بررسی رابطه ارزش های شخصی و حمایت اجتماعی با اضطراب مرگ در زنان و مردان مبتلا به ام اس- قسمت ۳۹
<p><strong>ضرایب استاندارد</strong></p>
<p> </p>
<p><strong>ضرایب غیر استاندارد</strong></p>
<p> </p>
<p><strong>t</strong></p>
<p> </p>
<p><strong>سطح معناداری</strong></p>
<p> </p>
<p> </p>
<p> </p>
<p><strong>همنوایی</strong></p>
<p> </p>
<p><strong><em>۳۵۳/۰-</em></strong></p>
<p> </p>
<p><strong>۲۲۴/۰-</strong></p>
<p> </p>
<p><strong>۵۳/۶-</strong></p>
<p> </p>
<p><strong>۰۱/۰</strong></p>
<p> </p>
<p> </p>
<p> </p>
<p><strong>همنوایی، پیشرفت</strong></p>
<p> </p>
<p><strong><em>۴۲۲/۰-</em></strong></p>
<p> </p>
<p><strong>۲۲۹/۰-</strong></p>
<p> </p>
<p><strong>۳۸/۸-</strong></p>
<p> </p>
<p><strong>۰۱/۰</strong></p>
<p> </p>
<p> </p>
<p> </p>
<p><strong>همنوایی، پیشرفت، جهانشمولنگری</strong></p>
<p> </p>
<p><strong><em>۱۳۶/۰</em></strong></p>
<p> </p>
<p><strong>۳۱۱/۰</strong></p>
<p> </p>
<p><strong>۰۲/۵</strong></p>
<p> </p>
<p><strong>۰۱/۰</strong></p>
<p> </p>
<p> </p>
<p> </p>
<p><strong>همنوایی، پیشرفت، جهانشمولنگری، سنتگرایی</strong></p>
<p> </p>
<p><strong><em>۳۳۶/۰-</em></strong></p>
<p> </p>
<p><strong>۱۳۳/۰-</strong></p>
<p> </p>
<p><strong>۵۳/۳-</strong></p>
<p> </p>
<p><strong>۰۱/۰</strong></p>
<p> </p>
<p> </p>
<p> </p>
<p>همانگونه که جدول فوق نشان میدهد، ضرایب متغیرهای پیش بینی کننده باقیمانده در مدل معنادارند. بنابراین میتوان اضطراب مرگ را به ترتیب براساس متغیرهای همنوایی، پیشرفت، جهانشمولنگری، سنتگرایی بطور معناداری پیش بینی کرد.<br /><a href="https://nefo.ir/"><img class="alignnone wp-image-54″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/S-8.png” alt="پایان نامه ” width="338″ height="125″ /></a><br /><strong>فصل پنجم</strong><br /><strong>بحث و نتیجه گیری</strong><br /><strong>۵-۱- </strong><strong>بحث و نتیجه گیری</strong><br />هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ارزشهای شخصی و حمایت اجتماعی با اضطراب مرگ در زنان و مردان مبتلا به ام اس و تعیین سهم هریک از ریختهای ارزشی در پیش بینی میزان اضطراب مرگ و تعیین تفاوت در زنان و مردان در هریک از متغیرها میباشد. برای تبیین روابط هریک از سوالهای پژوهش مورد بررسی قرار میگیرند.<br />سوال اول: آیا ارزشهای شخصی و ادراک حمایت اجتماعی با اضطراب مرگ رابطه دارد؟<br />یافتههای فصل چهار (جدول ۱۰-۴) حاکی از آن است که بین ارزشهای شخصی بصورت تک نشانگر و نیز مؤلفه های آن با اضطراب مرگ رابطه وجود دارد، بدین صورت که رابطه بین ارزشهای شخصی با اضطراب مرگ در سطح ۰۱/۰ معنادار و منفی میباشد. ارزشهای شخصی نقش بسیار مهمی در زندگی افراد ایفا می کنند و تاثیر بارزی بر رفتار و عملکرد افراد دارند. مطالعات متعددی که در این زمینه انجام شده است، نشان داده که دخالت نظام ارزشی فرد در اغلب موقعیتها موثر است. با در نظر گرفتن این مساله که ارزشها، نگرشها علایق از جنبه های بسیار مهم شخصیت هستند، کیفیت زندگی و چگونگی رفتار و مناسبتهای افراد مستقیماً از نظام ارزشی و اصول اخلاقی که بدان پایبند هستند نشات میگیرد. بسیاری از نظریهپردازان مطرح نموده اند که ارزش ها به عنوان استانداردهای