بر طبق استنباطهای مهم دیگر، هنر اینگونه انگاشته میشود: فعالیتی که هدف آن صریحاً عبارت است از آفریدن اشیاء زیبا، از جمله بازنمایی صادقانهی زیبایی طبیعی و انسانی؛ عرصهای برای به نمایش گذاشتن مهارت، به خصوص مهارت در شکل بخشیدن به اشیاء یا دخل و تصرف در آن ها که بتواند ستایش را برانگیزد؛ صورت تحول یافتهای از بازی با تأکید بر جنبههای جدی و نظم یافتهی بازی یا حوزه ی تجربه به معنی دقیق کلمه که در آن تأثیر متقابل مراحل فعال پذیرنده در پرداختن به جهان بیرونی به صورت کانون توجه در می آید و به خودی خود در بستر اندیشه جای می گیرد.
۲٫خصوصیت زیبایی شناختی
اینکه زیبایی شناسی را علم مطالعهی خصوصیات زیبایی شناختی بینگاریم بیتردید مستلزم فهم این نکته است که یک خصوصیت در چه زمانی خصوصیتی زیبایی شناختی به شمار میآید. عدهی زیادی بر این عقیدهاند که خصوصیات زیبایی شناختی عبارتند از خصوصیات ادراکی یا مشاهده پذیر، خصوصیاتی که مستقیماً در معرض تجربه قرار میگیرند، و خصوصیات مرتبط با ارزش زیبایی شناختی اشیائی که از آن خصوصیات برخوردارند. اما غیر از اینها، دربارهی تعیین حد و مرز نوع خصوصیات زیبایی شناختی ممکن است بحث و اختلاف نظر وجود داشته باشد. برخی از علائم مشخصهای که در مورد خصوصیات زیبایی شناختی مطرح شدهاند بدین قرارند: سرشت گشتالتی(یعنی ترکیبی یا کلی) دارد؛ تشخیص آن نیازمند ذوق و سلیقه است؛ جنبهای ارزشگذارانه دارد؛ ژرف اندیشی به آن موجب خشنودی یا ناخشنودی میشود؛ از شرط خاصی تبعیت نمیکند؛ در خصوصیات ادراکی سطح پایینتر پدیدار می گردد؛ به نحو چشمگیری کانون تمرکزی برای تجربهی زیبایی شناختی است؛ به نحو چشمگیری در آثار هنری وجود دارد.
به رقم گفتگو بر سر شأن و موقعیت نشانه های نام برده، همگرایی عظیمی در نگرشهای مربوط به این نکته وجود دارد که چه خصوصیات ادراک پذیر چیزها خصوصیات زیبایی شناختی هستند، چنان که این فهرست نا محدود حاکی از آن است- زیبایی، زشتی، والایی، لطافت، آراستگی، ظرافت، هماهنگی، توازن، وحدت، قدرت، کشش، شور، جوش و خروش، شوخ طبعی، تند خویی، زرق و برق، تندی، تشویش، اندوه، آرامش، سرخوشی، زمختی، صفا، جلوه فروشی، رخوت، احساساتیگری- و البته باید این نکته را در نظر داشت که بسیاری از خصوصیات مندرج در این فهرست فقط هنگامی خصوصیتهای زیبایی شناختی هستند که واژههای مشخص کنندهی آنها به صورت مجازی فهمیده شوند. و سر انجام اگرچه دستهی خصوصیتهای زیبایی شناختی و دستهی خصوصیتهای بیانی[۳۰] منتبق بر یکدیگر نیستند، بدیهی است که خصوصیتهای بیانی که مسلماً فقط به آثار هنری مرتبط هستند و نه به اشیاء طبیعی زیر مجموعهی مهمی از خصوصیتهای زیبایی شناختی را تشکیل میدهند.
