علوم اجتماعی – جامعه شناسی
علوم ارتباطات
عمران
مدیریت آموزشی و برنامه ریزی درسی
معماری و شهرسازی
مهندسی برق
مهندسی شیمی
مهندسی صنایع
مهندسی کامپیوتر
پایان نامه درباره فرزندخواندگی:-فرزندخواندگی در فرانسه
درخصوص مفهوم لقیط باید توجه داشت لقیط صرفاً به معنای طفل گمشده نیست بلکه طفل گمشده ای است که سرپرست ندارد. (کل صبی ضائع لا کافل له) (محقق حلی ۱۳۷۷، 283 :3)بنا بر نظر شهیدثانی، گمشده معلوم النسب حکم لقیط را ندارد و باید او را به پدرش تحویل داد(شهیدثانی بی تا، 461:12). البته سرپرستی چنین طفلی هم تا پیدا شدن پدر و مادرش واجب است ولی لقیط محسوب نمیشود. صاحب جواهر عقیده دارد طفل معلوم النسب هم میتواند لقیط محسوب شود، چرا که طفل رها شده برای پیداکننده اش مجهول النسب است. البته با وجود پدر، جدّ پدری یا مادر یا غیر آنها از کسانی که حضانت بر آنها واجب است، عنوان لقیط بر چنین طفلی صدق نمیکندبا این تعریف مشخص میشود، سه شرط برای لقیط لازم است: ۱-گم شده باشد؛ ۲- نتواند مستقلاً زندگی کند؛ ۳ -بدون سرپرست باشد.بنابراین در فقه اسلامیاحکام لقیط فقط شامل اطفالی میشود که به تنهایی قادر به زندگی مستقل نیستند، البته شاید بتوان با توجه به شرایط اجتماعی امروز این حکم را تا نوجوانانی که به سن رشد نرسیده اند و بدون سرپرست هستند تعمیم داد، چرا که اگرچه این افراد بالغ هستند ولی عملاً نمیتوانند مستقل زندگی کنند.در کتب فقهی برای ملتقط یا،به عبارت دیگر، سرپرست شروطی تعیین شده است، از جمله: بلوغ، عقل، آزاد بودن، مسلمان بودن. در مورد شرط بودن رشد و عدالت نظرات اختلافی است ولی اگر فسق او اثبات شد حاکم طفل را از او گرفته و به دیگری میسپارد. این شروط خود بیانگر کارکرد سرپرستی و حمایتی احکام لقیط در اسلام است، چرا که اگر لقیط گمشده بود و ملتقط یابنده، گذاشتن شرط برای یابنده معنایی نداشت، مگر آنکه منظور از ملتقط سرپرست باشد که وضع چنین شروطی برای حمایت از طفل مطلوب است (محلاتی 1386، 12).
2-3- بررسی تطبیقی قانون فرزندخواندگی در فرانسه، آلمان ،انگلیس و ایران
2-3-1 فرزندخواندگی در فرانسه
در فرانسه بعد از وقوع انقلاب کبیر، مقرراتی در زمینه فرزندخواندگی به وسیله مجمع قانونگذاری آن کشور در تاریخ ۱۸ ژانویه ۱۷۹۲ پیش بینی گردید، ولی در سال ۱۸۰۴ «تدوین کنندگان مجموعه قانون مدنی »در پذیرش فرزندخواندگی دچار تردید شدند. شرایط سخت و سنگین جامعه فرانسه سبب شد که فرزندخواندگی نتواند موقعیت و رشد مناسبی پیدا کند، ولی بعد از جنگ بین الملل اول(۱۹۱۸ -۱۹۱۴ ) که مشکلات عدیده اجتماعی پیش آمد، به منظور حمایت و سرپرستی کودکان قربانی حادثه جنگ، در مقررات و شرایط فرزندخواندگی تحولاتی پیش آمد و از شدت شرایط و مشکلات سابق آن کاسته شد. لذا در19 ژوئن ۱۹۲۳ آثارحقوقی بیشتری برای فرزندخواندگی درنظرگرفته شد و تسهیلاتی در زمینه فرزندخواندگی فراهم گردید. همین امر باعث شد که فرزندخواندگی گسترش و افزایش قابل توجهی پیدا کند. درحقوق فرانسه این نهاد در صد ساله اخیرتحولات گستردهای داشته است. فرزندخواندگی اگر چه از سال 1804 وارد قانون مدنی فرانسه شد، ولی تا مدتها یعنی اصلاحات 1923، کارکردی نداشت. پس از جنگ
جهانی دوم به دلیل نیاز جامعه فرانسه و آواره شدن میلیونها کودک، فرزندخواندگی کارکرد “حمایت از اطفال یتیم ” را بر عهده داشت و با آسان شدن شرایط فرزندخواندگی و با افزایش آثار آن تا جایی پیش رفت که فرزندخوانده در حکم فرزند مشروع شد و نوعی نسب مصنوعی ایجاد کرد.
با تجدیدنظر در مقررات و شرایط فرزندخواندگی، آثار حقوقی بیشتری برآن مترتب گردید که این نهاد را وسیلهای برای بدست آوردن فرزند برای خانوادههای بدون اولاد، حتی افراد مجرد، قرار داد.
جلوگیری از حاملگی، کاهش میزان زاد و ولد و سقط جنین، سبب شد تعداد اطفال رها شده کاهش یابد و فرزندخواندگی بینالمللی و تجارت اطفال در جهت ارضاء غریزه پدر و مادری در کنار روشهای تلقیح مصنوعی، به کمک خانوادههای فرانسوی بیاید؛ بهگونهای که در حال حاضرفرزندخواندگی به دوصورت کامل و ساده وجود دارد.حقوقدانان فرانسوی فرزندخواندگی کامل را به عنوان فرزند قانونی چنین توصیف میکنند: فرزندخواندگی کامل جدایی کامل کودک از خانواده اصلیاش (غیر از نسب و همسر) و پیوستن به خانواده دیگری است. به علاوه فرزندخواندگی کامل تمام روابط فرزندخوانده را از اولیاء اصلیاش به اولیاء فرزندخواندگی منتقل میکند (غیر از رابطه بیولوژیکی و نسب).
فرزندخواندگی ساده چنین تعریف شده است: رابطهای که به توافق و اراده فرزندخوانده و اولیاء فرزندخواندگی و در صورت صغیر بودن فرزندخوانده به توافق امین یا قیم وی با اولیاء فرزندخواندگی رسیده باشد (امامی 1379، 2).