اجتماعی و گرنه مطالبات سازمان بابت حق بیمههای بیمههای اختیاری اعم از بیمههای صاحبان حرف و مشاغل آزاد (ماده واحده راجع به قانون اصلاح بند (ب) و تبصره ۳ ماده ۴ قانون تأمین اجتماعی مصوب تیرماه ۱۳۵۴) و بیمه های مربوط به ادامه بیمه به طور اختیاری (تبصره ماده ۸ قانون تأمیناجتماعی) قابلیت صدور اجرائیه ندارند. این نوع بیمهها ماهیتاً نوعی قرارداد خصوصی بین بیمهشده و سازمان تأمین اجتماعی است. بنابراین مطالبات ناشی از این بیمهها را باید جزء مطالبات عمومی سازمان تلقی کرد.[۷۰]
این فصل به الزام کارفرما به بیمه نمودن کارکنان اختصاص یافته و بحث بیمه اجباری کارکنان از جوانب مختلف و از دیدگاه قوانین مختلف بررسی خواهد شد.
مبحث اول: الزام کارفرمایان مشمول قانون کار به بیمه نمودن کارگران خود نزد سازمان تأمین اجتماعی
ماده ۱۴۸ قانون کار مقرر می دارد: «کارفرمایان مشمول این قانون مکلفند براساس قانون تأمین اجتماعی نسبت به بیمه نمودن کارگران واحد خود اقدام نمایند».
همان گونه که در مباحث قبل بیان گردید قوانین و مقررات مربوط به کار و تأمین اجتماعی در زمره قوانین امری است و تخطی از آن بر هیچ یک از مشمولین قانون جایز نیست. الزامی که درخصوص کارفرمایان مشمول قانون کار در ماده مذکور مقرر گردیده است مربوط به الزام کارفرما به بیمه نمودن کارگران خود نزد سازمان تأمین اجتماعی است، در این الزام اطراف قضیه که عبارتند از: کارفرما، کارگر، دولت و سازمان تأمین اجتماعی، همگی مکلف به اجرای قانون هستند. یعنی کارفرما مکلف است لیست بیمه ای کارگر را به سازمان تأمین اجتماعی ارائه نماید. کارگر حق ندارد از پذیرش بیمه خودداری کند و دولت می باید سهم حق بیمه خود را از بابت کارگر به سازمان تأمین اجتماعی بپردازد و در نهایت سازمان تأمین اجتماعی نیز ملزم به پذیرش لیست بیمه ای و احتساب سوابق بیمه ای کارگر بوده و مکلف است بر مبنای سوابق مذکور و مطابق قانون نسبت به ارائه تعهدات قانونی خود به شخص بیمه شده اقدام نماید.
نکته دیگری که در این ماده حائز اهمیت است این است که کارفرمایان مشمول قانون کار صرفاً می باید حق بیمه کارگران خود را به صندوق تأمین اجتماعی واریز نمایند و حق ندارند کارگران خود را نزد سایر صندوق ها بیمه کنند.
قانون کار ضمانت اجرای عدم ارسال لیست بیمه ای کارگران و بیمه نکردن ایشان نزد سازمان تأمین اجتماعی را در ماده ۱۸۳ اینچنین بیان نموده است: «کارفرمایانی که برخلاف مفاد ماده ۱۴۸ این قانون از بیمه نمودن کارگران خود خودداری نمایند علاوه بر تأدیه کلیه حقوق متعلق به کارگر (سهم کارفرما) با توجه به شرایط و امکانات خاطی و مراتب جرم به جریمه نقدی معادل دو تا ده برابر حق بیمه مربوط محکوم خواهند شد».
