گشودگی کمتر از برونگرایی شناخته شده است. اشخاص دارای نمره بالا در این رگه هم درباره جهان درونی و هم درباره دنیای بیرونی کنجکاوند و زندگی آنها از لحاظ تجربه غنی است. آنها تنوعطلب، دارای کنجکاوی و زندگی آنها از لحاظ تجربه غنی است. آنها تنوعطلب، دارای کنجکاوی ذهنی و استقلال در قضاوت هستند. از دیگر ویژگیهای فرعی این رگه میتوان به تخیل و زیباپسندی ، اشاره کرد.
همانند برونگرایی،مقبولیت نیز بعدی از تمایلات بین فردی است. یک فرد سازشیافته اساساً نوعدوست است، با دیگران همدردی میکند و تمایل دارد تا به آنها کمک کند و باور دارد که دیگران نیزمتقابلاً کمککننده هستند. از ویژگیهای افراد دارای نمره بالا در رگه مقبولیت میتوان به اعتماد ، رکگویی ، دیگردوستی ، همراهی ، تواضع ، و دل رحم بودن اشاره کرد.
آخرین رگه از رگه های پنجگانه شخصیتی وظیفهشناسی است. بهترین توصیف برای این رگه مفهوم اراده است. فرد باوجدان، هدفمند، بااراده و مصمم است. نمره بالا در وظیفهشناسی با موفقیت شغلی و تحصیلی همراه است. از دیگر ویژگیهای افراد با نمره بالا در این رگه، دقت، خوشقولی، قابلیت اعتماد، وظیفهشناسی ، تلاش برای موفقیت و منضبط بودن است (گروسیفرشی۱۳۸۰،۸۵).
در زمینه تبیینهای روان پویشی، از فروید تا عصر حاضر، بیش از همه نظریه کارل یونگ با این پژوهش ارتباط دارد. یونگ از مشهورترین بخشهای نظریه خویش را از نظر تیپشناسی به دو جهتگیری پایه نسبت به زندگی به نام درونگرایی و برونگرایی اختصاص داد که هریک ممکن است شامل یکی از چهار کارکرد روانشناختی فکری، احساسی، حواسی و شهودی باشند. یونگ سپس خصوصیات رفتاری هریک از هشت تیپ شخصیتی فوق را به خوبی مشخص کرد. پژوهشهای زیادی در مورد رابطه تیپهای روانشناختی یونگ با بهره گرفتن از آزمون مایرز- بریگرز با جنبه های مختلف رفتاری انجام شده که از میان آنها میتوان به پژوهشهای استریکر و راس در ۱۹۶۲ یا هینویتز در ۱۹۷۸ در مورد علایق شغلی، کارلسونولوی در ۱۹۷۳ در مورد پاسخگویی به محرکهای خنثی و محرکهای انسانی؛ کارس کادون در ۱۹۷۸، در مورد شرکت و کیفیت بحث کلاسی، پروین در ۱۹۸۴، در مورد تلفیقپذیری و فعالیت جنسی اشاره کرد. نتایج کلیه پژوهشها تفاوت معناداری را بین تیپ شخصیتی درونگرا و برونگرا و رفتارهای مذکور برجسته ساختهاند (شولتز ودیگران ۱۹۹۵،۱۷۵)
۸-۲ طرح پنج عاملی شخصیت
آزمون NEO PI-R برای اندازگیری عینی طرح پنج عاملی شخصیت ساخته شده است.
