۱- ورودی شهر ماسال با توقعات موضوعی (تبدیل پذیری و نفوذ پذیری) ورودی همخوانی ندارد.
۲- ورودی شهر ماسال با توقعات موردی (پذیرندگی –خوانایی. تشخص) همخوانی ندارد.
۱ – ۵– روش تحقیق
در این تحقیق روش به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد.
۱-۶– روش گرد آوری اطلاعات
کتابخانه ای و میدانی و ابزار تحقیق پرسشنامه است.
۱ – ۷ – روش تجزیه و تحلیل داده ها
به دو روش کمی و کیفی انجام می گیرد. بخشی از اطلاعات به روش استدال استقرایی مورد تحلیل قرار میگیرد و بخش دیگر از آمار استنباطی تحلیل می گردد.
۱ – ۸ – پیشینه تحقیق
گذر زمان جبر را وارد می کند، جبری که معماران و مخاطبان را از معماری سنتی جدا و یا دور می کند. این جبر می تواند جبر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تکنولوژیک و یا سیاسی باشد. به هر حال موجودیت جبر در تمامی موارد فوق بر اثر گذر زمان است. هنر و معماری همیشه و در همه حال تابع اصول و ضوابط معین و شناخته شده ای است و پیوندی استوار، ثابت و ناگسستنی با فرهنگ، الگوهای رفتاری و ارزش های جامعه دارد. به همین دلیل است که سبک های معماری هر دوره، انعکاسی از فرهنگ و هنر آن دوره محسوب می شود، همچنانکه تغییرات در معماری با تغییراتی که در سایر عرصه های زندگی به وقوع میپیوندد متناسب است و این تغییرات لازمه معماری پویا و زنده است تا بتواند نیازهای جدید انسان را پاسخگو باشد. هر سبک جدید معماری بر اصول، روش ها و سنت های سبک های پیشین استوار است و به همین علت است که بین سبک های گوناگون معماری در گذشته رابطه ای محکم وجود دارد به طوری که مرزبندی در بین آنها دشوار به نظر می رسد. این نزدیکی اصول و روش های معماری در بین سبکهای مختلف نشات گرفته از فرهنگ، سنن و الگوهای رفتاری مشابه افراد جامعه می باشد که با اندک تغییرات در شیوه های جدید زندگی و فرهنگ مردم که ریشه در زمان دارد، به علت پاسخگویی به نیازهای جدید باعث به وجود آمدن سبک های معماری می شده است. در نتیجه باید گفت که زمان همیشه در حرکت است و آن قومی موفق است که نیازهای معماری جامعه را درک کند و زمان و مکان جامعه خود را بشناسد. هدف در این مقاله بررسی میزان اهمیت طراحی ورودی در آرامش زندگی انسان در محیط زندگی اش می باشد. آنچه در ورودی مهم است تاثیری است که این فضا می تواند بر محیط کالبدی اطراف خود داشته باشد. این که چگونه نحوه شکل گیری ورودی می تواند به خلق محیطی مطلوب و دستیابی به اصول ارزشمند در طراحی شهر بیانجامد، هدف این پژوهش می باشد. ورودی درشهر مفاهیم بسیاری را به دنبال خواهد داشت. مسائلی از قبیل: نحوه دسترسی، تاثیر در نمای شهری، زیبایی، امنیت، حریم، آسایش اقلیمی، آرامش محیطی، دید، دعوت کنندگی و مساله مهم فرهنگ که تاثیرگذار و تاثیرپذیر در مفهوم ورودی در طراحی شهر و محیط شهری مطلوب است. لذا هدف، طراحی ورودی یک شهر به عنوان پیش فضا با در نظر داشتن تمام مفاهیم بالا برای دستیابی به معنای مطلوبیت است. در اینجا به مواردی که در این زمینه به پژوهش پرداخته شده است اشاره میگردد:
-دکتر محمدرضا نقصان محمدی وپریسا ریسمان باف ۱۳۹۲ در مقاله ای تحت عنوان :بررسی فضای ورودی شهرها با رویکرد شهرسازی پایداربه این نتایج دست یافته اند:
در گذشته ورودی شهر، مفصل اتصال دهنده فضای مصنوع داخل و فضای طبیعی خارج شهر بود. برهم خوردن سلسله مراتب فضایی در نظام کالبدی شهرها به دلیل مدرنیزه شدن، فضاهای ورودی شهر را دچار بی هویتی و نابسامانی کرد. نخستین فضای برخورد مسافران با شهر، ورودی آن استاین فضا باید در شکلگیری خاطرات جمعی و تصورات ذهنی آنها موثرباشد. در آینده با گسترش شهر به سمت بیرون، فلکه و بلوارهایی که امروزه ورودی شهر هستند، در درون آن جای می گیرند و به یک معضل شهری تبدیل میشوند.
از نظر این محققین بنابراین نوعی آینده نگری به منظور کاهش دغدغههای بافت آتی پایدار لازم است. در این مقاله حوزه های ورودی شهرها را باتوجه به اصول پایداری بررسی کرده اندونتایج پژوهش بصورت مولفه های تقویت کننده ابعاد توسعه پایدار برای طراحی مبادی ورودی شهرها ارائه شده است.
-آقای شهرام شکوهی نیا وخانم پریسا رشد شمالی ۱۳۷۸ در مقاله ای تحت عنوان ورودی شهر به این موارد اشاره داشته اند:
این پژوهش تلاشی است برای باز شناختن وسپس تجسم بخشیدن به مفهوم فراموش شده ای که دیر زمانی است در شهرها پدید نیامده ودیده نشده است. در شهر قدیم مفهوم ورود به شهر بیشتر کالبدی محدود وتقریبا یکسان در همه شهرها داشت وورود به شهر بیشتر به معنی نفوذ از یک نقطه به یک زیستگاه محصور بوده اما در دوره های بعد دگرگونی هایی روی نمود که مفهوم شهر وشهر نشینی را تغییر داده و شکل ورود به شهر را چهره ای دیگر بخشید.
-خانم سهیلا چوبساز وآقای کریم حسین زاده دلیر۱۳۹۰ درمقاله ای تحت عنوان تحلیل مقایسه ای محورهای ورودی منطقه بزرگ شهری تبریزبا هدف ارزیابی ومقایسه ویژگیهای فعالیتی ونقش منطقه ای کریدورهای ارتباطی کلان شهر تبریز در سه محور اصلی آن پرداخته اند وبا استفاده از روش فرایند سلسله مراتبی (AHP) به نتایجی دست یافته اند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که هریک از کریدورهای ارتباطی مورد نظر دارای ارزش های منطقه ای ویژه ای است که مستقیما در رویکرد برنامه ریزی جهت ساماندهی محورهای ورودی نقش دارد.
۱–۹ محدوده مورد مطالعه
شهر ماسال با مساحتی برابر ۴۴۷/۶۲۲ کیلومترمربع است که از شمال به شهرستان رضوانشهر، از جنوب و شرق به شهرستان صومعه سرا از مغرب به استان اردبیل محدود است. این شهر بین ۴۸ درجه و ۴۳ دقیقه تا ۴۹ درجه و ۱۴ دقیقه طول شرقی و ۳۷ درجه و ۱۵ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۳۵ دقیقه عرض شمالی قرار گرفته است. در این تحقیق ورودی محور شرق به غرب شهر ماسال مورد بررسی قرار گرفته است.