مطلوب هنگام قضاوت کردن در مورد رفتار، حوادث، موقع شکل گرفتن و بیان نگرشها و هنگام انتخاب و مستدل ساختن اعمال به کار میروند. علاوه بر این ارزشها به صورت بارزی در سازگاری تحصیلی و شغلی، روابط بینفردی، بهرهمندی از فعالیتها، در مورد ازدواج، انتخاب سبک زندگی و احتمالاً، در پیشگیری از ابتلا به برخی اختلالات روانی و سایر حوزه های مهم زندگی تاثیر میگذارند (میرزاحسینی، ۱۳۷۶). از آنجا که ارزشها نگرش فرد را نسبت به رویدادها تعیین می کند بر نگرش وی نسبت به مرگ نیز می تواند موثر باشند. ارزشها دربرگیرنده مفاهیم متنوعی مانند آزادی، زندگی معنوی، امنیت و ثبات اجتماعی، خلاقیت، احترام به سنت، تنوعطلبی، عدالتخواهی، وفاداری، سختکوشی، تواضع، یاریگری، اعتقادات مذهبی، مسئولیت پذیری و امور لذت بخش است که این ابعاد فرد را به سوی آفرینندگی، سرزندگی و اهداف والا سوق میدهد که همه اینها نقطه مقابل چیزی است که فرانکل (۱۹۷۸، به نقل از کوری، ۱۳۸۹) از آن تحت عنوان خلاء وجودی نام می برد. در واقع رابطه منفی بین ارزشها و اضطراب مرگ موید این حقیقت است که افرادی که به صورت هدفمند زندگی می کنند، و در جهت خودشکوفایی و کمک به همنوعان گام برمیدارند، مرگ را به عنوان یک امر طبیعی و قطعی در زندگی میپذیرند و از آن هراسی ندارند . نتایج نشان داد که از بین ریختهای ارزشی، همنوایی، لذتطلبی و پیشرفت بالاترین همبستگی را اضطراب مرگ داشته اند. این نتایج را میتوان این گونه استنباط کرد که با توجه به اینکه جامعه ایران جامعهای جمعگرا است، گروه و عضویت در آن از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است. در واقع حضور و احساس<br />تعلق به جمع و گروه و آرامش خاطر توام با آن سبب می شود که افراد بسیاری از هدفهای شخصی خود را فدای اهداف جمعی کنند. همنوایی با گروه ها، منفعت و سودمندی حاصل از عضویت در آن و تسکینی که فرد از بودن با دیگران و برقراری تعاملات اجتماعی بدست میآورد سبب کاهش استرس و اضطراب در فرد می شود. در پژوهش حاضر، نمونه مورد بررسی بیماران ام اس بودند و افراد بیمار با توجه به شرایط جسمی و روانی خود، احساس نیاز بیشتری به حضور در جمع و گروه و دریافت حمایت از سوی آنها دارند و همین موید بالا بودن ارزش همنوایی در این افراد و نیز پایین بودن اضطراب مرگ میباشد. در ارتباط با لذتگرایی و پیشرفت نیز میتوان گفت از آنجا که این دو ریخت دربرگیرنده مفاهیمی چون ارضای میل، خوشگذرانی، بلندپروازی و سختکوشی و دستیابی به هدفها هستند و این مولفهها فینفسه در تعارض با اضطراب و منجر به مشغولیت فرد با مسایل مرتبط با دنیا میشوند از این رو می توان همبستگی منفی بالای این دو مولفه را با اضطراب مرگ تبیین کرد.<br />از طرف دیگر رابطه بین حمایت اجتماعی و اضطراب مرگ نیز بررسی گردید که با توجه به نتایج بدست آمده در جدول ۴-۱۰ بین حمایت اجتماعی و اضطراب مرگ رابطه معنادار منفی۸۶/۰-= r در سطح ۰۱/۰ مشاهده شد. حمایت اجتماعی به عنوان یکی از مکانیسمهای مقابلهای عاطفهنگر ، دارای قدرت بالقوه تأثیرگذار بر کیفیت زندگی است (ارسوی کارت و گولدو، ۲۰۰۵). درک بهره مندی از حمایت اجتماعی می تواند نقش مهمی را در طی مراحل پیشرفته بیماری ها نارسایی ایفا کرده، فرد را در مقابل تنشهای ناشی از بیماری محافظت نماید، نتایج روانی منفی ناشی از نقایص جسمانی را کاهش دهد و با ارتقای سازگاری، تحمل بیماری مزمن را تسهیل کند<strong>. </strong>علاوه