چرخه ترکیبی کازرون
۱-۷- تعریف مفاهیم
۱-۷-۱- کارایی: کارایی در مفاهیم متفاوتی مانند کارایی اقتصادی، کارایی فنی و کارایی در تخصیص در مطالعات مختلف به کار گرفته شده است. در این بخش به صورت خلاصه این مفاهیم و تفاوت بین آنها را ارائه مینماییم. کارایی اقتصادی عبارت است از استفاده از منابع اقتصادی به نحوی که بیشترین محصول به دست آید. این متغیر به وسیله نسبت ارزش نهادهها به ارزش ستانده اندازه گیری می شود. این نوع کارایی متشکل از دو نوع کارایی فنی و کارایی تخصیص میباشد (کوئلی و همکاران[۱۴]، ۲۰۰۳).
کارایی فنی (TE) عبارت است از توانایی بنگاه برای استفاده از حداقل نهاده برای تولید سطح معین تولید یا حداکثر سازی تولید با توجه به سطح معینی از نهاده و تکنولوژی تولید. کارایی تخصیص (AE) نیز عبارت است از توانایی بنگاه در استفاده از نسبت بهینه نهادههای تولید با توجه به قیمت نسبی نهادهها و تکنولوژی تولید. این نوع کارایی بیشتر مربوط می شود به انتخاب ترکیب فنی کارای نهادهها برای تولید حداکثر تولید قابل دسترس (همان). علاوه بر مفاهیم فوق، مفهوم دیگری که در ادبیات کارایی کاربرد فراوان دارد، کارایی مقیاس (SE) است برای دستیابی به این نوع کارایی بایستی در هر زمان مقیاس تولید بهینه باشد (کوئلی و همکاران[۱۵]، ۲۰۰۵). برای نشان دادن کارایی فنی روشهای مختلفی وجود دارد. این بخش به توضیح مفاهیم کارایی فنی در حالت بازدهی ثابت به مقیاس[۱۶] (TRCRS)، کارایی فنی با بازدهی متغیر به مقیاس[۱۷] (TEVRS) و کارایی مقیاس با بهره گرفتن از نموداری که دربردارنده بخش معقول تابع تولید (که با بهره گرفتن از روش تحلیل پوششی داده ها (DEA) به دست آمده) میباشد، اختصاص داده شده است. در مورد بازدهی به مقیاس میتوان دو فرض در نظر گرفت: وجود بازدهی ثابت به مقیاس (CRS) و وجود بازدهی متغیر به مقیاس (VRS). فرض CRS زمانی مناسب است که تمام بنگاهها در مقیاس بهینه عمل مینمایند. این معیارهای کارایی در نمودار (۱-۱) نشان داده شده است. فرض کنیم یک نهاده X و یک محصول Y وجود دارد و بنگاهها در نقاط C، E، F، G و K عمل مینمایند. مرز بازدهی ثابت به مقیاس به وسیله خط OJ نشان داده شده است. بنگاهها میتوانند روی یا زیر این مرز قرار گیرند. خط DEFGH مرز بازدهی متغیر به مقیاس را نشان میدهد. کارایی فنی یک بنگاه معین می تواند به وسیله رابطه بین سطح مشاهده شده و بالقوه تولید تعریف شود (گرین[۱۸]، ۱۹۹۳). بنابراین، یک برنامه تولید، زمانی دارای کارایی فنی است که با سطح نهاده آن برنامه نتوان به سطح تولیدی بیشتر از مقدار تولید تحقق یافته در برنامه دست یافت، یا برای دستیابی به سطح معین شده تولید در برنامه، ترکیب نهادهای که کمتر از نهاده برنامه باشد، وجود نداشته باشد. کارایی فنی نهادهگرا، با ثابت در نظر گرفتن سطح تولید به حداقل سازی هزینه می پردازد در حالی که کارایی تولید گرا، نهادهها را ثابت در نظر گرفته و سطح تولید را حداکثر مینماید. کارایی فنی بنگاه بین عدد صفر و یک بوده و هرچه امتیاز کارایی به یک نزدیکتر باشد به این مفهوم است که واحد تولیدی دارای کارایی فنی بیشتری است. با این اوصاف، در نمودار (۱-۱) نسبت AB به AC نشان دهنده معیار کارایی فنی نهادهگرا با بازدهی ثابت به مقیاس برای بنگاه تولیدی C میباشد. کارایی مقیاس مربوط می شود به این که آیا بنگاه در بهرهورترین مقیاس تولید مینماید یا نه. برای بنگاه C کارایی فنی با بازدهی متغیر برابر نسبت AE به AC میباشد. مقیاس کارایی مقیاس را میتوان از نسبت کارایی فنی با بازدهی ثابت به کارایی فنی با بازدهی متغیر محاسبه نمود. بنابراین، نسبت AB به AE نشان دهنده کارایی مقیاس میباشد. اگر این مقدار کمتر از یک باشد نشان دهنده عدم کارایی در مقیاس تولید است.