طرح پنج عاملی ساختار ویژگیهای شخصیت را نشان میدهد و محصول تلاش در این زمینه در چهار دهه گذشته (از سال ۱۹۵۰ به بعد) میباشد (دیکمن ۱۹۹۰،۴۵)پنج عامل مورد بحث نشانگر ابعاد اساسی تشکیلدهنده زیربنای ویژگیهای شخصیت میباشند که هم در محدوده کلامی و هم در محدوده پرسشنامه های روانشناختی قابل ارزیابی و تشخیص میباشند. یکی از خطوط اصلی پژوهش در این زمینه مطالعه کلمات موجود در زبان انگلیسی است که توسط انگلیتنر و اوستندروف که به سال ۱۹۸۸ منتشر شده، میباشد. این بررسی به تحلیل صفتهای بکار رفته برای انسان در زبان انگلیسی و سایر زبانها میپردازد. کلماتی همچون، با حرارت، اصیل، کمککننده و با ملاحظه در طول قرنها تحول پیدا کرده و به افراد اجازه میدهد که به وسیله آنها خود را برای دیگران توصیف نمایند. چندین هزار از این کلمات را میتوان در فرهنگ لغات یافت. فرضیهسازان در زمینه نشانهشناسی شخصیت همچون کاتل (۱۹۵۰) معتقد بودند که از لیستی از این کلمات میتوان برای ویژگیشناسی شخصیت استفاده نمود. در واقع با روش تحلیل عامل (روش آماری که نشانمیدهد که کدامیک از کلمات به صورت همبسته تحت پوشش یک ویژگی قرار میگیرند) کلیه کلمات توصیفکننده ویژگیهای مورد توجه این دانشپژوهان بود. بدینوسیله این دانشمندان به ساختارهای نسبتاً ثابتی از ویژگیهای شخصیت دستیابی پیدا نمودند. در طی چهار، پنج دهه گذشته چنین کارهایی تکامل یافت و تحقیقات متعدد در این زمینه منجر به تثبیت نظریه صفات و ویژگیها در شخصیت شد. طرح پنج عاملی در واقع محصول کوششهای وسیع و پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه میباشد. طرح پنج عاملی در واقع محصول کوششهای وسیع و پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه میباشد. هرچند که طرح پنج عاملی از میان واژگان، چنانچه در بالا اشاره شد، برخاست لیکن محصول بدست آمده شامل عواملی است که برای محقیقین روانشناسی در زمینه شخصیت که از طریق دیگر و با روش های دیگر به مطالعه در این زمینه مشغول میباشند نیز کاملا گوش آشناست. از سال ۱۹۸۵ تحقیقاتی از آزمون NEO- PI-R (رجوع شود به بالا. این آزمون فرم اولیه NEOاست که عمدتا سه عامل شخصیت را پوشش داده و بررسی مینمود) را بکار گرفتند نشان دادند که سه عامل یا پنج عامل موضوع مورد بحث ما را میتوان در سایر پرسشنامه هایی که ابعاد مختلف شخصیت را میسنجد ردیابی نمود. از آن جمله میتوان از ویژگیهای کنشی یونگ ، نیازهای مورری نشانه های ویژگیهای بین فردی و تعاریف DSMT III-R (راهنمای آماری تشخیص بیماریهای روانی تجدید نظر سوم) (مک کری و کاستا ۱۹۹۰،۵۹-۵۶) را نام برد. به نظر میرسد که طرح پنج عاملی به نحوی فراگیر این نظریهها را نیز میتواند پوشش دهد.
شاخصها را میتوانیم مواردی بدانیم که در آن ویژگیها و صفتها دارای همبستگی قابل توجه باشند.
برای سهولت درک و به طورقراردادی ما این صفات را نشانه مینامیم و هر شاخص در بر گیرنده چند مقیاس است. درواقع وقتی از سطوح پایین به بالا صعود میکنیم چندین ویژگی رایک نشانه مینامیم و هر شاخص در برگیرنده چند مقیاس است و چندین مقیاس یک شاخص را میسازند.
چنانچه بتوانیم نشان دهیم که افراد این عوامل (پنج عامل) دارای چه وضعیتی هستند میتوانیم طرحی را از ویژگیهای هیجانی، بینفردی، تجربی، نگرشی و شیوه های انگیزشی (آزمودنی) ارائه نماییم. آزمون Neo PI-R در شاخصها (اندازه گیرنده عوامل) و مقیاسها (اندازه گیرنده نشانه ها) شخصیت را در این سطح مورد بررسی قرار میدهد. مقیاسها در واقع جزئیتر و دقیقتر نشان دهنده شاخصها در این آزمون هستند.
۹-۲ پنج عامل شخصیتی نئو
اولین گام تفسیر پروفایل Neo PI-R بررسی وضعیت فرد در پنج شاخص اصلی است. در این قسمت هر شاخص و یا عامل به صورت زیربنایی و همچنین از نظر جنبه های تفکیکی مورد بررسی قرار میگیرند.