۱ – ۱۰ موانع و محدودیتهای تحقیق
در جهان امروز داشتن اطلاعات دقیق و به هنگام یکی از جهات پیشرفت یک کشور محسوب می شود. کشورهای پیشرفته دنیا با درک این موضوع و اینکه اطلاعات دقیق نقش موثری در توسعه خواهد داشت، هزینه هنگفتی را در پی یافتن راهکارهای جدید تکنولوژیکی برای دستیابی به اطلاعات بیشتر و ارائه آن به مراکز علمی و تحقیقاتی بکار می برند. اما در کشور ما این مسئله وجود ندارد یا کمتر یافت می شود. بزرگترین مانع در سر راه تحقیقات علمی در کشور ما در اختیار نداشتن اطلاعات و منابع به روز با شرایط واقعی می باشد که معمولا با عدم همکاری مسئولین در ارائه اطلاعات، عدم همکاری شهروندان، عدم نهادینه کردن فرهنگ مطالعات میدانی در بین شهروندان، نبود منابع کتابخانه ای، ضعف در به اشتراک گذاشتن اطلاعات در اینترنت و. . . مواجه می شوند.
۱ – ۱۱ واژه ها و مفاهیم
شهر: مجموعه ای از احجام و فضاهایی که بر روی هم کالبد منسجم و پیوسته ای را تشکیل می دهند ورودی: محلی برای گذر که پس از عبور از آن احساس دخول به مکانی جدید القا می شود. (پاکزاد، راهنمای طراحی فضاهای شهری در ایران، ۱۳۸۶)
فضای شهری: از جمله عناصر بافت شهر است که در ادوار مختلف به همراه تایخ یک ملت بوجود می آید، شکل می گیرد و دگرگون می شود. (وزین، ساماندهی شهری، ۱۳۷۸)
فضا: یک مقوله بسیار عام است، فضا تمام جهان هستی را پر می کند و ما را در تمام مرتحل زندگی احاطه کرده است. (ریچارد هدمن و اندرو یازوسکی، ۱۳۷۱، ص ۶۷)
خیابان: نوعی گذر گاه ارتباط دهنده و اغلب قسمتی از بافت شهری می باشد که محل تردد یا عبور وسایل نقلیه و یا عابرین است. (قریب، شبکه ارتباطی در طراحی شهری، ۱۳۷۶)
ماسال: شهرستان جدید تاسیس ماسال در غرب استان گیلان و در جنوب غربی منطقهی تالش واقع گردیده است. که مساحت آن ۴۴۷/۶۲۲ کیلومترمربع است که از شمال به شهرستان رضوانشهر، از جنوب و شرق به شهرستان صومعه سرا از مغرب به استان اردبیل محدود است. شهرستان ماسال بین ۴۸ درجه و ۴۳ دقیقه تا ۴۹ درجه و ۱۴ دقیقه طول شرقی و ۳۷ درجه و ۱۵ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۳۵ دقیقه عرض شمالی قرار گرفته است. (سالنامه آماری استان گیلان ۱۳۸۹)
ورودی: فضای ورودی شهرها مفصل اتصال دهنده فضای مصنوع داخل شهرها و فضای طبیعی خارج شهر می باشد که همچون دیگر فضاهای شهری توقعاتی بر آن مترتب می باشد. تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی ناشی از مدرنیزه شدن زندگی امروزی، فضاهای شهری را در هر منطقه و ناحیه تحت تاثیر خود قرار داده است. همچنین برای تعریف ورودی شهرها تعاریف متعددی ارائه شده است که هرکدام ازآنها بر یکی ازجنبههای ورودی تاکید می کند. به طور مثال یکی از این تعاریف با تأکید بر وسایط نقلیه موتوری که کاملا مرتبط با ورودی شهرهای امروزیست بر این امر اشاره دارد :"مبادی ورودی شهرها مجراهایی بر روی زمین هستند که امکان ورود به شهر از طریق وسایل نقلیه موتوری را فراهم می آورد. “۱اما در نتیجهی تمامی تعاریف حرفه های مرتبط با این موضوع، تأکید بر ماهیت غیر خطی ورودی شهر و توجه به اینکه ورودی شهرها تنها کریدور حرکتی نبوده بلکه حوزه و عرصهای هستند که کریدور حرکتی را در میان خود دارند، موارد مشترکی هستند که در این تعاریف به آنها اشاره می شود. (خادمی ورفیعی ۱۳۹۰)
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
۲-۱ تاریخچه ورودی شهر
در گذشته اولین نشانه بصری شهر در ذهن ناظر، ورودی شهرها بود (دروازه، حصار، بارو، سوار، خندق،…). کالبد شهر در ظرف حصار بارو و گاه خندق قرار داشته و ورود به شهر ازطریق حوزه دروازه صورت میگرفته است. حس ورود ازطریق رویت حصار و بارو و ظهورکشتزارها و باغات ایجاد شده و اولین تصویر عینی مسافران باروی شهر بوده است. ورودی ها در گذشته به لحاظ ادراکی و عملکردی قابل تامل و بررسی میباشد. دروازه قزوین، دروازه شاه عبدالعظیم، دروازه دولت از جمله قدیمی ترین دروازهها میباشند. ویژگی های ادراکی شامل دعوت کنندگی، هویت بخشی، ایجاد حس مکان، ایجاد کریدور بصری و ادراکی بین فضای خارج و درون شهر و به لحاظ عملکردی شامل برقرار ارتباط فیزیکی بین فضای خارج و داخل، تامین امنیت و نظارت، هدایت و جهت دهی به مسافران معرفی سلسله مراتبی شهر و. . . است که توجه به این ویژگی ها بیانگر در نظر گرفتن توأم معنا، عملکرد و شکل در ورودی شهرهای قدیمی است. حال امروزه نیز با وجود اینکه نخستین فضای برخورد مسافر با شهر ورودی آن است و نخستین تصویر ذهنی و پیشداوریهای وی بر این اساس صورت میگیرد، اما همچنان با عدم ارائه تصویر مناسبی از ورودیها رو به رو هستیم. فضاهای ورودی امروز فضاهایی فاقد ساختار مشخص، فاقد هویت، مملو از اغتشاشات بصری و سیمایی نامطلوب، عدم خوانایی وهدایت درست مسافر، فاقد جذابیت بصری و ایجاد انگیزه در ناظر، نبود ساختار مشخص برای القای حس ورود، پایین بودن کیفیت محیطی و از بین رفتن عملکرد تفرجگاهی آن و… می باشد که علاوه بر سیمای طبیعی چیز دیگری برای تمایز میان آنها وجود ندارد. با توجه به توسعه کالبدی بیش از پیش شهرها، حاشیه های امروز، بافت های میانی شهرهای آینده ما هستند که یقیناَ بافت های مساله داردر آن زمان خواهند بود. بنابراین توجه به کیفیت فضای ورودی شهرها و تبیین چند سونگر مسایل آن، یکی از اساسی ترین موضوعاتی است که در طراحی و ساماندهی ورودی ها باید در نظر گرفت. . (خادمی ورفیعی ۱۳۹۰)
۲ –۲ ورودی شهرها در ایران
شهرهای ایرانی پیش ازاسلام بویژه در دوران هخامنشی و ساسانی بر مبنای باورهای دینی و متاثر از مقوله جهان بینی ساخته می شد. این شهرها معمولا به حصاری ختم می گشت که چهار دروازه به سوی عالم داشته و یادآور جهات اربعه بود. در این جهان بینی شهر با زمین به عنوان مرکز عالم مقایسه می گشت که از طریق دروازههای خود با کل عالم هستی که به چهار قسمت تقسیم میشد ارتباط می یافت. بنابراین مشاهده میگردد که این دوران علاوه بر دو عملکرد برقراری ارتباط و نمایش جهات اربعه مفهومی فلسفی در رابطه با شهر و دروازههای آن وجود داشت.
