مدل “مییر و شورمن”
از نگاه این دو تعهد سازمانی دو بعد دارد:تعهد مستمر به معنای میل ماندن در سازمان ؛ و تعهد ارزشی به معنای تلاش مضاعف برای سازمان در واقع در این مدل تعهد مستمر مرتبط با تصمیم ماندن یا ترک سازمان است، در صورتیکه تعهد ارزشی مرتبط با تلاش مضاعف در جهت حصول به اهداف سازمانی است.( Mayer & Shoorman,2000). در حالی که در مدل آلن و مییر این هر سه جز تعهد مبنی بر ادامه ماندن در سازمان و یا ترک آن میباشد.
۶-۱-۲ دو دیدگاه در مورد تعهد سازمانی
دو دیدگاهی که امروزه در تعهد سازمانی مطرح است، عبارت است از:
الف (دیدگاه نگرشی که تعهد را به عنوان امری عاطفی یا نگرشی میداند معتقد است تداوم کار افراد در جهت تعقیب اهداف سازمان، از آن روست که آن ها از طریق سازمان، هویت مییابند. این دیدگاه نوعاً با مقیاس پرتر، عملیاتی و قابل محاسبه شده است. تعهد نگرشی یکی از مهمترین شاخصهای پیش بینی کننده تعهد رفتاری میباشد. تعهد نگرشی حاکی از طرفداری کارمندان از سازمان، تمایل به عضویت و تمایل بسیار کمتر به ترک خدمت است (شیخ و باقرزاده، ۱۳۸۴).
ب (دیدگاه رفتاری که از دریچه کاملاً متفاوتی به تعهد سازمانی مینگرد و تعهد را بیشتر امری رفتاری در نظر میگیرد تا نگرشی. بر طبق این دیدگاه که ناشی از نظرات بیکر است، افراد به خاطر جلب منافعی چون برخورداری از مزایا و ارتقاء شغلی، به سازمان وابسته میشوند. نه به علت داشتن احساسات و عواطف مطلوب به آن. دیدگاه تعهد رفتاری معمولاً با مقیاس تریس عملیاتی میشود (خاکی، ۱۳۸۵؛ ص ۱۹۸-۱۹۷).
در دیدگاه نگرشی، تحقیقات عمدتاً به سمت شناسایی عوامل ایجاد کننده تعهد و همچنین پیامدها و نتایج حاصل از تعهد جهت گیری پیدا کرده است. اما در دیدگاه رفتاری تحقیقات ابتدا به شناسائی اثرات چنین رفتاری بر تغییر نگرش متمرکز میباشند. باید خاطر نشان کرد که در مطالعه تعهد سازمانی، این دو دیدگاه را نباید رو در روی یکدیگر در نظر گرفت، بلکه در حقیقت شناخت صحیح فرایند تعلق و وابستگی به سازمان با بررسی همزمان تعهد نگرش و رفتاری حاصل خواهد شد(عراقی، ۱۳۷۷).
شکل (۵-۲): دیدگاههای نگرشی و رفتاری در زمینه تعهد سازمانی؛ منبع: (صحرایی،۱۳۸۳؛ص ۳۷)
۷-۱-۲ دیدگاههایی درباره مفید یا غیر مفید بودن تعهد سازمانی
۱-۷-۱-۲ تعهد سازمانی در دنیای امروز چیز بی ربطی است
بعضی از نویسندگان جدید معتقدند که تعهد سازمانی موضوع بی ربطی است و نیازی به پژوهش و بررسی ندارد. باروچ یکی از این افراد است. به اعتقاد باروچ با توجه به روندهای اخیر در مورد کوچک سازی سازمانها مثل فرایند مهندسی مجدد، ماهیت روابط کار در سه دهه اخیر به نحو چشمگیری تغییر کرده است به طوری که تعهد کارمند به سازمان موضوع بی ربطی شده است. او میگوید که اهمیت تعهد سازمانی به عنوان یک مفهوم عمده در مدیریت و رفتار سازمانی در حال کاهش است و این روند یک پیش شرط مهم است، اما مهمترین نیست. سازمانها با توجه به فعالیتهای کوچک سازی در سا لهای اخیر نسبت به