در مرحله فرا تقنینی (قانون اساسی) این خسارت قابل مطالبه دانسته شده اما همواره در مرحله تقنینی و فرو تقنینی آن با مشکل رو برو بودهایم. علی رغم تصریح قانون اساسی به قابل مطالبه بودن زیان معنوی در صورت منصوص نبودن آن نیز قاضی فارغ از رسیدگی نبوده و چون یکی از منابع حقوق ما بر اساس اصل 167 قانون اساسی فقه و فتاوی معتبر است وی ملزم به رسیدگی و استخراج حکم هر دعوا در این خصوص میباشد.
در عین حال چگونه ممکن است اسلامی که منادی عدالت است خسارتهای معنوی وارد بر روح و روان و شخصیت و حیثیت انسان را به فراموشی سپرده و در این خصوص چاره ای نیندیشیده باشد؟
در این میان برخی قضات شجاع و عدالت گستر به داد سیاست تقنینی رسیده و از حیث قضایی به جبران خسارت معنوی بالاخص تقویم آن به مال آرایی صادر نمودهاند که در خور تحسین است.
در حقوق بسیاری از کشورها نیز روش جبران خسارت معنوی به پول مورد پذیرش قرار گرفته است.
از جمله ثمرات نظری موضوع این است که در خصوص جبران خسارت معنوی نظریاتی که من حیث مجموع با تمام نظرات قابل جمع باشد به دست آمده قدر متیقنی از آن کسب شود. و از جمله ثمرات عملی موضوع این است که دادگاهها و مراجعین از رویه های قضایی متهافت نجات پیدا کرده و رویه قضایی واحدی برای خسارت معنوی با توجه به نتایج پژوهشهایی از این دست اتخاذ گردد.
آنچه از این تحقیق به دست میآید این است که: لزوم جبران خسارت معنوی به طریق ممکن عقلایی از احکام عقلی عملی است. چنانچه این حکم عقل عملی به کبرای کلی «هر چیزی که عقل حکم کند شرع نیز بدان حکم مینماید» ضمیمه شود نتیجهای شرعی مبنی بر لزوم جبران خسارت معنوی به روش مالی یا غیر مالی بدست میآید
سوالات تحقیق
آیا خسارات معنوی قابل جبران هستند یا خیر و در صورت قابل جبران بودن به چه ترتیبی باید آن
را جبران نمود؟
اصولاً چگونه میتوان سرمایههای معنوی از بین رفته را با معیارهای مادی مورد ارزشیابی قرار داد؟
شیوهها و ملاکهای جبران مادی خسارت معنوی چیست؟
آیا در نظام حقوقی اسلام روشهایی برای جبران خسارت معنوی پیش بینی شده است؟
روش پژوهش
دراین نوشتار سعی شده است با تتبع در منابع فقهی و حقوقی ایران با بکارگیری روش تحقیق کتابخانهای (اسنادی) به صورت توصیفی – تحلیلی گردآوری منابع و بررسی آنها صورت پذیرفته استنتاج انجام گیرد
فرضیات تحقیق:
1- همانگونه که ضررهای مادی صرف باید با وسایل مادی از جمله پول جبران گردند، ضررهای صرف معنوی نیز در درجهی اول، باید با وسایل صرف معنوی مثل اعاده حیثیت و عذرخواهی در مجامع یا جرائد جبران گردند.
2- اگر خسارت معنوی با توسل به روشهای غیر مادی قابل جبران نباشد ضمن اقدامات غیر مادی (مثل اعاده حیثیت و…) اقدامات جبران کنندهی مادی نیز باید به عمل آید.
3- شناسایی حقوق و سرمایههای معنوی و حمایت از آن ریشه در مفاهیم اخلاقی و قواعد حقوق اسلامی دارد.
4- حقوق کشورهای دیگر، جبران مالی خسارت معنوی را مورد پذیرش قرار دادهاند.
5- در قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 جبران خسارت معنوی به شیوه مادی مطرح شده اما سازو کار تقویم آن نامشخص و ابتر است…
6-ایجاد رویه قضایی واحد در جبران خسارت معنوی به شیوه مادی ضرورت داشته و دارد.
اهداف پژوهش
اهداف این تحقیق
1-بررسی و تبیین خسارت معنوی و جبران مادی آن
2- ارائه بحث تحلیلی و عمیق از خسارت معنوی و تبیین نقاط مبهم و خطاهای قانونی در حقوق ایران و بررسی این موضوع به خصوص با نگاه نو به مسائل فقهی و یافتن راه حل مناسب و ارائه در موارد ابهام و اجمال بوده است.