با تمهید چنین ضمانت اجرایی مقنن سعی در الزام و اجبار کارفرمایان مشمول قانون کار به بیمه اجباری کارگران نموده و در حقیقت نوعی ضمانت اجرای کیفری برای کارفرمای خاطی در نظر گرفته است.[۷۱]
مبحث دوم: الزام کلیه کارفرمایان به بیمه نمودن کارکنان خود نزد سازمان تأمین اجتماعی
علاوه بر الزام مقرر در ماده ۱۴۸ قانون کار که در مبحث قبل بیان شد،کارفرمایان کلیه کارگاه ها ملزم به بیمه نمودن کارکنان خود می باشند. بیمه تأمین اجتماعی امری الزامی و اجباری است بدین جهت پس از اینکه مقنن در قانون خاص (قانون کار) کلیه کارگران را مشمول بیمه اجباری دانسته است، مجدداً در قانون تأمین اجتماعی که یک قانون عام بیمه ای محسوب می گردد و بر کلیه کارفرمایان و کارگاه ها اعم از اینکه در شمول قانون کار باشند و یا خارج از آن قانون قرار گیرند حاکم است و کارفرمایان کارگاه ها اعم از اینکه مشمول قانون کار باشند یا نباشند را مکلف به بیمه نمودن کارکنان خود نموده است، البته مشروط بر اینکه حمایت بیمه ای دیگری نداشته باشند. این حکم در بند (الف) ماده ۴ قانون تأمین اجتماعی اینگونه بیان شده است که: «مشمولین این قانون عبارتند از: افرادی که به هر عنوان در مقابل دریافت مزد و حقوق کار می کنند …».
بنابراین تمامی کسانی که واجد وصف مزد و حقوق بگیر می باشند و مسلماً دارای کارفرما هستند در زمره بیمهشدگان اجباری قانون تأمین اجتماعی قرار می گیرند و کارفرما مکلف است لیست بیمه ایشان را به سازمان تأمین اجتماعی ارائه نماید. البته در سایر مفاد ماده ۴ قانون تأمین اجتماعی، قانون گذار کارکنانی را که از حمایت های بیمهای تأمین اجتماعی خاصی برخوردار هستند، از شمول قانون تأمین اجتماعی مستثنی می داند. برای مثال: کارمندان دولت، افزارمندان ارتش، نیروهای مسلح و… که دارای بیمه اجتماعی خاص می باشند از شمول مقررات قانون تأمین اجتماعی خارج هستند. ظاهراً در زمان تدوین قانون تأمین اجتماعی (سال ۱۳۵۴) بیمه تأمین اجتماعی برخی از کارکنان کامل نبوده است و بدین جهت لازم گردیده که مقنن در ماده ۴ این قانون تأکید نماید که آن دسته از کارکنان دولت که دارای حمایت های کامل بیمه تأمین اجتماعی نباشند، در قسمتی که فاقد حمایت لازم می باشند از حمایت های مقرر در قانون تأمین اجتماعی بهره مند می گردد. در هر صورت هدف حمایت اجتماعی کامل از کارکنان و مزد و حقوق بگیران بوده است.[۷۲]
مبحث سوم: نحوه اقدام کارفرمایان درخصوص اعلام اشتغال بیمه شده و ارائه لیست بیمهای کارکنان خود به سازمان تأمین اجتماعی
قانونگذار پس از اینکه تکلیف و الزام کارفرمایان به بیمه نمودن کارکنان خود را به ترتیبی که در مبحث پیشین بیان شد، مقرر نموده است؛ ساز وکار و نحوه این اقدام را نیز توسط قوانین و مقررات مختلف روشن کرده است. در این مبحث، نحوه اقدام کارفرمایان درخصوص اعلام اشتغال کارگر و خروج وی از کارگاه؛ نحوه تنظیم لیست حقوق و مزد و ارسال آن و همچنین مهلت ارسال لیست مزد و حقوق در پرتو قوانین و مقررات به بحث گذارده شده است.