استخدام کارکنان با تعهد یکسان نسبت به سازمان یا ناتوان و یا بی میل بودهاند. حتی دراکر برجستهترین نویسنده مدیریت نیز نسبت به شرکتهایی که میگویند، برای کارکنانشان ارزش قائلند، بدبین است چرا که آن ها خلاف آن را ثابت کردهاند. دراکر میگوید، همه سازمان نها هر روزه اذعان میکنند که کارکنان بزرگترین دارایی آن ها هستند، ولی با وجود این به آنچه که میگویند کمتر عمل میکنند چه رسد به آنکه واقعاً معتقد به آن باشند. اکثر سازمانها معتقدند همانطور که تعهد سازمان به کارمند، کاهش یافته این انتظار وجود دارد که تعهد کارمند هم نسبت به سازمان کاهش یافته باشد. به طور کلی نمیتوان به منطق باروچ ایراد گرفت. پژوهشها نشان میدهند که حمایت سازمانی از کارمند با تعهد کارمند به سازمان به وضوح مرتبط است. همچنین شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه بسیاری از سازما نها کارکنانشان را بازخرید میکنند تا هزینهها را کاهش دهند و از این طریق توانایی رقابت در بازارهای جهانی را به طور فزایند های افزایش دهند. امشوف تخمین میزند که بالغ بر ۹۰ درصد شرکتهای بزرگ، کوچک شدهاند. درباره تغییرات در محیطهای کاری در روزنامه نیویورک تامیز تخمین زده شده است که ۴۳ میلیون شغل در امریکا بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۵ از بین رفته است. اکثر شغلهایی که در این دوره به وجود آمدهاند از بین رفتهاند این رقم ترک شغل کارکنان را آشکار میکند و این بی نظمی ممکن است، اثر منفی را بر تعهد سازمانی تشدید کند. همچنین مشخص شده است که شرکتها نه تنها در زمان ورشکستگی یا رکود کارکنانشان را بازخرید میکنند، بلکه آن ها در زمان سودآوری و رونق نیز دست به این عمل میزنند. آن ها با انجام این کار علامت مثبتی را برای تحلیلهای مالی ارائه و بنابراین، از این به عنوان حربهای برای افزایش سهامداری در کوتاه مدت استفاده میکنند. برای مثال به گفته ریچهیلد شرکت زیراکس در دوران سودآوری، برنامههایی را برای کاهش کارکنانش اعلام کرد به طوری که تعداد آن ها را به ۱۰ هزار کارمند در سال ۱۹۹۳ کاهش داد و این کار به افزایش ۷ درصدی سهام این شرکت در روز بعد منجر شد. تعجب آور خواهد بود اگر تعهد کارکنان به شرکت زیراکس در نتیجه چنین عملی کاهش نیابد. تعدادی از ادغام شرکتها و به مالکیت درآوردن شرکتی توسط شرکت دیگر نیز توسط باروچ ذکر شدهاند که همچنین تعهد سازمانی کارکنان را کاهش دادهاند. همانطور که سازمانهای بزرگ مالکیت سازمانهای دیگر را به دست آورده یا داراییهای خود را میفروشند.
آنچه که به طور فزایندهای به شکل غالب ظاهر میشود موضوع کانون تعهد است. کاملاً به آسانی میتوان دریافت که برای کارکنان در این شرایط درک اینکه چه چیزی و کدام سازمانشان است، مشکل است. در نتیجه ایجاد و شکل گیری تعهد در این شرایط برای آن ها مشکل خواهد بود. برای مثال آیا کارمندی که متعهد به شرکت مک دونل داگلاس است میتواند به آسانی تعهدش را به شرکت بوئینگ منتقل کند.