بر این بورتون<sup>[۲۱۵]</sup> و همکاران (۲۰۰۴) معتقدند رضایت از حمایت اجتماعی با کاهش اضطراب و افسردگی و غلبه بر خودبیمارانگاری همراه بوده و افزایش اعتماد به نفس و گسترش روابط اجتماعی را به دنبال دارد. درک حمایت اجتماعی می تواند از بروز عوارض نامطلوب فیزیولوژیکی بیماری جلوگیری نموده، میزان مراقبت از خود را افزایش دهد، تأثیر مثبتی بر وضعیت جسمی، روانی و اجتماعی فرد بر جای گذارد و در نهایت به افزایش عملکرد منجر شود. از طرفی حمایت اجتماعی از طریق محافظت و کاهش اثرات زیانآور و وقایع استرس زا، نقش مهمی در حفظ سلامتی دارد، بنابراین حمایت اجتماعی بر روی شروع، پیشرفت و بهبود بیماری موثر است حمایت اجتماعی باعث کاهش آثار منفی استرس های فراوانی که از محیط و جامعه کسب می شود، میگردد و به تبع آن بر کیفیت زندگی اثر مستقیم و مثبت خواهد داشت.همینطور با افزایش میزان حمایت اجتماعی از میزان مرگ و میر بیماران کاسته و بروز ناخوشیهای جسمی و روانی در افراد کمتر می شود.<strong> </strong>ثامتی(١٣٧۵) در مطالعه خود که تحت عنوان ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش حمایت اجتماعی و رابطه آن با فشارزاهای روانی بوده است ، نشان داد که بین حمایت اجتماعی و افسردگی و اضطراب رابطه منفی وجود دارد که با نتیجه تحقیق حاضر همسو است.<br />سوال دوم<strong>: </strong>آیا بین ادراک حمایت اجتماعی با اضطراب مرگ در بیماران ام اس رابطه وجود دارد؟<br />طبق جدول ۴-۳ مشاهده شد که بین متغیرهای حمایت اجتماعی و اضطراب مرگ در بیماران ام. اس همبستگی بالایی (۸۶/۰-) وجود دارد. در تبیین این نتیجه، میتوان به نقش حمایت اجتماعی در بیماریها پرداخت. ادراک حمایت اجتماعی، اطمینان فرد از این نکته است که فرد از قابلیت، دسترسی و کفایت انواع مختلف حمایتها (عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی) برخوردار می شود و رفتارهای کمککننده ای در مواقع نیاز فراهم خواهد شد.<br />کوهن و ویلز (۱۹۸۵) معتقدند که توجه و احترامی که افراد در خلال ارتباطات اجتماعی دریافت می کنند و احساس رضایت و بهزیستی حاصل از آن، می تواند به عنوان یک محافظ در مقابل مشکلات سلامت جسمی و روانی عمل کند. حمایت اجتماعی بر سلامت فیزیکی، روانی، اجتماعی و اقتصادی اثرات مثبتی داشته، باعث بهبود کیفیت زندگی بیماران می شود. حمایت اجتماعی در فرایند بیماری به فرد این اطمینان را میدهد که از منابع ضروری حمایتی برخوردار است و این، از آسیبزایی آن واقعه میکاهد و توانایی فرد را در مقابله با آن بالا میبرد و تاثیر استرس زا را با تهیه راهحل مساله یا کاهش اهمیت مساله درک شده و یا تسهیل رفتاری سالم تخفیف میدهد(کمپل<sup>[۲۱۶]</sup>، ۲۰۰۴).<br />از آنجا که روابط اجتماعی مثبت و حمایت، اثرات مثبتی روی سلامتی فیزیکی و روانی بیماران دارد و لذا باعث می شود علایم بیماری و نشانه های اضطرابی در آنها از شدت کمتری برخوردار باشد. حمایت اجتماعی ، نقش مهمی در تسکین اثرات منفی بیماری بر بعد روانی بیماران دارد و با تجربه پریشانی کمتر، احساس کنترل بیشتر، بهبود اعتماد به نفس، کاهش اثرات حوادث منفی روی زندگی و بهبود کیفیت زندگی همراه میباشد. پس میتوان نتیجه گرفت که علایم اضطرابی و افسردگی بیماران به وسیله میزان و کفایت حمایت اجتماعی در دسترس و اندازه شبکه اجتماعی تحت تاثیر قرار میگیرد و بر رفتارهای بهداشتی و نتایج درمانها اثر گذاشته و سلامتی روانی بهتری را در بیماران ایجاد می کند. بر این اساس میتوان گفت که در این پژوهش ادراک حمایت اجتماعی منجر به شکل گیری نگرش مثبت و امیدواری بیشتری نسبت به درمان در بیماران و به تبع آن کاهش نشانه های اضطرابی از جمله اضطراب مرگ می شود. نتایج این بررسی با پژوهش خداپناهی و همکاران (۱۳۸۹)، حیدرزاده و همکاران (۱۳۸۸)، کوپمن و همکاران (۲۰۰۴) و توین من و همکاران (۲۰۰۶) همسو میباشد.