برای دستیابی به عملكرد بالا در غلات و عمدتاً گندم كه پایه اصلی تغذیه در اكثر جوامع به حساب می آید، ضرورت افزایش عملكرد این گیاه در واحد سطح اجتناب ناپذیر بنظر می رسد در این میان نقش تکنیکهای زراعی صحیح و زمانبندی دقیق مصرف کودهای شیمیایی بخصوص کودهای نیتروژنه در افزایش عملكرد در واحد سطح بسیار مهم می باشد (نورمحمدی و همکاران، 1386). البته عملكرد یك گیاه زراعی تحت تأثیر چندین عامل و اثرات متقابل آنها قرار می گیرد. این عوامل بطور كلی شامل آب و هوا، خاك، عوامل اجتماعی و اقتصادی هستند (حسن زاده قورت تپه و همكاران، 1387). مدیریت مصرف کودهای شیمیایی به خصوص کود نیتروژن از معمول ترین و متداول ترین تحقیقات زراعی است، چرا که کمبود و ازدیاد این عنصر، هر دو مضر شناخته شده است و مصرف کود نیتروژن را مهمترین و موثرترین عنصر فزاینده عملکرد دانه می دانند (بخشایی و همکاران، 1393). نیتروژن یكی از عناصر غذائی ضروری برای رشد گیاه می باشد. تولید محصولات زراعی به مقدار زیادی تحت تأثیر كاربرد این عنصر قرارمی گیرد بنابراین حاصلخیزی خاك و نیتروژن خاك تقریبا مترادف همدیگر هستند. كودهای نیتروژنه نقش اساسی در افزایش عملكرد و همچنین بالابردن كیفیت دانه گند م ایفا می كنند. گندم در مراحل مختلف رشد نیاز متفاوتی به نیتروژن دارد، بنابراین كاربرد نیتروژن به میزا ن مشخص و در زمان معینی مهم می باشد (لطف الهی، 1391). سیستم های کشاورزی متداول نشان داده اند که اگرچه به کمک کودهای شیمیایی و سموم، در کوتاه مدت میتوان به عملکردهای بالایی دست یافت ولی پایداری حاصلخیزی خاك و سلامت خاك زراعی در این سیستمها زیر سوال است و مطالعات بلند مدت نشان میدهند که استفاده فشرده از کودهای شیمیایی عملکرد گیاهان زراعی را کاهش می دهد که این کاهش در نتیجه اسیدی شدن خاك، کاهش فعالیتهای بیولوژیک خاك و افت خصوصیات فیزیکی می باشد (آده دیران و همکاران، 2004). اگرچه کاربرد کودهای بیولوژیک به علل مختلف در طی چند دهه گذشته کاهش یافته است ولی امروزه با توجه به مشکلاتی که مصرف بیرویه کودهای شیمیایی به وجود آورده است، استفاده از آنها به عنوان یک رکن اساسی در توسعه کشاورزی پایدار مجدداً مورد توجه واقع شده است و بدون تردید کاربرد کودهای بیولوژیک علاوه بر اثرات مثبتی که بر کلیه خصوصیات خاك دارد، از جنبه های اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی نیز مثمر ثمر واقع شده و میتواند به عنوان جایگزینی مناسب و مطلوب برای کودهای شیمیایی باشد (بخشایی و همکاران، 1393). كاربرد كودهای بیولوژیك بویژه باكتری های محرك رشد گیاه به صورت تلفیق با مصرف كودهای شیمیایی مهم ترین راهبرد تغذیه تلفیقی گیاه برای مدیریت پایدار بوم نظام های كشاورزی و افزایش تولید آنها در سیستم كشاورزی پایدار با نهاده كافی می باشد (سلمانی بیاری و همکاران، 1389). کودهای بیولوژیک و آلی به عنوان یک راه حل موثر در تغذیه گیاهی در کشاورزی پایدار مطرح گردیده است (فاهد و آباد الفتاح، 2008).
محلول پاشی برگی یکی از روش های سریع در پاسخ گیاه به کود بوده که علاوه بر صرفه جویی در مصرف کود، در حفظ محیط زیست در راستای نیل به کشاورزی پایدار نقش بسزایی دارد (ملکوتی و تهرانی، 1380).
این تحقیق نیز با هدف بررسی تأثیر کود بیولوژیک (نیتروکسین) و محلول پاشی کود اوره روی \ عملکرد و اجزای عملکرد گندم زرین در شرایط اقلیمی شهرستان سلماس، انجام شد.
در این طرح اهداف زیر مورد مطالعه قرار میگیرد:
– بررسی تاثیر کود بیولوژیک نیتروکسین روی عملكرد دانه گندم.
بررسی تاثیر کود بیولوژیک نیتروکسین در کاهش مقدار مصرف کود شیمیایی اوره.
– بررسی تاثیر محلولپاشی نیتروژن در مراحل مختلف رشدی گیاه روی عملكرد و اجزای عملكرد دانه گندم.
فصل اول: کلیات و بررسی منابع
1-1- طبقه گندم
گندم از خانواده گندمیان یا غلات (Graminae)، طایفه هوردیه (Hordeae) و به جنس تریتیكوم (Triticum) تعلق دارد و از لحاظ تعداد كروموزوم، هگزاپلوئید بوده و نام عملی آن تریتیكوم آئستیووم (Triticum aestivum) است (كاظمی رابط، 1387).
2-1- گیاهشناسی گندم دوروم
1-2-1- ریشه