۲-۹-۱ عصبیت یا شاخص هیجان (N)
یکی از ابعاد وسیع شخصیت مقایسه سازگاری، ثبات عاطفی فرد، ناسازگاری و عصبیت یا روان نژندی است. هرچند که متخصصین امور بالینی، بسیاری از انواع ناراحتیهای هیجانی را از ترس اجتماعی، افسردگی، تهیجی (نوعی از افسردگی که توام با بیقراری است) تا کینهتوزی تفکیک نمودهاند. بسیاری از مطالعات در این زمینه جنبه های مورد بحث دیگری را نیز نشان دادهاند (کاستا و مک کری۱۹۹۰،۸۴) تمایل فراگیر به احساسات منفی همچون ترس، غم، برانگیختگی، خشم، احساس گناه و کلافگی مبنای مقیاس عصبیت (N) را تشکیل میدهند. در هر صورت N دربرگیرنده عناصری بیش از آسیبپذیری به ناخوش احوالی روانشناختی میباشد. از آنجا که شاید هیجانهای مخرب میتواند در سازگاری فرد و محیط تاثیر داشته باشد، در زن و مردی که دارای نمرات بالا در N باشند احتمال بیشتری وجود دارد که دارای افکار غیر منطقی، قدرت کمتر در کنترل تکانهها بوده و دارای درجات انطباق ضعیفتر با دیگران و شرایط استرسزا باشد. همانطور که از نامش پیداست، بیمارانی که به طور مرسوم تشخیص نوروتیک یا عصبی میگیرند معمولا در شاخص N نمره بیشتری میگیرند. شاخص N در آزمون NEO PI-R همانند سایر شاخصهای این آزمون بعدی از شخصیت بهنجار را میسنجد. افراد دارای نمره بالا در این شاخص ممکن است در ریسک به ابتلاء به برخی از اختلالات روانپزشکی باشند. اما شاخص N نبایستی به دیده یک وسیله برای اندازگیری آسیبشناسی روانی نگریسته شود. ممکن است در مواردی نمرات بالا در این شاخص بدست آید بدون اینکه بتوان هیچگونه تشخیص اختلال روانپزشکی را برای فرد برقرار نمود. از طرف دیگر بایستی در نظر داشت که همه مواردی که دارای تشخیص روانپزشکی هستند ضرورتاً نمره بالا در شاخص N ندارند. به عنوان مثال فرد ممکن است دارای شخصیت ضداجتماعی باشد اما نمره او درN در حد بالایی قرار نداشته باشد. افرادی که دارای نمرات کم در شاخص عصبیت یا روان نژندی هستند افرادیاند که از نظر عاطفی با ثباتاند. این افراد معمولا آرام، دارای خلقی یکنواخت و راحت بوده و به راحتی میتوانند با موقعیتهای بغرنج و استرسزا بدون برآشفتگی و یا رفتارهای نارسا برخورد نمایند.