در دوران ساسانی بازار در اطراف ورودی و دروازه شهر توسعه یافت و میدان با عملکردهای مختلف نظیر اعلام فرمانهای دولتی بخشودگیها و عقوبت ها در مقابل آن ظهور یافت. به این ترتیب زمینه شکل گیری فضایی پیرامون دروازه ورودی و بسط مفهوم ورودی از یک مرز و یا سطح عمودی برای عبور که با عنصر شاخص دروازه تعریف می شد به فضایی خاص از نظر عملکردی فراهم گردید. هر چند که” این فضا از دیدگاه ریخت شناسی هنوز فضای خاصی را سبب نمی شده است. چنین ساختاری از فضای ورودی شهرها بعد از اسلام نیز وجود داشت “که به تدریج با گذشت زمان بویژه در دوران صفویه رشد کرد و به تکامل رسید. (حبیبی ۱۳۷۵ ص ۱۰۲) .
فضاهای ورودی شهرها در دوران صفویه به این صورت بوده است:
عنصر مهم و شاخص فضاهای ورودی در شهرهای قدیم دروازه است. دروازهها به دو دسته تقسیم میشدند: دروازه های درونی شامل دروازه های محله ای، دروازه های بازار و دروازه های حکومتی مربوط به ارگ و یا قلعه و دروازه های بیرونی که در حصار شهر جای داشتند. دروازه های بیرونی، فضاهای درونی شهر را با بیرون آن مرتبط می ساختند. همه دروازه های بیرونی همواره در امتداد مسیر، جاده ها و راه های منتهی به شهر قرار داشتند و از جنبه عملکردی معمولا به سه دسته دروازه های اصلی، دروازه های فرعی و دروازههای حکومتی تقسیم می شدند.
ویژگیهای فضاهای ورودی شهرهای قدیم ایران نیز متاثر از فرهنگ و سنن اجتماعی دارای ویژگیهای ادراکی و عملکردی بود که پیشتر در شرح خصوصیات فضای ورودی بنا به آنها اشاره شد. ویژگیهای ادراکی دروازههای قدیم عبارتند از: دعوت کردن (به دلیل عملکرد اجتماعی و پویایی فضای باز مقابل دروازه شهر) هویت بخشیدن (اهمیت دادن به دروازه و تزئینات آن و شاخص نمودن دروازه) ایجاد حس ورود (عبور از دروازه به عنوان مرز جداکننده دو فضا) آماده ساختن برای درک فضای جدید (فضای باز مقابل دروازه با عملکرد اجتماعی). و ویژگیهای عملکردی فضای ورودی شهرهای قدیم ایران عبارتند از: برقراری ارتباط فیزیکی بین دو فضا (دروازه) تامین امنیت و نظارت بر ارتباط (دروازه و برج های دفاعی) هدایت (قرارگیری دروازه اصلی در مسیری که مستقیما به مرکز شهر و بازار ارتباط داشت) معرفی شهر (کتیبه هایی که بر سر در دروازه ورودیهای مهم نوشته می شد) حضور فضای ورودی در فعالیتهای روزمره شهر (فضای باز مقابل دروازه ورودی با عملکرد اجتماعی و اقتصادی).
ورودی های همه شهرهای ایران واجد تمامی این خصوصیات نبوده و برحسب اهمیت ورودی و شهر مورد نظر، از نظر دارا بودن بخشی و یا کلیه این ویژگیها با یکدیگر متفاوت بوده اند. مقایسه بین ویژگیهای ورودی یک بنا و شهر در گذشته نمایانگر وجود تشابهاتی میان آنها است. به نظر می رسد همان اهدافی که موجب شده تا فضای ورودی یک بنا شکل گیرد و تکامل یابد، در شکل گیری فضای ورودی شهر نیز نقش داشته و علت تفاوت در ساختار کالبدی ورودی بنا و شهر، تفاوت در میزان خصوصی بودن این فضاها و روش پاسخگویی به این اهداف است و ایجاب می نماید که ساختار کالبدی فضای ورودی بنا بسیار پیچیدهتر از ورودی شهر باشد. (همان منبع ص۹۷)
ورودی شهرهای کنونی ایران نیز بدین صورت می باشد که توسعه سریع و پر شتاب شهرها و اشغال بیرویه اراضی در فراسوی مرزهای آن موجب تحولات چشم گیری در سیمای حومه و حاشیه شهرها شده است. این نواحی با سازمان و ساختار فضایی و کالبدی منفصل، پراکنده، بدون انسجام و فاقد هویت از یکسو با نواحی روستایی و یا عرصههای طبیعی و از سوی دیگر با جوامع شهری تداخل نموده و یا با تغییر شکل نواحی روستایی، سیمایی نه کاملا شهری و یا روستایی بوجود آوردند. «این نواحی عموما در حول و حوش مسیرهای ارتباطی شهرها شکل گرفته و نیروی حیاتی خود را از آن می گیرند» (شالین ۱۳۷۲). این نواحی منظر ورودی اکثر شهرهای ایران را تشکیل می دهند. برای آگاهی از وضعیت کنونی فضاهای ورودی شهرها در ایران نمونه هایی انتخاب گردید. در انتخاب نمونه حدالقل یکی از ظوابط زیر مورد توجه قرار گرفته است:
۱- شهر توریستی باشد و یا در مسیر جاده های پر تردد توریستی کشور قرار گرفته باشد.
۲- از شهرهای مهم کشور باشد.
۳- نماینده یکی از دو اقلیم معتدل و خشک باشد.
در گروه اول ورودی شهرهای حاشیه دریای خزر شامل آمل، بابل، لنگرود، لاهیجان، رشت و فومن، در گروه دوم ورودی شهرهای حاشیه کویر و فلات مرکزی ایران و در گروه سوم ورودی برخی از شهرهای مهم تاریخی و توریستی شامل اصفهان، شیراز ، تهران و قزوین مورد بررسی قرار گرفته است.
از مشاهدات میدانی فضاهای ورودی این شهرها نتایج زیر حاصل شده است:
۱- فضاهای ورودی شهرها غالبا فاقد ساختاری مشخص و متمایز می باشند.
۲- فضاهای ورودی شهرها غالبا فاقد هویت بوده و در اثر اغتشاشات بصری و محیطی به هویت شهرها آسیب می رسانند.
۳- کاربریهایی با سیمایی نامطلوب نظیر تعمیرگاهها، اسقاطیها و انبارها منظر ورودی اغلب شهرها را تشکیل می دهند.
۴- در غیاب سیمای طبیعی ویژه و شاخص، عامل و یا ویژگی خاصی که فضای ورودی یک شهر را از شهرهای دیگر منطقه متمایز و مشخص گرداند در فضای ورودی اغلب شهرها وجود ندارد.
۵- هدایت و راهنمایی تازه واردین به نقاط مختلف شهر به خوبی صورت نمی گیرد.
سیستم پیوسته با زمان زیر را در نظر میگیریم:
(۳-۱۹)
که در آن ، و ماتریس های حالت سیستم میباشند. بسیار واضح است که سیستم (۳-۱۹) از طریق فیدبک حالت قابل پایدار سازی است اگر و تنها اگر ماتریس معین مثبت و با ابعاد مناسب وجود داشته باشند بطوریکه:
(۳-۲۰)
با ضرب نامعادله فوق از دو طرف در خواهیم داشت:
(۳-۲۱)
اکنون با تعریف معادله فوق نیز بصورت زیر تبدیل خواهد شد:
(۳-۲۲)
در حقیقت این یک نتیجه شناخته شده از میباشد که نامعادله بالا بر حسب متغییر های و امکان پذیر است اگر و تنها اگر ماتریس های و پایدار پذیر باشند، انگاه فیدبک سیستم (۳-۱۹) را پایدار میسازد. یافتن یک پاسخ برای این مسأله یا بیان اینکه مسأله امکان پذیر نمیباشد با الگوریتم های موجود به سادگی صورت میپذیرد.