گفتار اول: اعلام اشتغال کارگر و اعلام خروج وی از کارگاه
همانگونه که در مباحث بعدی خواهد آمد یکی از وظایف اصلی کارفرما در بیمه نمودن کارگران کارگاه، ارسال لیست مزد یا حقوق کارگران شاغل در کارگاه میباشد. این امر مستلزم شناسایی کامل کارگاه و کارگران شاغل در کارگاه و تعیین شماره مخصوص کارگاه و بیمه شدگان است؛ بر این اساس کارفرمایان کارگاه هایی که در زمان تصویب قانون تأمین اجتماعی دائر و مشغول فعالیت بودهاند پس از تصویب قانون میبایست حداکثر ظرف پانزده روز به شعب سازمان مراجعه و با بهره گرفتن از فرمهای چاپی که در اختیار آنها قرار می گیرد مشخصات کارگاه و کارگران خود را تکمیل و تسلیم شعب نمایند تا شعبه مربوط نسبت تعیین شماره کارگاه و همچنین شماره بیمه کارگران اقدام نماید. همچنین کارفرمایان کارگاههایی که بعد از تصویب قانون تأمین اجتماعی دایر شده و یا کارگاه به آنها منتقل شده است، میبایست ظرف پانزده روز از تاریخ تأسیس کارگاه یا انتقال کارگاه به شعب سازمان جهت دریافت شماره مخصوص کارگاه و همچنین شماره بیمه کارگران مراجعه نمایند و در صورتی که این قبیل کارفرمایان که مشمول قانون تأمین اجتماعی میباشند، کارگر جدید استخدام نمایند باید حداکثر ظرف ۱۵ روز از تاریخ استخدام برای نام نویسی و دریافت شماره انفرادی کارگر جدید خود اقدام نمایند. چنانچه بیمه شده در اثناء قرارداد کار بنا به دلایلی ترک کار نماید یا مدت خدمت وی در محل کارگاه به پایان برسد، کارفرما مکلف است ظرف یک هفته موضوع را کتباً به شعبه مربوط سازمان اعلام نموده و در زمان تنظیم و ارسال صورت مزد یا حقوق نیز، موضوع ترک کار یا پایان خدمت بیمه شده را با ذکر تاریخ در ستون ملاحظات مقابل ردیف مربوط به بیمهشده در لیست مزد یا حقوق قید نماید.
چنانچه بیمه شده شاغل در کارگاه دچار بیماری یا حادثه (ناشی از کار و غیرناشی از کار) شده و امکان حضور در محل کارگاه را نداشته باشد، کارفرما مکلف است موضوع بیماری بیمه شده و ایام بیماری را با ذکر تاریخ در ستون ملاحظات صورت مزد ارسالی تعیین و اعلام دارد. این امر مطابق مواد ۱۳ و ۱۴ مقاوله نامه شماره ۱۷۴ سازمان بین المللی کار نیز بر عهده کارفرما قرار داده شده است.[۷۳] انجام تکلیف مزبور از این جهت حائز اهمیت است که اولاً، چون مادامی که ترک کار یا پایان خدمت بیمه شده به شعب سازمان اعلام نشده باشد فرد شاغل فرض شده و براساس آن کارفرما مکلف به پرداخت حقبیمه مربوط میباشد و وقتی که کارفرما بیماری بیمه شده را به اطلاع سازمان میرساند، اعلام بیماری به منزله عدم اشتغال بیمه شده و به تبع آن عدم الزام کارفرما در پرداخت حق بیمه مربوط میباشد. ثانیاً، اعلام بیماری بیمه شده در ارائه حمایتهای درمانی و بیمهای به بیمه شده نیز موثر میباشد؛ بدین توضیح که یکی از الزامات و تکالیفی که بر عهده سازمان تأمیناجتماعی قرار گرفته این است که چنانچه بیمه شده دچار بیماری یا حادثه شده و توانایی اشتغال به کار را به طور موقت از دست بدهد و این امر مورد گواهی پزشکان (مورد اعتماد سازمان) قرار گیرد، سازمان تأمین اجتماعی علاوه بر اینکه خدمات درمانی مربوط را ارائه می کند، مکلف است مادامی که بیمه شده توانایی اشتغال به کار را به دست نیاورده است، یعنی تا پایان مدت استراحت پزشکی که مورد تأیید قرار گرفته است، به بیمه شده مبلغی را به عنوان غرامت دستمزد پرداخت نماید این مبلغ جایگزین مزد یا حقوقی میشود که بیمه شده در ایام بیماری از دریافت آن محروم شده است.
