پژوهش حاضر به قصد بررسی مقایسهای الگوی گذران اوقات فراغت جوانان و والدین آنها در سال 1392 انجام شده است. جمعیت نمونهی این پژوهش 404 نفر است که در بین 202 نفر از جوانان 24-16 سال با والدین آنها در شهر تهران با استفاده از شیوهی نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدهاند. همچنین روش تحقیق در این پژوهش، پیمایش و ابزار اصلی گردآوری اطلاعات در آن، پرسشنامه است. مطالعهی حاضر در قالب چارچوب نظری تحقیق با استفاده از الگوی فراغت بر مبنای نُه الگوی اصلی؛ رسانه محور، ورزش محور، تفریح محور، سفر محور، بازی محور، آموزش محور، مذهب محور، تعامل محور و هنر محور انجام شده است. نتایج حاکی از آن استکه به طور میانگین میزان اوقات فراغت والدین 3 ساعت و 49 دقیقه و در بین جوانان 4 ساعت و 16 دقیقه است پس میزان فراغت در بین جوانان و والدین آنها کمتر از حد متوسط است درحالیکه میزان فراغت در بین جوانان بیش از والدین است. طبق نتایج بدست آمده بین متغیرهای مدت زمان تماشای تلویزیون، ماهواره، استفاده از اینترنت، رفتن به سینما، رفتن به تئاتر و پرداختن به ورزش، پرداختن به بازی و رفتن به دید وبازدید در بین جوانان و والدین در سطح معناداری کمتر از 0.01 درصد رابطه وجود دارد. و بین متغیرهای مدت زمان پرداختن به ورزش، سفر و دید و بازدید در بین جوانان و والدین متفاوت است، و نیز بین متغیرهای مدت زمان استفاده از رسانهها در بین جوانان و والدین دارای تفاوت معناداری است. در پایان نتایج بررسی الگوی گذران اوقات فراغت براساس چارچوب نظری تحقیق نشان داده است که بیشترین الگوی فراغتی در بین جوانان و والدین آنها براساس مدت زمان؛ ورزش محور و رسانه محور است درحالیکه کمترین الگوی فراغتی در بین والدین بازی محور است. نیز قابل ذکر است که در بین رسانه محور، تلویزیون داخلی و در بین ورزش محور، پیادهروی با اقبال بیشتری در بین جوانان و والدین آنها مواجه بوده است.
فصل اول: کلیات
1-1- مقدمه
در اجتماعات سنتی گذشته، کار و فراغت از یکدیگر تفکیک ناپذیر بودند و چنان با زندگی در هم آمیخته بودند که اعضای آن جوامع اساساً با مسئلهای به نام فراغت رو به رو نبودهاند. ظهور و پیدایش مفهوم فراغت به شکل علمی و نظام دار را باید در دورهی صنعتی شدن جوامع جستجو کرد (مهدوی و مولایی،1:1381). زیرا قبل از آن کارِ افراد چه به صورت گروهی و چه انفرادی شکل خلاقی داشت و فرد در حین کار احساس فراغت نیز مینمود. به طور مثال بررسیهای جامعه شناسان نشان دادهاند که از 8760 ساعت عمر انسان در یك سال 6830 ساعت (78 درصد) آن صرف كار و نیازهای ضروری زندگی ازجمله خوابیدن، غذا خوردن، آمد و رفت، استحمام و غیره میشود و 1930 ساعت باقی مانده یعنی حدود 80 شبانه روز (22 درصد) كل وقت انسان یك سال را اوقات فراغت تشكیل میدهد، كه این رقم در كشور ایران به بیش از 3 ماه میرسد (عصاره،120:1373).
دومازیه، در كتاب به سوی یك تمدن اوقات فراغت را چنین تعریف میكند، مجموع فعالیتهایی كه شخص پس از رهایی از تعهدات و تكالیف شغلی، خانوادگی و اجتماعی با میل و اشتیاق به آنها میپردازد و هدف آن استراحت، تفریح یا توسعهی دانش خود یا به كمال رساندن شخصیت خود با ظهور استعدادها، خلاقیتها و بالاخره گسترش مشاركت آزادانه اجتماعی است (کار بخش راوری،261:1381).
اوقات فراغت فرصتهایی است كه در آن فرد از هرگونه وظیفهای رهاست و به فعالیتهایی میپردازد كه دلخواه او است. آنگاه كه ذهن انسان فراغت مییابد، امكان خلاقیت فراهم میشود.
ویل دورانت در این باره میگوید: ‘تمدن، حاصل اوقات فراغت ملتهاست. مردمانی كه خور و خواب و شكار و غارت همهی شب و روز آنها را پركرده بود، هیچ تمدنی نیافریدند. معماری ماندگار، شعر زیبا، ماشینها، كتابها، ارتباطات، اختراعات، اكتشافات و همهی وسایل رفاهی بشر زاییده اوقات فراغت او هستند’.