۲-۷-۱-۲ تعهد سازمانی واقعاً مهم است
چطور میتوان بحث باروچ را که معتقد است تعهد سازمانی یک مفهوم مدیریتی بی ربطی است را ارزیابی کرد. شواهدی وجود دارد که بسیاری از سازمانها استراتژیهای کوچک سازی و کاهش هزینهها را دنبال میکنند. برای این شرکتها ایجاد سطح بالایی از تعهد کارمند ظاهراً به عنوان یک استراتژی نه چندان مهم برای کسب موفقیت اقتصادی نسبت به شرکتهایی که به این استراتژی متوسل میشوند درک میشود. بنابراین، بر اساس تجربه واقعی مدیریت، ممکن است، صاحب نظری استدلال کند که تعهد کارمند چیز بی ربطی است، به خاطر اینکه سازمانهای کمتری استراتژیهایی را برای افزایش تعهد کارکنان ادامه میدهند. در این دیدگاه باروچ ممکن است تا حدودی درست بگوید. با این حال، از طرف دیگر شواهدی دال بر این وجود دارد که سازمانها در پی عملکرد بالا و استراتژیهای منابع انسانی برای افزایش تعهد کارکنانشان هستند که میتواند سود اقتصادی بیشتری را برای آن ها فراهم کند. از این دیدگاه تعهد کارمند نه تنها بی ربط نیست، بلکه به عنوان یک مفهوم مدیریتی به خاطر اینکه میتواند به مزیت رقابتی و موفقیت مالی منجر شود، خیلی مهم است. در حقیقت تعهد از این دیدگاه ممکن است، به عنوان کلیدی برای مزیت رقابتی محسوب شود. در این دیدگاه تعهد کارمند به عنوان یک استراتژی، رقابتی، کاملاً برخلاف آنچه که باروچ میگوید، چیز بی ربطی نیست (Mowday,1998;p392-396)
۳-۷-۱-۲ راهکارهایی برای افزایش تعهد سازمانی
حال با توضیحاتی که بیان شد، به نظر میرسد تعهد سازمانی به عنوان یک مقوله مهم باید در سازمانها گسترش یافته و به آن بیشتر توجه شود. در اینجا تعدادی از راهکارهای مهم برای ارتقاء تعهد سازمانها عنوان میگردد. امید میرود شرکتها و سازمانها با به کار بستن این عناوین زمینه را برای توسعه همه جانبه خود مهیا کنند:
-
- بالا بردن پیوستگی عاطفی در کارکنان و درگیر کردن بیشتر آن ها با اهداف سازمان
- بهبود شبکههای ارتباط اجتماعی در کار
- مشارکت کارکنان در تصمیم گیری
- ارزیابی عملکرد کارکنان به منظور ایجاد بازخورد کاری
- تشریح اهداف و رسالتهای سازمانی
- حذف موانع کاری
- تأکید بر جنبههایی که موجب ارزش اجتماعی سازمان میشود
- ایجاد سیستمهای مناسب تشویق و تنبیه
- حذف تبعیضها و روابط نامناسب افراد در محیط کار
- استقلال نسبی برای انجام وظایف
- زمینه مناسب برای ایجاد خلاقیت و نوآوری کارکنان
- اعطای تسهیلات
- محول کردن سطح بالاتری از مسئولیت به افراد برای انجام شغل (استرون، ۱۳۷۷)
- آگاهی مدیران مافوق از میزان تعهد سازمانی کارکنان
- ارتقاء از داخل
- کاهش عواملی که موجب کاهش تعهد سازمانی کارکنان میشود
توماس، کنت دبیلو در کتاب انگیزش درونی در کار (۱۳۸۲) با محوریت ایجاد شور و انرژی، تعهد کار را مورد توجه قرار داده است و از عوامل مؤثر بر تعهد کاری که نتیجهاش ایجاد شور و انرژی و تقویت حس شایستگی است، طرح موضوع می کند. در این راستا توجه به مؤلفههایی نظیر پاداش خود مدیریتی، ایجاد حس هدفمندی، ایجاد حس انتخاب، ایجاد حس پیشرفت و سهیم کردن دیگران و ایجاد جو اشتراکی پیشرفت در جهت ایجاد حس شایستگی بسیار با اهمیت است.
۴-۷-۱-۲ نتایج و پیامدهای تعهد سازمانی :
به طور کلی بین تعهد قوی و ضعیف، سطح متوسط مطرح است. افرادی که تعهد متوسط دارند دارای تجربه زیادی هستند اما شناخت کلی نسبت به سازمان نداشته و چندان درگیر نیستند. آلپورت در تحقیقات خود به درگیری جزیی افراد در امور سازمانی اشاره کرده است. کیفیت بین سطوح تعهد و نتایج و پیامدهای آن بر کارمندان و سازمان به ترتیب در جدول زیر آمده است. (ساروقی، ۱۳۷۵ ).
