چنان که در فصول آینده خواهیم دید در بیشتر موارد جهت خمره ها شرقی- غربی و سر جسد به سمت خورشید است. این امر بیانگر قداست خورشید در جوامع گذشته است. همچنین در نقوش یافت شده بر سطح بیرونی برخی خمره ها طرح های دایره ای شکلی دیده می شود که می تواند تداعی کننده شکل خورشید باشد. بیشتر خمره ها ظاهری ساده دارند یا با نقوش طنابی افزوده تزئین گردیده اند. این نقوش جهت تزئین و استحکام خمره ها تعبیه شده اند. شاید بتوان نقوش طنابی شکل را که زنجیره وارد گرداگرد خمره ها کشیده شده اند بند نافی تصور نمود که جسد متوفی را به رحم، زمین- مادر و در نهایت به عالم باقی گره می زند. جاودانگی و بقا در میان مردمان نخستین نیازی طبیعی و غریزی تلقی می شد و آدمی راز این بقا در محیط رازآمیز طبیعت را حفظ عناصری می دانست که موجب تداوم هستی وی می گشتند. بدین ترتیب نیروهایی را در باور خود پروراند که موجبات امنیت و بقای او را تأمین می کردند. در این میان با خلق و استفاده از فرم های شکم دار سفالین ارتباط خود با نیروهای ماورایی را برقرار می کرد و به واسطه این روند، نوعی تسلسل، تداوم و بازگشت به سرچشمه زندگی را مصور می نمود.
تحقیق پیش رو در ۵فصل تنظیم و تدوین گردیده است. در فصل اول ساختار کلی پژوهش از نظر می گذرد که شامل هدف تحقیق، بیان مسأله و تشریح ابعاد آن، اهمیت مسأله تحقیق، انگیزه محقق در انتخاب موضوع، محدوده مطالعه و مقطع زمانی است و بر مبنای سؤلات پژوهش فرضیه ها مطرح می گردند. در فصل دوم نگرش های اساطیری و تاریخی مرگ در ایران باستان شرح داده می شود و پس از توضیح مختصری درباره اعتقادات و آیین ها در جوامع اولیه، شیوه های تدفین در ایران باستان و اساطیر مؤثر بر آنها مورد بررسی قرار می گیرد. فصل سوم در دو بخش دوران پیش از تاریخ و دوران تاریخی به دسته بندی تدفین های خمره ای می پردازد. فصل چهارم قابلیت های زیبایی شناختی سفال به عنوان یکی از عرصه های ظهور و بروز تفکرات آیینی و اساطیری مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در فصل پنجم نیز به نتیجه گیری و تبیین فرضیات خواهیم پرداخت.
۱-۱ مقدمه
در فصل حاضر به ساختار کلی پژوهش از جمله هدف تحقیق، بیان مسأله و تشریح ابعاد آن، اهمیت مسأله تحقیق، انگیزه محقق در انتخاب موضوع، محدوده مطالعه و مقطع زمانی تحقیق پرداخته می شود. سپس بر اساس سؤالات محقق، فرضیه های تحقیق مطرح می گردد. در پایان نیز توضیحاتی پیرامون ادبیات تحقیق ارائه می گردد.
۱-۲ هدف تحقیق
معرفی خمره های تدفینی به عنوان یکی از انواع سفالینه های کاربردی
بررسی مفاهیم اسطوره ای در خمره های تدفینی
دست یافتن به وجه اشتراکی در نگرش مفاهیم اسطوره ای در مکانهای مختلف در محدوده زمانی مشابه در ایران باستان
۱-۳ بیان مسأله و تشریح ابعاد آن
گرایش به نیروی مافوق بشری و تمسک به آن، سابقه ای دیرینه دارد و بشریت پیوسته در صدد یافتن آن بوده است. انسان عموماً به نیروهای فرا زمینی باور داشته و این باور عمیق به صورت مجموعه ای از رفتارهای خاص نمود پیدا کرده است. مهمترین دستاورد این گرایش پدید آمدن اسطوره با تعاریف متفاوت است.اساساً اسطوره روایتگر رویدادی است فرا زمان و لا مکان که بشریت از طریق تمسک به آن به رفع بیگانگی از پدیده های طبیعی پیرامون خود می پردازد. بنابراین می توان اسطوره را بخشی از عادت های فرهنگی جوامع دانست که برای نظم بخشیدن به جهان و معنا دادن به آن به وجود آمده اند. اسطوره خواستار این است که خاستگاه انسان را به کنکاش گیرد و جایگاه اورا در جهان تثبیت کند. شاید بتوان گفت یکی از بهترین راه های شناخت اساطیر حاکم بر یک جامعه باستانی، مطالعه انواع تدفین های آن جامعه باشد. تدفین یکی از عینی ترین و ملموس ترین تجلیات تفکر و تخیلات بشر در طول تاریخ بوده است. بطور کلی آداب تدفین و اساطیر مرتبط، تابع نوع برخورد زندگان با مردگان است. این نوع برخورد در هر دوره، بسته به شرایط اجتماعی و اعتقادات، متفاوت بوده است. اما گاه شباهت هایی درباره طرز تلقی انسان نسبت به مرگ و زندگی پس از مرگ در جوامع مختلف وجود دارد.