اوقات فراغت، از یك سو فرصتی مناسب برای خود یابی، خودسازی، خود شکوفایی، خلوت با خود، راز و نیاز با خالق هستی، بازاندیشی و محاسبه و مراقبهی وجودی، رشد استعدادها، بروز خلاقیتها و نوآوریها و نیز آرامش و خشنودی است و ازسوی دیگر زمینهساز بسیاری از نابهنجاریها و آسیبهای فردی و اجتماعی به شمارمیآید (آقائی،261:1386).
اوقات فراغت را میتوان مهمترین و دلپذیرترین اوقات بشردانست. این اوقات برای مؤمنان لحظههای نیایش با معبود، برای عالمان ساعات توفیق و تفكر و برای هنرمندان زمان ساختن و ابداع است و در عین حال برای عدهای این اوقات به جای فراغت، ملالآورترین لحظات است (سازمان ملی جوانان،262:1381).
در منشور فراغت که در ماه جولای سال 2000 به تصویب هیئت مدیرهی جهانی فراغت رسید، چنین آمده است: ‘تأمین فراغت برای کیفیت زندگی همان قدر اهمیت دارد که تأمین سلامت و آموزش’ (روجک،11:1388).
در واقع ازآنجاکه فراغت به عنوان یک پدیدهی فرهنگی اجتماعی هم از ساخت اقتصادی اجتماعی جامعه تأثیر میگیرد و هم بر آن تأثیر میگذارد و از طرفی هم موضوع مشترک میان تمامی اقشار جامعه است.
بنابراین پژوهش مذکور با هدف بهبود امور اجتماعی و خیر و صلاح عمومی و به مصداق این عبارت جامعه شناس فرانسوی امیل دورکیم که میگوید:’اگر معتقد بودم جامعهشناسی به درد اصلاح نمیخورد، زحمت یک روز تجربه آن را بر خود هموار نمیکردم’ انجام میگیرد تا شاید قدمی در راه چنین مشکلاتی بر داشته شود زیرا تا زمانی که انسانها مشغول کار و فعالیتاند به امور دیگری نمیپردازند و زمانی که بیکار میشوند، به فکر فرو میروند که چه کار کنند و وقت آزادشان را چگونه پُرکنند.
2-1- طرح مسأله
گرچه اوقات فراغت[1] پدیدهای است كه با تمدن صنعتی[2] پیوند دارد، اما افلاطون و ارسطو، دو فیلسوف بزرگ یونان باستان نیز در آثار خود به این موضوع پرداختهاند. اوقات فراغت نیز مانند سایر جنبههای زندگی بشر، در طول قرون و اعصار ثابت نمانده و تغییرات عظیمی را در روند تاریخی خود شاهد بوده است. اما مهمترین برههای که تغییر و تحولی بنیادی در اوقات فراغت پدید آورد، انقلاب صنعتی بود. با پدید آمدن انقلاب صنعتی در قرن هجدهم، در مفهوم اوقات فراغت تغییری ماهوی به وجود آمد. اوقات فراغت به عنوان مفهوم جدیدی که محصول جدایی کار از خانه، پیشرفتهای فناوری و تقسیم کار اجتماعی است این فرصت را مهیا کرد که انسان از اجبارها و محدودیتهای نظم اجتماعی مدرن رها شود (كیویستو،80:1380).
بنابراین دیدگاهها و تعاریف متفاوتی پیرامون آن شکل گرفته است که اوقات فراغت را از سه بُعد \ (زمان، فعالیت و حالتی از بودن) مورد تعریف و مطالعه قرار میدهند (تورکیلدسن،31:1382).
چون فرد معمولاً میتواند در اوقات فراغت همان چیزی را که میپسندد انجام دهد، شخصیت نهایی خود را بازیابد و آن را ابراز کند، بنابراین قابلیتهای فرد غالباً در عرصهی اوقات فراغت جلوهگر میشود. از طرف دیگر، فعالیتهای اوقات فراغت از چنان اهمیتی برخوردار است که از آن به مثابه آیینهی فرهنگ جامعه یاد میکنند. در نتیجه چگونگی گذران اوقات فراغت افراد یک جامعه به میزان زیادی معرف خصوصیات فرهنگی آن جامعه است. پیپر[3]، اظهار میدارد موجودیت و اصالت فرهنگ در هر جامعهای بر مبنای اوقات فراغت افرادی كه در آن جامعه زندگی میكنند قرار دارد (سلسله مباحث فرهنگ،25:1383).