۲-۹-۲ برونگرایی (E)
همانطور که میدانیم برونگراها افرادی اجتماعیاند اما اجتماعی بودن فقط یکی از ویژگیاین افراد در شاخص برونگرایی آزمون NEO PI-R است. علاوه بر دوستدار دیگران بودن و ترجیح اجتماعات و مهمانیها، این افراد همچنین در عمل قاطع، فعال و حراف یا اهل گفتگو میباشند. این افراد هیجان و تحریک را دوست دارند و برآنند که امیدوار به موقعیت و آینده باشند. بازاریابهای موفق کشورهای در حال توسعه و رشد یافته نمونهای از افراد برونگرا هستند. مقیاسهای شاخص E نشان دهنده علاقه افراد به توسعه صنعت و کار خود میباشند. (کاستاو مک کری ۱۹۸۵،۲۱۷)
در مقابل برونگرا که بسیار روان قابل توصیف میباشند درونگرا کمتر دارای نمونه های قابل نشان دادن میباشند. در برخی از جنبه ها، درونگرایی را میتوان به فقدان ویژگیهای برونگرایی توصیف نمود. درونگراها افرادی محافظه کاراند اما نه اینکه دوستداشتنی نباشند، مستقلاند و نه اینکه گل سر سبد و تکرواند اما نه تنبل و کند هستند، درونگراها معمولا خجالتی هستند اما در جایی که ترجیح بدهند که میخواهند تنها باشند، و این مطلب نبایستی این طور تلقی شود که آنها دارای اضطراب اجتماعی هستند. آخرین کلام اینکه هرچند درونگراها به سرخوشی و فعالی برونگراها نیستند اما افراد ناخشنودی نیز نیستند. یکی از ویژگیهای برجسته این افراد کنجکاوی است. این افراد (درونگراها) بسیار علاقمند به تحقیق و پژوهش میباشند و این یافته در پژوهشهای متعدد و مرتبط با طرح پنج عاملی شخصیت نشان داده شده است (کاستا و مک کری ۱۹۸۰،۱۲۵-۱۲۳)باتوجه به گفتار فوق به نظر میرسد که شکستن قانون «همه یا هیچ» یا دو بعدنگری «راضی- ناراضی». «دشمنی- دوستی»، «درونگرایی- شرمرو» میتواندبعد وسیعتری به شناختشناسی شخصیت ارائه نماید.
۲-۹-۳ بازبودن (O )،
بعنوان یکی از ابعاد اصلی شخصیت، باز بودن تجربه ها بسیار کمتر از عصبیت و برونگرایی در نزد اهل فن، شناخته شده است. عناصر تشکیلدهنده باز بودن (تصورات فعال بسیار کمتر از عصبیت و برونگرایی در نزد اهل فن، شناخته شده است.
عناصر تشکیلدهنده باز بودن (تصورات فعال، حساسیت به زیبایی ، توجه به تجربه های عاطفی درونی ، و قضاوت مستقل ) اغلب در نظریهها و ارزیابی شخصیت نقش قابل توجهی را ایفا نمودهاند و غالباً وحدت این ویژگیها در یک شاخص مورد نظر قرار گرفته است. شاخص بازبودن در آزمون Neo PI-R احتمالا یکی از محدودههایی است که بسیار مورد پژوهش قرار گرفته است (برای اطلاعات بیشتر به کاستا و مک کری ۱۹۸۵ رجوع شود).
افراد «باز» انسانهایی هستند که نسبت به تجربهای درونی و دنیای پیرامون کنجکاو بوده و زندگی آنها سرشار از تجربه است. این افراد طالب لذت بردن از نظریات جدید و ارزشهای غیرمتعارف هستند و دارای احساسات مثبت و منفی فراوان در مقایسه با افراد «بسته» هستند.
معمولا شاخص O یا «باز بودن» ارتباط مثبتی با هوش دارد و افراد دارای تحصیلات بالاتر نمره بیشتری در این مقیاس میآورند. باز بودن به خصوص با آن جنبه هایی از هوش سروکار دارد که کمتر در معرض سنجش در آزمونهای هوش است که از جمله میتوان از تفکر چندوجهی را میتوان نام برد که با خلاقیت ارتباط نزدیکی دارد (مک کری ۱۹۸۵،۱۶۵) ولی بایستی در نظر گرفت که باز بودن معادل و همسنگ هوش نیست. برخی از افراد بسیار باهوش، افراد بستهای به تجربه ها هستند و برخی افراد بسیار باز به تجربه ها، دارای ظرفیت هوشی پایینی هستند.
مردان و زنان دارای نمرات پایین در O افرادی هستند که در رفتار متعارف و در ظاهر محافظه کار به نظر میرسند. آنها موضوعات رایج را بهتر از موارد نادر میپسندند و پاسخهای هیجانی آنها نسبتاً آرام و نهفته است. هرچند که برخی از شواهد وجود دارد که نشان میدهد باز یا بسته بودن در فرم دفاعهای روانی مورد استفاده اثر دارد که «بسته بودن» نشان دهنده فراگیر از واکنشدفاعی نمیباشد. در عوض چنین به نظر میرسد که با کلام ساده افراد «بسته»دارای نظر گاه های محدودتر و دارای طیف علائق محدودتر میباشند. مشابهاً میشود گفت که افراد بسته به نظر اجتماعی و سیاسی محافظهکارتر بوده ولی با این همه نمیتوان آنها را افرادی مطیع و وابسته به منابع قدرت دانست.