۳٫تجربهی زیبایی شناختی
زیبایی شناسی هرگاه به منزلهی پژوهش دربارهی برخی از تجربه های مشخص با حالتهای روحی معین- خواه نحوههای نگرش، ادراکات، عواطف، و خواه اعمال مربوط به دقت- تلقی شود باز هم مستلزم داشتن تصوری است در این موردکه یک حالت روحی یا فعالیتی ذهنی در چه زمانی، حالت یا فعالیت زیبایی شناختی است. تعدادی از نشانههای مطرح شدهای که حالتهای روحی زیبایی شناختی را از حالتهای دیگر متمایز میکنند بدین قرار است: بی طرفی، یا وارستن از میلها، نیازها و دلبستگیهای عملی؛ ابزاری بودن، یا متعهد و پایدار بودن برای خاطر خود؛ سرشت تفکر امیز یا مستغرق، با این نتیجه که توجه از ذهن خود شخص زایل شود؛ تمرکز بر صورت یک شیء یا موضوع؛ تمرکز بر رابطهی میان صورت یک شیء و محتوا یا خصلت آن؛ تمرکز بر ویژگیهای زیباییشناختی یک شیء یا موضوع؛ و داشتن نقش اساسی در فهم آثار هنری. اینکه آیا این معیارها یا به طور جداگانه یا در تلفیقی با یکدیگر، میتوانند به قدر کافی از عهدهی متمایز کردن مرزهای تجربه زیباییشناختی به عنوان حالت مشخصی از ذهن برآیند یا نه باید به مباحث و بحثهای درباره ی شکگرایی مراجعه کرد.( لوینسون،۱۳۸۷، ۱۶-۱۱)
۳-۲-۲ پنج مسئله در زیبایی شناسی تحلیلی
-
- مفهوم استتیک
واژه «استتیک[۳۱]» تقریباً در مفهوم جدید خود از زمان باومگارتن[۳۲]، فیلسوف قرن هجدهم آلمانی، رواج یافته است. او زیبایی شناسی را علم چگونگی شناخته شدن اشیاء و امور از راه حواس تعریف میکرد. اما استتیک در اندیشهی جدید بی تریدی معنای اختصاصیتری دارد و فقط به ادراک حسی به طور کلی مربوط نمیشود. فیلسوفان بریتانیایی قرن هجدهم که دربارهی ذوق و سلیقه نظریه پردازی کردهاند، به شکل گیری آن معنای اختصاصیتر یاری رسانیدند. آنان بر وجهی از وجوه ادراک حسی تأکید کردهاند که مرکز هدایتش اصولاً تمایلات و دلبستگی های شخصی نیست و ویژگیاش همانا جذب شدن در شیء برای خاطر خود آن است.
۲٫تعریف هنر
در زیبایی شناسی تحلیلی، بحث دربارهی مسئلهی تعریف هنر در شکاکیت آغاز میشود، شکاکیتی که در آیین «ضد ماهیتگرایی[۳۳]» ویتگنشتاین[۳۴]ریشه دارد. به عقیدهی «وایتس[۳۵]» مفهوم هنر ذاتاً گشوده و نا محدود است و از این رو تعریف بردار نیست. بدین قرار بود که هر خلاقیتی از مفهوم هنر جدایی ناپذیر است و هر گونه کوششی برای فرو بستن مفهوم هنر را بر حسب شرایط معین لزوماً محکوم به شکست است؛ و دیگر اینکه مرزهای میان خرده مقولههای هنر (مثلاً شعر، نقاشی،اپرا) پیوسته در جریان تغییر هستند، و از این رو همین امر باید در مورد خود مقولهی وسیعتر هنر صادق باشد و به همین سبب کوشش برای تعریف کردن آن چندان ثمری نخواهد داشت.در نتیجه میتوان گفت این واقعیت که خلاقیت حتماً این امکان را دارد که موضوعات و متعلقات ذاتاً تغییر یابندهی هنر را توصیف کند؛ به هیچ وجه متضمن این نکته نیست و دیگر اینکه خلاقیت باید خود مفهوم هنر را به شیوهای توصیف کند که امکان تعریف را از بین ببرد.