سابقه و ضرورت تحقیق:بحثهای جزئی و پراکنده در کتب اساتید محترم حقوق و فقهاء محترم، تصریحاً و یا تلویحاً در خصوص خسارتهای معنوی ناشی از جرم و ناشی از افعال زیان باربعمل آمده است و سوابقی در خصوص این تحقیق موجود است اما ضعیف میباشد.لیکن با توجه به اهمیت موضوع، , و تصویب ماده 14 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 ضرورت دارد که تحقیقات و مطالعات جامعتر و دقیقتری پیرامون این موضوع به عمل آید.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده 1
مقدمه………………………………… 2
فصل اول: کلیات
1-1- معانی و ملاکها و ریشههای تاریخی مفهوم خسارت معنوی 5
1-1-1- معنی لغوی خسارت. 5
1-1-2- معنی اصطلاحی خسارت. 6
1-1-3- تعریف خسارت معنوی. 8
1-1-4- انواع خسارت. 11
1-1-5 انواع خسارت معنوی. 16
1-1-6- پیشینه تاریخی مفهوم خسارت معنوی در اسلام و قوانین کهن 17
1-1-7- پیشینهی تاریخی خسارت معنوی در حقوق ایران. 18
1-1-8- نگاهی تاریخی به خسارت معنوی در فرانسه. 19
1-1-9-تعاریف خسارت معنوی در حقوق انگلستان. 19
1-2- مبانی مسئولیت ناشی از ایراد خسارت معنوی. 24
1-2-1- نظریهی تقصیر و مفهوم آن. 25
1-2-2- ایرادها به نظریه تقصیر. 27
1-2-3- نظریه خطر. 28
1-2-4- ایرادهای نظریه خطر. 29
1-2-5- نظریهی تضمین حق. 29
1-2-6- نظریههای مختلط. 30
1-2-7- مبانی مسئولیت مدنی ناشی از ایراد خسارت معنوی در حقوق موضوعهی ایران. 30
1-2-8- فقه و حقوق اسلامی و نظریه تقصیر و نظریه خطر. 31
1-3- ارکان مسئولیت ناشی از ایراد خسارت معنوی و شرایط مطالبهی آن 31
1-3-1- وجود ضرر. 32
1-3-2- ارتکاب فعل زیانبار نامشروع. 34
1-3-3- رابطه سببیت بین فعل زیانبار نامشروع و خسارت موجود 37
1-4- عوامل موجهه مسئولیت. 39
1-4-1- اضطرار. 40
1-4-2- اجرای حکم قانون یا مقام صلاحیت دار. 41
1-4-3- اجبار. 44
1-5- لزوم جبران خسارت معنوی. 45
1-5-1- دلایل لزوم یا جواز مطالبه خسارت معنوی. 45
1-5-2- شرایط ضرر قابل جبران در خسارت معنوی. 48
فصل دوم: جبران خسارت معنوی از طریق مالی،مصادیق و انواع خسارت معنوی
2-1- جبران خسارت معنوی. 55
2-1-1جبران مادی. 55
2-1-2- جبران مادی خسارت معنوی پس از قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392………………………….. 58
2-1-3- مصادیق جبران خسارت معنوی به روش مالی. 61
2-1-4- چگونگی تقویم خسارات معنوی به مادی. 64
2-1-4-1- جبران مادی خسارت معنوی در رویه قضایی. 69
2-1-5- اهمیت رویه قضایی. 70
2-1-6- جبران از بین رفتن حیثیت، آبرو و اعتبار در آراء محاکم از طریق پرداخت مبلغی پول. 70
2-1-7- تقویم ضرر و زیان معنوی به مادی در اسناد تجاری. 78
2-1-8- جبران غیر مادی خسارت معنوی. 79
2-2- مصادیق جبران غیر مادی خسارت معنوی……. 81
2-2-1- جبران غیر مادی خسارت معنوی در رویه قضایی. 81
2-2- 2- برخی مصادیق خسارت معنوی در قوانین. 82
2-2-2-1- خسارت معنوی در قانون آیین دادرسی کیفری. 82
2-2-2-2- مصادیق خسارت معنوی در قانون آیین دادرسی مدنی. 84
2-2-2-3 بازداشت قانونی و غیر قانونی و ورود خسارت معنوی به متهم بیگناه. 85
2-3- مسئولیت مدنی دولت و خسارت معنوی. 88
2-4- مسئولیت ناشی از ایراد خسارت معنوی در قانون مجازات اسلامی (با توجه به دکترین حقوقی قانون جزای مصوب (6/3/1375).. 92
2-5- خسارت معنوی مازاد بر مطالبه دیه. 99