اکنون حالت فیدبک استاتیک خروجی را در نظر میگیریم، یعنی قانون کنترلی مورد نظر ساختاری بصورت یا بطور معادل با دارد. از رابطه (۳-۲۱) داریم:
(۳-۲۳)
به دلیل اینکه نامعادلات ماتریسی فوق بطور کلی محدب نمیباشند، حل عددی آنها برای و بسیار دشوار میباشد. در ارتباط با این مسأله غیرمحدب، مسأله محدب زیر را داریم:
تعریف ۳-۱- مسأله W
ماتریس های معلوم ، و ماتریس رتبه کامل سطری را در نظر میگیریم. مسأله W شامل یافتن، در صورت امکان، ماتریس های ، و میشود بطوریکه:
(۳-۲۴)
مسألهW دارای دو جنبه مهم است: محدب میباشد و از اینرو میتوان آنرا را با الگوریتم های کارآمد حل نمود، علاوه بر آن چنانچه امکان پذیر باشد آنگاه مسأله پایدار سازی فیدبک استاتیک خروجی (۳-۲۳)، که محدب نمیباشد، نیز امکان پذیر خواهد بود که در ادامه نشان داده خواهد شد.
تئوری ۳-۸
اگر ، و پاسخ های مسأله Wباشند. آنگاه فیدبک
(۳-۲۵)
سیستم (۳-۱۹) را پایدار میسازد.
اثبات:اگر رتبه سطری کامل باشد، آنگاه از نتیجه میشود که نیز رتبه کامل است و بنابراین معکوس پذیر است در نتیجه . با بهره گرفتن از این حقیقت و تعریف رابطه (۳-۲۳) را از رابطه (۳-۲۴) بدست خواهیم آورد.
چنانچه نقطه آغاز کار را به جای رابطه (۳-۲۱)، رابطه (۳-۲۰) در نظر بگیریم، نتیجه حاصل بصورت زیر خواهد بود:
تعریف ۳-۲- مسألهP
ماتریس های معلوم ، و ماتریس رتبه کامل ستونی را در نظر میگیریم. مسأله P شامل یافتن، در صورت امکان، ماتریس های ، و میشود بطوریکه:
(۳-۲۶)
استنباط ۱: اگر ، و پاسخ های مسألهP باشند. آنگاه فیدبک
(۳-۲۷)
سیستم (۳-۱۹) را پایدار میسازد.
امکان پذیری هر کدام از مسائلP یا W یک شرط کافی برای مسأله فیدبک استاتیک خروجی میباشد و این مزیت را دارد که به دلیل محدب بودن میتوان آنرا با الگوریتم های موثر و کارآمد مورد بررسی قرار داد.
نتایج برای سسیتم های گسسته در زمان بصورت زیر خواهد بود.
سیستم گسسته در زمان زیر را در نظر میگیریم:
(۳-۲۸)
همتای گسسته در زمان (۳-۲۳) بصورت زیر خواهد بود:
(۳-۲۹)
براساس این نامعادله ماتریسی نتایج زیر را بدست می آوریم:
تعریف ۳-۳- مسألهP گسسته
ماتریس های معلوم ، و ماتریس رتبه کامل ستونی را در نظر میگیریم. مسأله P گسسته شامل یافتن، در صورت امکان، ماتریس های ، و میشود بطوریکه:
(۳-۳۰)
تعریف ۳-۴- مسألهW گسسته:
ماتریس های معلوم ، و ماتریس رتبه کامل سطری را در نظر میگیریم. مسأله W گسسته شامل یافتن، در صورت امکان، ماتریس های ، و میشود بطوریکه:
(۳-۳۱)
مشابه مورد پیوسته با زمان نشان دادن اینکه چنانچه مسأله Pامکان پذیر باشد آنگاه قانون کنترلی سیستم (۳-۲۸) را پایدار میسازد کار دشواری نیست، همچنین چنانچه مسأله Wامکان پذیر باشد آنگاه قانون کنترلی سیستم (۳-۲۸) را پایدار میسازد.
۴- طراحی کنترل کننده فیدبک استاتیک خروجی برای نیل به تعقیب فازی برای سیستم های غیرخطی توصیف شده با مدل تاکاگی- سوگنو T-S
-
- مقدمه
یک سیستم غیرخطی به مجموعه ای از معادلات غیرخطی گفته میشود که برای توصیف یک دستگاه یا فرایند فیزیکی بکار گرفته میشوند که نمیتوان آن را توسط مجموعه ای از معادلات خطی تعریف نمود. سیستم های دینامیکی به عنوان یک مترادف برای سیستم های فیزیکی یا ریاضی استفاده میشود زمانیکه معادلات توصیف کننده نمایانگر تکامل یک پاسخ با زمان یا گاهاً با ورودی های کنترل و/ یا دیگر پارامتر های متغیر میباشند.
۱-۶-۲-۲- واکنش ۲-آمینوتیوفنول با کربوکسیلیک اسیدها و مشتقات آن برای سنتز ۲-آریل بنزوتیازول
از واکنش تراکمی ۲-آمینوتیوفنول با کربوکسیلیک اسیدها در حضور P2O5 و CH3SO3H مشتقات بنزوتیازول ها سنتز شده است[۸۵]. در این واکنش از و به نسبت ۱ به ۱۰ استفاده شده است.
(شمای ۱-۳۰) تشکیل بنزوتیازول ها با بهره گرفتن از ۲-آمینو تیوفنول با اسید در حضور P2O5 و CH3SO3H
از معایب این روش زمان طولانی واکنش و استفاده ازg 5/1مخلوطP2O5/CH3SO3H به ازایmmol 1 از ۲-آمینوتیوفنول است.
از پلی فسفریک اسید به عنوان کاتالیزگر در واکنش ۲-آمینوتیوفنول با کربوکسیلیک اسیدها و مشتقات آن به منظور سنتز بنزوتیازول های ۲-استخلافی استفاده شده است[۹۲]. در این واکنش از کربوکسیلیک اسیدهای آلیفاتیک و آروماتیک استفاده شده است.
(شمای۱-۳۱) تشکیل بنزوتیازول ها با بهره گرفتن از ۲-آمینو تیوفنول با اسید در حضور کاتالیزگر پلی فسفریک اسید
از معایب این روش، دمای بالا واکنش (حدودC °۲۵۰)، طولانی بودن زمان واکنش و بازده کم محصولات است.
۲-آریل بنزوتیازول ها از واکنش ۲-آمینوتیوفنول با بنزوئیک اسید در حضور ید به وسیله ی سایش سنتز شده اند[۹۳]. این واکنش تنها با بنزوئیک اسیدهای حاوی گروه های الکترون کشنده و الکترون دهنده در موقعیت پارا انجام شده است.
(شمای ۱-۳۲) تشکیل بنزوتیازول ها با بهره گرفتن از ۲-آمینو تیوفنول با بنزوئیک اسید در حضور ید
به علت اینکه این واکنش به روش سایش انجام می شود تکرار پذیر نمی باشد و نمی توان از این روش در مقیاس صنعتی استفاده کرد.
مشتقات ۲-آریل بنزوتیازول ها از واکنش تراکمی بنزوئیل کلراید با ۲-آمینوتیوفنول در حضور مایعات یونی تحت شرایط دمای محیط سنتز شده اند[۹۴].
(شمای۱-۳۳) تشکیل بنزوتیازول ها با بهره گرفتن از ۲-آمینو تیوفنول با بنزوئیل کلراید در حضور مایع یونی
مایعات یونی در این واکنش هم به عنوان کاتالیزگر و همچنین حلال واکنش عمل می کند. از مزایای این واکنش، انجام شدن آن در دمای محیط و توانایی بازیابی کاتالیزگر و استفاده مجدد از آن می باشد. اما به دلیل این که مایعات یونی گران قیمت می باشند استفاده از آنها در سنتزهای صنعتی مقرون به صرفه نیست.