۳٫هستی شناسی هنر
هستی شناسی هنر به این پرسش مربوط میشود که آثار هنری چه نوع ذواتی هستند؛ شرایط و هویت و فردیت چنین ذواتی چیستند؛ آیا پایگاه متافیزیکی آثار هنری در سر تا سر قالبهای هنری یکسان است یا گوناگون و اصالت کار در قالبهای هنر به چه چیزی منجر میشود. فیلسوفان پرسیدهاند که آیا آثار هنری مادی هستند یا معنوی، انتزاعیاند یا انضمامی، یگانهاند یا چندگانه، مخلوقاند یا مکشوف. شاید بنیادیترین تمایز در متافیزیک آثار هنری عبارت باشد از تمایز میان قالبهای هنری که در آن ها اثر هنری ظاهراً یک جزئیت انضمامی و ملموس به شمار می رود- یعنی شیء یا رویداد واحدی که از لحاظ زمانی و مکانی احاطه پذیر است- مثلاً در نقاشی، طراحی، پیکر تراشی و موسیقی بدیهه سازی شده، و قالب های هنری که در آن ها اثر هنری چیزی تقریباً انتزاعی به نظر میرسد. مانند حکاکی، کندهکاری، ریخته گری، شعر و فیلم که نقش تفسیر در نمونههای آثار هنری تأثیر گذار است و به هستی شناسی هنر کمک می کند.
-
- بازنمایی در هنر
مبحث بازنمایی در زیبایی شناسی تحلیلی تا حد زیادی با توجه به بازنمایی تصویری یا تصویر نمایی پیگیری شده است. «ارنست گامبریک[۳۶]» در کتاب « هنر و توهم» خوداین مبحث را به چشمگیرترین نحو مطرح کرد. گامبریک به طرزی بسیار عالی بر ضد الگوی «نگاه معصومانه»ی ادراک تصویر، و به نفع عقیدهای که مؤید تاریخ بازنمایی تصویری بود، استدلال میکرد؛ گامبریک بازنمایی تصویری را به عنوان پیشروی به سوی تصورات ذهنی همواره واقعگرایانهتر و حافظ توهم تجسم می کرد که دست یافتن به آن ها از طریق فرایند طولانی «ساختن و جفت و جور کردن» حاصل میشود.
۵٫بیان در هنر
اینکه آثار هنری بیان کنندهی حالتهای ذهنی اند، یا چنین حالتهایی را بیان می کنند، سخن پیش و پا افتادهای در نقد هنری است، و چنین بیان یا قدرت بیانی معمولاً جایگاه اولیهی جاذبهی هنر انگاشته می شود .بیان عموماً به منزلهی شیوه ی جداگانهای از معنی هنری به شمار آورده میشود که با بازنمایی از حیث ویژگیهای منطقی، شیوهی عملکرد، و دامنهی موضوعاتش( مثلاً شرایط انتزاعی در مقابل جزئیهای انضمامی) فرق دارد. به عقیدهی «گودمن[۳۷]» بیان در هنر مسئلهای است مربوط به اثر هنریای که، در زمینه ی اجرای نمادین نقش کلی خود، صفتی را که به نحوهی استعاری از آن برخوردار است، یا توجه را به خود جلب می کند، تجسم می بخشد. (لوینسون، ۱۳۸۷، ۲۱-۴۰)
۳-۳ دستهبندی آثار از نظر تکنیک و تزئینات، تنوع فرم و شکل و طرح و تحلیل زیبایی شناسانه آن ها
شکل، محتوا و ساختار هر اثر هنری، به اندیشهها و باورهای طراح و سازنده آن اثر بستگی دارد، بنابراین بررسی الگوهای طراحی و جواهرات آبگینه معاصر ایران نیازمند بررسی دقیق ویژگیهای فکری و اعتقادی در پیشینه ایران میباشد که به بررسی الگوهای کلی از نظر شکل و فرم، همچنین نقوش به کار رفته شده بر روی آثار پرداخته شده است.
در بررسی زیورآلات آبگینه معاصر موتیفها و نمادهای ایرانی و الگوهای سنتی و اسلامی دیده میشود که همانند تابلوی تذهیب توسط هنرمند بعد از ساخت بدنه کار، طراحی و اجرا شده است.
علاوه بر نقوش مذکور طرحها با خلاقیت همراه شده و همانند تابوی نقاشی در قالب زیور در دسترس هنردوستان قرار گرفته است.
در این بخش از فصل تحلیل ساختاری زیباییشناسی، به تقسیمبندی آثار از نظر تنوع تکنیک و تزئینات و فرم، شکل، همچنین تنوع طرح و نقش پرداخته شده و نمونههایی از آثار معرفی شده است.
۳-۳-۱ تکنیک و تزئینات
با بررسی آثار زیورهای آبگینه معاصر موجود، از لحاظ تکنیک به ۳ بخش تقسیم میشوند که شامل موارد زیر میباشد.