2-6- تبیین خسارت معنوی در قوانین مطبوعات. 101
2-6-1- توهین به اشخاص و افترا به وسیلهی مطبوعات. 103
فصل سوم: روشهای جبران خسارت معنوی
3-1- جبران مادی و غیر مادی. 107
3-2- روشهای جبران انواع خسارت معنوی 107
3-2-1- نگاه کلی به روشهای جبران خسارت معنوی. 108
3-2-2- انواع کلی جبران خسارت معنوی. 109
3-2-3- پرداخت غرامت یا جبران خسارت از راه دادن معادل. 110
3-2-4- رویه قضایی در خصوص پرداخت غرامت و خسارت معنوی. 111
3-2-5- دیدگاههای موافق جبران زیانهای معنوی از طریق مالی (پرداخت وجه). 114
3-2-6- اعاده وضعیت سابق یا روش عینی. 116
3-2-7- پرداخت غرامت کیفری و تنبیهی. 116
3-2-8- نقد و بررسی خسارت معنوی در رابطه با پرونده هموفیلیها 117
3-3- ارزیابی و تعیین میزان انواع خسارت معنوی. 123
3-3-1- ارزیابی خسارت معنوی و تفاوت تألم پذیری افراد. 125
3-3-2- روش تعیین مبلغ جبران خسارت معنوی. 126
3-3-3- زمان ارزیابی خسارت معنوی. 128
3-3-4- خسارت معنوی در فرض تعدّد اسباب. 129
3-3-5- تقویم خسارت معنوی ناشی از آسییبهای جسمی 131
3-4- اسباب کاهش یا رفع مسئولیت مدنی در خسارت معنوی. 133
3-4-1- اسباب معافیت خسارت معنوی. 133
3-4-2- قوه قاهره یا حوادث پیشبینی نشده. 135
3-4-3- تقصیر زیان دیده. 136
3-4-4- رضایت زیان دیده. 137
نتیجه گیری……………………… 139
پیشنهادات. 143
فهرست منابع. 145
1- فارسی. 145
2- کتب عربی. 150
مقالات فارسی. 153
سایت اینترنتی. 153
چکیده
خسارتها به انواع گوناگونی ظاهر میشوند که صرفاً مادی نیستند، هر چند بیشتر خسارتهای ایجاد شده مادی است. با این وجود خسارتهای معنوی، در حقوق داخلی بیشتر کشورها به رسمیت شناخته شده و تعیین و جبران آن از اهمیت خاصی برخوردار است. اهمیت این موضوع از آن جا ناشی میشود که چنین ضررهایی آیا الزاماً قابل جبران هستند و چه معیار دقیقی جهت تعیین میزان خسارت معنوی وارده وجود دارد در حالی که در بسیاری موارد وجود آنها محسوس نبوده و اندازهگیری خسارت معنوی مشکل است اما مشکلتر از آن، این که جبران چنین خسارتهای غیرمحسوسی با پرداخت وجه (مادی) به صورت دقیق محاسبه، اعاده و جبران نمیگردد هر چند که پرداخت مادی از رایجترین نوع جبران خسارت بشمار میرود. بحث از خسارات معنوی و مصادیق مختلف آن و روش محاسبه و جبران زیانهای معنوی و در نهایت رویه محاکم قضائی در مقام رسیدگی به دعاوی راجع به این گونه خسارات از موضوعات مبتنابه و در عین حال نسبتاً پیچیده علم حقوق است. علیرغم وجود زمینههای مناسب در متون قانونی همچون اصل 171 قانون اساسی، موادی از قانون مدنی، مسئولیت مدنی، مجازات و قواعد فقهی مانند لاضرر به صورت صریح یا ضمنی جبران خسارت معنوی را پذیرفتهاند با این حال اکثریت قریب به اتفاق محاکم از صدور حکم در مورد دعاوی خسارات معنوی خودداری مینمایند در صورتی که متون قانونی فعلی به اندازه کافی روشن میباشد و موجبات احقاق حقوق بسیاری از خسارت دیدگان که در قلمرو حقوق معنوی زیانهای جبرانناپذیری تحمل کردهاند کاملاً فراهم است. با این همه قابل جبران بودن خسارت معنوی هرگز مورد تردید نبوده و امری مسلّم و حتمی است که در این رابطه اقدام و تعیین صریح شیوههای جبران خسارت معنوی از سوی قانونگذار و محاکم و رویه قضایی به جهت عملیتر شدن این مبحث نیاز به توجه بیشتری دارند.