همینطور «بسته بودن» را نبایستی با کینهورزی و یا مقابلهجویی با منابع قدرت همبسته نمود. موارد ذکر شده در فوق را میتوان علائمی از دارندگان نمرات بسیار پایین در شاخص توافق مشاهده نمود.
برای قطب باز بودن بایستی یک وجه تمایز در نظر گرفت. افراد باز، افرادی غیرمتعارف، مایل به زیر سوال بردن منبع قدرت، و علاقمند به آزادی در اخلاقیات، امور اجتماعی و دیدگاهی سیاسی باشند. در هر صورت چنین تمایلاتی نبایستی بر مبنای غیراصولی بودن تفسیر گردد. یک فرد باز ممکن است سیستم ارزشگذاری متحرک و متحول خود را توام با وجدان قوی در حد یک سنتگرا بکار گیرد. درنظر بسیاری از روانشناسان «بازبودن» ممکن است معادل سالمتر بودن به نظر آید اما ارزش باز بودن وابسته به ضرورتها در موقعیتهاست و هم افراد باز و هم افراد بسته دارای عملکردهای مفید در جامعه میباشند.
۲-۹-۴ توافق (A)
همانند برونگرایی شاخص توافق بر گرایشات ارتباط بینفردی تاکید دارد. فردموافق اساسا نوعدوست است. احساس همدردی با دیگران میکند و مشتاق به کمک به آنان است و معتقد است که دیگران نیز با او همین رابطه را دارند. در مقایسه شخص ناموافق یا مخالف خود محور، مظنون به قصد و نیت دیگران است و بیشتر اهل رقابت است تا همکاری.
به نظر میرسد که سمت توافق این شاخص به نفع جنبه های مثبت اجتماعی و هم سلامت بیشتر روانی بیشتر سوق دارد. البته همینطور هم هست، افراد موافق محبوبتر از افراد مخالف هستند (البته در جوامع متوازن). در هر صورت آمادگی برای دفاع از حق فردی اولویت دارد و داشتن توافق در صحنه نبرد و یا دادگاه، حسن و فضیلت نیست. همانطور که داشتن دیدگاه انتقادی و داشتن علمی میتواند برای یک دانشمند، حسن و فضیلت باشد.
هیچیک از دو قطب این شاخص دارای منزلت اجتماعی برتر نیستند، همینطور نمیتوانیم بگوییم کدام گروه از افرادی که در قطبهای این شاخص قرار میگیرند. دارای بهداشت روانی بهتری هستند. هورنای (۱۹۴۵) دو تمایل عصبی را مورد بحث قرار داده است (حرکت در جهت مخالف دیگران، حرکت به سمت دیگران) که نشان دهنده جنبه های بیمارگونه توافق و مخالفت است. نمره پایین درA معمولا با ویژگیهای اختلال شخصیت خود شیفتگی، ضداجتماعی، و پارانوئید همراه است در حالی که نمره بالا در A معمولا با اختلال شخصیت وابسته همراهی دارد(کاستا و مک کری ۱۹۹۰،۲۰۴)
۵-۹-۲ وجدانی بودن ©
یکی از موضوعات مهم یک نظریه شخصیت و به خصوص در نظریه روان پویایی موضوع کنترل تکانهها است. در طی تکوین و رشد فردی اغلب افراد میآموزند که چگونه کششها و نیازهای خود را اداره کنند. ناتوانی در مقابل تکانهها و هوسها به طورکلی نشان دهنده N بالا در بالغین است. از طرف دیگر کنترل خویشتن میتواند به فرایند فعال طراحی، سازماندهی واجرای وظایف نیز اطلاق شود و تفاوتهای فردی در این زمینه مبنای شاخص وجدانی بودن در آزمون NEO PI-R است. به طور خلاصه دو ویژگی عمده توانایی در کنترل تکانهها و هوسها و اعمال طرح و برنامه در رفتار برای رسیدن به اهداف مورد پرسش و شاخص C آزمون NEO PI-R میباشد.
