-
- معنویت تلاش در جهت ایجاد حساسیت نسبت به خویشتن، دیگران، نیروی برتر (خدا)، کند و کاو در جهت آن چه برای انسان شدن مورد نیاز است، و جست و جو برای رسیدن به انسانیت کامل است(هینلز[۲۴]،۱۹۹۵).
در طول تاریخ بشر، معنویت به شکلهای مختلفی تجلی یافته و در پیرامون آن بسیار سخن گفته شده است. هر کس از دریچهای به آن نگریسته و با تکیه بر بعد یا ابعادی ازآن، تعریفی ارائه کرده است(برزنونی، ۱۳۷۹،ص۷۷). به عبارت دیگر، مفاهیمی از قبیل معنویت که به امور غیرمادی تعلق دارند، تعریف منطقی ندارند و معمولاً با ذکر مصادیق و مثالها، توضیح داده می شوند.
معنویت نیاز ذاتی انسان برای ارتباط با چیزی فراتر از ماست (کینگ، ۲۰۰۸،ص۲۹). معنویت پاسخ مثبت به نیازهای درونی و گرایش های فطری است. معنویت پیوند انسان با خدا و عالم باطن است و اصالت را به معنا و متافیزیک دادن( رودگر، ۱۳۸۷،ص۴۳).
در اسلام منظور از معنویت برخورداری از ارزشهای اعلای انسانی همچون ایمان به خدا، احترام و تکریم دیگران، پذیرش دیگران، تقوا، خدمت، خوش بینی و صداقت به صورت عام و جهان شمول است. تعالیم و آموزه های دین اسلام شکل دهنده معنویت هستند. سرچشمه معنویت اسلامی، قرآن کریم و فرموده های حضرت محمد(ص) و ائمه اطهار(ع) است (نادری و رجای پور، ۱۳۸۹،ص۱۲۰). معنویت اسلامی با مدیریت اسلامی، ارتباطی تنگاتنگ داشته و عامل تقویت، توسعه و توفیق حکومت و مدیریت یا کارآمدی بیشتر نظام اسلامی میشود؛ چنانکه در سیره سیاسی پیامبر اعظم (ص) و امام علی(ع) دیده ایم و همانطور که در سیره حکومتی حضرت امام خمینی(ره) نیز مشاهده کرده ایم. پس در معنویت اسلامی، چند مؤلفه مهم وجود دارد:
- معرفت اسلامی
- عقلانیت اسلامی
- عبودیت اسلامی
- وظیفه گرایی و خدمت به جامعه برای تحصیل رضای خدا
- راه های برون رفت از همه مشکلات و چالش های روزآمد حکومتی، که تنها با تعبد و توکل ممکن و میسر است.
- طراوت همیشگی و خستگی ناپذیری در خدمت به مردم و محرومان و …( رودگر، ۱۳۸۷،ص۴۴).
لازم به ذکر است در دیدگاه اسلام معنویت ریشه در مذهب دارد ومذهب عامل اصلی تقویت و تشویق معنویت در افراد و سازمانها تلقی می شود(مشبکی و همکاران، ۱۳۸۵،ص۱۸۱).
به نظر می رسد، تعریف اخیر، هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی جامع تر از دیگر تعریف ها باشد. از یک سو، به ابعاد چهارگانه ارتباطات انسان اشاره دارد که وجود آن در هر آن حداقل در یک بعد اجتناب ناپذیر است، از سوی دیگر، تلاش و ایجاد حساسیت برای انسانیت کامل را پیشنهاد می کند. از این رو تعریف اخیر مبنای تعریف معنویت در کار، دراین تحقیق قرار گرفته است.
۲-۲-۲- تاریخچه معنویت
از نظرگاه تاریخی و تطبیقی فقط می توان از کثرت معنویت سخن گفت، معنویت های گوناگون و مکاتب معنویت بسیاری می توان یافت که تعابیر فرهنگی خاصی را از آرمانهای دینی سنت های گوناگون نشان می دهند(اوسولا[۲۵]، ۱۹۹۷).