نمودار (۱-۱): کارایی فنی و کارایی مقیاس نهاده محور در حالت یک نهاده یک محصول
منبع: کوک فونک سی[۱۹] (۲۰۱۱)
این تحلیل را میتوان در حالت یک محصول و دو نهاده نیز ارائه نمود. فرض کنید بنگاههای مورد بررسی از دو نهاده ۱X و ۲X جهت تولید تک ستانده Y استفاده می کنند. برای نمایش نموداری مفهوم کارایی، میتوان عملکرد بنگاههای مورد بررسی را به صورت نسبت هر یک از نهادهها به ستانده در دستگاه مختصات دکارتی نمایش داد (نمودار ۱-۲). بدیهی است در دستگاه مختصات مذکور هر بنگاهی که به مبدأ مختصات نزدیکتر باشد، کارایی بیشتری خواهد داشت، زیرا از نهاده کمتری برای تولید یک واحد ستانده استفاده نموده است. اگر در این نمودار AA’ نشان دهنده مکان هندسی بنگاهها با بالاترین کارایی (کارایی واحد) باشد. بنگاهی که در نقطه P قرار دارد دارای کارایی فنی برابر خواهد بود (کوئلی و همکاران، ۲۰۰۵).
نمودار (۱-۲): کارایی نهاده محور در حالت دو نهاده و یک محصول
منبع: کوئلی و همکاران (۲۰۰۵)
۱-۷-۲- تجدید ساختار: به اعتقاد جاماسب و پولیت[۲۰] (۲۰۰۵) اصلاحات در صنعت برق مشتمل بر ۴ مرحله میباشد:
- تجدید ساختار سیستم، که شامل مجزاسازی بخشهای تولید، انتقال و توزیع است.
- تجدید ساختار بازار، که به حرکت از ساختار انحصاری به سمت بازارها با رقابت بیشتر اشاره دارد.
- تنظیم مقررات، که مستلزم وجود یک تنظیمکننده مستقل با فعالیتهای نظارتی اثر بخش است.
- تغییر مالکیت، که شامل خصوصیسازی بنگاههای عمومی موجود و یا تسهیل ورود رقبای خصوصی است.
بر اساس تعریف اداره اطلاعات انرژی آمریکا، تجدید ساختار، فرایند جایگزینی سیستم انحصاری شرکتهای برق با فروشندگان رقابتی و صدور اجازه انتخاب فروشنده به مشتریان خرد در حالی که همچنان از خطوط برق شرکتهای محلی استفاده مینمایند است. در واقع در این تعریف، تجدید ساختار، پیکربندی مجدد شرکتهایی که دارای همبستگی عمودی هستند است[۲۱].
در این مطالعه، تجدید ساختار بازار به مفهوم حرکت از ساختار انحصازی که در آن یک فروشنده و یک خریدار وجود دارد به سمت ساختار رقابتیتر که در آن بیش از یک فروشنده (و در حالت پیشرفتهتر بیش از یک خریدار) وجود دارد، است.