ادیان و اسطوره های حاکم بر هر جامعه در نحوه تدفین مردگان نقش موثر و مستمر داشته اند. یکی از باورهای بشریت اهتمام بر آلوده نکردن عناصر مقدس چهارگانه است. تحقق این باورها در گرو استفاده از ابزار و مواد خاصی جهت به خاک سپاری اموات و در گذشتگان بوده است؛ یکی از این موارد که پیشینه کهن در فرهنگ و تاریخ ایران زمین دارد سفالینه است. سفالینه ها یکی از با دوام ترین مواد انتقال فرهنگ هستند و در امر تدفین به صورت خاکستردان، استخوان دان و ظروف تدفین ظاهر شده اند. از پرکاربردترین ظروف تدفین می توان به گور خمره اشاره کرد که استفاده از آنها از دوره نوسنگی آغاز می شود. در دوره های بعدی گسترش می یابد و در دوره اشکانی بیشتر و قاعده مندتر مورد مصرف قرار می گیرد. شکل ظاهری خمره ها و نقوش مورد استفاده، شیوه ها و تشریفات به خاک سپاری، نحوه قرارگیری جسد، جهت قرارگیری خمره ها، اشیاء به دست آمده از گورها همگی بازتاب برخی مفاهیم فلسفی است که به گونه ای عینی درخمره های تدفینیایران باستان نمود پیدا کرده است. رویکرد این پژوهش نگرشی موشکافانه از منظر اساطیری به خمره های تدفینی است.
۱-۴ اهمیت مسأله تحقیق
چنان که مسلم است سفالگری به عنوان یکی از هنرهای سنتی و بومی ایران زمین از اهمیت ویژه های برخوردار است. گورخمره نیز به قسمتی از هنر-صنعت سفال اطلاق می گردد که در رستۀ سفالینه های کاربردی قرار می گیرد. در بررسی این گونه، دو مقوله بنیادین مطرح می شود: جنبه های کاربردی، عناصر مؤثر بر جلوه های نمادین. معرفی تکنیک های ساخت بدنه، لعاب و تزیین سفالینه های تدفینی به عنوان یک هنر سنتی می تواند به حفظ و احیاء آن بیانجامد. در مورد این گونه خاص سفالینه معرفی اساطیر مؤثر بر بینش و تفکر ایرانیان باستان در امر تدفین ضرورت دارد. در این پژوهش سعی بر این است با چشم پوشی از جنبه های کاربردی هنر-صنعت سفال، که باعث اطلاق وجه دوم آن یعنی صنعت می گردد جلوه های نمادین آن مورد بررسی قرار گیرد. مبنای پژوهش، مطالعه کلیه ی خمره های تدفینی یافت شده است و اطلاعات به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. چنان که محرز است از طریق کنکاش در این نوع سفالینه ها به لحاظ فنی، فرمی، نقشمایه و آرایه می توان بسیاری از معیارهای سنجش ارزش و جایگاه ادوار تاریخی، فرهنگی و هنری اقوام گذشته را مورد ارزیابی قرار داده و به نتایج ارزشمندی در این زمینه دست یافت.