فرد وجدانی دارای هدف، خواسته های قوی و از پیش تعیین شده است. توجه نماییم که افراد انگشت شماری در جهان موسیقیدان، برجسته، یا قهرمان ورزشی میشوند بدون اینکه چنین ویژگی را داشته باشد. دیکمن (۱۹۹۰) این شاخص را تمایل به موفقیت نامیدهاند. در جنبه های مثبت این شاخص، افراد نمرات بالا در زمینه های حرفهای و دانشگاهی افرادی موفق هستند و در جنبه های منفی نمره بالا همراه با ویژگیهای ایرادگیری کسلکننده، وسواس اجباری به پاکیزگی و یا فشار فوقالعاده به خود در امور کاری و حرفهای دیده میشود.
افراد دارای نمره بالا در C افرادی دقیق و وسواسی، وقتشناس و قابل اعتماد هستند. افراد دارای نمرات پایین را نبایستی افرادی فاقد پایبندی به اصول اخلاقی دانست بلکه این افراد معمولا وقت کافی برای انجام امور بکار نمیبندند همین طور در جهت رسیدن به اهداف خود نیز چندان مصر و پیگیر نیستند. برخی از شواهد پژوهشی نشان میدهد که نیاز به لذتطلبی و علاقمندی به امور جنسی در افراد نمره پایین بیشتر از افرادی است که نمرات بالا میآورند. (مک کری و کاستا ۱۹۸۵،۲۰۷)
۱۰-۲ مقیاسهای آزمون NEO PI-R
هریک از پنج شاخص آزمون NEO PI-R از شش مقیاس که به طور اختصاصیتر نشانه های آن شاخص را اندازه گیری مینمایند، بدست میآید که چندین حسن در این راهکار وجود دارد. اول اینکه، این اطمینان بدست میآید که چندین مورد اندازگیری برای سنجش آن شاخص به کار گرفته شده است و این موارد میتواند طیف وسیعی از افکار، احساسات و رفتار مرتبط با آن شاخص را بسنجد. به عنوان مثال شاخص عصبیت یا هیجانی بودن بایستی دارای مقیاسهای اندازگیری کینهورزی، افسردگی، اشتغال به خویشتن ، تکانشوری و آسیبپذیری از استرس و مقیاس اضطراب باشد. بنابراین نمره یک شاخص بایستی وسیعترین معنای آن بعد از شخصیت را اندازگیری نماید. دوم اینکه، داشتن چندین مقیاس مستقل موجب افزایش ثبات درونی و در نتیجه باعث میشود که یافته های پژوهشی قابل بازیابی و تکرار باشند.
بعنوان مثال، هریک از شش مقیاس عصبیت به طور معنیداری با عاطفه منفی و کاهش رضایتمندی از زندگی ارتباط نشان دادهاند (مک کری و کاستا ۱۹۸۵،۱۹۲). این موضوع موجب اطمینان خاطر میگردد که N در ارتباط مستقیم و واضح با سلامت روانی است. سوم، و مهمتر از موارد دیگر اینکه، امتیاز چند نشانهای کردن اندازگیری پنج عامل از آنجا منشاء واضح میگیرد که تفاوتهای بینفردی به تفاوت معنی و مفهومدار، در درون یک شاخص قابل مشاهده است. به عبارت دیگر وقتی برای بررسی تفاوتهای بینفردی به تفاوت بین شاخصها نگاه شود. عایدی کمتری از مواردی بدست میآید که به ویژگیهاو تفاوتهای بینفردی در مقیاسهای درون شاخصها توجه شود. به عنوان مثال، باز بودن به تخیلات، زیباییشناسی، احساسات، فعالیتهای ذهنی، نظرات و ارزشها در مجموع شاخص باز بودن را میسازند و برای افراد دارای نمرات بالا در هریک از مقیاسها احتمال بیشتری وجود دارد که در مقیاس دیگر در همین شاخص نمره بالای داشته باشند. اما این فقط یک احتمال است. به عنوان مثال، برخی از افراد، دارای ذهن باز به مباحث نظری هستند اما نسبت به ارزشها بسته یا نسبت به احساسات، باز اما در زیباییشناسی، محدود و بسته میباشند. این تفاوتهای فردی در مقیاسهای تشکیلدهنده یک شاخص در طی زمان نسبتاً ثابت میمانند و چنانچه دیگران هم در این مورد نظر دهند و او را ارزیابی کنند نیز نتایج مشابه بدست میآید (مک کری و کاستا ۱۹۹۰،۲۰۹)
