مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………….3
بیان مساله.. 4
سوابق تحقیق.. 6
سوالات تحقیق.. 8
فرضیات تحقیق.. 8
اهداف تحقیق.. 9
روش تحقیق.. 9
فصل دوم-مفاهیم و تعاریف.. 10
مبحث اول-تعریف جرم.. 11
گفتار اول-تعریف جرم در لغت و اصطلاح.. 11
گفتار دوم- عناصر تشكیل دهندۀ جرم 18
مبحث دوم-تعریف مجازات.. 19
گفتار اول-تعریف مجازات در لغت و اصطلاح.. 19
گفتار دوم-اصول حاکم بر مجازاتها 25
مبحث سوم-مفهوم پیشگیری از جرم.. 28
گفتار اول- پیشگیری كیفری.. 29
گفتار دوم-پیشگیری غیركیفری.. 30
مبحث چهارم: نقش نهادهای اجتماعی پیشگیری کننده از جرایم زنان.. 31
گفتار اول- مدرسه و نقش آن در پیشگیری از جرم زنان 32
گفتار دوم- مفهوم رسانه های جمعی و نقش آن در پیشگیری از جرایم زنان.. 33
گفتار سوم- مفهوم پلیس و نقش آن در پیشگیری از جرایم زنان ………………………37
بند اول-پلیس زن و پیشگیری از جرم از طریق تعامل با نهاد خانواده.. 40
بند دوم-پلیس زن و پیشگیری از جرم از طریق تعامل با نهاد مدرسه.. 42
بند سوم-پلیس زن و پیشگیری از جرم، از طریق تعامل با رسانه های جمعی.. 43
مبحث پنجم- مفهوم بزهکارى و جرم زنان.. 45
مبحث ششم-مفهوم كجرفتاری/ رفتار نابهنجار/ انحرافات اجتماعی…………………… 46
فصل سوم: علل بزهکاری زنان و راه های پیشگیری آن 52
مبحث اول- عوامل مؤثر بر ارتکاب جرم زنان درجامعه 53
گفتار اول: عوامل و خصوصیات فردی.. 55
گفتار دوم :عوامل محیطی.. 56
گفتار سوم: عوامل اجتماعی……………………………………………………………………………………59
مبحث دوم- نظریه های جرم شناختی جرایم زنان.. 61
گفتار اول-نظریه های مبتنی بر دیدگاه های زیست شناختی 62
گفتار دوم- نظریه های مبتنی بر عوامل روانی ـ شخصیتی وخانوادگی.. 64
گفتار سوم-نظریه های مبتنی بر عوامل اجتماعی ـ اقتصادی 66
گفتار چهارم- نظریه های مبتنی بر دیدگاه های فمینیستی 69
مبحث سوم- بررسی تفاوت جرایم زنان و مردان.. 73
مبحث چهارم-تحولات جرایم زنان در دهۀ اخیر.. 75
مبحث پنجم- شایع ترین جرایم در میان زنان.. 79
مبحث ششم- انواع روش های پیشگیری از جرایم زنان 81
مبحث هفتم- تأثیرپذیری پیشگیری اجتماعی ازتحولات اجتماعی.. 78
مبحث هشتم- جنسیت مونث در آمار جنایی.. 94
گفتار اول-آمار بزهکاری پلیسی(ظاهری( 96
گفتار دوم-آمار مبتنی بر خود-گزارشی مجرمین.. 98
گفتار سوم-آمار بزه دیدگی.. 99
نتیجه گیری و پیشنهاد ها.. 101
پیشنهاد ها.. 104
فهرست منابع.. 108
چکیده
زنان نیمی از جمعیت جامعه ی بشری را تشکیل می دهند و در ادامه ی حیات انسانی به اندازه ی مردان نقش دارند بررسی مشکلات و معضلات جامعه ی زنان از اهمیتی به مراتب بیشتر از دشواری های زندگی مردانه برخوردار است زیرا مواجه شدن زنان با مشکلات فردی و اجتماعی به ویژه از جنبه ی اخلاقی و اجتماعی کل جامعه را با خطر روبرو می سازد.حفظ حریم خانواده و مسائلی که در رابطه با عفاف و پوشیدگی زنان در سراسر تاریخ مطرح بوده جزو مهمترین مباحث علوم انسانی است و تاریخ ادبیات مشحون از داستان هایی است که به جهت از بین رفتن این حریم و عفاف شکل گرفته و بعضاً مسیر تاریخ را تغییر داده است. تحقیق حاضر با هدف تبیین مشکلات و دشواریهایی که تحت عنوان بزه و جرم بر سر راه زنان قرار می گیرد و در زندگی فردی و اجتماعی آنان تاثیر می گذارد، انجام شده است و به بررسی ریشه ها و علل جرم و بزهکاری در زنان می پردازد و در نهایت به ارائه ی راهکارها و درمان پیشگیری از جرم و بزه منجر می شود.
واژگان کلیدی:جرم،زنان،پیشگیری،قانون.
فصل اول-کلیات تحقیق
مقدمه
تدوین قواعد و قوانین حاكم بر زندگی جمعی و الزام افراد به رعایت این قوانین از سوی نمایندگان و مجریان قانون، موضوعی است كه تاریخی به قدمت شكلگیری زندگی جمعی و گروهی انسان دارد.
نسبی بودن قوانین و تأثیر نارسای آن در كاهش جرائم باعث میشود همواره حكایت تلخ بروز جرائم تكرار شود و سنگینی بار آسیبهای اجتماعی بر دوش جامعه فزونی یابد.
عوارض نامطلوب دردها و معضلات اجتماعی كه جامعه همواره مجبور به تحمل آن است باعث شده است گروههای پژوهشی در قالب فعالیتهای علمی و تحقیق در پی یافتن علل و انگیزههای ارتكاب جرم باشند. تا راهكارهای مناسبی را برای رهایی از این آسیبها بیابند. طبق موازین حقوقی، جرم عملی است كه برخلاف یكی از موارد قانونی مجازات عمومی هر كشوری باشند و مجرم كسی است كه در زمان معینی عملی برخلاف مقررات قانونی كشور انجام دهد. وقوع جرم نه تنها نظم و آرامش و سلامت جامعه را بر هم میزند بلكه خسارت روحی و جسمی و مادی نیز به افراد و آزادی و استقلال آنها وارد مینماید. متأسفانه تاكنون بیشتر اقدامات برای حل مشكل بزهكاری و آسیبهای این چنینی، جنبه قضایی و انتظامی داشته و كمتر به راهبردهای تربیتی و اصلاحی و جوانب پیشگیرانه توجه شده است. توجه به جوانب قضایی و انتظامی از طریق اصلاح و تغییر در قوانین و مقررات، عمدتاً از راه تشدید آنها و یا افزایش توان كنترل شرایط و افراد صورت میگیرد.
این اقدامات در جهت افزایش كنترلهای خارجی بر رفتار انسان میباشد. در مقابل توجه به اقدامات اصلاحی و تربیتی از طریق تقویت كنترلهای درونی رفتار قرار دارد كه در جهت افزایش مبانی شناختی و روانی حاكم بر رفتار است.