مدیر آموزشی عبارت از فرایند اجتماعی مربوط به هویت دادن، نگه داشتن، برانگیختن، کنترل کردن و وحدت بخشیدن تمام نیروهای رسمی و غیر رسمی انسانی و مادی سازمان یافته در یک نظام واحد و یکپارچه می باشد که برای دستیابی به هدفهای از پیش تعیین شده طراحی شده است (پرداختچی، ۱۳۷۲، ص۱۱).
میر کمالی (۱۳۷۵) معتقد است که:
«مدیریت آموزشی فرایندی است اجتماعی که با بکارگیری مهارت های علمی، فنی، هنری کلیه نیروهای انسانی و مادی را سازماندهی و هماهنگ نموده و می خواهد با فراهم کردن زمینه های انگیزشی و رشد با تأمین نیازهای منطقی فردی و گروهی معلمان، دانش آموزان و کارکنان بطور صرفه جویانه به هدف های تعلیم و تربیت برسد» (ص۲۵).
شیرازی(۱۳۷۳)، مدیریت آموزشی را «هنر بکارگیری تمام توان سازمان در برنامه ریزی، سازماندهی و هماهنگی برنامه ها و فعالیت های آموزشی و پرورشی در جهت دستیابی هر چه مؤثرتر و کاراتر به اهداف سازمان، دانش آموزان و جامعه می داند»(ص۳۲۷).
ضرورت و اهمیت مدیریت آموزشی
پیچیده شدن و گسترده شدن سازمان های امروزی آن قدر با سرعت انجام می گیرد که اداره صحیح آنها، وجود فردی به نام مدیر را ضروری می نماید. امروز که عصر مدیریت و رهبری است گرایشهای مختلفی در مدیریت بوجود آمده است که در این میان مدیریت آموزشی نسبت به سایر آموزش ها از نقش مهمتری برخوردار است. نقش مدیر آموزشی با نقش یک شهردار فرق می کند. اشتباه یک شهردار در اجرای یک طرح ممکن است از نظر اقتصادی اثرات منفی بر جای گذارد، ولی سهل انگاری مدیر آموزشی در تربیت افراد منجر به شکل گیری نادرست شخصیت افراد می شود که می تواند به مرور تأثیر نامطلوبی بر کل جامعه بگذارد (میرکمالی، ۱۳۷۵).
گروه مشاوران یونسکو (۱۳۷۸) در مورد مسائل مربوط به نظام های آموزشی معتقد هستند که «با توجه به مسائل جدید و حادی که به نسبت های متفاوت در کشورهای گوناگون در حال وقوع است از جمله بیکاری دانش آموختگان، عقب ماندگی تکنولوژی، افزایش هزینه ها نسبت به درآمد، کاهش نسبی ظرفیت آموزشی در مقابل افزایش تقاضا برای آموزش، بایستی مدیریت آموزشی را تقویت کرد و به تقاضای اجتماعی برای آموزش پاسخ مثبت داد» (ص۸).
لذا می توان گفت رشد و توسعه نظام های آموزشی یکی از وجوه مشخص عصر ماست. این امر به ویژه در چند دهه اخیر در کشورهای جهان دوم به مسئله ای مهم مبدل شده است و نقش خطیر مدیر نظام آموزشی را به وظیفه ای سنگین و پرمسئولیت مبدل ساخته است (علاقه بند، ۱۳۷۸، ۱۰).
بنابراین می توان نتیجه گرفت که ترقی، پیشرفت هر جامعه ای در گرو نوع و چگونگی فعالیتی است که در مدارس انجام می گیرد و اثر مدیریت، به عنوان رهبر آموزشی در مدرسه را نمی توان نادیده گرفت.
اهداف مدیریت آموزشی
وایلز[۱۰](۱۳۷۲) اهداف اساسی و کلی مدیریت آموزشی را بدین شرح بیان می کند:
- شناساندن خود به اعضاء و شناختن خصوصیات اعضاء و تقویت نقاط مثبت از طریق تقدیر و تشویق به موقع
- تقویت خلاقیت ها و ابتکارات از طریق شرکت دادن اعضاء در تصمیم گیری های سازمان
- ایجاد روحیه مناسب در اعضاء و شرکت مطلوب در کار
- کمک فکری به اعضاء و کارکنان در یافتن راه حل های علمی برای انجام مقاصد و هدف های روشن و همچنین کمک در اجرای تصمیمات و ارزشیابی از نتایج کار (صص۶۰-۴۱).