لذا این مقیاس بایستی بعنوان حقایق واقعی شخصیت دیده شوند و کمتر جنبه پراکندگی اتفاقی یا تصادفی دارند. بررسی مقیاسهای شاخصها میتواند تحلیل دقیق و ظریفی از فرد یا گروه مورد مطالعه بدست دهد. این مورد هنگامی اهمیت بیشتری پیدا میکند که نمره فرد در شخصی در حد وسط قرار گیرد. به عنوان مثال، فردی که دارای نمره متوسط در شاخص توافق است و دارای نمره پایین در نوع دوستی و نمره بسیار بالا در تبعیت میباشد بسیار متفاوت از فردی عمل میکند که دارای نمره مشابه (متوسط) در همین شاخص (A) است ولی دارای نمره بالا در نوع دوستی و نمره پایین در مقیاس تبعیت میباشد.
و در پایان اطلاعات اختصاصی حاصل از نمرات مقیاسها میتواند در تفسیر ساختارها و شکلگیری نظریهها مهم باشد. به عنوان مثال، برونگرایی مرتبط با بهداشت روانی دانسته شده است (کاستاومک کری ۱۹۸۴،۱۵۰) اما نگاه دقیقتری به اطلاعات بدست آمده روشن میسازد که دو مقیاس صمیمیت و هیجانهای مثبت ارتباط مستقیم و واضحی را با بهداشت روان نشان میدهند و در حالی که شاخص هیجانخواهی فاقد چنین ویژگی میباشد.
۲-۱۰-۱ مقیاسهای عصبیت یا هیجانی
N1: اضطراب: افراد مضطرب معمولا افرادی هستند نگران، ترسیده، مستعد نگرانی، عصبی، پرتنش و وحشتزده. این مقیاس،ترسهای اختصاصی را اندازه نمیگیرد ولی معمولا افراد نمره بالا دارای ترسهای اختصاصی و همچنین اضطراب فراگیر میباشند. افراد نمره پایین افرادی راحت و آرام هستند. این افراد معمولا در مواردی که امور، مطابق خواسته آنها به پیش نمیرود، ستیزهجویی نمینمایند.
N2: خشم و کینهورزی: مقیاس خشم و کینهورزی اندازه گیری کننده گرایش فرد به تجربه های خشم و حالتهای وابسته به آن همچون احساس درماندگی وناکامی هستند. این مقیاس آمادگی فرد را برای حس کردن خشم، اعم از اینکه به صورت آشکار بروز نموده و یا به طور نهفته در فرد باقی بماند را نشان میدهد. بروز یا عدم بروز خشم بستگی به سطح نمره فرد در شاخص توافق دارد. توجه شود که در موارد ناموافقی معمولا نمره این مقیاس هم بالا میباشد. افراد نمره پایین افرادی راحت بوده و به آسانی دچار احساس خشم نمیشوند.
N3: افسردگی: این مقیاس تفاوتهای بینفردی بهنجار را در تجربه کردن حالت افسردگی اندازه گیری مینماید، افراد نمره بالا مستعد احساس گناه، غم، نومیدی و تنهایی هستند. آنها به راحتی مایوس و سرخورده میشوند. افراد نمره پایین بندرت چنین احساساتی را تجربه میکنند اما ضرورت ندارد که افراد سرزنده و سرخوشی باشند (چنین ویژگی معمولا با برونگرایی هماهنگ است).