کلمات کلیدی:
خسارت، خسارت معنوی، مسئولیت مدنی، ارزیابی خسارت معنوی، جبران مادی خسارت معنوی، روشهای جبران خسارت، رویه قضایی خسارت معنوی.
مهعلیرغم اهمیت و ارزش والای حقوق معنوی برای انسان و حتی با ارزشتر بودن آن از حقوق مادی همواره این سئوال مطرح بوده که در صورت مورد تعرّض قرار گرفتن آن، آیا زیاندیده غیر از درخواست اعادهی حیثیت، میتواند پولی دریافت دارد؟ و نحوه ارزیایی خسارت معنوی وارده و همچنین شیوههای پرداخت چگونه خواهد بود؟ و آیا اساساً جیران مادی خسارت معنوی قابلیت اجرایی و الزامی دارد یا تنها مبحثی تئوریک است؟ دلایل بیتوجهی محاکم قضایی و رویه قضایی محجور در این وادی چیست؟ در پژوهش پیش روی و در فصل اول به مباحث و مبانی تئوریک خسارت معنوی پرداخته شده است. مواردی همچون معانی و ملاکها و ریشههای تاریخی مفهوم خسارت معنوی، انواع تقسیمات خسارت و معیار آنها، عناصر و ارکان ضرر و پیشینهی تاریخی خسارت معنوی در حقوق ایران که با توجه به موارد این فصل کلیاتی از معنی و مفهوم خسارت به طور عام و مبنایی برای ادامه مبحث خسارت معنوی را فراهم مینماید. با این حال دو واژهی خسارت و معنویت از مفاهیم بدیهی و عمومی هستند، مع الوصف حقوقدانان تلاش کردهاند تا آن را در قالب تعریف منطقی ارائه کنند ولی بسیاری از تعاریف ارائه شده فاقد شرایط تعریف منطقی است که از مهمترین اشکالات این تعریفهای ارائه شده میتوان از عدم جامعیت نسبت به تمامی موارد خسارت معنوی یا عدم مانعیت نسبت به موارد غیر یا دور یا توقف شیء بر نفس نام برد. در فصل دوم تحقیق حاضر به بررسی مصادیق خسارت معنوی در قوانین ایران پرداختهایم، موادی از قوانین که به طور صریح یا ضمنی نشانهای از خسارت معنوی یا جبران آن را در خود داشتهاند که مهمترین آن در اصل 171 قانون اساسی و موادی از قانون مسئولیت مدنی گنجانده شده است. با این همه هر نوع خسارت مالی یا معنوی باید به نحو مناسب جبران شود و یکی از علل بروز چنین خساراتی، تصمیم نابجا و مبتنی بر تقصیر یا اشتباه قاضی است. در اصل 171 به عنوان بارزترین مصداق خسارت معنوی آمده است: «هر گاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاص، ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد، در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است، و در غیر این صورت، خسارت بوسیله دولت جبران میشود و در هر حال از متهم اعاده حیثیت میگردد». از مهمترین آثار این اصل در حقوق عمومی تأسیس قاعده و اصل مسئولیت دولت در برابر اعمال قوه قضائیه است. که این قاعده بر نظریه مصونیت قوه قضائیه نسبت به اعمال حاکمیت دولت در قلمرو قضات خط بطلان کشیده است. در فصل دوم همینطور اشارهای شده است به مبحث خسارت معنوی و اصول کلی قانونی و مبانی و ارکان خسارت که به بحث و بررسی پیرامون آنها پرداختهایم. در فصل سوم نیز به روشهای جبران خسارت معنوی اشاره شده مواردی از قبیل ادله مخالفان جبران خسارت معنوی و نقد آنها، دلایل لزوم یا جواز مطالبه خسارت معنوی، و مواردی چون روشهای جبران انواع خسارت معنوی و انواع جبران آنها به طور مثال اعاده وضعیت سابق یا روش عینی، پرداخت غرامت یا جبران خسارت از راه دادن معادل، رویه قضایی در خصوص پرداخت غرامت و خسارت معنوی،دیدگاه جبران زیانهای معنوی از طریق معنوی، دیدگاههای موافق جبران زیانهای معنوی از طریق مالی، و همینطور نقد و بررسی خسارت معنوی در رابطه با پرونده هموفیلیها که به نوبه خود از جنجالیترین پروندههای حقوقی در رابطه با خسارت معنوی به شمار میرود از موارد مذکور در این فصل میباشند که با توجه به نگاه قانونگذار ایرانی در اصل 171 قانون اساسی، موادی از قانون مدنی، مسئولیت مدنی، قانون حمایت مؤلفان و مصنفان و هنرمندان، مجازات اسلامی و مطبوعات اشاره به این دارد که جبران خسارت معنوی را پذیرفته است و دکترین حقوقی نیز تمایل به همین واقعیت دارند هر چند که رویهی قضایی همچنان بر عدم پذیرش دعاوی جبران مالی خسارت معنوی مبتنی است. در خاتمه نیز نتایجی در جهت تأیید جبران خسارت معنوی و پذیرش آن به عنوان یک حق قانونی شناخته شده و قابل جبران و پیشنهاداتی در اینباره تحقیق حاضر را به پایان میرسانیم.