جدول(۱-۲) نتایج و پیامدهای احتمالی سطوح مختلف تعهد سازمانی اثرگذار بر کارمندان
میزان تعهد | نتایج موثر بر کارمندان | |
پیامدهای مثبت | پیامدهای منفی | |
کم |
- افزایش قوه ابتکار، خلاقیت و نوآوری. استفاده کارآمد نیروی انسانی - ترک خدمت کارکنانی که دارای عملکرد ضعیف بوده و در انجام عملیات سازمان وقفه ایجاد میکنند. |
- پیشرفت و ارتقا کندتر در مسیر خدمتی - افزایش هزینههای ناشی از بی ثباتی پرسنل کم تعهد - احتمال کناره گیری و اخراج - تلاش برای ایجاد اختلال در تحقق اهداف سازمانی |
متوسط | افزایش احساس تعلق، امنیت، کامیابی، وفاداری، وظیفه شناسی، کسب هویت فردی و شخصیت مستقل |
- احتمال محدود شدن فرصتهای پیشرفت و ارتقا - ایجاد اشکال در سازگاری فرد با سازمان |
زیاد |
- پیشرفت در مسیر شغلی و افزایش در دریافتها اعطای پاداش توسط سازمان به کارمندان متعهد - تعقیب مشتاقانه اهداف سازمان - ایجاد رقابت و عملکرد شغلی بالاتر |
- خاموش ماندن قوه خلاقیت، رشد، ابتکار و فرصتهای تحرک - مقاومت در برابر تغییر - فشار و کنش در روابط خانوادگی و اجتماعی - فقدان وحدت منافع - محدود شدن وقت و انرژی فرد به زندگی در سازمان - انجام اعمال غیراخلاقی و احیاناً خلاف قانون از سوی کارکنان متعهد به سازمان در جهت تأمین منافع سازمان |
در واقع سطوح پایین تعهد نه برای فرد مطلوب است نه برای سازمان. در این حالت مزایای حاصل از استمرار خدمت کارکنان از دست میرود و سازمان ناچار به تحمل نیروی کار غیر وفادار و ناشایست است.
در خصوص سطوح سازمانی متوسط تعهد میتوان گفت به طور کلی مزایای آن از معایبش بیشتر است. در این حالت نیروی کار ثابتتر و راضیتر است، افراد قادرند خود را با موازین رفتاری تطبیق دهند. تحت چنین شرایطی رابطه بین نیازهای افراد و انتظارات سازمان در تعادل است هرچند این افراد با سرعتی که برای افراد کاملاً متعهد ذکر شد در مشاغل خود پیشرفت نمیکنند اما در مقابل، سازمان از نتایج منفی ناشی از سطوح با ایجاد تعهد در امان میماند. (استرون، ۱۳۷۵).
در سطوح بالای تعهد میتوان گفت پی آمدهای منفی آن از نتایج مثبت بیشتر نیست. افراد ممکن است به سرعت در شغل خود پیشرفت کنند و میزان تولید را افزایش دهند اما آن ها مجبور به تحمل محدودیتهایی در زندگی شخصی، خانوادگی و اجتماعی هستند. در چنین شرایطی سازمان ممکن است به هیچ وجه برای افراد رضایت بخش نباشد. بنابراین ممکن است سازمان انعطاف پذیری خود را از دست بدهد و بار خود را بر دوش افراد متعصب تحمیل کند و به انواع رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی دست بزند. به طور خلاصه به نظر میرسد رابطه خطی بین تعهد و نتایج مطلوب وجود نداشته باشد بلکه یک منحنی u معکوس با یک نقطه اوج در وسط منحنی این رابطه را بهتر نشان دهد و نیازهای افراد و انتظارات سازمانی در سطح متوسط تعهد تعادل دارد.
در یک مطالعه مودی و پورتر. پیامدهای مطلوب و نامطلوب ناشی از وجود تعهد سازمانی در سطح تجزیه و تحلیل (فرد، گروه کاری، سازمان) مطرح شدهاند که در جدول زیر مشاهده میشوند.
جدول(۲-۲) نتایج مطلوب و نامطلوب تعهد سازمانی در سطح فرد، گروه، سازمان
سطح تجزیه و تحلیل | نتایج و پیامدهای مطلوب تعهد سازمانی | نتایج و پیامدهای نامطلوب تعهد سازمانی |
فرد (کم) |
- احساس تعلل و وابستگی - امنیت - تصور مثبت از خود - عوامل سازمانی - جلب توجه کردن برای سازمانهای دیگر |
- کاهش پویایی و پیشرفت در مسیر شغلی - کاهش رشد و پیشرفت فرد - فشارهای خانوادگی - استرس و فشارهای روحی |
گروه (متوسط) |
- ثبات عضویت - اثربخشی گروه - تجانس و همبستگی |
- عدم ثبات - کاهش خلاقیت و اثربخشی گروه - تضاد درون گروهی |
سازمان (زیاد) |
افزایش اثربخشی بی واسطه - تلاش فردی - کاهش ترک خدمت - کاهش ترک غیبت - کاهش ترک تأخیر - جذابیت برای افراد خارج سازمان |
- کاهش اثربخشی بی واسطه - عدم تلاش و فعالیت کافی - افزایش ترک خدمت - افزایش ترک غیبت - کاهش نوآوری و انعطاف پذیری |
[۱]- Mayer & Shoorman