1-3-اهمیت تحقیق……………………………… 5
1-4- اهداف تحقیق……………………………… 5
1-5- فرضیههای تحقیق…………………………….. 5
1-6- روششناسی تحقیق……………………………… 6
1-6-1-نوع و روش تحقیق……………………………… 6
1-6-2- جامعه مورد مطالعه…………………………….. 6
1-6-3- نمونه و روش نمونهگیری………………………………. 6
1-6-4- ابزار تحقیق……………………………… 7
1-6-4-1- مقیاس فرسودگی شغلی پینس و ارونسون……………………… 7
1-6-4-2- پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ………………………………… 7
1-6-5- روش گردآوری دادهها……………………………. 7
1-6-6- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات………………………………. 8
1-7- تعاریف واژه ها و اصطلاحات………………………………. 8
1-7-1- فرسودگی شغلی……………………………… 8
1-7-1-1-تعریف مفهومی……………………………… 8
1-7-1-2- تعریف عملیاتی……………………………… 9
1-7-2-سلامت روان……………………………… 9
1-7-2-1-تعریف مفهومی……………………………… 9
1-7-2-2- تعریف عملیاتی……………………………… 9
2- فصل دوم: پیشینه تحقیق و چارجوب نظری……………………… 11
2-1-مقدمه…………………………….. 11
2-2- مروری بر مهمترین نظریههای موجود…………………………….. 11
2-2-1- مدل انتظارات کار-کنترل…………………………….11
2-2-2- نظریه توازن میان میزان تلاش و پاداش……………………………. 12
2-2-3- تئوری حفظ منابع………………………….12
2-2-4- سایر نظریات………………………………. 13
2-3- فرسودگی شغلی……………………………… 13
2-3-1- مفهوم فرسودگی شغلی……………………………… 13
2-3-2-عوامل ایجادکننده فرسودگی شغلی……………………………… 14
2-3-2-1- عوامل فردی………………………………. 14
2-3-2-2- عوامل سازمانی……………………………… 15
2-3-2-3- عوامل رابطهای………………………………. 17
2-3-3- پیامدهای فرسودگی شغلی……………………………… 18
2-3-3-1- پیامدهای جسمی……………………………… 18
2-3-3-2-پیامدهای روانی……………………………… 18
2-3-3-3- پیامدهای شغلی……………………………… 19
2-4- سلامت روان……………………………… 19
2-5- پیشینه تحقیق……………………………… 23
2-5-1- تحقیقات خارجی……………………………… 23
2-5-2- تحقیقات داخلی……………………………… 24
2-6- خلاصه فصل……………………………… 25
3-فصل سوم: روس تحقیق………………………………. 28
3-1- نوع و روش تحقیق……………………………… 28
3-2- جامعه مورد مطالعه……………………………. 28
3-3- نمونه و روش نمونهگیری………………………………. 28
3-4- ابزار تحقیق……………………………… 29
3-4-1-مقیاس فرسودگی شغلی پینس و ارونسون………………….. 29
3-4-2- پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ…………………………… 30
3-5- شیوه انجام تحقیق……………………………… 30
3-5-1- روش گردآوری دادهها……………………………. 30
3-5-2- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات………………………………. 31
4-فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادها…………………………….. 33
4-1- مقدمه…………………………….. 33
4-2- یافته های توصیفی……………………………… 33
4-3- یافته های استنباطی……………………………… 36
4-4- آزمون فرضیه ها……………………………. 37
4-5- تحلیل های جانبی……………………………… 44
5-. فصل پنجم: نتیجه گیری، بحث و پیشنهادها………………… 48
5-1- مقدمه…………………………….. 48
5-2 بحث و نتیجه گیری………………………………. 48
5-3- محدودیت های پژوهش……………………………….. 50
5-4- پیشنهادات………………………………. 50
5-4-1-پیشنهادات پژوهشی……………………………… 50
5-4-2- پیشنهادات کاربردی………………………………. 51
منابع فارسی……………………………… 53
منابع لاتین……………………………… 57
