تو امیـد منـــی در پـــــای مــــیزان
به لطف خویش بخشی جرم و عصیان[۲۵۰]
مولانا نیز در اشعارش بدون واسطه از خداوند نیازها وخواستههایش را میخواهد. برای نمونه در ابیات زیر عفو وگذشت را خواهان است
عـفو کن ای خــوب روی خوب کار
آنـچه گــفتم از جنـون انـدر گـذار[۲۵۱]
دسـت گیـــر از دست ما، ما را بخــر
پـرده را بردار و پرده مـــا را مـــدر[۲۵۲]
و بسیاری دیگر از ابیاتی که شاعران در مناجاتهای خود سرودهاند، خواستههای خود را بیواسطه از حق خواستهاند.؛ ولی تعداد آنها در مقایسه با اشعاری که ذکر شد، بسیار کمتر است. آنها در اشعاری که در ستایش و نعت پیامبر سرودهاند به شفیعبودن پیامبر اقرار داشتهاند
۱-۸-۷-۱٫ شکرگزاری در ادعیه شیعه
شکر در اصطلاح شناختن نعمت از منعم و خوشحال شدن و مصرفکردن آن در راهی که نعمت دهنده به آن خشنود است. یکی دیگر از انواع دعا شکرگزاری است. این شکرگزاری در بیشتر ادعیه شیعه دیده میشود. انسان وقتی در خلوت با خود میاندیشد، درمییابد که آفرینش او لطف پروردگار بوده و اگر اراده خداوند محقق نمیشد، او به وجود نمیآمد. همچنین نعمتهای فراوانی که خداوند برای ادامه حیات به او بخشیده و او را در لطف و مرحمت خویش قرار داده است، یکی دیگر از دلایلی است که موجب شکرگزاری بشر در برابر معبود میشود و آدمی با تأمل و تفکر متوجه میشود که خود فقیر محض است و خداوند غنی مطلق، و هر چه دارد از اوست؛ بنابراین باید از او سپاسگزار باشد و در همه حال و همه وقت او را عبادت کند و به خاطر نعمتهایش او را شاکر باشد.
نتیجه آنکه انسان در مناجات و رازونیاز خود خدا را شکر میکند و او را سپاس میگوید. در کتاب نیایش عارفان آمده است که «ادب عبودیت اقتضا میکند به هنگام نیایش، نعمتهای گوناگون الهی را به یاد آوریم و برشماریم و خداوند را شکر گوییم، اما عبد با معرفت نیک در خواهد یافت که نعمتهای حق بیشمار است و او ناتوان از شکر. اقرار به این ناتوانی خود از آداب بندگی است.»[۲۵۳]
امامان معصوم نیز در دعاهای خود همواره از خدا سپاسگزاری میکردند و لحظهای از شکرگزاری فروگزار نکردهاند. امام علی برترین عبادت را عبادتی میداند که برای شکرگزاری باشد: «گروهی از ترس دوزخ خدا را عبادت میکنند و این عبادت بزرگان است؛ جمعی به امید بهشت خدا را عبادت میکنند، این عبادت بازرگانان است و عدهای برای سپاسگزاری خدا را میپرستند و این عبادت آزادگان است.»[۲۵۴]
در دعاهای شیعه میتوانیم این نوع از مناجات را مشاهده کنیم. امام سجاد در مناجات الشاکرین ابتدا عجز خود را از اقامه شکر پروردگار اقرار میکند و از نعمتهای بیشمار خدا یاد میکند و ناسپاسی خود را از وجود این لطف و نعمت بیان کرده و اعتراف میکند از ادراک نعمتها ناتوان است، چه برسد به شمارش آنها و سپاس و شکرگزاری: «لک الحمد علی حسن بلائک و سبوغ نعمائک: برای توست سپاس بر حسن آزمایشت و فراوانی نعمتهایت.»[۲۵۵]
در مناجات الشاکرین این مطلب را که هر شکری خود شکر دیگری میطلبد، این چنین بیان میکند: «فکیف لی بتحصیل الشکر و شکری ایاک یفتقر الی شکر: پس چگونه میتوانم شکرگزارم و در هر شکری احتیاج به شکر دیگری دارد.»[۲۵۶]
بخشهایی از دعای ابوحمزه ثمالی با شکرگزاری خدا آغاز میشود و این نشاندهنده بهترین نوع عبادت در دعاست که انسان با فروتنی تمام از خدای خویش سپاسگزاری میکند، به خاطر نعمتهای بیپایانی که برایش خلق کرده و هرگاه از او چیزی خواسته فروگذار نکرده است: «الحمدلله الذی انادیه کلما شئت لحاجتی: سپاس خدای را که هرگاه حاجتی خواهم او را ندا کنم.»[۲۵۷]
امام عارفان خدا را شکر میگوید، چون هرگاه بخواهد با او بدون واسطه گفتگو میکند و مهمتر اینکه خدا از دوستی ما بینیاز است و به ما مهر میورزد: «الحمدالله الذی تحبب الی و هو غنی: ستایش خدای را که با من دوستی کند، با اینکه او از من بینیاز است.»[۲۵۸] امام حسین در دعای عرفه خداوند را شکر میفرماید و پس از برشمردن نعمتهای خداوند به سپاس و حمد او میپردازد. نعمتهایی چون روزیرساندن به او در کودکی، رسوا نکردن خطاها، نعمت در بزرگسالی، هدایت و راهنمایی، دادن مأوی، پوشاندن، عافیت… و سپس میفرماید: «لک الحمد دائما و لک الشکر واصبا ابدا: پس حمد همیشه برای توست و از آن توست شکر ثابت و ابدی.»[۲۵۹]
۱-۸-۷-۲٫ شکرگزاری در مناجاتهای شاعران
عارفان در اشعار خود در برابر حق و نعمتهایش شکرگزاری کرده و به آن اقرار کردهاند که زبان از حد شکرگزاری و سپاس ذات باریتعالی عاجز است:
چــــگونه شـکر تو گویــــد زبـانم
که نیست آن حد دل یا حــد زبـانم[۲۶۰]
سعدی میگوید: