۲-۱)حق آزادی بیان:
براساس این حق غیرمسلمانان حق دارند درهمه زمینه های عقیدتی ،فکری،قانونگذاری وسیاسی اظهارنظرکنند،بدون آنکه مورد تعقیب ،تهدید ویا آزار قرار گیرند.اسلام آزادی نظررا جایزشمرده وآن را حق طبیعی هرانسانی دانسته است،"انسان آزاد است تادرباره هرچه که بخواهد،سخن گوید وآزاداست بحث کند وحکومت موجود را اگرازراه حق به کژراهه رفت به نقد بکشد،لیک آیین اسلام اجازه نمی دهد که ازاین آزادی درراه دشمنی با دیگران استفاده شود”[۸۴]
۳-۱)حق آزادی سیاسی:
آزادی سیاسی ازانواع آزادی هایی است که اسلام آن را پذیرفته است .معنای آزادی سیاسی آن است که"آدمی درهیئت حاکمه دولت وجامعه عضوی فعال باشد،چندان که فرصت برای او مهیا باشد،آن گونه که خواستش شنیده شود واو بر وضع قوانین وترسیم سیاست حکومت اثرگذارباشد واین از رهگذر استفاده ازحقوق او درآزادی بیان وآزادی رای گیری درباره قوانین خواهدبود”[۸۵] اسلام افراد را از آزادی های سیاسی برخوردارساخته ودولت را ملزم کرده ازآن حمایت کنند.
۴-۱)حق امنیت:
درحکومت اسلامی ،اقلیتهای مذهبی حق امنیت دارند وبه دور ازهرگونه تعرض وآسیبی ،درامن وامان تحت حمایت حکومت اسلامی زندگی می کنند."براساس این حق ،اقلیتهای مذهبی درجامعه اسلامی نه تنها ازطرف مسلمانان درامنیت وآسایش هستند بلکه حکومت اسلامی خودرا موظف میداند ازآنها درمقابل متجاوزان خارجی هم حمایت کند واجازه کوچکترین تعرض به جان ومال آنهاراندهد”[۸۶] همچنین دراین زمینه جنگ علیه مشرکین وکفار نیز درحقوق بین الملل اسلام آیینی دارد “ومادامی که دشمن تعدی نکند،مسلمانان جنگ نمی کنند ودرهنگام دفاع نیزصرفاً مقابله به مثل کرده ،وازاصول قانونی تجاوزنخواهند کرد وتجاوز ازمقررات جنگ،تعدی به حکم خداوند است”[۸۷]
۵-۱)حق برخورداری ازعدالت اجتماعی:
عدالت اجتماعی دراسلام دارای جایگاه مهم واساسی می باشد واسلام یکی ازاهداف انبیاء را برقرای عدالت دانسته است واجرای آن را به طورمطلق وبدون هیچ گونه قید وشرطی مطرح کرده است .مولای متقیان حضرت علی (ع) درنامه خود به مالک اشتر می نویسند"عدالت رادرحق اهل ذمه اجراکن ،به مظلوم حق بده وبه ستمگرسخت بگیر”[۸۸] ، همچنین :"اسلام با تاکیدفراوان برمساله حفظ میثاق های بین المللی و رعایت عهدوسوگند حقوقی پافشاری کرده است”[۸۹]
۶-۱) حق استقلال قضایی:
“اسلام مطابق قرارداد ذمه حق ترافع قضایی را برای احقاق حق اقلیت های دینی به رسمیت شناخته است.آنان در موراد زیر میتوانند ازاین حق استفاده کنند:
الف)ذمی،مدعی ومسلمان مدعا علیه یا بالعکس باشد،یعنی درصورتی که یک طرف دعوا مسلمان باشد، آنها می توانند به مراجع قضایی اسلام مراجعه کنند وحکم صادره لازم الاجراء است. ازبارزترین مظاهر عدالت واستقلال قضایی اهل کتاب این است امام علی(ع) درزمان حکومت خویش ،در داد گاه حضور یافت ودرکنار یهودی طرف دعوا نشست وقاضی به نفع یهودی حکم صادر کرد…. ازآنجا که یهودی می دانست حق با علی (ع) است وزره مورد نزاع از اوست،تحت تاثیر رفتار عادلانه آن حضرت قرار گرفت ومسلمان شد و زره امام(ع) را به آن حضرت تقدیم کرد.
