بیان یک نکته: چنان که قبلا به آن اشاره شده، بر فرض که کسى آیه « إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ »(سوره توبه، آیه۲۸). را دلیل نجاست ذاتى مشرکان بداند، حکم نجاست ذاتى فقط شامل بت پرستان خواهد بود و گروههاى دیگرى که در روایات یا آیات دیگر به نوعى واژه شرک در مورد آنان به کار رفته است ( مانند یهود، نصارى، مفوضه، اشاعره، کرامیّه و ریاکاران) مشمول حکم نخواهند بود.
چرا که آیه بیش از مشرکان ( بت پرست ) را در بر نمىگیرد. و استناد به آیه براى سرایت حکم به همه گروه هایى که به لحاظى مشرک نامیده شدهاند، استناد به دلیلى است که اخص از مدعا مىباشد(همان، ص۱۸۹).
۲-۴-۱- مفهوم نجس از دیدگاه عرف
ظاهر این است که نجاست عرفیه به معنای «پلیدی» است که درمقابلش «تمیزی» است. این دو با هم تقابل دارند. این مطلب نسبت به اعیان خارجیه است، چون عرف و عقلا به سراغ اعیان خارجیه می روند. عقلا و عرف اعیان خارجی را دو قسم میکنند؛
۱-اعیان نجسه: بعضی از اعیان خارجیه را میگویند قذر، آلوده و پلید هستند. جهت آن هم این است که طبع آن ها از این امور تنفّر دارد. ریشهی مطلب همین تنفّر طبعی آن ها از این اعیان است. یعنی نسبت به این امور استکراه دارند و به دلیل تنفّر طبع به آن ها میگویند قذر، نجس و پلید. مثلاً بول، غائط، منی در نزد عرف و عقلا مورد تنفّرند. لذا اگر به این امور آلوده شوند، میروند و خود را شستوشو میکنند و از این امور اجتناب میکنند.
۲-مطهرات: دستهای از اعیان خارجیه که عقلا از آن ها متنفّر نیستند و با تماس با آن ها هیچ مشکلی ندارند. به این ها میگویند نظیف و تمیز. مثلاً از دیدگاه عُقلا و عرف، سنگی را که به چیزی آلوده نباشد میگویند تمیز و نظیف است و طبع هم از آن تنفّر نداشته و تماس با آن هیچ مشکلی برای آن ها ایجاد نمیکند (تهرانی، ۱۳۹۱، ص۲).
۲-۴-۲- مفهوم نجس از دیدگاه شرع:
در این مسأله دیدگاه شرع با عرف و عقلا تفاوت دارد. بعضی اشیاء از دیدگاه عرف و عقلا پاک هستند، ولی از دیدگاه شرع نجس محسوب میشوند. مثلاً دربین عقلا تماس با مشرک یا ملحدی که تازه از حمام بیرون آمده جایز است و نجس محسوب نمیشوند؛ بر خلاف شرع که صراحتاً مشرک را نجس میداند و میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هَذَا» (سوره توبه، آیه۲۸). «کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ»(سوره انعام،آیه ۱۲۵).
مثلاً سگ و خوک در زندگی بعضی از آن ها وجود دارد و از نظر عرف چه بسا قذر نباشد؛ اما شارع مقدس این ها را از اعیان نجسه میداند. پس معلوم میشود که در این جا دیدگاه شرع با عرف و عقلا متفاوت است. در مقابل هم، برخی از امور هستند که عرف و عقلا آن ها را طاهر نمیدانند، ولی شرع آن ها را طاهر میداند. بنابراین نسبت دیدگاه عرف و عقلا با دیدگاه شرع در ارتباط با طهارت و نجاست، نسبت «عموم و خصوص من وجه» است.
شارع میگوید ذات سگ و خوک نجس است. یعنی دقیقاً همان چیزی را که عرف پاک میداند، از نظر شارع نجس است. پس در طهارت و نجاست خبثیه دو دیدگاه وجود دارد؛ یکی دیدگاه عرف و عقلا است و دیگری دیدگاه شارع؛ نسبت این دو نظر با یگدیگر هم «عموم و خصوص من وجه» است(همان، ص۳).
۲-۴-۳- مفاهیم مرتبط با کلمهی نجس در قرآن
در قرآن مجید، در هیچ مورد کلمهی نجس با کسر جیم استعمال نشدهاست، آن چه مشاهده میشود سه مفهوم رجس و نجس ( با فتح جیم ) و خبیث میباشد که دربارهی پارهاى از موضوعات به کار برده شدهاست، کلمهی رجس در ده مورد از قرآن دیده میشود:
شراب و قمار و انصاب و ازلام(سوره مائده، آیه ی۹۰). کسانى که ایمان نیاوردهاند « عدم ایمان»(سوره ی انعام، آیه ی ۱۲۵ )، (سوره ی اعراف، آیه ی ۷۱ )، ( سوره ی توبه، آیه ی ۹۵ و ۱۲۵). میته و خون ریخته شده و گوشت خوک، (سوره ی انعام،آیه ی ۱۴۵). پلیدى به طور مطلق،
(سوره ی احزاب، آیه ی ۳۳ ). اما نجس ( با فتح جیم ) فقط در یک مورد از قرآن وارد شدهاست:
«إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا» (سوره توبه، آیه۲۸). مشرکین گروه پلیدى هستند، از سال آینده به مسجد الحرام داخل نشوند .