برای روشن شدن مفهوم خسارت معنوی ضروری است ابتدا تعریف خسارت معنوی و نظریههای حقوقدانان در این زمینه مورد تحقیق و ارزشیابی قرار گرفته و سپس در فصل نخست این بخش پس از تعریف خسارت و بیان انواع آن، مفهوم خسارت معنوی و انواع آن و پیشینهی تاریخی آن در اسلام و در قوانین کهن و همچنین اشارهای به برخی نظامهای حقوقی مطرح جهان همچون مورد بررسی قرار گرفته و در پایان ضمن ارایه تعریف مورد نظر و ارکان خسارت و شرایط مطالبهی آن و مبانی نظری مسئولیت ناشی از ایراد خسارت معنوی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. و در ادامه پژوهش پس از بررسی خسارت معنوی در فقه و حقوق اسلامی به موضع قوانین ایران در امور حقوقی و کیفری به تفحص و جستجو خواهیم پرداخت تا مسئولیتهای ناشی از ایراد خسارت معنوی را شناسایی و در ادامه مبحث راهکارهای قانونی و حقوقی نحوه جبران خسارات معنوی را ارائه نماییم.
1-1- معانی و ملاکها و ریشههای تاریخی مفهوم خسارت معنوی
برای ارائه تعریف مناسب از خسارت معنوی لازم است معنای لغوی خسارت روشن شده و سپس انواع خسارت و ملاک تقسیمبندی آن معلوم شود. و طرح یک مسئله علمی و ارائه پاسخ مناسب آن منوط به دریافت مبادی تصوری و تصدیقی آن مسئله است. لذا مسئله جبران مالی خسارت معنوی امری است که مهمترین مبدأ تصوری آن مفهوم خسارت است، بنابراین بحث از معنای لغوی و اصطلاحی خسارت، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. و اصل جبران خسارت معنوی منشاء و فطری انسانی دارد که موضع ادیان الهی با توجه به مقتضیات زمانی خود تنها معرّف دگرگونی شکل آن است که در این مبحث تطور تاریخی آن نیز به نحو مختصر ارائه میشود.
1-1-1- معنی لغوی خسارت
کلمهی خسارت لغتی از زبان عربی است که درزبان فارسی نیز استعمال میگردد و در فرهنگهای لغت مختلف برای این کلمه معانی مشابه و احیاناً مختلفی ذکر گردیده است:
چنانکه کلمه خسارت در «المعجم الوسیط» به معنی «زیان کردن در تجارت» معنی نمودهاند و مؤلف المنجد ضرر را به معنای ضد نفع، شدت ضیق، سوء حال و نقص شیء دانسته است. (معلوف،1973 ص447). راغب اصفهانی با عنایت به استعمال این لغت در قرآن کریم، ضُرّ (وزن فُعْل) را به معنای بد حالی دانسته و هم او می گوید که ضُرّ اعم از آنچه در نفس باشد مانند فقدان علم، عفت یا در بدن مانند نقص عضو یا در حال مانند کمی مال و جاه و ضَرّ (وزن فَعل) پیوسته مقابل نفع بکار رفته است. (راغب الاصفهانی،1404 ص293) کلمهی خسارت به فتح خاوراء در زبان فارسی مترادف واژههای زیان و ضرر است (معین،1375 ص1419) و به معنای 1- ضرر کردن، زیان بردن 2- زیانکاری، زیانمندی 3- زیان، ضرر است. ازاین رو در معنای زیان گفته شده است زیان به معنی 1- ضرر مادی یا معنوی، خسارت مقابل سود و نفع 2- آسیب و صدمه 3- نقصان، زیان بردن و ضرر رسانیدن است در معنای کلمه ضرر لغت شناسان نوشتهاند، ضرر عبارتست از 1- زیان وارد آوردن 2- گزند رسانیدن 3- زیان، خسارت، مقابل نفع 4- گزند و آسیب دکتر جعفر لنگرودی در کتاب ترمینولوژی حقوق درباره معنی خسارت آورده است «خسارت مدنی – فقه» دو معنا دارد.