ب)اگر دو طرف دعوا هر دو اهل کتاب باشند،می توانند به مراجع قضایی اسلام مراجعه کنند ،اما اجباری در این کار نیست ،چنانچه محکمه اسلامی نیز مجبور نیست به درخواست آنان پاسخ مثبت دهد.احکام الهی در کتاب آسمانی اقلیت های دینی موجود است ،اما آنها در مواردی که داوری محاکم اسلامی را به نفع خود ببیند،به آنجا مراجعه می کنند،به همین دلیل اسلام این اختیار را به محاکم اسلامی داده تا با تشخیص تمام،در این زمینه اقدام نمایند،در هرحال استقلال قضایی اقلیت های دینی امتیازی است که اسلام برای آنها قائل شده .”[۹۰]
همچنین ازدیگر حقوق اقلیتها درجامعه اسلامی ،حق تساوی دربرابر قانون،حق آزادی فعالیتهای اقتصادی وبازرگانی می باشد.
۲-پیمان نامه های عدالت محور:
اسلام درطول تاریخ، پیمان نامه های عدالت محوری را داشته است که می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱-۲)پیمان پناهندگی سیاسی:"رعایت میثاق با کافران واجب است واگر کسی به مسلمانی ستم کرده ولی پناهنده سیاسی شد به کشوری که با مسلمانان میثاق پذیرش پناهنده سیاسی دارد،مسلمان حق تعرض به آن پناهنده سیاسی را ندارد”[۹۱].
درهمین زمینه خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند"ای مسلمانان اگر ازمیان منافقین گروهی که با هم پیمانان شماوابستگی دارند به آنها پناهنده شوندویا به حضورشمابیایند درحالیکه ازجنگ وفتنه گری علیه شما دست برداشته وپیشنهاد صلح می دهند ،بپذیرید وازدستگیری وکشتن آنها دست بردارید،اگرخداوند می خواست قطعاً آنها رابرشما مسلط می ساخت وبا شما می جنگیدند،همانطور که رعب وترس شمادر دل آنها انداخت وآنها
راتسلیم شما کرد،پس درصورت تسلیم شدن وپیشنهادصلح ازطرف آنها،دیگرراهی برای مبارزه وجنگ با آنان وجود ندارد”[۹۲] احترام به این تعهد بالاترین معیارقسط وعدل است واین دین اسلام است که می تواند جهانی باشد.
۲-۲)پیمان مالی: اگرپیمان مالی با غیرمسلمانان بسته شد باید مسائل مالی وحقوقی آن پیمان رعایت شود دراین زمینه آیت ا… جوادی آملی اشاره داشتند که"اگرکسی مومن ومسلمانی را عمداً کشت،گذشته ازقصاص چنانچه توبه نکرده باشد،کیفرتلخ اوجهنم است واین مسئله کلامی است و چنانچه اشتباهاً مومنی را کشت،باید دیه بپردازد واگربازماندگان این مقتول مسلمان هستند،دیه را به آنها می دهندوچنانچه بازماندگان مقتول،مسلمان نیستند وازکافران ودشمنان مسلمانان هستند،دیه مسلمان به آنها نمی رسد،ولی چنانچه میثاقی بسته شده است که هیچ کدام ازدوگروه خونشان هدر نرود و از هر دو گروه کسی کشته شدوبه اشتباه بود باید به آن میثاق احترام گذاشت وبه بازماندگان آن چیزی راپرداخت کرد که تعهد شده است”[۹۳]
۳-۲)پیمان نظامی:اگر در راستای یک جنگ نظامی که بین مسلمانان وکافران رخ داده است پیمانی بسته شده است که اول نیروهای پیاده بجنگند وبعد نیروهای سواره باید رعایت شود.دراین خصوص واقعه تاریخی ذیل قابل توجه وتامل است:"شخصی به نام خالد[خالدبن ولید] حمله کرد و یکصد بیگناه را کشت و وجود مبارک رسول الله(ص)،وجودمبارک حضرت امیر(ع)رااحضارکرد وفرمود که خالد به نام اسلام وبه صورت یک نیروی مسلمان بدرفتاری کرده وبرگروهی خسارت های مالی وارد وعده ای را مصدوم کرده است،توازپول بیت المال که دراختیارت قراردارداستفاده کن وبه آن منطقه آسیب دیده رفته وهمه خسارت ها را تادیه کن ،حتی آن ظرفی را که سگ درآن ظرف ولوغ می کرده وازآن آب می نوشیده است اگردر این تاخت وتاز خالد آسیب دیده وشکسته است ،بهای آن ظرف را هم ازبیت المال بپرداز”[۹۴]
آری دین اسلام ،منادی وحدت ،همدلی ورعایت حقوق مذاهب دیگر می باشد واسلام برابری عادلانه را میان گونه های بشراعلام داشته است،آری چنین دین عدل محور وظلم ستیز می تواند جهانی باشد. جهت نزدیک شدن ذهن به این مطلب، خوب است که اظهارات برخی ازغیرمسلمانان درزمینه اسلام را به آن توجه کنیم.