۱-۶-۲-۳- واکنش های متفرقه برای سنتز ۲-آریل بنزوتیازول ها
از واکنش جفت شدن سوزوکی بی آریل برای سنتز ۲-آریل بنزوتیازول استفاده شده است[۹۵]. در این روش از کاتالیزگر پالادیوم برای واکنش ۲-برموبنزوتیازول با آریلربوریک اسید استفاده شده است.
(شمای ۱-۳۴) تشکیل بنزوتیازول ها در حضور کاتالیزگر پالادیوم
از واکنش حلقوی شدن درون مولکولی ۲-فلوئوروفنیل ایزوتیوسیانات با فینیل منیزیم برمید، ۲-فنیل بنزوتیازول با بازده ۶۱% سنتز شده اند[۹۶].
(شمای ۱-۳۵) تشکیل بنزوتیازول ها از طریق حلقوی شدن درون مولکولی با معرف گرینیارد
در این روش ابتدا با حمله ی واکنشگر گرینیارد به کربن ایزوتیوسیانات، تیوآمید تشکیل می شود. سپس در حضور باز سدیم هیدرید، حلقوی شدن نوکلئوفیلی رخ می دهد.
(شمای ۱-۳۶) مکانیسم تشکیل بنزوتیازول ها از طریق حلقوی شدن درون مولکولی با معرف گرینیارد
از معایب این واکنش استفاده از ایزوتیوسیانات که ماده ی اولیه ی ارزان قیمت و متداول نبوده و همین طور کاربرد معرف حساس گرینیارد و حلال های سمی دی متوکسی فرم آمید و تتراهیدروفوران می باشد.
از واکنش حلقوی شدن درون مولکولی آریل تیوفرمانیلید در حضور منیزیم(III)، تحت تابش مایکروویو ۲-آریل بنزوتیازول های مربوطه سنتز شده است[۹۷].
(شمای ۱-۳۷) تشکیل بنزوتیازول ها از طریق حلقوی شدن درون مولکولی در حضور منیزیم(III)، تحت تابش مایکروویو
در این واکنش ابتدا آریل تیوفرمانیلید به تیوایمیدول تبدیل شده که در حضور منیزیم(III) حدواسط رادیکالی ایجاد می شود و حلقوی شدن رادیکالی ۱و۵ همولیتیکی، محصول ۲-آریل بنزوتیازول را تولید می کند.
(شمای ۱-۳۸) مکانیسم تشکیل بنزوتیازول ها از طریق حلقوی شدن درون مولکولی در حضور منیزیم(III)، تحت تابش مایکروویو
از واکنش حلقوی شدن درون مولکولی اورتو-برمو فنیل تیوآمید در حضور کمپلکس پالادیوم، مشتقات بنزوتیازول ها سنتز شده اند[۹۸]، این واکنش تحت شرایط رفلاکس و در حلال دی اکسان انجام شده است.
(شمای ۱-۳۹) تشکیل بنزوتیازول ها در حضور کمپلکس پالادیوم تحت شرایط رفلاکس و حلال دی اکسان
از جمله معایب این روش استفاده از حلال سمی دی اکسان و زمان طولانی واکنش است.
از واکنش تیوفنول با نیتریل های آروماتیک در حضور سریک آمونیوم نیترات تحت شرایط دمای محیط و حلال استونیتریل، ۲-آریل بنزوتیازول های مربوطه با بازده بالا سنتز شده اند[۹۹].
(شمای۱-۴۰) تشکیل بنزوتیازول ها در حضور CANو حلال استونیتریل
از معایب این روش استفاده از ۲ اکی والان سریک آمونیوم نیترات می باشد که مقدار قابل توجهی برای کاتالیزگر به شمار می آید.
سنتز ۲-آریل بنزوتیازول ها از واکنش ۲-آمینوتیوفنول با اکسیم های آروماتیک در حضور Ca(OCl)2/Al2O3و تحت تابش مایکروویو انجام شده است[۱۰۰].
(شمای ۱-۴۱) تشکیل بنزوتیازول ها با اکسیم های آروماتیک تحت شرایط مایکروویو
از واکنش فتوشیمیایی مشتقات N-فنیل آلکیل تیوآمید، بنزوتیازول های ۲-استخلافی مربوطه سنتز شده است[۱۰۱].
(شمای۱-۴۲) تشکیل بنزوتیازول ها از واکنش فتوشیمیایی مشتقات N-فنیل آلکیل تیوآمید
زمان واکنش برای استخلاف های گوناگون متفاوت می باشد. برای انجام شدن واکنش باید ترک کننده های خوب در موقعیت های X1 و X4وجود داشته باشد.
از واکنش N- اتوکسی کربونیل تیوآمید با ۲-آمینوتیوفنول، ۲-آریل بنزوتیازول های مربوطه سنتز شده اند[۱۰۲]. این واکنش تحت شرایط رفلاکس و در حلال های اتانول و یا تتراهیدروفوران انجام شده است.
۱۸٫۸
۸۵
۶ .۳۲
صبر و حوصله آمر و ناهی
۳۵
۱۳٫۴
۵
۱٫۹
۱۷
۶٫۵
۵۳
۲۰٫۳
۴۰
۱۵٫۳
۱۱۱
۴۲٫۵
درک درست آمر و ناهی
۹۶
۳۶٫۸
۲
۰٫۸
۸
۳٫۱
۱۶
۶٫۱
۵۷
۲۱٫۸
۸۲
۳۱٫۴
جدول(۴-۱۶) توزیع فراوانی پاسخگویان را بر حسب خصوصیات آمر و ناهی نشان میدهد. در گویه انگیزه الهی آمر و ناهی،بیشترین فراوانی با ۰/۳۱ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی زیاد را برای این گویه انتخاب کردند که اگر امر و نهی بر اساس انگیزه الهی باشد، پذیرش بیشتری دارد و کمترین فراوانی با ۶/۴ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی کم را برای این گویه برگزیدند.توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب تأثیر امر و نهی بر اساس تحصیلات عالیه آمر و ناهی نشان میدهد،بیشترین فراوانی با ۴/۲۳ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه متوسط را برای این گویه انتخاب کردند که اگر کسی که مرا امر و نهی میکند تحصیلات عالیه داشته باشد، امر و نهی او را میپذیرم و کمترین فراوانی با ۳/۷ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه اصلا را برای این گویه برگزیدند. بتوزیع فراوانی پاسخگویان را بر حسب تأثیر امر و نهی بر اساس آگاهی به فلسفه احکام آمر و ناهی نشان میدهد،بیشترین فراوانی با ۶/۳۲ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی زیاد را برای این گویه انتخاب کردند که اگر کسی که مرا امر و نهی میکند، به فلسفه احکام آگاه باشد، امر و نهی او پذیرش بیشتری دارد و کمترین فراوانی با ۰/۵ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی کم را برای این گویه برگزیدند. توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب تأثیر امر و نهی بر اساس صبر و حوصله آمر و ناهی نشان میدهد،بیشترین فراوانی با ۵/۴۲ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی زیاد را برای این گویه انتخاب کردند که اگر امر و نهی همراه با حوصله و صبر باشد، پذیرفته میشود و کمترین فراوانی با ۹/۱ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی کم را برای این گویه برگزیدند.توزیع فراوانی گویه ی تأثیر امر و نهی بر اساس درک درست آمران و ناهیان از فلسفه حجاب نشان میدهد. بیشترین فراوانی با ۸/۳۶ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه اصلا” را برای این گویه انتخاب کردند که اگر کسی که امر و نهی میکند درک درستی از فلسفه حجاب داشته باشد، امر و نهی وی تأثیر بیشتری دارد و کمترین فراوانی با ۸/۰ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی کم را برای این گویه برگزیدند.