۱-همجوشی شیشه (فیوزینگ[۳۸]): همجوشی شیشه زمانی است که برشهایی از شیشه بر روی شیشه دیگر قرار گرفته و در اثر حرارت به صورت مذاب درآمده و با شیشه زیرین یکی میشود، در اصطلاح جوش میخورد. نکته مهم در این تکنیک این است که شیشههای انتخابی باید هم جنس باشند و ضریب انبساط یکسانی داشته باشند تا دچار تنش[۳۹] ( به این معنا که دارای ترک خوردگی) نشوند.هم جوشی حاصل آمیزش تعدادی شیشههای جدا از هم است که به شکل یک واحد متراکم در میآیند. این امر توسط حرارت دهی صورت میپذیرد تا جایی که شیشه ها نرم شده و به شکل سیال در هم فرو میروند. در این روش نکات مهمی قابل توجه میباشند. شیشهها معمولاً در دمای بین ۷۵۰ تا ۸۰۰ درجهی سانتیگراد به هم جوشی کامل میرسند که این امر با از دست دادن سختی آن ها شروع میشود و در طی این روند شیشه شکل سطحی که به آن ممزوج میشود را به خود می گیرد. اگر این سطح هموار و تخت نباشد، سنگینی وزن خود شیشه موجب میشود که شیشه نرم شده توسط حرارت به طرف پایینترین سطحی که میتواند حرکت کند. در بعضی موارد میتوان شیشه را در قالب معین در حرارت پایین به روش ذکر شده شکل داد سپس شیشهی دیگری را برای بار دوم در طی حرارت دهی با آن ممزوج کرد. قابل ذکر است در درجه حرارت بین ۷۵۰ درجه سانتیگراد تا دمای ذوب کامل شیشه، که حدود ۸۵۰ درجه سانتیگراد میباشد، شیشهها در مرحلهی هم جوشی میباشند و مذاب نیستند. سه مرحلهی شکل پذیری در هم جوشی شیشه ها وجود دارد؛ در مرحلهی اول قطعات در کوره جاسازی میشوند، اما کاملاً از هم جدا میباشند. در مرحله دوم دو قطعه نرم شده و رویه خارجی قطعات شیشه که چسبناک ترند، خمیری تر از داخل شیشه هستند و به هم میپیوندند. این اتفاق در حرارت پایینی حدود ۶۵۰ درجه سانتیگراد رخ می دهد. پیوستگی به وجود آمده در این حرارت یک هم جوشی واقعی نیست و ثبات ندارد. در مرحله سرد شدن ترک میخورد و ممکن است که موجب جدا شدن و شکستن قطعات شود. بسیاری از شکستهای هم جوشی نتیجه حرارت دهی در دمای پایین از این نوع میباشد. این بسیار شبیه جوش دادن فلزات به یکدیگر است که تنها ظاهراً به هم جوش خوردهاند ولی اتصال ناپذیری دارند. در مرحلهی سوم وقتی دما حدود ۷۵۰ درجه سانتیگراد است، کار انجام میشود. در این مرحله امتزاج قطعات جدا از هم شیشه صورت میگیرد و حالا می توان گفت که هم جوشی رخ داده است. در این مرحله اگر چه قطعات به طور پایدار به هم جوش خوردهاند ولی هنوز مرز قبلی آن ها نیز قابل لمس است.(شکل ۱۴)
با افزایش درجه حرارت حدود ۸۵۰ درجهی سانتیگراد میتوان مرزهای قابل لمس را از بین برد و هم جوشی کامل و قوی صورت داد. اما باید توجه داشت که در قالبهای کم ارتفاع اگر ضخامت لایههای شیشه مناسب نباشد احتمال از دست دادن شکل مورد نظر وجود دارد زیرا شیشه نرم شده ممکن است قالب را پر کند. مهمترین و نخستین لازمهی هم جوشی این است که قطعات با هم سازگار باشند؛ به این معنی که ضریب انبساط یکسان داشته باشند.(کامینگ[۴۰]، ۱۹۹۷)
شکل ۱۴- نیم ست ،تکنیک فیوزینگ، دست ساز، طرح انتزاعی، زمینه سبز و سرمهای و زرد، فلز برنج، معاصر.