پیوست الف- توضیحات و پرسشهای دموگرافیک……………….. 63
پیوست ب- مقیاس فرسودگی شغلی پینس و ارونسون (BM)…………. 64
پیوست ج- پرسشنامه سلامت عمومی……………………………… 66
چکیده:
فشارهای ناشی از تضادهای منافع، دورههای کاری پرمشغله و مانند آنها حسابرسی را تبدیل به شغلی تنشزا میکند؛ چنین تنشهایی بر وجوه متعددی از زندگی و فعالیتهای حسابرسان تأثیر میگذارند؛ سلامت جسمی و روانی فرد مورد تهدید واقع میشود، زندگی شخصی و خانوادگی او تحت تأثیر قرار میگیرد، روابط اجتماعی او در محل کار و بیرون از آن تضعیف میگردد، انگیزهها و انرژی برای فعالیتهای شغلی کاهش مییابد و در نهایت به تضعیف عملکرد شغلی میانجامد. چنین پیامدهایی برای ادارات و سازمانها تهدیدی جدی به شمار میآیند. با این وجود تحقیقات اندکی تا کنون به مطالعه وضعیت شغلی حسابرسان از لحاظ مسائل ذکر شده پرداختهاند. هدف این پژوهش بررسی وضعیت فرسودگی شغلی، سلامت روان و ارتباط میان این دو متغیر در حسابرسان، و مقایسه آن با پرستاران (به عنوان شغلی که بر اساس تحقیقات متعدد به وضوح تنشزاست) میباشد. به این منظور طی یک طرح پژوهشی پیمایشی، صد حسابرس و صد پرستار به ترتیب از میان جامعه حسابداران رسمی ایران، و سازمان نظام پرستاری ایران انتخاب شدند و دو پرسشنامه فرسودگی شغلی پینس و ارونسون، و سلامت عمومی گلدنبرگ را تکمیل نمودند؛ دادههای حاصل از طریق محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t تحلیل شد. نتایج نشان دادند که رابطه میان فرسودگی شغلی و سلامت روانی هم در حسابرسان و هم در پرستاران، معنیدار و منفی است. اما تحلیلها تفاوت معناداری را میان حسابرسان و پرستاران در فرسودگی و سلامت روانی آشکار نکردند. اگرچه به طور سنتی فرسودگی شغلی را بیشتر مختص به مشاغلی مانند پرستاری دانستهاند که به خدمات بهداشتی و حمایتی اجتماعی مربوط هستند، اما نتایج این تحقیق نشان میدهد که حسابرسان هم به همان میزان در معرض فرسودگی شغلی و مشکلات روانی ناشی از آن قرار دارند. بنابراین وضعیت فرسودگی شغلی و سلامت روانی حسابرسان موضوع مهمی است که باید مورد توجه مدیران و مراکز تصمیمگیری قرار گیرد.
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
سلامت روان به حالتی در فرد اشاره دارد که در آن، اختلالات و مشکلات روانی غایباند و عملکرد فرد در جنبه های مختلف زندگی، بهینه و سازگارانه است. سلامت روان، در کنار سلامت جسمی و اجتماعی، یکی از مهمترین عوامل تعیینکنندهی عملکرد شغلی فرد است. علاوه بر عملکرد کارکنان، نرخ بیماری، غیبت از محیط کار، تصادفات غیر مترقبه، جابهجایی کارکنان، و همچنین بازده کاری و خلاقیت کارکنان، با سلامت روانی آنها ارتباطی قوی دارد (کاتینی و لوسیفورا[1]، 2013). از سوی دیگر، سلامت روان، خود از شرایط و عوامل محیط کار تأثیر میپذیرد. نگرش کارکنان دربارهی جوانب مختلف محیط کار، مانند حجم کار، شدت استرسها، و جایگاه کنترل، برای سلامت روان آنها تعیینکننده است (ایزابل و کیتل[2]، 2004). علاوه بر این، وضعیت توازن مطالبات شغلی با میزان آزادی عمل کارکنان، و نیز چگونگی تعادل میان میزان تلاش کارکنان و پاداش دریافتی، بر وضعیت سلامت روان کارکنان مؤثر است (کاتینی، و لوسیفورا، 2013).