ژوفر دومازیه[4]، جامعهشناس فرانسوی، معتقد است که حتی در جوامع کشاورزی که دارای کتابت هم بودهاند نمیتوان از فراغت به معنی امروزی آن سخن گفت. بنابراین، در چنین تمدنی، دو شرط لازم برای پیدایش فراغت تحقق یافته است: نخست، كار از شكل اجبار فرهنگی و اجتماعی به در آمده، شكل مسئولیت آزاد فرد را دارد. شرط دوم، جدا شدن کار از فعالیتهای دیگر انسان است. از نظر دومازیه این دو شرط ضروری، تنها در زندگی اجتماعی تمدنهای صنعتی و پس از صنعت وجود دارد و نبود آنها در تمدنهای باستانی سنتی به معنای نبود فراغت است (ساروخانی،764:1370).
بنابراین آنچه که امروز از آن تحت عنوان فراغت یاد میشود با کیفیت یاد شده پدیدهای مدرن و متأخر است چرا که در دنیای پیشامدرن به دلیل ماهیت در هم تنیده زندگی و کار اساساً فراغت به معنای امروزی آن معنا نداشت. در واقع در دوره جدید است که با جدایی کار از خانه، ظهور پدیدهی ساعت کاری و زمانمند شدن کار و زندگی، اوقات فراغت به عنوان یک بخش از زندگی روزمره بروز یافته و اهمیت پیدا کرده است. جایگاه و اهمیت این پدیده به اندازهای است که چگونگی گذران آن میتواند نشانهای از جایگاه طبقاتی افراد دانست و حتی طبقات اجتماعی با مدیریت اوقات فراغت خود تلاش میکند خود را از یکدیگر جدا کنند.
اگرچه انحای گذران اوقات فراغت بسته به شرایط اجتماعی و تاریخی متفاوت است، اما در میان جوانان به دلیل خصایص ویژه دوره جوانی معمولاً با آسیبهای بیشتری همراه است. افزایش سالهای تحصیل، دیررسی ورود انسان به بازار کار و افزایش سن ازدواج، دوران جوانی را طولانی کرده است. انسان جدید از کودکی مستقیماً به بزرگسالی قدم نمیگذارد بلکه دورهای در زندگی او وجود دارد که با فقدان یا کمی مسئولیت همراه است از این رو اوقات فراغت در آن سهم بزرگی یافته است. در این دوران گاه رفتارهایی از فرد سر میزند که ازسوی جامعه تأیید و تجویز نمیشود و گاه انحرافی تلقی میشود. انتخاب چگونگی گذران اوقات فراغت تحت تأثیر عواملی مانند سن، جنس، طبقهی اجتماعی و… قرار دارد و بر اساس این عوامل میتوان رویههایی را در آن مشاهده کرد. این رویهها ما را به الگوهای فراغتی افراد هدایت میکند. الگوهای فراغتی نا مناسب به خصوص در قشر جوان میتواند آنها را از چارچوبهای پذیرفته شده در جامعه دور ساخته و آسیبهایی را در این گروه اجتماعی موجب شود.
نیاز به اوقات فراغت مربوط به یک قشر خاص نیست اما ازآنجاکه ایران در ردیف کشورهای جوان قرار دارد، توجه خاص به فراغت و ایجاد امکانات برای گذراندن اوقات فراغت جوانان میتواند نقش مؤثری در شکلگیری شخصیت آنان و همین طور سازندگی جامعه داشته باشد.
تحقیقات متعدد در این باره نشان میدهد کمبود امکانات تفریحی و عدم برنامه ریزی در اجرای صحیح سیاستهای اجتماعی و اقتصادی جوانان را به سوی فعالیتهای ناسالم و انواع تفریحات
آسیب زا سوق میدهد و ممکن است مبنایی برای بروز کجروی در این قشر فراهم آورد (سلگی،39:1382).
مطالعاتی كه در حوزه جامعهشناسی اوقات فراغت انجام شده است نشان میدهد كه اساساً اوقات فراغت، مسئله آفرین نیست، بعضی از انواع اجرای اوقات فراغت مسئله آفرین است. یكی از الگوهای مسئله آفرین گذران اوقات فراغت، الگوی اوقات فراغت خانه محور، فردی و خصوصی شده است (ابرکرومبی و دیگران،341:2000). این الگو،از جمله الگوهای رایج در بسیاری از کشورها است که باعث بروز مسائل متعددی گردیده است (سعیدی،205:1383). اوقات فراغت خانه محور، فردی و خصوصی شده، بر اعتماد بین شخصی، مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی تأثیرگذاشته و سرمایه اجتماعی را كاهش میدهد (غفاری،90:1379).