” گیب می گوید:اسلام یگانه آیینی است که هماره این توان رادارد تادرگردآوری نژادها وگونه های بشری ناسازگار،دریک جبهه واحد براساس برابری به موفقیت درخشانی رسد واگرکشمکش های شرق وغرب پژوهیده شود ،جزء پناه بردن به آیین اسلام ،چاره ای نخواهد بود”[۹۵] ویا جواهر لعل نهرو،پیشوای هند می گوید:"نظریه برادری وبرابری اسلامی که مسلمانان آن راباور دارندودرآن زندگی می کنند براذهان هندوان اثر ژرفی نهاد وتهی دستانی که جامعه هند،آنان رابرابری وبرخورداری ازخقوق انسامی محروم داشته بود،از این نظریه بیش ترین اثر را پذیرفتند”[۹۶] همچنین فیلسوف انگلیسی به نام توماس کارلایل درخصوص اسلام می گوید:"دراسلام خصلت شریفی است از شریف ترین خصلت ها ودوست داشتنی ترین آن ها وآن برابری میان مردم است”[۹۷]
مارسل بوازار محقق انستیتوی تحقیقات عالی بین المللی درژنو می گوید:"درمورد پیروان ادیان الهی باید گفت که اصولاًاسلام آنهاراموردحمایت خودقرارداده وامنیت کاملی درجامعه اسلامی دارند ومی توانند طبق دستورات دینی خودآزادانه عمل کنند،مخصوصاٌ که درقرآن نیز رعایت حقوق آنان توصیه شده است.این تساهل دینی درمسیحیت ویهود مطلقاً وجود نداشته ومخصوصاٌپیروان دین یهود ناگزیر ازانجام فرائض بسیارسخت وتوان فرسا بوده اند”[۹۸] آری برابری ومساواتی که اسلام آن را پذیرفت ، مایه یکپارچگی وگردهمایی می شود،نه جدایی وپراکندگی .این برابری،آرزویی است که برروی ملت های رنج کشیده ای که با محرومیت روبه رو هستندوبه حقوق مشروع خویش دست نیافته اند لبخند می زند.
