و پژوهش های مختلف نشان می دهند که آموزش دو مولفه ی کلیدی ذهن آگاهی (آگاهی متمرکز و پذیرش) واکنش هیجانی به محرکات منفی را کاهش داده و تمایل به حفظ تماس با این محرکات را افزایش می دهد. در واقع مشاهده ی آگاهانه و پذیرش پاسخ های هیجانی که در ذهن آگاهی رخ می دهد، ممکن است به عنوان راهبردی موثر در کاهش اضطراب ذهنی و اجتناب رفتاری تلقی شود (کنگ و همکاران، ۲۰۱۱).
بنابراین و با توجه به تمهیدات یادشده، به نظر می رسد که بتوان در کاهش این فعالیت ذهنی مداوم و تکراری، از درمان های ذهن آگاهی سود جست. برهمین اساس، مساله اساسی پژوهش حاضر این است که آیا به کارگیری درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) می تواند در کاهش نگرانی بیمارگونه افراد مبتلا موثر باشد ؟
۱-۲- ضرورت پژوهش
نگرانی بیمارگونه به عنوان نگرانی مفرط و غیرواقعی در خصوص دو یا چند موضوع در زندگی فرد تعریف شده است. این نگرانی بیمارگونه برمبنای فراوانی، شدت، مدت نگرانی، توانایی افراد در کنترل نگرانی و تداخل قابل ملاحظه ای که در کارکرد فرد ایجاد می کند، از نگرانی بهنجار متمایز می شود (دلگادو، ۲۰۱۰). بورکووک (۱۹۸۵؛ به نقل از دیوی و ولز، ۲۰۰۶) معتقد است که نگرانی، مولفه ی شناختی اضطراب است و ضروری است که مورد بررسی قرار گیرد. براین اساس و برمبنای سایر پژوهش های انجام شده در این حوزه، می توان نگرانی را با عنوان عامل علی در اضطراب مطرح کرد.
اجتناب ذهنی از احتمال وقایع منفی آینده که از طریق مشغولیت به نگرانی به وجود می آید، راهبرد مقابله ای نامناسب و غیرموثر است، زیرا با این اجتناب نه تنها احتمال پیامدهای منفی کاهش نمی یابد بلکه راه حل های موثر در خصوص مشکل نیز ایجاد نمی شود (دلگادو، ۲۰۱۰). این زنگ خطر بالقوه و تهدید پیش بینی شده در نگرانی به فعالیت های واکنش های دفاعی چون جنگ و گریز اشاره دارد (بورکووک، ۲۰۰۲؛ به نقل از دلگادو، ۲۰۱۰). فعالیت مداوم این نوع واکنش های دفاعی بیان کننده وضعیت ثابت استرس و گوش به زنگی در خصوص اطلاعات هیجانی منفی است و از این رو ریسک مشکلات فیزیکی و روانی را افزایش می دهد (دلگادو، ۲۰۱۰).
با این که نگرانی یکی از عوامل مهم در اکثر اختلالات هیجانی است اما باید درنظر داشت که سطوح بالای نگرانی در جمعیت غیربالینی نیز یافت می شود. پژوهش تالیس، دیوی و کاپوزو (۱۹۹۴؛ به نقل از بارلو، ۲۰۰۲) نشان داد که در میان جمعیت غیربالینی افرادی که سطوح بالایی از نگرانی دارند نسبت به افراد با سطوح پایین نگرانی، زمانی که نگرانی آغاز می شود مشکل بیش تری در متوقف کردن آن دارند.
تحقیقات متعدد روی جمعیت غیربالینی نیز بیان گر وجود سطوح بالای نگرانی بیمارگونه و مزمن در بسیاری از آزمودنی ها است. نگرانی منجر به محدود شدن حوزه ی توجه فرد می شود در نتیجه ورود اطلاعاتی که تصحیح کننده ی فرض های معیوب نگرانی باشد به حیطه آگاهی فرد، دچار مشکل می شود. ادامه یافتن این سیکل معیوب منجر به تداوم مشکل و وخیم تر شدن شرایط می شود. این نگرانی مداوم باعث حفظ سطح بالایی از عاطفه منفی و برانگیختگی فیزیولوژیکی می شود که خود منجر به تنش، خستگی و سایر شکایات هیجانی می شود (انجمن روان پزشکان امریکا، ۲۰۰۰). در این حالت آرام کردن ذهن و توجه نمودن به لحظه حال این امکان را فراهم می کند که بدن در حالت آرمیدگی قرار گیرد و ذهن از تنش های غیر ضروری رها شود. این مساله از طریق درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی میسر می شود.
ذهن آگاهی ظرفیت اساسی در انسان ها است (اورسیلو و رومر، ۲۰۰۵). این مفهوم در تمرین ها و آیین بودیسم ریشه دارد و در پی آن است که به افراد کمک کند تا با همه ی هیجانات مثبت و منفی مدارا کرده و آن ها را بپذیرند (کانگ، ۲۰۱۱).
فرد دچار نگرانی، ذهن به شدت فعالی دارد که مملو از ترس و هراس در خصوص آینده است. این آرام سازی ذهن و توجه به لحظه ی اکنون در رویکرد ذهن آگاهی، به فرد این امکان را می دهد تا تنش های غیرضروری خود را رها کرده و در حالت آرمیدگی قرار گیرد، این امر منجر به افزایش احساس آرامش و کاهش عصبانیت و اضطراب می گردد. کاهش تنش، خستگی و فرسودگی از طریق تمرین های ذهن آگاهی مسلما در بهبود کیفیت زندگی افراد موثر بوده، میزان رضایت از زندگی را بالا برده و در بهزیستی روانی نقش عمده ای ایفا می کند. در واقع ذهن آگاهی منجر به افزایش احساس شایستگی، بهبود حافظه، خلاقیت و احساسات مثبت، کاهش استرس و تنش و افزایش سلامتی و طول عمر می شود (لانگر، ۲۰۰۰).
آن چه که مشخصه ی اصلی نگرانی است، وجود افکار مزاحم و مستمر است؛ در روش ذهن آگاهی آن چه که قابل توجه است چگونگی احساس آزادی برای درک این امر است که بیشتر افکار تنها ساخته ی ذهن ما هستند و واقعیت ندارند. حرکات ساده بازشناسی افکار همان گونه که می تواند فرد را از واقعیت تحریف شده آزاد کند، اغلب باعث بصیرت شده و احساس اداره و کنترل بیش تر زندگی را به وجود می آورد.
پژوهش حاضر هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی از اهمیت برخوردار است. نخست این که نگرانی هم در اختلالات روان شناختی و هم افراد غیر بیمار دیده می شود و نیاز به ترمیم آن امری مهم است. دیگر این که یکی از روش های ترمیم روان شناختی، ذهن آگاهی است.
پس هر نوع تحقیقی از این نوع می تواند در زمینه های فرهنگی ایران، بدنه ی تحقیقی مناسبی فراهم سازد و امکان مقایسه نتایج به دست آمده را با دیگر تحقیقات فراهم سازد. از طرف دیگر تلاش بالینی در این جهت، امکان فهم دقیق تر یافته های بالینی را در مورد نگرانی، براساس ذهن آگاهی و به کارگیری آن فراهم می کند. بنابراین می تواند یاری گر بالین گرانی باشد که با مشکلاتی از این نوع سروکار دارند.
۱-۳- اهداف پژوهش
مبتنی بر مساله پژوهش حاضر ، هدف های ذیل تنظیم شده است :
دیگر سایت ها :