۱-۵ انگیزه محقق در انتخاب موضوع
انجام هر تحقیق علمی مستلزم صرف وقت، تلاش فکری و جسمی و منابع مالی است. همچنین نتایج حاصله باید به پیشرفت علمی بیانجامد؛ لذا به منظور هدر نرفتن این منابع بهتر است تحقیقی که انجام می گیرد در زمینه فعالیت های علمی و عملی محقق باشد. گرایش تخصصی در فعالیت های نگارنده سفال و سرامیک بوده بنابراین مبنای فعالیتهای پژوهشی خود را نیز از میان موضوعات مرتبط انتخاب نموده است. خمره های تدفینی یکی از سفالینه های کاربردی در تاریخ سفال ایران باستان هستند که طبق مطالعات نگارنده تلاشهایی جهت تحقیق و پژوهش در این زمینه انجام گرفته و معدود کتابهایی نیز در این باب نوشته شده است. همچنین پایان نامه دوره کارشناسی نگارنده با عنوان پژوهشی بر تدفین گورخمره ای در ایران باستان، به جمع آوری کلیه موارد یافت شده محدوده های باستانی مختلف می پردازد. بدین ترتیب به نظر می رسد پژوهش های بنیادین در زمینه این گونه سفالینه بر اساس تقدم و تأخر ظهور آنها و اساطیر و نمادهای مؤثر بر بینش و تفکر ایرانیان باستان در خصوص استفاده از گورخمره ها مهجور مانده و کمتر مورد توجه و بررسی پژوهشگران قرار گرفته است؛ لذا این پژوهش می تواند مفاهیم نمادین و اسطوره ای مؤثر بر خمره های تدفینی را شناسایی و معرفی می نماید و به تکمیل تحقیقات گذشته محقق بیانجامد.
۱-۶ سؤالات تحقیق
در این پژوهش اهتمام بر این است تا حتی الامکان به پرسش های زیر پاسخ دهیم:
آیا مطالعه انواع تدفین در یک جامعه باستانی می تواند یکی از راه های شناخت اساطیر حاکم بر آن جامعه باشد ؟
آیا با بررسی مفاهیم اسطوره ای در تدفین خمره ای در ایران باستان می توان به وجه اشتراکی در باب این اساطیر دست یافت؟
۱-۷ فرضیه های تحقیق
به منظور درک پرسش های یاد شده و پاسخگویی به آنها، به بیان فرضیات و بررسی آنها می پردازیم:
یکی از بهترین راه های شناخت اساطیر حاکم بر یک جامعه باستانی، مطالعه انواع تدفین های آن جامعه است.
در نگرش مفاهیم اسطوره ای در تدفین خمره ای در ایران باستان (با فرض تنوع محدوده جغرافیایی و یکسانی محدوده زمانی) می توان به وجه اشتراکیدست یافت.
۱-۸ محدوده مطالعه و مقطع زمانی تحقیق
در این پژوهش، نگارنده به شناسایی و معرفی انواع ظروف تدفین بالاخص گورخمره ها در ایران باستان می پردازد که کلیه خمره های تدفینی در ایران باستان را شامل می شود. سپس اساطیر مؤثر بر شکل گیری آنها را معرفی می نماید. طبق مطالعات نگارنده، قدیمی ترین گور خمره مربوط به تپه چغاگاوانه است که به هزاره هفتم تا نهم ق.م تعلق دارد و آخرین تدفین ها به روش خمره ای در ایران، متعلق به دوره اشکانی و ساسانی است.
۱-۹ مروری بر ادبیات تحقیق
طبق مطالعات نگارنده تلاش هایی جهت تحقیق و پژوهش در زمینه تدفین خمره ای انجام گرفته و معدود کتاب هایی در این باب نوشته شده است. در میان کتب به طبع رسیده می توان به گورخمره های ایران از احمد چایچی امیرخیز اشاره کرد که به اختصار، تدفین خمره ای را بر اساس گاهنگاری و محدوده جغرافیایی مورد بررسی قرار داده است. همچنین پایان نامه دوره کارشناسی نگارنده با عنوان پژوهشی بر تدفین گورخمره ای در ایران باستان، به جمع آوری کلیه موارد یافت شده در محدوده های باستانی مختلف می پردازد. تا اینجا ” زمان و مکان” پدید آمدن این گونه سفالینه تنها مواردی است که به تفصیل بیان می شود. بدین ترتیب به نظر می رسد پژوهش های بنیادین در زمینه اساطیر و نمادهای مؤثر بر بینش و تفکر ایرانیان باستان در خصوص استفاده از گورخمره ها مهجور مانده و کمتر مورد توجه و بررسی پژوهشگران قرار گرفته است.لازم به توضیح است تاکنون پایان نامه، تحقیق و مقاله ای در راستای بررسی مفاهیم اسطوره ای در تدفین خمره ای در ایران باستان انجام نشده است. بنابراین چنانکه مسلم است این پژوهش می تواند اولین منبع مکتوب باشد که مفاهیم نمادین و اسطوره ای خمره های تدفینی را شناسایی و معرفی می نماید.