مزیت دیگری که اعلام بیماری بیمه شده به شعب سازمان تأمین اجتماعی برای کارفرما و کارگر به همراه دارد این است که کافرما در این ایام تکلیفی به پرداخت حقوق و مزایای مقرر در قانون کار و حق بیمه سهم خود و کارگر ندارد ضمن اینکه این ایام جزء سوابق پرداخت حق بیمه کارگر محسوب میشود.[۷۴]
گفتار دوم: تنظیم لیست حقوق و مزد و ارسال آن
یکی دیگر از تکالیفی که قانونگذار در راستای بیمه نمودن کارگران شاغل در کارگاه به عهده کارفرما قرار داده این است که کارفرما میبایست لیست مزد و حقوق ماهانه کارگران شاغل در کارگاه را مطابق ضوابط مقرر در آیین نامه طرز تنظیم صورت مزد و حقوق مصوب ۱۹/۱۲/۵۴ شورای عالی تأمین اجتماعی، تنظیم و به شعبه سازمان مستقر در محل کارگاه تحویل نماید. در همین راستا ماده ۲ آیین نامه مذکور مقرر میدارد: «کلیه کارفرمایانی که کارگر یا کارمند مشمول قانون تأمیناجتماعی در استخدام یا در اختیار دارند صرفنظر از نوع قرارداد کار و ترتیب استخدام و نحوه پرداخت مزد یا حقوق، موظفند صورت مزد و حقوق، فوق العاده شغل و مزایای کارکنان خود را تنظیم و به واحدهای مربوط سازمان ارسال نمایند.» با نگاهی به حکم مندرج در ماده مذکور نکاتی قابل ملاحظه میباشد. اول اینکه کارفرما مکلف است اسامی کلیه کسانی که در محل کارگاه اشتغال دارند اعم از اینکه نوع همکاری آنها استخدامی و یا قراردادی باشد و صرفنظر از اینکه نوع قرارداد مزبور تمام وقت یا پاره وقت باشد را در لیست حق بیمه درج نماید. با این اقدام از یک طرف کارفرما نسبت به اعلام کارگرانی که در همان ماه در محل کارگاه شاغل بودهاند، اقدام می کند و از طرف دیگر سازمان کارگران مشمول تأمین اجتماعی را در محل کارگاه مزبور شناسایی نموده و نسبت به احتساب سوابق بیمهای این قبیل افراد و متعاقباً ارائه خدمات درمانی و حمایت های بیمهای به آنان اقدام نماید. البته چنانچه کارفرما انجام کار را به پیمانکار یا مقاطعه کار واگذار نماید و پیمانکار موضوع قرارداد را با به کارگیری کارگر به انجام رساند، تکلیف مزبور یعنی تنظیم و ارسال لیست مزد و حقوق به عهده پیمانکار بوده و پیمانکار در مقابل سازمان مسؤولیت دارد. چنانچه کارفرما انجام کار را به پیمانکار واگذار نموده و پیمانکار بدون استفاده از کارگر، کار را شخصاً انجام دهد بواسطه اینکه این نوع رابطه مشمول مقررات تأمین اجتماعی نمیباشد نه کارفرما و نه پیمانکار الزامی به تنظیم ارسال لیست ندارد.
نکته قابل ذکر اینکه چنانچه کارفرما افرادی که بازنشسته صندوق تأمین اجتماعی یا سایر صندوقهای بیمهای نظیر بازنشستگی کشوری میباشند را به عنوان کارگر در محل کارگاه به کار گیرد، از آنجایی که سازمان تأمین اجتماعی دریافتیهای این قبیل افراد را مشمول کسر حق بیمه نمیداند، کارفرما میبایست ضمن درج نام این افراد در لیست حق بیمه بازنشسته بودن آنها را نیز در لیست درج نموده و تصویری از حکم بازنشستگی را ضمیمه لیست نماید.
در صورتی که کارگر شاغل در کارگاه به واسطه بیماری یا حادثه در استراحت پزشکی بسر میبرد، کارفرما میبایست علاوه بر درج نام کارگر در لیست شاغلین در کارگاه، مقابل نام وی در ستون ملاحظات لیست، ایام بیماری را با ذکر تاریخ درج نماید البته از آنجایی که کارفرما تکلیفی بر پرداخت حقوق و مزایای کارگر در این قبیل موارد ندارد و به تبع آن تکلیفی برای پرداخت حق بیمه کارگر ندارد اعلام مزبور صرفاً از جهت استفاده کارگر از خدمات تأمین اجتماعی و احتساب سوابق وی میباشد. همچنین در صورتی که کارفرما دارای کارگاه های متعدد باشد میبایست صورت مزد بیمهشدگان مربوط به هر کارگاه را جداگانه تنظیم و به واحد مربوط ارسال دارد.