بخش پنجم:
ارزش قرارداد ها در اسلام:
به نظرمی رسد اسلام اهمیت وتوجه جدی به مقوله قراردادها درشئون مختلف زندگی انسانها دارد ، “وفای به عهد ومسئولیت دربرابر قرارداد وپایبندی درمورد معاهدات،درقرآن علامت صدق درایمان ونشانه تقوا شمرده شده است،وپیمان شکنان تهدید به مجازاتهای سخت شده اند،وگسترش روابط قراردادی بعنوان بهترین را زندگی مسالمت آمیز وشرافتمندانه و وسیله رسیدن به اهداف وآرمانهای نهایی اسلام تلقی شده است .”[۹۹] قرآن کریم می فرماید:هان ای کسانیکه ایمان آورده اید به عهدها و قراردادهائی که منعقد می کنید وفا نمائید”[۱۰۰] ویا"هنگامیکه پیمان بستید به عهد خود وفا کنید وهرگز پیمانهای خود را پس ازآنکه محکم بستید نقض ننمائید.”[۱۰۱]
همچنین روایات متعددی دراین زمینه وجود دارد،دریکی از این موارد حضرت علی (ع) هنگامی که مالک اشتر فرماندارمصربودند نامه ای به ایشان نوشته که دربخشی ازآن اشاره شده است که:"حال اگر پ
یمانی بین تو ودشمن منعقدگردید،یادرپناه خود او را امان دادی ،به عهد خویش وفادارباش وبرآنچه برعهده گرفتی امانت دارباش وجان خود را سپر پیمان خودگردان ،زیراهیچ یک ازواجبات الهی همانند وفاداری به عهد نیست،که همه مردم جهان با تمام اختلافاتی که درافکاروتمایلات دارند،درآن اتفاق نظرداشته باشند…پس هرگز پیمان شکن مباش ودرعهد خود خیانت مکن،ودشمنت رافریب مده ، زیراکسی جزء نادان بدکار ،برخداگستاخی روا نمی دارد.خداوند عهدوپیمانی که با نام او شکل می گیرد با رحمت خود
مایه آسایش بندگان،وپناهگاه امنی برای پناه آورندگان قرارداده است،تا همگان به حریم امن آن روی بیاورند.”[۱۰۲]
۱)انواع قراردادهای بین المللی دراسلام:
تقسیم بندی قراردادهای بین المللی دراسلام به دو روش تقسیم می شود: قرارداد موقت ودائم
۱ ) قرارداد هدنه
۱- قرارداد موقت
۲) قرارداد امان
انواع قراردادهادراسلام
۱)قراداد صلح
۲- قراداد دائم
۲)قراداد ذمه
۱-۱)قراردادهای موقت:
۱-۱-۱)قرارداد امان:
“قرارداد امان قراردادی است که با فردی غیرمسلمان ازاهالی دارالحرب که تقاضای امان برای ترک میدان جنگ ،یا اقامت موقت دردارالاسلام برای تجارت ،زیارت یا سفارت وامثالهم نموده است.”[۱۰۳]
همچنین “علامه حلی قرارداد امان را چنین تعریف کرده است:قرارداد امان ،متارکه جنگ با کفار به منظور پذیرفتن درخواست آنها مبنی برمهلت دادن است”[۱۰۴] فقها مشروعیت قرارداد امان را بادلائل زیر اثبات کرده اند” ۱)خداوند درآیه ۶سوره توبه می فرمایند:هرگاه یکی ازمشرکین ازتوپناه خواست اوراپناه ده تاسخن خدارابشنود وآنگاه او را به جای امنی که می خواهد برسان. مفاد این آیه آن است که مهلت دادن به کفار حتی به صورت یک قرارداد،جزئی از مسئولیتهای دولت اسلامی است که به این طریق می تواند به آنها که تقاضای پناهندگی دارند فرصت بازشناسی حقانیت اسلام راعطا کند.
۲)پیامبر اسلام (ص) با کفار مکه درسال حدیبیه(ششم هجرت) قرارداد امان بست وبدان وسیله به آنها مهلت داد تا ۱۰سال با مسلمین درشرایط امان به سر ببرند.
شیخ طوسی ازاین جریان نتیجه میگیرد که امان در سه مرحله قابل اجرا است:
الف)امام مسلمین که صلاحدید وی درهمه مصالح مسلمین نافذ می باشد میتواند با همه ملتها ودولتهای جهان قرارداد امان منعقد نماید.
ب)نماینده امام نسبت به همسایگان قلمرو حکومتش می تواندازقرارداد امان استفاده کند ،ولی به اهالی یک کشور نمیتواند امان بدهد.
ج)فردفرد مسلمین می توانند یک یا چند نفرازکفار را امان بدهند،ولی اهالی یک شهررا نمی توانند امان بدهند.
۳)پیامبرفرمودند:مسلمانان خونشان یکسان وبرابر است ویکدست دربرابر دشمن ایستادگی می کنند و از امانی که کمترینشان می دهد همگی حمایت می کنند.
در تفسیر این حدیث امام صادق(ع) می فرمایند:هرگاه سپاهی ازمسلمین گروهی ازکفار را محاصره نمودند ویکی ازآنها درخواست امان کردوکمترین وپست ترین فرد مسلمان ازنظرمقام به وی امان داد،بربالاترین مقام دولت اسلامی واجب است که به این امان وفادارباشند.