۱-۱۰ جمع بندی مطالب فصل اول
در این فصل ابتدا ساختار کلی پژوهش مورد بحث قرار گرفت و سپس به معرفی پژوهش های انجام شده در زمینه تدفین خمره ای در ایران باستان پرداخته شد. لازم به ذکر است در این فصل تنها به ذکر روند شکل گیری تحقیق و چگونگی انجام آن بسنده شد و درفصل بعد تحت عنوان نگرش های اساطیری و تاریخی مرگ در ایران باستان به بیان عقاید اولیه، تدفین در اساطیر ایران باستان و انواع شیوه های تدفین پرداخته خواهد شد.
۲-۱ مقدمه
در فصل حاضر سعی بر آن است تا به مسئله مرگ در ایران باستان از دیدگاه اساطیری و تاریخی پرداخته شود. برای دست یافتن به این مهم ابتدا مختصری به عقاید و باورها و آیین های مرتبط با مرگ اشاره کرده سپس دیدگاه های اساطیر مؤثر بر تدفین در ایران باستان را شرح خواهیم داد. در پایان فصل نیز گذری بر شیوه های تدفین در ایران باستان خواهیم داشت.
۲-۲ اعتقادات و آیین ها در جوامع اولیه
۲-۲-۱ تجلی دین در جوامع ابتدایی
انسان عموماً به مظاهر طبیعی و نیروهای فرا زمینی باور داشته و این باور عمیق به صورت مجموعه ای از رفتارهای خاص نمود پیدا کرده است. مهمترین دستاورد این گرایش پدید آمدن انواع بینش دینی با تعاریف متفاوت است. برای انسان نخستین همه عناصر طبیعی یا رویدادهای تصادفی نیروی مهاجمی بودند که جان او و خانواده اش را تهدید می کردند و او را به رویارویی می طلبیدند، بنابراین “دین نتیجه نخستین کوشش های انسان برای دست یابی به نوعی احساس آرامش و امنیت در جهان است.” (بی ناس، ۱۳۷۰: ۸) آدمی به دنبال ابزاری برای نیروبخشی فیزیکی، در جست و جوی راه هایی فرازمینی بود تا بتواند بر مظاهر طبیعی فائق آید. این ارتباط موجب شد تا هاله ای از تقدس، نیروهای طبیعی را در بر گیرد.
بدین ترتیب نخستین تجلیات رابطه معنوی شکل گرفت. بر اساس این تفکر می توان مبدأ پیدایش بسیاری مراسم آیینی را در ارتباط با نیروهای طبیعی و ماورایی در قالب ترس، نیازمندی، توسل و قدردانی جست و جو کرد. انسان به تناسب شرایط محیطی و تفکرهای متنوع قومی، نیروهای طبیعی را عواملی برتر و ماورایی می دانست و برای جلب رضایت این نیروهای مافوق اعمال خاصی انجام می داد. “آدمی بر اساس میزان درکی که از محیط داشت به همان سادگی که چیزی را باور می کرد به همان راحتی نیز از آن دست می کشید. آنگاه که خروش یک رود او را مرعوب و متأثر می کرد، خشکسالی و کم آبی، قدرت آب را در نظرش ناچیز می ساخت؛ بنابراین رخدادهای طبیعی و نوسانات آنها می توانند تفکر دینی و معنوی را دستخوش تغییراتی کنند. وقتی نیروی باد درختی را فرو می شکند یا جریان سیل تپه ای را ویران می سازد، انسان ساده دل متأثر می شود و به جست و جوی اهداف قدرتمندی می رود، چرا که او محسوسات و مشهودات خود را به نحوی کامل و تقدیرآمیز می پذیرد.” (بی ناس، ۱۳۷۰: ۱۳) بدین ترتیب است که روابط ماورایی خود را بر اساس آن مشهودات تعیین می کند، یعنی الگوهای خود را منطبق با شرایط عینی می سازد. لذا دین در میان این مجموعه باورها الگوی مشخصی ندارد. به بیان دیگر در جوامع ابتدایی هیچ گونه نظام دینی که مجموعه ای از ساختارها و قوانین مشخص باشد به چشم نمی خورد. این پراکندگی در باورها و اعتقادات در همۀ حوزه های فردی و اجتماعی دیده می شود و این گونه است که با نوعی وحدت در باورها رو به رو می شویم؛ اما با این حال تفکیک دین از فعالیت های روزمره زندگی در آن دوران کمی دشوار به نظر می رسد. چرا که بینش دینی در امور روزمره زندگی به گونه ای عینیت می یابد که تمام دوران حیات آدمی از تولد، زندگی و مرگ را تحت تأثیر قرار می دهد و چون رشته ای محکم در تار و پود زندگی مردمان تنیده می شود.