گاهی ممکن است عوامل یاد شده به همراه سایر عوامل تأثیرگذار، به گونهای در کنار هم قرار گیرند که روند فرسایشی مخربی را در زندگی کاری فرد ایجاد نمایند. به این ترتیب یکی از مشکلات فراگیر در محیطهای کاری که به عنوان یک عامل خطر مهم برای سلامت کارکنان درنظر گرفته می شود، فرسودگی شغلی[3] است. فرسودگی شغلی نوعی واکنش عاطفی به استرس درازمدت است و در خستگی هیجانی و فرسودگی جسمی و ذهنی نمود مییابد (چنگ[4] و همکاران، 2013؛ لی[5] و همکاران، 2013). عوارض فرسودگی شغلی، سلامت جسمی و روانی فرد را در معرض خطر قرار میدهد و منجر به کاهش عملكرد فردی میشود؛ علاوه بر این، نشانهها و عوارض فرسودگی شغلی، میتواند برای دیگران نیز مشکلساز باشد (نوبخت و اولیایی، 1391). با توجه به تفاوت شرایط فضای کاری در مشاغل مختلف، طبیعی است که میزان بروز فرسودگی شغلی، و نیز میزان سلامت روانی افرادی که مشاغل مختلفی دارند، متفاوت باشد.
2-1- بیان مسأله
فرسودگی شغلی یک مجموعه از نشانهها است که گستره وسیعی از زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد؛ گسترهای که بر اساس نتایج تحقیقات، وجوه متعدد جسمانی، روانی و اجتماعی فرد را دربر میگیرد. اختلالات گوارشی، مشکلات خواب، دردهای عضلانی، سردرد، و افزایش آسیبپذیری نسبت به بیماریها بهویژه سرماخوردگی و آنفلوانزا میتوانند عوارضی از فرسودگی شغلی باشند که در جسم فرد ظهور مییابد (ماسلاچ و گلدبرگ[1]، 1998). آثار فرسودگی شغلی در وضعیت روانی به شکل درماندگی، احساس بیکفایتی و عدم اعتماد به نفس، افسردگی، احساس گناه مزمن و خشم جلوه میکند (کالبرس و فوگارتی[2]، 2005). در عرصهی روابط اجتماعی نیز فرسودگی شغلی با پاسخ منفی و غیرهمدلانهی فرد به مراجعان، داشتن دید بدبینانه به دیگران، کاهش حالات مثبت روانی مثل صمیمیت، رعایت اخلاق حرفهای و اجتماعی، فروتنی، و ادب، و همچنین مشکلات خانوادگی همراه است (عبدی ماسوله و همکاران، 1386؛ علوی و جنتیفرد، 1388؛ شاکرینیا، 1391). چنین عوارضی در مجموع باعث میشود تا فرد نتواند وظایف کاری خود را به درستی و دقت انجام دهد؛ اهمیت کار برای او کاهش مییابد، انواع فرار و غیبت از کار را در پیش میگیرد و در مجموع از کیفیت عملکرد فرد کاسته میشود (لارسون[3] و همکاران، 2004). چنین ابعاد گستردهای نشاندهنده اهمیت فرسودگی شغلی در وضعیت مشاغل و سازمانها و لزوم توجه به آن است.
سلامت روان نیز یکی از عوامل مهمی است که در میان متغیرهای درگیر در عملکرد شغلی مطرح میباشد. تحقیقات بسیاری رابطه سلامت روان و وضعیت شغلی را مورد بررسی قرار دادهاند. از جمله بر اساس تحقیق کاراسک و تورز[4] (1990)، داشتن کنترل کم در اجرای کارها و انتظارات بالای کاری از کارمند، مشکلات سلامت عمومی را به دنبال دارد. همچنین فشار کاری منجر به افزایش محسوس اختلالات روانی همچون افسردگی و اضطراب در کارکنان میگردد (استانفیلد و کندی[5]، 2006؛ وانگ[6] و همکاران، 2008). ویسی و همکاران (1379) نیز بیان میدارند که استرس شغلی بر میزان رضایتمندی از شغل و سلامت روان کارکنان اثر منفی دارد.
نگاهی به عوارض ذکر شده برای فرسودگی شغلی نشان میدهد که صرف نظر از عملکرد شغلی، آنچه در روند فرسودگی تخریب میشود، سلامت روانی فرد است؛ پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه نیز نشان میدهند که بین فرسودگی شغلی و سلامت روانی کارکنان رابطه وجود دارد (شاکرینیا، 1391؛ علوی و جنتیفرد، 1388؛ عبدی ماسوله، و دیگران، 1386؛ نجفی، صولتی، فروزبخش، 1379).