حکم دیگری که در ماده ۲ آیین نامه مقرر گردیده این است که کارفرما میبایست میزان مزد و حقوق و فوقالعادههایی که مطابق قانون به کارگر پرداخت می کند را در لیست حق بیمه درج نماید اهمیت انجام تکلیف مزبور از این جهت میباشد که مطابق ماده ۲۸ قانون تأمین اجتماعی، مزد یا حقوقی که کارفرما به کارگر پرداخت میکند، مبنای محاسبه حق بیمه و کسر آن میباشد و سازمان تأمین اجتماعی بر مبنای لیست ارسالی کارفرما میزان حق بیمه را تعیین و وصول خواهد نمود؛ مگر اینکه خلاف واقع بودن لیست مزبور احراز گردد که در این صورت لیست مزبور ملاک عمل سازمان نمیباشد. اما آنچه که در این خصوص مطرح میشود این است که مزد یا حقوق شامل چه پرداخت هایی میشود و کارفرما کدام یک از پرداختیها را میبایست در لیست درج نماید. بند ۵ ماده ۲ قانون تأمین اجتماعی در تعریف مزد یا حقوق مقرر داشته «مزد یا حقوق یا کارمزد در این قانون شامل هرگونه وجوه و مزایای نقدی یا غیرنقدی مستمر است که در مقابل کار به بیمه شده داده میشود» بدین ترتیب ملاحظه میگردد کلیه وجوه و مزایای نقدی و غیرنقدی که کارفرما به طور مستمر به کارگر پرداخت میکند، داخل در مفهوم مزد یا حقوق بوده که ملاک محاسبه و کسر حق بیمه قرار میگیرند. بنابراین کارفرما جهت تعیین میزان حق بیمه میبایست این وجوه را در لیست حق بیمه درج نماید. البته ازآنجایی که کمک هزینه عائله مندی و پرداختهای غیرمستمر کارفرما از قبیل هزینه سفر، هزینه ایاب و ذهاب و… مشمول کسر حق بیمه قرار نمیگیرند، کارفرما تکلیفی به درج این وجوه در لیست حق بیمه ندارد.[۷۵]
گفتار سوم: مهلت ارسال لیست مزد و حقوق
کارفرمایان کارگاهها مکلفند پس از تنظیم لیست حقوق و مزد، آن را به امضاءکارگران شاغل در کارگاه رسانده و لیست حقوق و مزد هر ماه را تا آخرین روز ماه بعد به شعب مربوط ارسال نمایند. در قرارداد پیمانکاری نیز پیمانکار موظف است لیست (صورت مزد و حقوق) کارکنان شاغل در دوره اجرای قرارداد (از تاریخ شروع عملیات قرارداد تا تاریخ خاتمه یا تحویل موقت قرارداد) را همه ماهه تا آخرین روز ماه بعد به سازمان تأمین اجتماعی ارسال نماید.
تجهیزات ضد تانک BGM-71C/D TOW II
۷۵۰
؟
–
۵
تجهیزات ضد تانک RBS-56 Bill-2
؟
؟
–
۶
تجهیزات ضد تانک M-47 Dragon
۱۰۰۰
؟
–
مجموع ادوات ضد تانک عربستان در سال ۲۰۱۳ : ۲۱۵۱ دستگاه
۱-۶ نیروی هوایی عربستان سعودی
نیروی هوایی عرابستان سعودی یکی از پیشرفته ترین نیروهای هوایی خاورمیانه محسوب می گردد و حتی دارای پتانسیل مطرح شدن بعنوان یک نیروی تاثیرگذار در تصمیم گیری های نظامی عربستان و شورای همکاری خلیج فارس می باشد .