الف) مالی که باید از طرف کسی که باعث ایراد ضرر مالی به دیگری شده به متضرر داده شود.
ب) زیان وارد شده را هم خسارت گویند. (لنگرودی،1376 ص260)
اگر چه کلمه خسارت از مفاهیم بدیهی و روشن است، تأمّل در آثار لغت شناسان ما را در دریافت موارد استعمال آن رهنمون میشود. با دقت در موارد استعمال خسارت و کلمات مترادف آن در زبان فارسی نتیجه میگیریم که این کلمه در زبان فارسی به معنای مصدر، اعم از لازم و متعدی، و اسم مصدر بکار گرفته است. ومعادل فرانسوی واژهی خسارت کلمهی، (دومای)[1] (پریجودوس)[2]” است.
1-1-2- معنی اصطلاحی خسارت
خسارت تعریف قانونی ندارد (لنگرودی،1376ص 21) بعضی از حقوقدانان داخلی واژهی خسارت و ضرر را مترادف تلقی کرده و یکی را به جای دیگری استعمال نمودهاند ولی باید توجه داشت که واژهی خسارت اعم از کلمهی ضرر است چون کلمهی خسارت علاوه بر معنای زیان که به دیگری وارد میشود بر تاوان و غرامتی که به زیاندیده داده میشود نیز دلالت میکند. برخی از حقوقدانان در تعریف ضرر مینویسند: «در هر جا که نقصی در اموال ایجاد شود یا منفعت مسلمی فوت گردد یا به سلامت و حیثیت و عواطف شخصی لطمهای وارد شود میگویند ضرر به بار آمده است.» (کاتوزیان، 1370، ص70) برخی نیز در بیان ضررنوشتهاند:«ضرر ممکن است به واسطهی از بین رفتن مالی باشد یا به واسطهی فوت شدن منفعتی که از انجام تعهد حاصل میشده است.» (سنهوری، 1954،ص697) این تعریف به تبعیت از ذیل ماده 728 قانون آیین دادرسی مدنی ارائه شده و از جامعیت برخوردار نیست. بدیهی است حقوق دانان باید با عنایت به قانون و عرف و دیگر منابع حقوق، تعریف خود را از یک مفهوم ارائه دهند. چه، اتکا به یکی بدون دیگری چه بسا او را از دستیابی به مفهومی که از جامعیت برخوردار باشد باز میدارد، باید اذعان کرد که مفهوم خسارت و ضرر از مفاهیم عامه است که ذاتاً روشن و بدیهی است و ورود حقوقدانان در تعریف آن، بیشتر ناظر به دستیابی تنوع و تکثر موارد و مصادیق آن است. در قانون مدنی ایران هنگامی که از خسارت ناشی از عدم ایفاء تعهد یا جبران خسارت سخن به میان میآید، منظورشان زیان وارد شده و هنگامی که از تأدیه خسارت بحث میکنند منظورشان جبران ضررهای وارد شده میباشد. (مواد 221، 227، 229، قانون مدنی) (امامی،1366ص 407) در مواد 9، 12، 13، 14 و 16 قانون آیین دادرسی کیفری عناوین «ضرر و زیان» با هم به کار رفته است. این نوع به کارگیری واژههای مترادف در نگارش قانون این ذهنیت را پدید میآورد که قانون گذار برای این دو واژه معنای متفاوتی قائل است چون بکارگیری واژههای مترادف در قانون واحد، مغایر با منطق نگارش قانون است. با تأمل در معنای این دو واژه در این مواد تفاوتی دیده نمیشود، بنابراین آن را باید بر تسامح در مقام نگارش قانون حمل کرد. برخی از حقوقدانان در این زمینه نوشتهاند: «در عرف قضایی کشور ما اصطلاح «ضرر و زیان» بدون اینکه هر یک از کلمات آن دارای آثار حقوقی ویژهای باشد متداول شده و در اغلب نوشتههای حقوقی و قضایی و حتی در متن بعضی از قوانین دیگر نیز با همین ترکیب به کار رفته و مصطلح شده است.» (آخوندی، 1368 ص272) قانونگذاردر اصل 171 از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و در بسیاری از مواد قوانین مختلف عادی برای ارائه مفهوم خسارت از واژهی ضرر استفاده کرده است. درآثارفقیهان متقدم تعریف مستقلی از خسارت ارائه نشده است ولی عنوان ضرر در موارد و مصادیق خسارت به کارگرفته شده است. درمتون فقهی متاخرین نیز مفهوم خسارت به وسیلهی واژهی ضرر بیان شده است. مرحوم موسی خوانساری در تقریرات درس فقیه و اصولی