۴-۲-۱۷- شاخصهای پراکندگی روش های امر و نهی جهت اثربخشی امر به معروف
جدول (۴-۱۷): شاخصهای پراکندگی روش های امر و نهی جهت اثربخشی امر به معروف
(تعداد کل)
(معتبر)
۲۶۱
ناسیونالیسم از آنجایی که موجب اولویت یافتن منافع و اهداف ملی به جای منافع و اهداف فوق ملی میشود بزرگترین مانع همگرایی محسوب میشود. در خلیج فارس ناسیونالسیم به چند شکل سبب واگرایی میشود.
قرار گرفتن ناسیونالیسم عربی در مقابل ناسیونالیسم ایرانی. در این شکل ناسیونالیسم عربی به صورت یک کل در مقابل ناسیونالیسم ایرانی قرار میگرد که نتیجه آنرا میتوان به برخی از اختلافات ایران و اعراب اشاره کرد.
بدین ترتیب، اگر یکی از پیامدهای تضعیف ناسیونالیسم حرکت به سمت همگرای فراملی باشد، باید گفت که در قرن بیستم و به ویژه پس از شکلگیری دولت ملی، ناسیونالیسم چه در درون برخی از کشورها و چه در سطح منطقهای از مهمترین عوامل درگیری و نزاع در منطقه خلیج فارس بوده است. در نتیجه تنها ناسیونالیسم در منطقه به حاشیه نرفته بلکه همچنان نقش کلیدی در معادلات و روابط بین کشورهای این منطقه ایفا میکند.
۲-اختلافات داخلی(سیاسی، اقتصادی، امنیتی):
۲-۱-برداشتهای متفاوت از امنیت
شورای همکاری خلیج فارس ایران را چه در گذشته و چه در دوران بعد از انقلاب اسلامی به عنوان یک کشور توسعه طلب و تهدید کننده منطقه شناختهاند و به همین دلیل به ایران اعتماد ندارند و به ایران به عنوان بازیگری توسعه طلب مینگرند. به این ترتیب این بیاعتمادی و سوء ظن باعث شده است که طرحهای امنیتی متفاوتی ارائه شود، که این طرحها حتی در تضاد با یکدیگرند که این اقدامات باعث سلب امنیت از منطقه و کشورهای همسایه شده است (ابراهیمی فر، ۱۳۷۷: ۱۶۳)
الف-دیدگاه جمهوری اسلامی ایران
با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سیاستهای منطقه ای خود، تکیه بر نیروی نظامی و سیاست وابستگی به غرب را کنار گذاشت. این تغییرات موجب تغییر دیدگاه های ایران در مورد امنیت منطقه خلیج فارس شد. تفکر راهبردی جمهوری اسلامی ایران در تامین امنیت خلیج فارس مخالفت با هرگونه حضور نیروهای فرامنطقه ای در آن و حمایت از همکاری های امنیتی منطقه ای است.این موضوع به ویژه در مخالفت با حضور آمریکا در منطقه تحقق می پذیرد(marschal,2003: 151)
ایران همواره اتکا به خود و منطقه گرایی تاکید کرده و امیدوار بود از طریق استراتژی همکاری با شورای همکاری خلیج فارس موجب کاهش وابستگی خارجی شورا و اتکای ان به خارج و به ویژه به امریکا شود. اما شکل گیری بحران روابط ایران و امارات بر سر جزایر سه گانه ایرانی در اوریل و اوت ۱۹۹۲ و پیمان های نظامی امنیتی همسایگان ایران با آمریکا ضربه ای بر تلاشهای همگرایانه امنیتی ایران به شمار می رفت.
هدف سیاست خارجی ایران و راهبرد تسلیحاتی آن مبتنی بر دو هدف یعنی ایجاد امنیت ملی و منطقه ای و توسعه بوده است. از سوی دیگر تنظیم این اهداف همواره تحت تاثیر واقعیت های ژئوپلیتیک و جهت گیری های ایدئولوژیک است و همواره سعی بر آن است که با یکدیگر در تعادل باشند(برزگر، ۱۳۸۶: ۷۰). بنابراین با توجه به این شرایط راهبرد تسلیحاتی ایران دفاعی و نه تهاجمی تنظیم شده است.
ب-دیدگاه اعراب حوزه جنوبی خلیج فارس
ایران امنیت خلیج فارس را مربوط به کشورهای منطقه می داند و با محوریت حضور بازیگران خارج از منطقه مخالف است. ولی کشورهای عرب بر ایجاد نظام امنیتی منطقه ای با حضور قدرت های بزرگ تاکید می ورزند. کویت ،عربستان سعودی و ایران ضرورت احساس امنیت کلیه بازیگران منطقه را به عنوان یکی از شروط ثبات در منطقه برمی شمرند، در حالیکه بازیگران کوچکتر امنیت خویش را برای امن بودن منطقه کافی می دانند.
در واقع با امنیتی کردن بعضی از موضوعات منطقه است که امنیت را تحت تاثیر قرار می دهد مثل چالش های قومی و مذهبی که وجود هویت های گوناگون در منطقه که یکدیگر را نفی می کنند و وجود خود را در گرو نبود دیگری می دانند باعث امنیتی شدن این موضوع می شود.(دهشیار، ۱۳۸۲: ۳۷)
جورج بوش پدر علناً اعلام داشت که آمریکا مایل است در ترتیبات مشترک امنیتی در منطقه شرکت کند و این امر در شرکت آمریکا در تمرینهای نظامی مشترک، با تعدادی از شیخ نشینهای خلیج فارس تحقق یافت. اگرچه سعودیها از امضای قرارداد دفاع جامع با آمریکا اجتناب کردند در عوض آنان در مورد یک موافقتنامه آموزش ۱۵ ساله با آمریکا به عنوان چهارچوب قانونی که همکاری گسترده استراتژیک مربوط به دریافت کمکهای دفاعی و ترتیبات آموزشی آنان را پایهریزی کند موافقت کردهاند(امیر احمدی ۱۳۷۲: ۶).
ج-سیاست امنیتی مشترک غرب و شورای همکاری خلیج فارس
بحث همکاریهای امنیتی امریکا و شورای همکاری خلیج فارس که جدیدترین موضوع آن مساله ایجاد سپر دفاع موشکی مشترک بود، موضوعی است که ریشه آن به چندین دهه گذشته بازمیگردد. از منظر تاریخی در چند دهه گذشته بعد از انقلاب اسلامی اختلاف دیدگاه و رویکرد میان ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در مورد نظام امنیتی خلیج فارس مساله ای جدی و اساسی در حوزه خلیج فارس بوده است. ایران پس از انقلاب اسلامی بر نظام امنیتی همکاری جویانه بومی با مشارکت بازیگران منطقهای و بدون حضور و دخالت قدرتهای فرامنطقهای تاکید داشته است. اما در مقابل کشورهای شورای همکاری خلیج فارس خواستار ورود و مشارکت قدرتهای فرامنطقهای در نظام امنیتی منطقه بودهاند و این اختلاف دیدگاه به صورت مداوم وجود داشته است. هرچند در برخی مقاطع و دوره ها ایران و شورای همکاری تلاش هایی را برای گسترش همکاری هایی امنیتی در خلیج فارس داشته اند اما در طول چند سال اخیر در پی افزایش رقابت های منطقه ای اختلافها در خصوص نظام امنیتی خلیج فارس نیز گسترش یافت. تحولات عراق و حوزه های دیگر مانند لبنان و فلسطین در سال های گذشته و جنبش های مردمی در خاورمیانه در یک سال اخیر باعث گسترش رقایت ها و منازعات ایران و شورای همکاری شد که بر واگرایی دیدگاه ها در مورد ترتیبات امنیتی خلیج فارس نیز تاثیرگذار بوده است..