۲- اسلمپینگ:[۴۱]فرمدهی شیشه در قالبهای از پیش طراحی شده که شامل سفالی یا سرامیک بُرد میباشند، بر اثر حرارت را در اصطلاح اسلمپینگ میگویند. روش اسلمپینگ معمولاً بر شکل دهی به نحوی دلالت دارد که تغییر در ضخامت شیشه در برش عرضی دیده نشود. در این روش از کشش بیش از حد جلوگیری میشود ( لاندسترام[۴۲]، ۱۹۸۹) . (شکل ۱۵)
شکل ۱۵- نیم ست، تکنیک اسلمپینگ، دست ساز، طرح انتزاعی، زمینه سبز، معاصر.
۳- ساندویچ کردن: قرار دادن متریال متفاوت از شیشه مانند ورق مس- طلا- سنگ و غیره بین دو شیشه را اصطلاحاً ساندویچ کردن گویند که در این روش بعد از حرارتدهی کل کار یک پارچه دیده میشود.آمیزش شفاف و هم جوشی میتواند توسط قرار دادن فلز یا پودر شیشه بین لایههای شیشهی تخت به کار گرفته شود که در آن فلز یا پودر شیشه بین لایهها محبوس میشود. همان طور که ذکر شد در این روش میتوان از پودر فلزات، ورقههای نازک فلزی و سیم فلزی استفاده نمود. آسان ترین و بیشترین مصرف را ورق نازک و سیم مسی و سیم کروم دارند. اگر ورق نازک مس بین دو لایه شیشه قرار گیرد هوای کافی برای اکسید شدن کامل در طی حرارت دهی به آن نمی رسد و نتیجه خوبی به همراه خواهد داشت. دیگر فلزاتی که میتوانند به این منظور انتخاب شوند میبایست نازک و در عین حال بسیار سست باشند که به شیشه اجازه انبساط و انقباض طبیعی را بدهند. در طی انجام این روش ممکن است هوا داخل شیشه محبوس شود. اگر دما به اندازه کافی بالا باشد و سرعت حرارت دهی مناسب و آرام، زمان نرم شدن شیشه به حباب هوا اجازه خروج خواهد داد.
اگر از ورق نازک مس برای این منظور استفاده شود که دارای بافت سطحی یا دندانهای است، گودی یا تو رفتگی کم عمق می تواند داخل صفحه شیشه مات شود، این گونه ضخامت مربوط به مس جلوه ی بهتری مییابد. به این طریق ضخامت شیشه در طی حرارت دهی روی هم به خوبی تراز شده و مس بدون کمترین تغییر، رنگ قرمز خود را حفظ خواهد کرد.
طلا یکی از قدیمیترین فلزاتی است که از دوران باستان به منظور ساندویچ شدن بین دو لایه شیشه استفاده میشده است و هم چنین پشم شیشه به شکل به هم بافته یا به شکل پرداخت شده و خام، ماده بسیار عالی برای روش ساندویچ است. در این روش میتوان از مینا کاری رنگی و شیشه و پشم توام استفاده کرد تا جلوههای هنری زیبایی به دست آورد. بندهای صمغ موجود در پشم شیشه میبایست در اثر حرارت از بین بروند و استفاده از یک دوره حرارت دهی این امر را ممکن میسازد. در این زمان صفحه شیشه فوقانی روی لایه پایین نرم میشود و رزین در اثر حرارت از بین خواهد رفت. به این ترتیب مشخص است که هم جوشی بین لایهها از وسط به خارج پیشرفت میکند و همین امر مانع از حبس شدن هوا بین دو لایه می گردد(کامینگ، ۱۹۹۷).(شکل ۱۶)
شکل ۱۶- انگشتر، تکنیک ساندویچ کردن، طرح انتزاعی، زمینه طلایی(طلای ۲۴ عیار)، رکاب طلا(۱۸ عیار) ابعاد ۲ در ۲ سانتیمتر، معاصر.
۴-ساخت زیور آلات شیشهای با شیشهگری حرارت مستقیم[۴۳]: بر اساس شیشه های یافت شده در مصر، بین النهرین و قسمتی از آسیا، باستان شناسان بر این باورند که آغاز مهره سازی در این مناطق بوده است.