علیرغم آنکه به طور کلی میان فرسودگی شغلی و سلامت روانی رابطه وجود دارد، اما وضعیت متغیرهای درگیر در این رابطه در مشاغل مختلف، متفاوت است. از دیرباز تحقیقات متعددی نشان دادهاند که بیشترین فرسودگی شغلی مربوط به مشاغلی است که با انسانها سر و کار داشته و جزو حرف خدمات اجتماعی محسوب میشوند. این مساله ناشی از مواجههی هر روزهی این افراد با شرایط پراسترس و فقدان شرایط مثبت در محیط كار است؛ از اینرو پرستاران، معلمین، مشاوران، روانشناسان، مددكاران اجتماعی، نیروهای پلیس و غیره جزء افرادی شناخته شدهاند كه در معرض فرسودگی شغلی قرار میگیرند (نوبخت و اولیائی، 1391). اما این نگاه در حال تغییر به نظر میرسد؛ امروزه فرسودگی شغلی در مشاغل متعددی از مشاغل نظامی گرفته (رزی[7]، و دیگران، 2012) تا کارمندان اداری (ملکآرا، 1388)، و از استادان دانشگاهی تا مشاغل فنی (اسدی، برجعلی و جمهری، 1386) و حتی در شغل فرشبافی (علوی و جنتیفرد، 1388) مورد بررسی قرار گرفته و بر اهمیت آن تأکید شده است.
حسابرسی معمولاً یک حرفه پراسترس بوده است: دورههای پرمشغله، ضربالعجل مطالبات، زمان محدود برای زندگی شخصی؛ بنابراین قاعدتاً فرسودگی شغلی در میان حسابرسان معمول است (فوگارتی و یولیس[8]، 2000؛ هردا و لاول[9]، 2012). در زمینه وضعیت فرسودگی شغلی در مشاغل حسابرسی هم تحقیقاتی انجام شده که البته حجم اندکی دارد. بر اساس این تحقیقات، فرسودگی شغلی در میان حسابرسان میتواند قابل توجه باشد؛ به نظر میرسد در میان متغیرهای زمینهساز فرسودگی شغلی در بین حسابرسان، عوامل محیطی و حجم کار از اهمیت بیشتری برخوردارند و با فرسودگی، کاهش کیفیت کار، و مشکلات روانی رابطهی مثبت دارند. در عین حال زن بودن، تجرد، و عدم استخدام رسمی عواملی است که منجر به آسیبپذیری بیشتر نسبت به فرسودگی میشوند (لارسونو همکاران، 2004؛ کالبرس و فوگارتی، 2005؛ لوپز، و پیترز[10]، 2012؛ باقرپور، ساعی و شعنی، 1391). همچنین جستجو در ادبیات پژوهشی مربوطه در جامعهی ایرانی، از کمیاب بودن چنین پژوهشهایی بهویژه در زمینه شغل حسابرسی حکایت دارد.
بنا بر شواهد و دلایل فوق، این پژوهش در صدد است تا وضعیت ابعاد مختلف فرسودگی شغلی، سلامت روانی، و رابطهی ایندو متغیر را با یکدیگر در حسابرسان عضو جامعه حسابداران رسمی ایران بررسی نماید. همچنین هدف دیگر پژوهش، بررسی تغییرات این متغیرها با سایر اطلاعات جمعیت شناختی مانند وضعیت تاهل است. از آنجا که تحقیقات متعددی نشان دادهاند که پرستاران نسبت به سایر مشاغل میزان بالاتری از فرسودگی شغلی و سطح پایینتری از سلامت روانی را دارا هستند (خاقانیزاده و دیگران، 1385)، در تعدادی از تحقیقات، از وضعیت فرسودگی شغلی یا سلامت روانی پرستاران به عنوان ملاکی برای مقایسه استفاده شده است (نجفی و دیگران، 1379)؛ بنابراین در این پژوهش نیز، برای داشتن ملاکی که به میزان فرسودگی شغلی و سلامت روانی در حسابرسان معنی دهد و آن را قابل درک نماید، فرسودگی شغلی و سلامت روانی حسابرسان با فرسودگی شغلی و سلامت روانی در پرستاران مقایسه میشود.