۲-۲-۲ انواع باورهای دینی
برقراری ارتباط تنگاتنگ معنوی میان انسان و طبیعت موجب پدید آمدن باورها و در نتیجه بروز برخی رفتارها از جانب انسان شد. تنوع باورها پراکندگی اهداف دینی را تأیید می کنند. یافتن سرچشمه آفرینش پرسشی است که ازدیرباز ذهن بشریت را به چالش وا داشته و نمود این باورها به صورت تجربه ابژکتیو و عینیتجلی یافته است. در اینجا به برخی از این باورها اشاره خواهیم کرد که متضمن روایت خلق کردن می باشند:
فتیش
وجود انسان های نخستین به قدری با روح طبیعت درآمیخته بود که منشأ مفاهیم ماورایی را در طبیعت می دانستند. آدمی بر این باور بود که ارتباط با یک پدیده از طریق زیر مجموعه های آن امکان پذیر است، بر این اساس تمام اشیائی که از مواد طبیعی ساخته شده اند، دارای بخشی از نیروی طبیعت هستند که می توان برای برآوردن نیازها به آنها متوسل شد. بدین ترتیب این اشیاء نیز واجد یک نیروی نهانی قلمداد می شدند. فتیش را صاحب اراده، شخصیت مستقل و روح عینی می دانستند و آن را مورد پرستش و احترام قرار می دادند.
آنیمیزم
آنیمیزم در لغت به معنای جان پنداری و مبنای معنایی واژۀ انیمیشناست، اما تفاوت این دو در نوع تفکر حاکم بر آنها است. آنمیزم در نزد انسان نخستین اعتقاد به وجود روح مخفی در تمامی موجودات است، اما در هنر انیمیشن تمامی موجودات را با کمک تمهیدات و فنونی جان می بخشند. روح فعال در آنیمیزم در خود موجودات است، در حالی که روح فعال انیمیشن در ذهن انسان هنرمندی است که به موجودات جان می بخشد. اعتقاد به آنیمیزم احترام گذاشتن به موجودات را در پی داشت که در نهایت سحر و جادو شکل گرفت. به این معنی که پرستش و نیایش روح فعال اشیاء می تواند نیاز آدمی را مرتفع سازد.
توتمیزم
اعتقاد به نیروی مخفی اشیاء و روح فعال درون موجودات نیاز به انتخاب گونه ای از موجودات را به عنوان نگهبان یا محافظ مطرح می کند. انسان های دوران کهن که نیروی حیات را در تمام موجودات نهفته می دیدند، برای دستیابی به اهداف زندگی فردی یا اجتماعی چون امنیت، باروری و … موجودی را به عنوان توتم برمی گزیدند. گاه انتخاب توتم بر مبنای معرفی پیشینۀ نیاکانی صورت می گرفت، به این معنی که انتخاب یک حیوان به عنوان توتم یک قبیله، آن را در جایگاه اجداد آن ها قرار می داده و مردمان آن قبیله را واجد ویژگی های رفتاری خود می کرده است. ارتباط فرد با توتم نوعی ارتباط سحرآمیز است که می توان آن را جوهری مرموز دانست. (شایگان، ۱۳۸۳: ۱۲۹) توتمیزم نیز برای نزدیکی به طبیعت و تمسک به طبیعت برای رفع نیازهای بشری به وجود آمد. همه این باورها عناصر طبیعی را واجد شعور و شخصیت و روح مستقل می دانستند. روح فعال حیات در تمام عناصر طبیعی و مصنوعات با منشأ طبیعی مستتر است و این گونه های نگرش دینی و معرفتی، آزاد کردن و فعال ساختن این نیروی نهفته است. تفکر معنوی و اساطیری مردمان نخستین راه های بهتر زیستن در طبیعت و دوستی با عناصر طبیعی را تأیید می کند. بدین ترتیب اسطوره و زندگی به گونه ای تسلسل وار در یک چرخه قرار می گیرند و مرکز هر دو طبیعت است.