در قرن ۱۴ هنرمندان ایتالیایی شروع به ساخت مهره با چراغ (مشعل) کرده و البته این تکنیک را بصورت راز نگه داشتند تا اینکه در اوایل قرن ۲۰ پدر و پسری آلمانی به نام (بلاشکا)[۴۴] که هر دو شیشه گر بودند این تکنیک را برای اولین بار در معرض نمایش عموم گذاشتند.
در کشور ما نیز هنر استفاده از مشعل به بیش از ۵ دهه می رسد(البته بیشتر برای ساخت لوازم آزمایشگاهی) که خوشبختانه اخیرا برای ساخت مهره های شیشه ای اقداماتی-هر چند ناچیز – شروع شده است.
لوازم مورد نیاز برای ساخت مهره های شیشه ای عبارتند از چراغ شیشه گری، عینک، شیشه، میله های استیل، پودر جداکننده، کپسول گاز و اکسیژن. معمولا برای ساخت مهره از شیشه های (سدالایم)[۴۵] به دلیل فرم دهی راحتتر و تنوع رنگ استفاده می شود.(شکل ۱۷، ۱۸ و ۱۹)
روش کار: در ابتدا پودر جداکننده را با آب مخلوط کرده و میله استیل را داخل مایع مورد نظر زده، صبر می کنیم تا خشک شود. چراغ را روشن کرده شیشه را در دست راست و میله را در دست چپ می گیریم (در حین کار حتما میله شیشه ای و استیل باید در جهت عقربه های ساعت چرخانده شوند.)، شیشه را ذوب کرده فرم توپ مانند به آن می دهیم، سپس آن را به آرامی روی میله استیل که با پودر جداکننده پوشیده شده می گذاریم، به قدر کافی آن را چرخانده گرد می کنیم. پس از اتمام کار آن را جهت شک زدایی داخل کوره با درجه حرارت معین می گذاریم. پس از خنک شدن کوره، مهره را خارج کرده، از میله استیل جدا می کنیم وبا آب شستشو می دهیم و اکنون آماده استفاده می باشد.[۴۶]
شکل ۱۸- گوشواره، تکنیک شیشهگری حرارت مستقیم، دست ساز، طرح انتزاعی، زمینه بادمجانی و نقرهای، ابعاد ۳ در ۱٫۲ سانتیمتر، معاصر.
شکل ۱۷-گوشواره، تکنیک شیشهگری حرارت مستقیم، دست ساز، طرح انتزاعی، گل صورتی و برگ سبز بر زمینهی نقرهای و مشکی، ابعاد ۱٫۵ در ۲ سانتیمتر، معاصر.
شکل ۱۹-گوشواره، تکنیک شیشهگری حرارت مستقیم، دست ساز، طرح انتزاعی، زمینه مشکی، طلایی، سفید، ابعاد ۱٫۵ در ۲٫۵ سانتیمتر، معاصر.
تزئینات آثار مذکور به ۳ بخش تقسیم میشود.
۱-نقاشی روی شیشه: نقاشی روی شیشه از گذشتههای دور در سنن و مذاهب مختلف داخل شده و استفاده از این هنر در تزئینات مخصوصاً از قرن پانزدهم میلادی به بعد به کار گرفته شده است. این نوع تزیینات در ابتدا در تزئین کلیساها به کار میرفت و پس از قلمرو کلیساها فراتر رفته و از دوره رنسانس به بعد زینتبخش قصرها و کاخها و منازل گردیده است. این نوع نقاشی ها یادآور حالات روحانی فضایی بود که قالب کار را در بر می گرفت و نوع طرح اجرا شده بر آن نمودی بارز از زیبایی بصری و معنوی کار بود که مهارت هنرمند با مفاهیم مذهبی در میآمیخت و اثری بینظیر را میآفرید. امروزه نیز در بخش زیور آلات این نوع از تزیینات پر کاربرد است که با نماد های ایرانی و اسلامی اجرا شده و هر یک یادآور بخشی از فرهنگ از پیش ساخته شدهی این سرزمین هستند.(شکل۲۰)
روش کار در نقاشی روی شیشه: بر روی دو نوع شیشه ۱- شیشه محدب ۲- شیشه صاف انجام میگیرد و مواد لازم جهت نقاشی رنگ که ماده اصلی کار روی شیشه میباشد، قلم مو، مایع حلال از قبیل تینر- تربانتین- نفت و غیره است.