در هیچ یک از آیاتى که کلمهی رجس وارد شدهاست به معناى پلیدى جسمانى ( نجاست ) که مشمول احکام مخصوصى از نظر لزوم پاک کردن با یکى از مطهرات ده گانه ( آب، آفتاب و.. ) باشد، دیده نمیشود. آن چه که از تمام آیات مزبور استفاده میشود این است که دین مقدس اسلام، هر گونه پلیدى را زشت و اجتناب از آن را نشانه اعتقاد و گرایش به اسلام معرفى کرده است. و این موضوع با نظر به دلیل عقل (که مدرک دیگرى براى فقه اسلامی است) و هم چنین سنت و اجماع به طور اجمال، شاید یکى از ضروریات بوده باشد.
در صورتى که مسأله اهل کتاب و سایر گروههاى غیر مسلمان این است که آیا آنان طورى پلید هستند که در صورت تماس با بدن هایشان و هر چه با بدن هاى آنان تماس پیدا کرده است و داراى رطوبت میباشد ، باید شستشو کرد و آن را بر طرف ساخت؟ چنان که گفتیم، از آیات مربوط به رجس نمیتوان این حکم را استفاده کرد. بنا بر این فقط آیه اى میتواند مورد بحث دربارهی نجاست کفار قرار بگیرد که کلمهی نجس در آن ذکر شدهاست. (جعفری،۱۳۷۷، ص۱۸) این آیه چنین است:
« إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا » (سوره ی توبه، آیه ۲۸).
۲-۴-۴- معناى نجس (با فتح جیم)
آن چه که از منابع لغت عربى بدست می آید این است که ماده مزبوره با سکون جیم و با کسره و فتحه آن به معناى پلیدى است. ابن منظور در کتاب « لسان العرب » ماده ی نجس می گوید: پلید و قذر هر چیز را اعم از انسان و غیر انسان نجس می گویند. اگر معناى اصطلاحى فقهى که براى کلمهی نجس در نظر گرفته میشود، در صدر اسلام یعنى در زمان نزول آیه مزبور وجود داشت، چاره اى نبود که از کلمهی نجس مطابق همان اصطلاح استفاده نمود و مشرکین را محکوم به نجاست اصطلاحى بنماییم. ولى هیچ گونه جاى تردید نیست که اصطلاح مزبور پس از ورود احکام مشروع نجس و عمل پیشوایان اسلامی دربارهی آن تثبیت شدهاست(جعفری، ۱۳۶۰،ص۶).
برخی فقها نیز این حقیقت را متذکر میشود که کلمهی نجس در زمان نزول آیه به معناى اصطلاحى فقهى دوران هاى بعدى نبوده است و کلمهی نجس در آیه مزبور مانند کلمهی رجس در آیات دیگر است که براى قمار و بى ایمانى و بیمارى قلبى و شراب استعمال شدهاست (ابن منظور، ۱۴۰۵ق، ص۳۸۳). نتیجهی بحث اول این است که نه تنها اهل کتاب از نظر قرآن نجس نیستند بلکه دلیل صریحى بر نجاست مشرکین هم در قرآن وجود ندارد.
۲-۵- مصادیق اعیان نجسه و دیدگاه فقهای امامیه
آن چه که از احکام شرعی فقهای امامیه استنباط میشود، این است که اکثر علما و فقهای امامیه بر حرام بودن خرید و فروش اعیان نجسه به صورت کلی اجماع دارند. البته در مواردی به قصد انتفاع مانند خون و اعضای بدن که در ادامه شرح مفصل آن خواهد آمد خرید و فروش جایز میباشد .
۲-۵-۱- شیخ طوسی
نجاسات دو نوع است: خون، و غیر خون. و خون سه قسم است:
خونى که ازالهی آن چه کم یا زیاد لازم است، و آن سه نوع است: خون حیض، و استحاضه، و نفاس.
خونى که ازالهی کم یا زیاد آن لازم نیست، و آن پنج قسم است: خون پشه، کیک، ماهى، زخم هاى دائمی، و کورک هاى خونى.
خونى که ازالهی مقدار یک درهم یا بیشتر آن واجب است و ازالهی کمتر از آن لازم نیست، و آن بقیهی خون ها است از حیوانات مختلف.
اما نجاسات غیر خون، ازالهی کم و زیاد آن ها لازم است و آن نجاسات پنج نوع است:
هر مایع سکر آور اعم از شراب یا آب کشمش:( نبیذ )، و فقاع و بول و غایط از هر حیوان حرام گوشت اعم از انسان و غیر آن، و منى از کلیه ی حیوانات اعم از حرام گوشت و حلال گوشت. اما حیوانات حلال گوشت بول و پشکل و فضلهی آن ها نجس نیست مگر منحصرا فضلهی مرغ خانگى(شیخ طوسی، ۱۴۰۹ق، ص۲۳۳).