صافی (۱۳۸۱) اهداف مدیریت آموزشی را موارد زیر می داند:
- یاری به اعضای سازمان برای درک و فهم بهتر هدفهای آموزش و پرورش
- کمک، راهنمایی، حمایت و تقویت اعضای سازمان
- کمک به اصلاح و بهبود جریان تعلیم و تربیت
- فراهم ساختن فرصت ها و امکان بروز استعدادها و خلاقیت های بالقوه کارکنان
- برقراری روابط انسانی مناسب و احترام متقابل بین مدیر و دیگر اعضای سازمان
- افزایش کارآمدی و اثربخشی سازمان آموزشی (ص۴۶).
۲-۳-۴- وظایف مدیران آموزشی
امروزه تقریباً همه صاحب نظران مدیریت، درباره وظایف عمده مشترک مدیران که شامل برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل است اتفاق نظر دارند ولی از آنجا که هدف اصلی مدیریت آموزشی، تسهیل و پیشبرد آموزش و یادگیری است مدیران آموزشی علاوه بر وظایف فوق، وظایف دیگری را باید انجام دهند. صاحب نظران مدیریت در مورد این وظایف نظراتی را ارائه داده اند که به تعدادی از این نظرات اشاره
می شود:
لی فام و هووئه[۱۱] (۱۳۷۰) تکالیف و وظایف مدیران مدارس را در رابطه با موارد ذیل می دانند.
برنامه ریزی – برنامه ستادی – پرسنل دانش آموزی – منابع فیزیکی و مادی – روابط مدرسه و اجتماعی (ص ۱۳).
بهرنگی (۱۳۷۳) قلمرو وظایف مدیران آموزشی را به شرح ذیل بیان می کند:
- نظارت و راهنمایی دبیران و معلمان
- برنامه ریزی (آموزشی و درسی)
- روابط اجتماعی و فرهنگی و مناسبات انسانی
- ایجاد و استقرار تغییر
- ارزشیابی (مطلق، نسبی، مرحله ای و پایانی)
- امور اجرایی
- رشد سازمانی و امور کارکنان
- میانجی و وساطت در حل مشکلات، بحران ها و تعارضات
- حسابرسی و کنترل امور مالی و بودجه و پشتیبانی تدارکاتی
- مشاوره و راهنمایی تحصیلی، شغلی و روحی و روانی دانش آموزان (ص۴۶).
کیمبرک[۱۲] (۱۹۷۶) پنج روش اداره عمومی که در وظایف مدیران آموزشی اجرا می شود را به صورت ذیل بیان می کند:
۱- مشخص کردن نیازها و پیگیری مسائل ۲- شروع و اجرای طرح ها ۳- کمی کردن پیشرفت ها
۴- جستجوی اطلاعات، تعیین منابع و تدارک مشاوران ۵- پیشنهاد خط و مشی، تنظیم فعالیت هایی که رخ می دهد، تقدیم طرح های مختلف (ص۹۲)
صافی (۱۳۸۱)، وظایف مدیران آموزشی را به پنج مورد عمده تقسیم می کند که عبارتند از:
امور دانش آموزان ۲- امور آموزشی و پژوهشی ۳- امور مالی و بودجه ۴- امور مربوطه همکاری اولیاء و مربیان ۵- امور ساختمان، تجهیزاتی، کارگاهی و آزمایشگاهی (ص ۱۰۶).
علاقه بند (۱۳۸۲)، وظایف مدیران آموزشی را به شرح ذیل بیان می کند:
برنامه آموزشی و تدریس - امور دانش آموزان
امور کارکنان آموزشی - روابط مدرسه و اجتماع
تسهیلات و تجهیزات آموزشی - امور اداری و مالی (ص۷۳)