۱-۷-۳-رقابت: رقابت یکی از محوریترین و مهمترین مفاهیم نظریه اقتصاد میباشد، بنابراین تعریفی که از این واژه ارائه میشود میبایست بسیار دقیق باشد. بر این اساس مروری بر برخی از معانی مرتبط با واژه رقابت مفید به نظر میرسد. در نظریه های اقتصاد از واژه رقابت به عنوان ساختار و سازمان ویژه ای از بازار یاد میشود رقابت در لغت به معنی جستجو و کوشش است برای به دست آوردن چیزی که در همان زمان دیگران نیز درصدد کسب آن میباشند به طوری که شرایط و قوانین برای همه یکسان و منصفانه باشد به عبارت دیگر رقابت تلاشی است برای به دست آوردن چیزی که دیگران نیز به دنبال آن هستند. در متون اقتصادی، رقابت به صورت زیر تعریف میشود:
رقابت حالتی از بازار است که در آن تعداد زیادی خریدار و فروشنده مستقل برای به دست آوردن و یا فروش کالاهای مشابه تلاش مینمایند. این افراد آزادانه به معامله میپردازند و آزادانه و بی هیچ قید و شرطی به بازار وارد و یا از آن خارج میشوند. از نظر آدام اسمیت مبارزه روزمره بنگاهها اساس رقابت است: اساس رقابت اعمالی است که بنگاهها بر علیه یکدیگر انجام میدهند. بنابراین در صورت پذیرفتن تعریف آدام اسمیت میتوان رقابت را حتی در صورت وجود قدرت بازاری نیز پذیرفت. استیگلر[۲۲] (۱۹۵۷) مفهوم رقابت را به صورت زیر تشریح میکند: رقابت به شرایطی اطلاق میشود که در آن قدرت انحصاری مؤثر وجود نداشته باشد و هیچ یک از خریداران و فروشندگان قدرت تعیین قیمت را نداشته باشند. یک بازار زمانی رقابتی میباشد که دارای شروط زیر باشد (تعریف نئوکلاسیکی رقابت):
- تعداد زیادی فروشنده و خریدار برای کالا وجود داشته باشد به نحوی که هر کدام از آنها نسبت به کل اندازهی بازار کوچک باشند و هیچ تأثیری بر قیمت و میزان عرضه بازار نداشته باشند.
- محصول هر فروشنده موجود در بازار باید مشابه محصول سایر فروشندگان باشد. این مطلب به معنی آن است که خریداران در خصوص اینکه از کدام بنگاه خرید نمایند بیتفاوت هستند یا به عبارت دیگر محصول تمامی بنگاهها در بازار همگن میباشد.
- ورود به و خروج از بازار آزادانه صورت میگیرد بدین مفهوم که بنگاهی که قصد ورود به یک بازار را دارد به راحتی بتواند لوازم و تجهیزات مورد نیاز را خریداری و نیروی متخصص و مورد نیاز را به استخدام درآورد و هزینه تهیه تجهیزات و استخدام نیروی کار مشابه سایر بنگاههایی باشد که از قبل در بازار بودهاند. تجهیزات و داراییهای (محسوس و غیرمحسوس) که بنگاه برای عملیات در یک بازار رقابتی نیازمند است نباید غیرقابل برگشت باشد به عبارت دیگر اگر بنگاهی درصدد ترک بازار باشد بتواند به راحتی از شر داراییها و تجهیزات خلاص شود بدون اینکه دچار ضرر سرمایهای شود. اگر چنانچه چنین ضرری در سرمایه وجود داشته باشد، بنگاهها در ورود به بازار مردد میشوند و لذا چنین بازاری از شرایط رقابتی دور خواهد بود.
- اطلاعات کامل درباره بازار وجود داشته باشد بدین معنی که اگر بازاری رقابتی باشد مصرفکنندگان، تولیدکنندگان و صاحبان عوامل تولید راجع به مسائل مربوط به آن بازار از اطلاع کافی برخوردار میباشند. اگر مصرفکنندگان از قیمتها آگاه نباشند ممکن است با قیمتهای بالاتری خرید کنند، در حالی که بعضی از فروشندگان با قیمت پایینتر حاضر به عرضه محصول خود میباشند. اگر تولیدکنندگان از فنّاوری موجود و در دسترس آگاه نباشند کالا را با هزینههای بالاتر تولید خواهند کرد. در بازار رقابتی هم مصرفکنندگان و هم تولیدکنندگان از تمامی اطلاعات برخوردار هستند (خداداد کاشی، ۱۳۸۹).
۱-۷-۴- نیروگاه بخاری: نیروگاهی است که در آن از انرژی حرارتی سوختهای مایع، جامد و گاز جهت تولید بخار و مصرف آن در توربینهای بخار برای تولید برق استفاده میشود (وزارت نیرو، ۱۹۹۰).
۱-۷-۵- نیروگاه گازی: نیروگاهی است که در آن از انرژی حرارتی سوختهای فسیلی گاز و مایع جهت تولید گاز داغ (دود) و مصرف آن در توربین گاز برای تولید برق استفاده میشود (همان).