غربیها و به ویژه امریکا شورای همکاری خلیج فارس را مجموعهای از کشورهایی میدانند که برای مهار و موازنه سازی در برابر ایران میتواند کمک بسیاری به آنها کند. در این راستا علاوه بر حضور در این کشورها و روابط سیاسی مناسب و استراتژیک تقویت نیروی نظامی و امنیتی شورای همکاری خلیج فارس نیز یکی دیگر از محورهای مهم طرح مهار ایران از سوی غرب است. در سالهای گذشته نیز شاهد بودیم که امریکا تعامل و همکاریهای نظامی و امنیتی خود را با این کشورها گسترش داده است که این همکاریها در دو قالب است:
۱- روابط دو جانبه غرب با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس
۲- تعاملات و اقدامات مشترک با کشورهای حوزه خلیج فارس که به نوعی افزایش انسجام و همگرایی در فعالیتهای نظامی و امنیتی است و بحث سپر دفاع موشکی نیز در این قالب قرار میگیرد
این بحث در مرحله کارشناسی و در حال بررسی است که با توجه به مبانی و پیشنه آن مساله جدی است که شروع شده است. این موضوع که تا چه اندازه این طرح عملی خواهد شد به فضای تعاملات ایران و غرب و همچنین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بستگی دارد. بنابراین روندی است که ممکن است دچار تغییر شود. یکی از اهداف شورای همکاری خلیج فارس از آغاز تاسیس ایجاد نیروی دفاعی و نظامی مشترک بود اما تا کنون این کشورها نتوانسته اند نیروی نظامی مشترک کارامدی را تشکیل دهند که قادر به تامین امنیت آنها باشد. همانطور که در حمله عراق به کویت در سال ۱۹۹۰ نیز این امر به وضوح قابل مشاهد بود. بنابراین هرچند که اعضای شورای همکاری خلیج فارس از نظر تسلیحاتی هزینههای زیادی کردهاند، اما تا کنون موفق به ایجاد نیروی نظامی توانمندی به تنهایی نشده اند. در نتیجه این کشورها در تلاشند که در جهت تامین امنیت خود و تغییر موازنه قدرت منطقه ای حمایت بیشتر غرب را از جمله در بعد نظامی بدست آورند.غرب نیز در راستای مهار ایران با این کشورها وارد تعامل جدی و همه جانبه از جمله در بعد نظامی شده است تا نیروی کارامدتری برای موازنه سازی در برابر ایران ایجاد شود(اسدی،۱۳۹۱)
د-گسترش خرید های تسلیحاتی
این منطقه به دلیل وجود بحران های متعدد مستعد گسترش سلاح های مختلف می باشد به دلیل وجود جو بی اعتمادی نسبت به یکدیگر و احساس ناامنی.
یکی از مهمترین شاخصهای واگرایی در منطقه به وجود آمدن رقابتهای تسلیحاتی در منطقه است. که ناشی از تقابل منافع ایران با کشورهای فرمنطقهای و به خصوص آمریکا و دولتهای منطقه است. رقابت تسلیحاتی را رشد دائمی قدرت نظامی دو یا چند کشور رقیب براساس این تصور که تنها افزایش قدرت نظامی است که میتواند امنیت یک دولت یا برتری او را نگاه دارد، تعریف کردهاند. این رقابت دو جنبه کمی و کیفی را در برمیگیرد.
سابقه تسلیحاتی دولتهای کوچک هر دو جنبه کیفی و کمی اهمیت دارد ولی در رقابت قدرتهای بزرگ به دلیل وسعت میدان کشمکشها و گستردگی جغرافیایی بعد کیفی قضیه اولویت پیدا میکند.
(۱۹۸۹:۱۹،Disarmamnt LCN). فروش اسلحه و تبدیل شدن منطقه به بازار خرید تسلیحات، جزیی از طرحهای امنیتی ابر قدرتها در منطقه است که عمدتاً در جهت ایجاد قدرتهای نظامی منطقهای به منظور حفظ و حراست از اهداف خودشان و نیز به دلیل اهداف اقتصادی و سود سرشار ناشی از فروش تسلیحات شکل گرفته است.رقابت تسلیحاتی در بین کشورهای خلیج فارس که بزرگترین خریداران تسلیحاتی تبدیل شدهاند، نه تنها باعث امن شدن منطقه نشده، بلکه به تشدید ناامنی و عدم اعتماد در بین این کشورها کمک کرده است و به مانعی برای همکاری در بین کشورها تبدیل شده است.
آمادگی و تجهیز یک کشور جهت حفظ امنیت خود موجب احساس عدم امنیت از سوی دیگر کشورهای منطقه میشود بنابراین در چارچوب سیستم بینالملل که کشورها در آن به بازیگران اصلی مشهورند امنیت بیشتری که توسط یک کشور کسب میشود، به احساس عدم امنیت برای کشورهای دیگر منجر میشود که کشور مقابل را تهدیدی علیه خود میبیند. پیامد چنین عملی چرخهای باطل از خریدهای تسلیحاتی و بیاعتمادی است که باعث تعریف امنیت براساس نرمهای نظامی میشود(اقلیم ،۱۳۸۳: ۸).
براساس تعریف سازمان ملل امنیت وضعیتی است که در آن کشورها احساس هیچ گونه خطر حمله نظامی، فنی و سیاسی یا اقتصادی ننموده و بتواند آزادانه توسعه و پیشرفت خود را دنبال کنند. (United nations puvlications, 1986:2)
با وجود اینکه همه کشورهای منطقه خلیج فارس خواهان امنیت منطقه هستند، اما در ترتیبات، روشها و ابزارهای تأمین آن اختلاف نظرهای اساسی وجود دارد. به عبارتی هر چند که امنیت خلیج فارس اصطلاحاتی است واحد اما تعاریف متفاوت و متضادی از آن به عمل آمده است. تعارض این دیدگاه های امنیتی خود یکی از عوامل تهدید امنیت در منطقه خلیج فارس میباشد. (نیک ضمیر، حجتی، ۱۳۸۲: ۶)
انگیزه های خریدهای تسلیحاتی را می توان از چند عامل مهم نام برد.
الف: تامین امنیت
استراتژیک ترین دلیل برای کشورهای متقاضی تسلیحات، احساس عدم امنیت می باشد، اگر کشوری احساس تهدید نسبت به امنیت خود داشته باشد سعی در افزایش قدرت نظامی خود را خواهد داشت. مهمترین موضوعی که هدف ویژه کشورهاست منافع ملی ، قدرت ملی و در راس آن امنیت ملی می باشد. بر همین اساس وضعیت معمای امنیتی واضح ترین توصیف روابط بین کشورها می شود. و هر کشوری بر این اعتقاد است که طرف دیگر واقعا خواهان برتری و افزایش سلاح های خود است و هیچ تمایلی به خلع سلاح خود ندارد بلکه بیشترین تمایل را به خلع سلاح طرف مقابل دارد(Nicholson, 1993: 67) فرض بر این است که افزایش تسلیحات می تواند از حمله دشمن یا رقیب جلوگیری کرده و یا توازن قوا را به نفع خود پیش ببرد.
افزایش قدرت نظامی در مرحله اول می تواند منجر به جلوگیری از حمله دشمن و ایجاد موازنه یا بازدارندگی شود. و در عین حال توانایی جنگیدن را افزایش می دهد.