۲-۲-۳ نیاز معنوی دستمایۀ آفرینندگی
انسان در هر دوره نیازمند دست یافتن به تجربه آفرینش است. این نیاز در ذات آدمی نهفته است زیرا از رابطه انسان و خداوند سرچشمه می گیرد. اعتقاد مصریان بر این بود که آدمی از دو بخش جسم و روح تشکیل شده است. روح متعلق به ماوراء و جسم متعلق به دنیا است. جسم با تربیت و ممارست می تواند خود را به ماوراء برساند. همین میل رسیدن به ماوراء است که انسان را وا می دارد موجودی خلق کند، زیرا او مایل است به چیزی جان ببخشد. (Nelson, 1995: 12) شاید خلق را بتوان گونه ای از “تجلی نومن” خواند. نومن در زبان لاتین به معنای موجود ماوراءالطبیعی، جلال و شکوه خداوندی و اراده الهی است. (شایگان، ۱۳۸۳: ۸۵) انسان بر اساس سرشت معنوی خود نسبت به تجلی نومن عکس العمل های خاصی از خود بروز می دهد که به صورت ترس، حیرت، شگفتی و ایمان نمود پیدا می کند. شایگان معتقد است یکی از مظاهر تجلی نومن قلمرو هنر است. این تجلی را “شکوه هیبت انگیز” نامیده اند، چرا که هم شکوه و شکلی خاص دارد و هم ایجاد هیبت می کند. (همان، ص۱۲۰) آفرینش یکی از بارزترین نمونه های این شکوه هیبت انگیز است، آفرینشی که نمود تجلی نیازهای دینی آدمی است.
در مقابل آفرینش و خلقت، مسأله مرگ مطرح می شود. خلق و زوال دو عنصر جدایی ناپذیر در طول تاریخ بوده که پیوسته ذهن آدمی را به خود مشغول داشته اند. آدمی برای گریز از مرگ پیوسته در تلاش بود اما در مواجهه با ناکامی و نومیدی در دست یافتن به جاودانگی در این جهان، به ناچار مرگ را پذیرفت! اما نه با واقعیت تلخ نیستی نهفته در آن، بلکه آن را در حد گذر از یک مرحله تنزل بخشید و با تصویرپردازی درباره جهان پس از مرگ روح هراسان خویش را آرام ساخت. درهم آمیختگی دین و زندگی و تسلسل میان مرگ وزندگی موجب بروز برخی آداب و تشریفات در مورد مردگان و شیوه های به خاکسپاری آنان می شد که به نوعی زیرساخت بخش عظیمی از فرهنگ جامعه بود.
۲-۲-۴ مرگ و رستاخیز
ریشه تمدن و فرهنگ پیش از تاریخ، در جوامع ساده نوسنگی وجود داشته که برخی از آداب و رسوم آن با تغییراتی به دوران نوسنگی و سپس به دوره های بعدی انتقال یافته است. به طور کلی آداب تدفین در پیش از تاریخ و تشریفات آن تابع نوع برخورد زندگان با مردگان است. مردم ساکن در فلات ایران به دنیای پس از مرگ اعتقاد داشتند و برای تأمین حیات بعد از مرگ لوازم مورد نیاز زندگی روزمره شخص مرده را با او دفن می کردند. یافته های باستان شناسی حاکی از این است که در هر دوره بسته به شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه، این رسوم و آیین ها نیز متفاوتند اما شباهت هایی درباره طرز تلقی انسان نسبت به مرگ و زندگی دوباره و آیین های آن در جوامع ابتدایی وجود دارد. بنابراین ناگزیر به بیان مثال هایی از جوامع مختلف می پردازیم:
نگرش اساطیری در ساخت خمره های تدفینی ایران باستان- قسمت ۳