مبرز میرزای نائینی مینویسد: «ضرر عبارتست از فوت آنچه که انسان آن را داراست، اعم از اینکه نفس باشد یا عرض یا مال یا جوارح، بنابراین چنانچه مال کسی یا عضوی ا ز اعضای او به جهت اتلاف یا تلف ناقص شود یا شخص بمیرد یا به عرض او لطمه وارد شود در این صورت میگویند ضرر به او وارد آمده است، بلکه با عنایت به عرف «عدم نفع» در موردی که مقتضی آن تمام و کامل شده باشد ضرر به حساب میآید.» (نجفی خوانساری، 1418- 1421 ص 198) مرحوم شیخ محمدحسین حلی در تعریف ضرر آورده است: «ضرر مصدر (ضر) نقص در سال یا نفس یا آبرو است همانگونه که در کتب لغت بدان تصریح شده است.» (حلی، 1415، ص 201)
مؤلف در کتاب القواعد الفقهیه ضرر را به معنای از دست دادن هر یک از مواهب و نعمتهای زندگی اعم از جان، مال و حیثیت یا هر چیز دیگر که انسان خود از آن بهرهمند است، دانسته. (مکارم شیرازی، 1411ص 49) پس در فقه نیز همانند حقوق، سلب حیات فرد، از دست دادن سلامتی جسم، نقص در اموال، فوت، منفعت مسلم، از بین رفتن حیثیت و اعتبار شخص، لطمه به عواطف شخصی، خانوادگی، ملی و مذهبی فرد و از دست دادن هر گونه سرمایه و دارایی و حقی که شخص واجد آن بوده و از آن بهرهمند بوده است یا اقتضای بهرهمندی آن در نزد عرف وجود دارد، خسارت و ضرر به شمار میآید. در قرآن کریم خود کلمه «خسارت» استعمال نشده است ولی کلمات هم خانواده آن مانند «خسراً و «الخسران» و «خسروا» استفاده شده است. از دیگر معانی اصطلاحی خسارت همانطور که پیشتر اشاره شد میتوان به تلف و یا نقص مال اشاره کرد. فوت منفعت میباشد که فقها آن را عدم النفع مینامند. برخلاف حالت اول در حالت دوم دارایی زیاندیده بعد از وقوع عمل زیان آور مانند قبل از آن است. معهذا از اوضاع و احوال چنین بر میآید که حادثه زیان آور مانع افزایش دارایی زیاندیده شده است. خسارت و یا ضرر مادی را میتوان به صورت دیگری نیز معرفی نمود. مثلاً با توجه به اینکه دارایی شخص زیاندیده جمع جبری ارقام مثبت و ارقام منفی آن است، خسارت یا از تقلیل ارزش و یا از تلف یکی از ارقام مثبت و یا از افزایش ارقام منفی دارایی (یعنی دیون) نتیجه میشود. (کاتوزیان، ۱۳۷۴ ص۱۶۴-۱۶۳) در تعریف دیگر از واژه ضرر یا خسارت از آن به نفع منفی و نفع مثبت یاد شده است. نفع منفی همان«ازبین رفتن مال» میباشد و نفع مثبت «عدم النفع» است. مهمترین عناصر نفع منفی عبارتند از:
مخارج انعقاد معامله از قبیل حق التحریر و تعمیر و مخارج سند رسمی در دفتر اسناد رسمی. مخارجی که طرف معامله برای اجرای قرارداد و قبول انجام تعهد متقبل شده مانند هزینههای حمل، انبارداری، بیمه و… خسارت طرف معامله ناشی از اجرا یا تمهید مقدمات اجرا میباشد. مثلاً متعهد له در اجرای تعهد خود کالا را ارسال داشته و کالا به هنگام حمل آسیب دیده است. خسارت طرف معامله از اینکه به اعتماد وقوع معامله فرصت انجام معامله دیگری را از دست داده است. من حیث المجموع و با عنایت به تعاریف به عمل آمده به نظر میرسد «ضرر» یا «خسارت» واجد یک مفهوم عرفی است و کمتر واژه یا اصطلاحی را به میتوان پیدا نمود که در مقام توصیف واضحتر از آن باشد. لذا در تشخیص مصادیق نیز باید به عرف مراجعه کرد و دید که آیا عرف در خصوص آن مورد را ضرر میشمارد یا خیر. به طور مثال عرف جوامع پیشرفته امروزی دیگر هیچگونه تردیدی در خصوص ضرر دانستن حبس انسان صنعتگر یا کارگر یا تاجر به خود راه نمیدهد و جبران آن را لازمه اجرای قاعده لاضرر میداند. معهذا عرف در قضاوت خود به سیر عادی و طبیعی و متعارف امور بیاعتنا نمیماند و از ملاکهای نوعی در تشخیص مصادیق ضرر استفاده میکند.