چگونگی اوقات فراغت بستگی تام به ویژگیهای شخصیتی، توانایی، قابلیت و باورهای فرد، امکانات، فرهنگ و ارزشهای جامعه دارد. ازسوی دیگر تحولات اجتماعی، پیشرفت سریع علوم و تکنولوژی، نقش فعال رسانهها چهرهی جدیدی به زندگی بشر داده است. بنابراین اوقات فراغت باید باتوجه به زندگی کنونی انسانها مورد بررسی قرار گیرد (طهماسبیان،5:1379).
با این وجود سهم وسایل ارتباط جمعی در پرکردن زمان فراغت در جامعهی امروز بسیار با اهمیت است، زیرا رسانهها نقش کلیدی و حساس در اطلاع رسانی دارند و از منابع اطلاع رسانی در دسترس و
باصرفهای هستند که تمام جزئیات را با کیفیت مطلوبی عرضه میکنند و در اختیار عموم
قرار میدهند (کانینگهام[5]،2002: 45).
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد دنیای امروز، وجود ارتباطات وسیع و گستردهی انسانی است، گسترش ارتباطات به ویژه ارتباطات الکترونیک، جامعهی جدید را چنان از جوامع پیشین متمایز ساخته که عصر نو را عصر ارتباطات و جامعهی امروز را جامعهی اطلاعاتی خواندهاند. در چنین
جامعهای رسانهها و وسایل ارتباط جمعی به عنوان کلیدی در ارتباطات، نقشی بس مهم ایفا میکنند. رسانههای جمعی از میان تمام ابزارها و فنون جدید، بیشترین تأثیر فرهنگی را دارند. این رسانهها در پیدایش عادات تازه، تغییر در باورها و خلق و خوی و رفتار انسانها، تکوین فرهنگ جهانی و نزدیک کردن جوامع یکسان نبوده و تابع متغیر رشد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هر جامعه است. وسایل ارتباطجمعی اصلی عبارتند از: وسایل چاپی (کتابها، مجلات و روزنامهها)، شبکههای رادیویی و تلویزیونی، ماهوارهای و اینترنت که به عنوان وسیله ارتباطجمعی به شدت در حال گسترش است. در میان وسایل ارتباطجمعی، روزنامه، رادیو، تلویزیون داخلی و شبکههای تلویزیونی ماهوارهای بیش از هر رسانه دیگری وقت افراد جامعه را به خود اختصاص میدهند و این به خاطر ویژگیهایی است که آنها دارا هستند. (دادگران،1370:120).
به هر جهت رسانهها تأثیر بسیار زیادی بر افکار مخاطبان خود دارند (بهار،159:1384). ژودیت لازار[6] معتقد است: ‘در جوامع غربی (به نظر ما در تمامی جوامع) رسانهها نسبت به بقیهی نهادهای آموزشی در شکلگیری افکار عمومی نقش بسیار مهمی دارند’ (لازار،147:1380).
از این منظر مدیریت اوقات فراغت جوانان اهمیت بسیار دارد، چرا که فرصت مناسبی است برای انتقال ارزشها، هنجارها و قواعد زندگی جمعی و به یک معنا جامعه پذیر کردن آنها. البته باید در نظر داشت که در کنار وسایل ارتباطجمعی همچون تلویزیون داخلی، وسائل و ابزارهای جدیدی در این حوزه بروز و ظهور کرده است که به دلیل خاستگاه متفاوتشان میتوانند مشکلاتی را از نظر ارایه هنجارهایی متفاوت و گاه متعارض از هنجارهای مرسوم جامعه، به وجود آورند. خصوصاً که حتی خانوادهها نیز نمیتوانند به صورت کامل نظارت تام و تمامی بر نحوهی استفاده از آنها داشته باشند. اگر به گسترش و توسعه استفاده از این وسایل جدید گذران اوقات فراغت توجه داشته باشیم اهمیت مسئله بیش از پیش روشن میشود. صرف نظر از مخاطرات بالقوهای که از ناحیه وسایل نوین ارتباطجمعی وجود دارد، این مسئله نیز دارای اهمیت است که جوانان آیندهسازان هر جامعهای هستند لذا بررسی چگونگی گذران اوقات فراغت آنها به دلیل تأثیرهای اجتماعی که بر آینده یک جوان میگذارد اهمیت دارد. پس جهتگیری رسانههای نوین به سمت اکنون است و نه سنت گذشته. مبتنی بر تعامل و ارتباط دو سویه و چند سویه است. این ویژگیهای رسانه نوین که با تکامل فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی[7] پیوند خورده است، در گذر تاریخی نوآوریهای رسانهای بیسابقه است. لذا بررسی چگونگی گذران اوقات فراغت آنها به دلیل تأثیرهای اجتماعی که بر آینده یک جوان میگذارد اهمیت دارد.