۴)اجماع فقهای اسلامی برمشروعیت قرارداد امان”[۱۰۵]
بیگانگان مستامن درمقابل حقوقی که دارند،وظایفی نیز برعهده دارند:
“ازجمله وظایف بیگانگان می توان به موارد ذیل اشاره کرد:۱)رعایت کلیه مقررات وقوانین کشور اسلامی محل اقامت.۲)احترام به مقدسات وشعائر دینی مسلمانان. ۳)عدم مبادرت به اقدامات خصمانه امنیت کشوراسلامی. ۴)عدم مبادرت به جاسوسی به نفع حکومتهای بیگانه. ۵)عدم تجاهر به منکرات.”[۱۰۶]
شرایط قرارداد امان:“تنهاشرط قراداد امان این است که نباید برخلاف مصالح مسلمانان یا واجد مفسده ای باشد،علاوه بر این درقرارداد امان باید مدت تصریح شود ودرباره این که حداکثر برای چه مدتی می تواند باشد،اختلاف نظر وجوددارد”[۱۰۷] همچنین"برخی ازفقها مشروعیت امان ازطرف آحاد مسلمین راموکول به نظرامام دانسته اند وبرخی نیز درصورتی که امام مسلمین آنهارا از دادن امان نهی نمود،امان آحاد مسلمین را منوط به اجازه امام نموده اند.”[۱۰۸] و"درمشروعیت قرارداد امان همین مقدارکافیست که ضرربه اسلام و مسلمین نرساند ولی مصلحت داشتن برای اسلام یا مسلمین درآن شرط نیست”[۱۰۹]
آثارقرارداد امان:
“مستامن ازهمه حقوق ،درحدود قرارداد امان برخوردار است.مال وجان اودرامنیتی کامل خواهدبود،حتی گفته شده است که اگرکافری پس از گرفتن امان به دارالکفر مهاجرت کند،ولی اموالش را در دارالاسلام باقی گذارد،امان نسبت به جان او برطرف می شود ولیکن نسبت به مالش باقی می ماند.”[۱۱۰] وهمچنین :هرگاه مستامنین به طور ناشناخته مورد تعرض مسلمین قرارگیرند،دولت اسلامی موظف است از بیت المال کلیه خسارتهای ناشی ازتعرض را به آنان بپردازد.در روایتی از امیرالمومنین علی(ع) نقل شده است:کسی که متعرض جان مردی که اما
ن گرفته ، بشود من از او بیزارم ،گرچه مقتول دچارعذاب الهی درآخرت باشد”[۱۱۱]
۲-۱-۱)قرارداد هدنه:
“هدنه درلغت به معنای متارکه جنگ است ودراصطلاح فقه سیاسی اسلام به قراردادی گفته می شود که بین دارالاسلام و دارالکفربرای مدت معینی جهت برقراری آتش بس ویا اجتناب ازجنگ منعقدمی گردد.”[۱۱۲] ویا به عبارت دیگر"قراردادی برای توقف جنگ درمدت معین است. “[۱۱۳] بنابراین قرارداد هدنه ، یک قرارداد متارکه جنگ است.
طرفین قرارداد هدنه:
“این قرارداد میان نمایندگان تام الاختیار طرفین منعقد می گردد،یعنی دوطرف این قرارداد، دارای شخصیت حقوقی وسیاسی هستند”[۱۱۴] و"فقها مهادنه با همه گروه ها وملتهای غیرمسلمان رامشروع شمرده وفرقی درآن ،بین اهل کتاب وغیرکتاب قائل نشده اند”[۱۱۵]
“اهل عهد، جمعیت وملتی هستند که بین آنها ومسلمین نوعی قرارداد وجود دارد وقرآن کریم درآیه چهارم سوره توبه می فرمایند:تاآخرین لحظه عهدی که با آنان دارید،به آنان وفا دارباشید. “[۱۱۶]
مبانی فقهی حقوقی رفتارمسالمت آمیز با غیرمسلمانان دردولت اسلامی مبتنی برحقوق بین الملل اسلام- قسمت ۳