1-1-3- تعریف خسارت معنوی
نخست به بررسی تعریفهای ارائه شده از طرف اندیشمندان نظام حقوقی و فقهی داخلی وسپس به بررسی موضوع خسارت در فرانسه و انگلیس خواهیم پرداخت و سپس تعریف قانونی آن را متذکر میشویم و در پایان تعریفی جامع و کامل از خسارت معنوی ارائه میدهیم. دو واژهی خسارت و معنویت از مفاهیم بدیهی و عمومی هستند، مع الوصف حقوق دانان تلاش کردهاند تا آن را در قالب تعریف منطقی ارائه کنند ولی بسیاری از تعاریف ارائه شده فاقد شرایط تعریف منطقی است که از مهمترین اشکالات این تعریفهای ارائه شده میتوان از عدم جامعیت نسبت به تمامی موارد خسارت معنوی یا عدم مانعیت نسبت به موارد غیریا دور یا توقف شیء بر نفس نام برد. با این وجود به نظر میرسد این امر تا حدودی طبیعی است، چرا که سنجش دقیق و تفسیر امور ذهنی و روحی و غیر مادی برای علما حقوقی و حتی هر علم دیگری به عنوان یک امر غیر ممکن و یا لا اقل دور از دسترس است، با این حال در رابطه با تعیین مصادیق و تفسیر خسارت معنوی علاوه بر ورود حوزه حقوق، نیاز مبرم حضورعلوم دیگری چون روانشناسی نیز امری غیر قابل انکار مینماید.
مؤلف ترمینولوژی حقوق درزمینهی تعریف خسارت معنوی مینویسد:«ضرری است که به عرض و شرف متضرر یا یکی از اقارب او وارد میشود، مثلاً بر اثر افشای راز مریض به حیثیت او لطمه وارد میشود. این خسارت طبق قانون مسئولیت مدنی مصوب 1339 قابل مطالبه است. ماده 9، آ – د-د- ک.» (لنگرودی، 1357ص416) دکتر ناصر کاتوزیان ضمن اذعان به دشوار بودن تمییز زیان معنوی از زیان مادی مینویسد: «برای اینکه مفهومی از آن را بدست داشته باشیم میتوان گفت صدمه به منافع عاطفی و غیر مالی است، مانند احساس درد جسمی و رنجهای روحی، از بین رفتن آبرو و حیثیت و آزادی» (کاتوزیان، 1376، ص 221) در این تعریف به برخی مصادیق بارز خسارت معنوی اشاره شده است ولی ملاک معینی ارائه نشده و تمییز زیان معنوی بر مبنای منافع عاطفی نیز نمیتواند توجیه مناسبی برای تفکیک میان خسارت روحی و مادی (عینی) باشد، بدین مفهوم که در عواطف و امور غیر مالی بیش از آنکه نفع یا فایدهای لحاظ شود، امور حسی مطرحاند و این امور گاها نه فایدهای را در بر میگیرند و نه نفع معینی، البته شاید بتوان گفت اموری که نفع یا فایدهای نداشته باشد بنابر عمومات غیر عقلانی است و تجاوز به هر امر غیر عقلانی و ورود خسارت به آن الزام به جبران را در پی نخواهد داشت، با این حال امور حسی چون دوست داشتن و عشق و مواردی از این دست اموری هستند که نه مبنای عقلانی دارند و نه منطقی. دکتر سید حسن امامی ضرر معنوی را چنین تعریف نموده است: «و آن عبارت از صدمات روحی و کسر حیثیت و اعتبار شخص است که در اثر عمل بدون مجوز قانونی دیگری یافت شده است.» ضرر معنوی بر دو قسم است: کسر حیثیت و اعتبار و صدمات روحی است. کسر حیثیت و اعتبار در اثر افترا و ناسزا به وسیلهی نامهی سرگشاده، اوراق چاپی، کاریکاتور در روزنامه، انتشار عکس در وضع خلاف اخلاق، نسبتهای ناروا به اشخاص ظاهر الصلاح، توهین به مقدسات ملی و مذهبی و یا نسبت ورشکستگی دادن به تاجر صورت میگیرد و صدمات روحی که در اثر آلام روحی ناشی از مرگ خویشاوندان حاصل میشود.» (امامی، نشریه شماره 2، صص8 و 9) در این تعریف به صدمهی معنوی اشاره نشده است.