۲-۵-۲- علامه حلی
نجاسات ده است: بول و غائط از هر حیوان حرام گوشت که خون جهنده داشته باشد. منى از هر حیوان که خون جهنده دارد اگر چه حلال گوشت باشد. مردار و خون از هر حیوان که خون جهنده دارد سگ، خوک، کافر، مسکر، آب جو چون الکل دارد اما به سبب کمی الکل مستى آن غیر محسوس است هم چنین عصیر یعنى آب انگور و کشمش جوش آمده داخل مسکرات است براى پیدایش الکل در آن از این جهت در بعض کتب نام عصیر به خصوص نبردهاند (علامه حلی، ۱۳۷۲، ص۴۷).
۲-۵-۳- مرحوم خویی
نجاسات ده چیز است : اول: بول، دوم: غائط، سوم: منى، چهارم: مردار، پنجم: خون، ششم و هفتم: سگ و خوک، هشتم: کافر، نهم: شراب، دهم: فقاع.
بول و غائط: بول و غائط انسان و هر حیوان حرام گوشتى که خون جهنده دارد یعنى اگر رگ آن را ببرند ،خون از آن جستن مىکند، نجس است.
منى: منى انسان و هر حیوانى که خون جهنده دارد نجس است.
مردار: مردار انسان و هر حیوانى که خون جهنده دارد نجس است چه خودش مرده باشد، یا به غیر دستورى که در شرع معین شده آن را کشته باشند.
خون: خون انسان و هر حیوانى که خون جهنده دارد یعنى حیوانى که اگر رگ آن را بزنند خون از آن جستن مىکند نجس است.
سگ و خوک: سگ و خوکى که در خشکى زندگى مىکنند حتى مو و استخوان و پنجه و ناخن و رطوبت هاى آن ها نجس است، ولى سگ و خوک دریائى پاک است.
کافر: کافر یعنى کسى که منکر خدا یا معاد است یا براى خدا شریک قرار مى دهد، و هم چنین غلات ( یعنى آن هایى که یکى از ائمه علیهم اسلام را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب ( یعنى آن هایى که به ائمه علیهم السلام اظهار دشمنى مى نمایند ) نجس اند، و هم چنین است کسى که به نبوت یا یکى از ضرورى دین یعنى چیزى را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزء دین اسلام مىدانند چنان چه بداند آن چیز ضرورى دین است منکر شود. و اما اهل کتاب ( یعنى یهود و نصارى ) که پیغمبرى حضرت خاتم الأنبیاء محمد بن عبد الله صلى الله علیه وآله را قبول ندارند نیز بنابر مشهور نجس مى باشند، و این قول موافق احتیاط است، پس اجتناب از آن ها نیز لازم است.
شراب: شراب و نبیذى که مسکر است نجس است، و بنابر احتیاط مستحب هر چیزى که انسان را مست مىکند، چنان چه به خودى خود روان باشد نیز نجس است.
فقاع: فقاع که از جو گرفته مىشود و به آن آبجو مىگویند نجس است، و غیر فقاع پاک
مىباشد. عرق جنب از حرام پاک است(خویی، ۱۴۱۲، ص۱۸-۲۰).
۲-۵-۴- محمد تقی بهجت
اوّل: اعیان نجسه، مثل خمر و خنزیر و مسکرات که تکسّب به آن ها حرام است.
اشتراط حرمت، به عدم قابلیّت تطهیر و نداشتن منفعت محلّله و هر نجسى که قابل تطهیر به غیر انقلاب و استحاله نیست و منفعت محلّله ندارد، تکسّب به آن جایز نیست؛ پس مملوک کافر که قابل اسلام است، و عصیر بعد از قلیان که قابل تطهیر به نقص است، و بعض اقسام کلب، حلیّت انتفاع خاص به آن، خارج از موضوع منع از تکسّب است. و محتمل است، بلکه خالى از وجه نیست که خروج رق کافر، از باب حلیّت انتفاع باشد، نه به جهت قابلیّت طهارت.
و مرتدّ فطرى، این جهت در او محتمل است؛ و محتمل است مبنى باشد جواز تکسّب به او بر طهارت و قبول توبه در باطن. بلکه اظهر ممنوعیّت بیع، دایر مدار حرمت منافع طاهره یا مقصوده است. و حرمت انتفاع به مطلق اعیان نجسه در غیر مشروط به طهارت، قابل منع است؛ و هم چنین تکسّب به ملاحظهی انتفاع محلّل به دلیل یا اصل. میته نیز درحکم نجاسات مذکوره است در عدم جواز تکسب، میته از حیوان نجس العین، و طاهر در غیر اجزایی که روح در آن ها حلول نکند، و در غیر میته از حیوانی که خون جهنده ندارد.