ب: موقعیت و نفوذ
هدف دیگر در دستیابی به تسلیحات تاثیر آن بر موقعیت و پرستیژ ملی است. تلاش دولت عراق برای تولید سلاح های کشتار جمعی در دهه۷۰ و همچنین تولید تسلیحات اتمی در دهه۸۰ و طرح دفاع استراتژیک در سطح کلان و جنگ با ایران در سطح منطقه ای با حمایت شوروی فضای مناسبی را برای دولت عراق ایجاد کرد تا با پنهان کاری و تقلب برنامه های تسلیحاتی خود را در این راستا پیش ببرد(david,2006:87,). رژیم هایی که سر کارند درگیر مشکلات مشروعیت و بی ثباتی داخلی هستند.که با این کار سعی می کنند که نظر مردم را از مسایل داخلی به مسئله خارجی جلب کنند که تقویت تسلیحات در یک کشور میتواند به تقویت احساسات ملیگرایانه منجر شود.
بسیاری از پژوهشگران استدلال می کنند که کشورها رفتار خود را بر اساس انتظارات بین المللی تغییر می دهند. تا از سوی دیگران طرد نشوند. زیرا این کشورها براین فکر هستند که هر دولتی که به توانایی تسلیحاتی دست پیدا کند به جایگاه منطقه ای و بین المللی مهمی دست خواهد یافت.
۲-۲-منازعات مرزی سرزمینی(ادعای امارات نسبت به جزایر ایران! )
مهمترین اختلاف مرزی ایران با کشورهای جنوبی حوزه خلیج فارس به ادعاهای سرزمینی امارات متحده عربی نسبت به جزایر ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی میباشد. جزایر به لحاظ تاریخی بخشی از قلمرو ایران محسوب میشوند اما در سده نوزدهم و اوایل قرن ۲۰ بریتانیا تعدادی از جزایر ایران در خلیج فارس را مستقیماً و یا از طریق حکومت امارات تحت اشغال درآورد(مجتهد زاده،۱۳۷۵: ۴۳). مسئله جزایر اشغال شده توسط انگلیس که از سال ۱۸۹۱ تا دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ یعنی تا زمان خروج نظامیان انگلیس ادامه داشت. این دوران همزمان با استقلال کشورهای جنوبی خلیج فارس بود. در این زمان ایران حل مسئله بحرین و شناسایی شیعهنشینهای حاشیه جنوبی را منوط به حل مسأله جزایر سه گانه قرار داد و بالاخره در نوامبر ۱۹۷۱ پس از مذاکرات ایران با انگلیسی نیروی نظامی ایران وارد جزایر سه گانه شد(اسدی، ۱۳۸۱: ۱۹۱).
این امر موجب اتخاذ سیاستهای ضد ایرانی شد که پس از انقلاب بر روابط طرفین تأثیرگذار بوده است. لازم است به این نکته اشاره شود که دلایل متعددی برای اثبات حاکمیت ایران به این جزایر وجود دارد که از مهمترین آنها نقشه هایی است که توسط خود بریتانیا تهیه شده که در آن جزایر جز قلمرو ایران نشان داده شده است.
در این اختلاف سه عامل نیرومند قابل تشخیص است ۱- علاقه به پروراندن هویت ملی و ابراز آن در منطقه از سوی امارات ۲- سوء تفاهم مداوم و فزاینده میان دو طرف که ناشی از تلاش برای ایجاد نهادی عربی در برابر گسترش نفوذ ایران در منطقه خلیج فارس است ۳- عاملی که از واقعیتهای منطقهای است ناشی از میل به ایجاد کنترل استراتژیک و یا ناشی از رعایت مصلحت های قدرتهای فرامنطقهای حاصل میشود. همانند ایجاد تنش و یا تشدید کشمکش سرزمینی برای توجیه حضور نظامی خارجی در منطقه (مجتهد زاده۱۳۷۶: ۶۳).
جمهوری اسلامی ایران خواهان برطرف شدن سوء تفاهم از طریق گفتگوی مستقیم و دو جانبه در چارچوب یادداشت تفاهم ۱۳۵۰ مبنی بر حاکمیت ایران به این جزایر میداند و ادعای امارات نسبت به جزایر واهی است، در حالیکه امارات نیز معتقد است که هر گونه گفتگو میبایست راه حلی را براساس بازگرداندن این جزایر به حاکمیت امارات پیدا کند.
از عوامل داخلی تأثیرگذار در این جهتگیری شورا میتوان به نقش دشمن تراشی در ایجاد یکپارچگی ملی و حفظ آن دانست، زیرا که وجود یک دشمن خارجی مشترک در جهت حفظ یکپارچگی فدراسیون همواره مدنظر آنها بوده است. با ایجاد بحران جزایر سه گانه ایجاد دشمن خارجی مشترک به عنوان عامل وحدت فدراسیون و عامل دولت ـ ملت سازی پیدا شده است. در امارات مسئله جزایر به عنوان نمادی از چالش ارضی برای عمر یک ملیت است. (Mojtahed-zadeh, 2006,42).
کشورهای فرامنطقهای تأثیرگذار در مسئله جزایر میتوان به انگلیس و آمریکا اشاره کرد که با دامن زدن به این اختلاف حضور خود را در منطقه تثبیت میکنند.
آمریکا به دلیل مخالفت با ایران موضع مناسبی در رابطه جزایر نگرفته است. آن ها به طور تلویحی از امارات حمایت میکنند. دولتهای منطقه نیز مثل عربستان و شورای همکاری به حمایت از این ادعاها میپردازد. شورای همکاری همواره یکی از حامیان اصلی آن کشور و بانی گسترش و بینالمللی کردن بحران جزایر بوده است ازاوت ۱۹۹۲ که بحران جزایر شروع شد تاکنون شورای همکاری در اجلاس خود از ادعای امارات حمایت کرده است. حتی این کشورها در گردهماییهای خود و از جمله در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل و یا کنفرانس غیر متعهدها حمایت خود را اعلام کردهاند(جعفری ولدانی،۱۳۷۶: ۵۶۱).
جزایر تنب و ابوموسی به علت واقع شدن در نزدیکی تنگه هرمز اهمیت استراتژیک دارند. تمام صادرات نفت ایران و ۸۰ درصد تجارت خارجی کشورمان از طریق خلیج فارس و تنگه هرمز انجام میشود لذا تنب و ابوموسی از جهت کشتیرانی بینالمللی، حمایت از صادرات نفتی ایران و تجارت خارجی اهمیت حیاتی دارد.
بنابراین تا زمانی که امارات از ادعای خود دست بر ندارد این اختلافات به عنوان یک عامل چالش بین ایران و کشورهای جنوبی خلیج فارس خواهد بود، البته این محقق نمیشود مگر اینکه کشورهای منطقهای و فرامنطقهای از حمایت خود از امارات دست بردارند. (ضرغامی،۱۳۹۰: ۴۰)
۲-۳-مکمل نبودن اقتصاد منطقه:
اقتصادهای مکمل در مقابل اقتصادهای رقیب قرار میگیرد. منطقهای از لحاظ اقتصادی مکمل دانسته میشود، که تولید انبوه و تنوع کالا در آن منطقه به حدی باشد که کشورهای واقع در آن پیش از آنکه در جهت تأمین نیازهای خود به خارج از منطقه توجه داشته باشند بتوانند بخشی مهمی از نیازهای یکدیگر را به صورت متقابل در داخل منطقه مرتفع سازند(قاسمی، ۱۳۸۵: ۲۱۰).
بنابراین منطقهای که دارای ساخت اقتصادی مکمل باشد، فرصت و امکان برقراری ارتباطات تجاری گستردهتر، تأمین بخش مهمی از نیازهای کشورهای منطقه و همچنین وابستگی اقتصادی کمتر به خارج از منطقه سبب نزدیکی و پیوند کشورها به لحاظ اقتصادی میشود.