۱-۷-۶- نیروگاه چرخه ترکیبی: نیروگاهی است که در آن علاوه بر انرژی الکتریکی تولید شده در توربینهای گازی از حرارت موجود در گازهای خروجی از توربینهای گازی جهت تولید بخار در یک دیگ بخار بازیاب استفاده شده و بخار تولیدی در یک دستگاه توربو ژنراتور بخاری تولید انرژی برق میکند (همان).
۱-۷-۷- قدرت نامی: قدرت نامی یک دستگاه توربین یا دستگاه تولیدی نیروی محرکه از طرف سازنده بر روی پلاک مشخصات آن برای شرایط معینی بر حسب اسب بخار یا مگاوات نوشته شده است. در ماشینهای کوچک قدرت نامی بر حسب کیلووات مشخص میگردد (همان).
۱-۷-۸- قدرت عملی: بیشترین توان قابل تولید مولد در محل نصب با در نظر گرفتن شرایط محیطی (ارتفاع از سطح دریا، دمای محیط و رطوبت نسبی) است (همان).
۱-۷-۹- تولید ناویژه نیروگاه: جمع انرژی تولیدی مولدهای برق یک نیروگاه که در طی یک دوره زمانی معین (مثلاً یک سال) روی پایانه خروجی مولدها بر حسب کیلووات ساعت یا مگاوات ساعت اندازه گیری میشود.
۱-۷-۱۰- مصرف داخلی نیروگاه (فنی): جمع مصارف داخلی که مستقیماً در تولید نقش دارند (در طول یک دوره مشخص بر حسب کیلووات ساعت) مصرف داخلی فنی نیروگاه میباشد (همان).
۱-۷-۱۱- مصرف داخلی نیروگاه (غیرفنی): انرژی مورد استفاده داخل نیروگاه شامل انرژی مصرفی برای روشنایی معابر و تجهیزات جانبی واحدها بدون توجه به این نکته که این انرژی در خود واحد تولید شده یا از منبع دیگری تأمین گردد (همان).
۱-۷-۱۲- تولید ویژه نیروگاه: تولید انرژی ویژه، عبارت است از تولید انرژی برق ناویژه منهای مصرف داخلی نیروگاهها در یک دوره معین و بر حسب کیلووات ساعت یا مگاوات ساعت محاسبه میشود (همان).
۱-۷-۱۳- ارزش حرارتی: مقدار انرژی حرارتی که از سوختن یک واحد سوخت حاصل می شود و بر حسب کیلو کالری یا Btu سنجیده میگردد (همان).
۱-۷-۱۴- راندمان حرارتی: با توجه به این که انرژی حرارتی یک کیلووات ساعت برق به طور ثابت ۸۶۰ کیلو کالری است، بازده واحدها یا نیروگاههای حرارتی از طریق فرمول زیر به دست میآید (همان).
راندمان حرارتی = (۸۶۰ /انرژی حرارتی مصرفی به ازای یک کیلووات ساعت برق تولیدی)*۱۰۰
۱-۷-۱۵- نرخ بهره برداری از ظرفیت: در مطالعات تجربی نرخ بهره برداری از ظرفیت معمولاً به دو شکل تعریف می شود:
- ضریب بار: به طور کلی، ضریب بار به عنوان نسبت بار متوسط در یک دوره (یک سال) به بار در زمان اوج در همان دوره اندازه گیری میشود. این شاخص نشان دهنده استفاده متوسط از موجودی سرمایه در یک سال است.
- ضریب ظرفیت: این شاخص نشان دهنده نسبت متوسط ظرفیت عملی نیروگاه به ظرفیت کامل یا واقعی (نامی) آن است. (انجمن تأمین برق استرالیا[۲۳]، ۱۹۹۴).
۱-۷- ۱۶- تنظیم مقررات: تنظیم مقررات عبارت است از فرایند دخالت دولت در بازار انحصاری به منظور کاهش زیانهای اجتماعی و همچنین افزایش منافع اجتماعی. این دخالتها معمولاً با بهره گرفتن از وضع مقررات و محدودیتهای قانونی در ارتباط با سطح قیمت، نرخ بازده، سود و درآمد انحصارگر انجام می شود؛ و نظارت بر اجرای این مقررات انجام میگیرد (لافون و تیرول[۲۴]، ۱۹۹۳). همانطور که نمودار (۱-۳) نشان میدهد تنظیم مقررات به دنبال هدایت عملکرد انحصارگر به سمت وضعیت رقابت میباشد.