N4: هوشیاری به خویشتن : این مقیاس همانطور که میبینید نوعی نگرش به خویشتن را نشان میدهد. معمولا چنین افرادی به راحتی شرمگین میشوند و سهم خود را در رویدادهای منفی بیش از واقعیت موجود ارزیابی مینمایند. به همین منظور تصمیم گرفتیم به جای واژه خود هوشیاری که میتواند دارای بار ارزشی نیز باشد، از واژه احساس تقصیر استفاده نماییم. حالات هیجانی شرم، خجالت و دستپاچگی ناشی از این موارد ستون فقرات این مقیاس را میسازد. افراد هوشیار به خویشتن افرادی هستند که در موقعیتهای بینفردی راحت نیستند، نسبت به سربهسر گذاشتن دیگران حساس بوده و مستعد احساس حقارت هستند. این افراد معمولا خجالتی بوده و دارای اضطراب اجتماعی (راسل ۱۹۷۴،۷۸)، در جمعهای بزرگ اما نه در رابطه تک به تک با افراد، هستند افراد نمره پایین ضرورت ندارد که افرادی بسیار راحت در موقعیتهای اجتماعی (مثل سخنرانی در برابر جمع) و دارای مهارتهای اجتماعی خوب باشند، این افراد در کلام ساده آن طورند که در موقعیتهای اجتماعی برآشفته و مضطرب نیستند.
N5: تکانشوری : در آزمون NEO PI-R تکانشوری یعنی عدم توانایی کنترل کششها و هوسها. بر این فرض هستیم که در این مورد، میل و خواهش (برای مثال برای غذا، سیگار و تملک) چنان قوی میباشند که فرد نمیتواند در مقابل آنها مقاومت نموده با اینکه میداند، که پس از رفع میل، از کردار خود پشیمان خواهد شد. افراد نمره پایین معمولا به راحتی میتوانند در مقابل چنین هوسهایی مقاومت نمایند و دارای ظرفیت بالایی از تحمل میباشند. واژه تکانشی به وسیله بسیاری از نظریهپردازان به بسیاری از ویژگیهای نامرتبط باهم اطلاق شده است. در NEO PI-R تکانشوری را نبایستی با حالتهای خودجوشی، ریسکپذیری، و یا اتخاذ تصمیمهای سریع نسبت داد.
N6: آسیبپذیری : آخرین مقیاس N آسیبپذیری به استرس میباشد. افرادی که در این مقیاس نمره بالا میگیرند این احساس را دارند که نمیتوانند با استرسهای روزمره انطباق مناسب داشته باشند و در موقعیتهای فوقالعاده و استرسزا به طور اجباری به دیگران متوسل شده و یا ناامید و متوحش میشوند. افراد نمره پایین از خود این استنباط را دارند که میتوانند در مواجهه با موقعیت بغرنج به خوبی خود را اداره نمایند.
۲-۱۰-۲ مقیاس برونگرایی:
E1: صمیمت : صمیمیت یکی از مقیاسهای برونگرایی است که بیشترین ارتباط را با کیفیت رابطه بینفردی دارد. افراد صمیمی، با محبت که دوستانه با دیگران مراودت دارند. این افراد صادقانه دیگران را دوست دارند و به آسانی با دیگران رفاقت برقرار میسازند. افراد نمرات پایین ضرورتاً افرادی کینهتوز و یا بدون احساس همدردی نیستند. بلکه آنها افرادی رسمی، محافظهکار بوده و مایلند با دیگران در یک فاصله نسبی قرار داشته باشند. صمیمیت یکی از مقیاسهایE است که با شاخص توافق نزدیکترین نسبت را دارد ولی با آن از نظر احساس عاطفی نزدیک بودن با دیگران متفاوت میباشد.
E2: جمعگرایی : دومین جنبه E جمعگرایی است (ارجحیت دادن به همراهی با دیگران). افراد جمعگرا از بودن با دیگران لذت میبرند و در هنگام بودن در جمع احساس مسرت میکنند. افرادی دارای نمره پایین در این مقیاس ترجیح میدهند تنها باشند و از بودن در جمعدیگران حتی به طور آگاهانه و فعال اجتناب مینمایند.
مقایسه ی ویژگیهای شخصیتی، سبکهای مقابله ای و میزان استرس والدین نوجوانان دارای اختلال سلوک با والدین نوجوانان عادی- قسمت ۶