گرایش هایی که امروز بیشتر در معنویت رایج است، بیشتر بر موضوع و بافت « خود» تأکید دارد و نیز به مفهوم متین تری از روان شناسی انسان پیوند می خورد(همان).
در حوزه های دینی و مذهبی، بسیاری از ادیان واژه دقیقی برای Spirituality ندارند؛ با این وجود، امروزه مفهوم معنویت یک کلیدواژه جهانشمولی است که نشانگر جستجوی جهت و معنا، کمال و تعالی است. در جامعه سکولار و مدرن، معنویت پدیده دوباره کشف شده ای است که در جهان بسیار مادی گرای امروزی گم شده یا حداقل پنهان گشته است(هینلز، ۱۹۹۵).
در واقع تقریباً از نیمه دوم قرن نوزدهم در اروپا و در غرب به طور کلی اعم از اروپای باختر و آمریکا و کانادا بحثی تحت عنوان معنویت مطرح شد و گفته شد که همه نظام های اجتماعی در چیزی تحت عنوان معنویت مشترک هستند و با اینکه به ادیان و مذاهب مختلف تعلق دارند در معنویت اشتراک دارند(ملکیان، ۱۳۷۷)
۲-۲-۳- معنویت در محیط کار
مفهوم « معنویت در کار» همانند خود معنویت، هم گوناگون و هم دشوار است. بج[۲۶] در خلال سا لهای ۱۹۹۹-۱۹۹۲ تعاریفی که در زمینه معنویت در محیط کار و سازمان ارائه شده است را در شش پارادایم و استعار هی مرتبط با موضوع، طبقه بندی کرده است(بج، ۲۰۰۰):
انسان گرا[۲۷] ، بوم شناس[۲۸]، طرفدار حفظ محیط زیست، پست مدرن تأییدگرا[۲۹]، مدیرمآب۱۸[۳۰]، بنیادگرا[۳۱]، پست مدرن شک گرا . هر یک از این پارادایم ها نقطه نظر و نگرشی منحصر به خود دارند، همراه با استعاره هایی که پنجره خوش منظره و دل انگیزی را در مقابل هر پارادایم می گشاید.
برَدلی و کوانی(۲۰۰۳) در پژوهش هایشان از یافته های بج استفاده کرده و برای بررسی و مطالعه تعاریف معنویت در کار و سازمان، پارادایم ششگانه بج را به پنج پارادایم تقلیل داده اند. بدین معنا که پارادایم « مدیرمآب» را در پارادایم« انسان گرا» ادغام کرده و هم چنین پارادایم «بوم شناس» را به « دین و مکتب شناس» تغییر داده اند. هم چنین، پارادایم « بنیادگرا» را چون معنای ضمنی منفی در رابطه با نام آن در بسیاری از ادیان اقتباس می شد، به « سنت گرا» تغییر نام داده اند.(جدول ۲-۱)
جدول ۲-۱- پارادایم های پنجگانه معنویت (برَدلی و کوانی، ۲۰۰۳)
پارادایم
مفهوم
سنت گرا
معنویت با توجه به وابستگی و تعلق داشتن به یکی از ادیان شناخته شده جهان مثل آئین بودا، مسیحیت، اسلام، یهودیت
آئین گرا
معنویت با توجه به وابستگی و تعلق آن به یکی از ادیان عصرجدید مثل جا نگرایی (اعتقاد به جان داشتن اشیاء)، طبیعت گرایی، اعتقاد به عالم ارواح. پیروان دکتر مون، مانثو فاکس یا سایر پیامبران جدید.
انسان گرا
معنویت برحسب، خود تحولی، شفقت، صداقت و سایر واژه ها و عباراتی که بیانگر ارزش دادن به برقراری ارتباط با دیگران است.
پست مدرنیسم تأیید گرا
معنویت با تعاریف آزادانه و مسامحه درباره واژه هایی مانند عشق، احساس، خوب بودن و واژه ها ی د یگری که بیانگر ارزش دادن به خود است.
پست مدرنیسم شک گرا