نیروی هوایی عربستان از سال ۱۹۹۴ الی ۲۰۰۱ بنابدلایلی از جمله فرسودگی ناوگان هواپیماهای جنگنده ، عدم مدیریت صحیح ، نقص در آموزش ، تمرکز بر پدافند هوایی و … دچار ضعف و رکود قابل توجهی گردیده بود ولیکن از سال ۲۰۰۱ میلادی مقامات عربستانی توجه ویژه ای به نیروی هوایی نموده و افزایش آمادگی و قابلیت رزمی این نیرو در دستورکار قرار گرفته و قراردادهای قابل توجهی جهت مدرنیزاسیون و آموزش کارکنان نیروی هوایی عربستان با کشورهای غربی منعقد گردید ( ۲۰۱۴ ، CSIS)
۱-۶-۱ ساختار سازمانی نیروی هوایی عربستان سعودی
ستاد فرماندهی نیروی هوایی عربستان در شهر ریاض پایتخت این کشور واقع شده و همانند نیروی زمینی دارای ستادی مدرن با پنج معاونت نیروی انسانی ، اطلاعات ، عملیات ، لجستیک و معاونت امور غیرنظامیان می باشد. فرماندهی عملیات نیروی هوایی عربستان در ساختار مراکز عملیات و فرماندهی هوایی سازماندهی شده و مهمترین مرکز عملیات و فرماندهی نیروی هوایی عربستان در نزدیکی شهر ریاض واقع گردیده است . سایر مراکز عملیات و فرماندهی هوایی در مناطق تبوک ، خمیس مشیط ، ظهران و الخرج (پایگاه هوایی ملک سلطان) واقع گردیده است (۲۰۱۴ ،global security)
نیروی هوایی عربستان در سال ۲۰۱۴ دارای ۲۰۰۰۰ نفر پرسنل بوده و فرماندهی آن را «سرلشکر محمد بن احمد الشعلان» برعهده دارد .
۱-۶-۲ پایگاه های هوایی نیروی هوایی عربستان
عربستان سعودی دارای هشت پایگاه هوایی مهم می باشد که در مناطق مختلف این کشور قرار گرفته اندکه بشرح ذیل توضیحاتی در خصوص هر یک ارائه می گردد ( ۲۰۱۴، scramble)
-پایگاه هوایی ملک فهد
پایگاه هوایی ملک فهد در منطقه طائف و در مختصات جغرافیایی ۲۱°۲۹’۰۰"N 040°۳۲’۴۰"E واقع گردیده و شامل اسکادران های تهاجمی ، آموزشی و ترابری بشرح ذیل می باشد :
- اسکادران ۳ تهاجمی : این اسکادران متشکل از هواپیماهای جنگنده پیشرفتهTyphoonF2 و Typhoon T3 می باشد .
- اسکادران ۵ تهاجمی : این اسکادران متشکل از هواپیماهای جنگندهF-15C/D می باشد .
- اسکادران ۱۰ آموزشی : این اسکادران متشکل از هواپیماهای آموزشیF-5E/F می باشد و در نظر است تعدادی از هواپیماهای Typhoon F2 وTyphoon T3 نیز پس از دریافت به این اسکادران ملحق گردند .
- اسکادران ۱۲ ترابری : این اسکادران متشکل از بالگردهای ترابریB-212 می باشد.
- اسکادران ۱۴ ترابری : این اسکادران متشکل از بالگردهای ترابریAB-212 می باشد.
- اسکادران امدادی ۹۹ : این اسکادران متشکل از بالگردهای Cougar Mk II می باشد .
-پایگاه هوایی ملک فیصل
پایگاه هوایی ملک فیصل در منطقه تبوک در نزدیکی مرز اسرائیل و در مختصات جغرافیایی ۲۸°۲۱’۵۶"N 036°۳۷’۰۸"E واقع گردیده و از جمله پایگاه های استراتژیک عربستان محسوب می گردد . این پایگاه دارای اسکادران های تهاجمی ، آموزشی و ترابری بشرح ذیل می باشد :
- اسکادران ۲ تهاجمی : این اسکادران متشکل از هواپیماهای جنگنده F-15C/D می باشد .
- اسکادران ۲۱ آموزشی : این اسکادران متشکل از هواپیماهای جت آموزشی Hawk Mk65 می باشد .
- اسکادران ۳۷ آموزشی : این اسکادران متشکل از هواپیماهای جت آموزشی Hawk Mk65 می باشد .
- اسکادران ۷۹ آموزشی : این اسکادران متشکل از هواپیماهای جت آموزشی Hawk Mk65A می باشد.
- اسکادران ۸۸ آموزشی : این اسکادران متشکل از هواپیماهای جت آموزشی Hawk Mk65 و Hawk Mk65A می باشد .