بنابراین میتوان وجود رابطه بین حمایت اجتماعی و اضطراب مرگ را تبیین و پیش بینی کرد.<br />سوال سوم: آیا بین ارزشهای شخصی با اضطراب مرگ در بیماران ام اس رابطه وجود دارد؟<br />در جدول۴-۱۰ مشاهده شد که متغیر ارزشهای شخصی با اضطراب مرگ رابطه معنیداری در سطح ۰۱/۰ دارند. همبستگی ارزشهای شخصی بصورت کلی (یک نشانگر) با اضطراب مرگ ۳۵/۰- r= میباشد. همچنین در جدول۴-۱۰ مشاهده شد متغیرهای همنوایی، جهانشمولنگری، خودرهنموددهی، تحریکطلبی، لذتگرایی، پیشرفت و امنیت رابطه معنیداری در سطح ۰۱/۰ و همچنین متغیرهای سنتگرایی و خیرخواهی رابطه معنیداری با اضطراب مرگ در سطح ۰۵/۰ دارند. اما بین متغیر قدرت با اضطراب مرگ رابطه معناداری مشاهده نشد. همبستگی این خرده مقیاسها به ترتیب عبارتند از: همنوایی ۳۵/۰- r= ، لذتگرایی ۳۲/۰- r=، پیشرفت ۳۱/۰- r=، جهانشمولنگری ۲۷/۰- r=، خودرهنموددهی ۲۷/۰- r= ، تحریکطلبی ۲۴/۰- r=، سنتگرایی ۱۴/۰- r=، خیرخواهی ۱۲/۰- r= و امنیت ۱۱/۰- r= میباشد.<br />طبق دیدگاه فرانکل (۱۹۷۸، به نقل از کوری، ۱۳۸۹) آفریدن معانی تازه در زندگی حتی در رنجهای دردناک می تواند زندگی را مطلوب و پذیرا کند و موضع فرد در قبال رویدادهای زندگی به معنایی که فرد برای آن رویدادها بر میگزیند، وابسته است. فرانکل، یافتن معنا در زندگی را حاصل مشغولیتها می دانست. مشغولیتها، احساس تعهد نسبت به آفریدن، عشق ورزیدن، کارکردن و سازندگی است. یالوم (۱۳۹۰) نیز عقاید مذهبی و داشتن ارتباطات صمیمانه با اطرافیان را باعث کاهش نگرانی از مرگ میداند. پس حضور در جامعه و انجام فعالیت های اجتماعی بخودی خود می تواند برای افراد به منزله راهی برای تسکین افسردگی و بیمعنایی باشد و افراد با برقراری روابط انسانی، خدمت به همنوعان، ابراز عشق، خلاقیت، عمل به باورهای دینی و انجام امور لذت بخش در پی سعادت و آرامش و معنای زندگی هستند. همبستگی منفی ارزشها با اضطراب مرگ در پژوهش حاضر را این گونه میتوان تبیین کردکه مفاهیمی مانند آزادی، توازن درونی، هدفداری زندگی، صلح جهانی، امنیت خانواده، عشق واقعی، زندگی متنوع، احترام، استقلال، باورهای دینی، بخشودگی ، وظیفه شناسی و یاریگری که همگی از مولفههای ارزشهای شخصی هستند، در واقع نمودی از مشغولیتهایی است که فرانکل به آنها اشاره می کند و این امور باعث میشوند که افراد به جای ترس و نگرانی از مرگ دیدگاه مثبتی نسبت به دنیا داشته و به دنبال زندگی هدفمند باشند. در ارتباط با اینکه چرا مولفه قدرت رابطه معناداری با اضطراب مرگ نداشته است میتوان به تنوع دیدگاه افراد نسبت به مفهوم قدرت و نبودن مفهوم واحدی از آن اشاره کرد. همچنین کم بودن تعداد نمونه نیز می تواند بر عدم معناداری این این ریخت تاثیر گذار باشد. از آنجا که قدرت شامل مفاهیمی چون کنترل و سلطه بر دیگران، ثروتاندوزی مالکیت و اقتدار و رهبری است این احتمال را که افراد گرایش محافظه کارانهای به خوب جلوه دادن خود و عدم تمایل به مادیگرایی داشته اند را مد نظر قرار داد.</p>