تعهد عاطفی
بر اساس تعهد عاطفی فرد مستخدم هویت خود را از سازمان میگیرد، و به آن احساس تعلق و وابستگی میکند، و از ادامه عضویت در سازمان لذت میبرد و با تعهد عاطفی قوی که به سازمان دارد آن را ترک نخواهد کرد.با توجه به تعاریف مطرح شده به این جنبه از تعهد اشاره دارند. تعهد حالتی از شخصیت است که در آن فرد از طریق اقدامات و فعالیتهایی که انجام میدهد محدود و مقید شده و به دلیل انجام همین اقدامات، این باور در فرد ایجاد میشود که باید چنین فعالیتهایی را تداوم بخشیده و درگیری موثر خویش را در انجام آن ها حفظ نماید. (دولت آبادی فراهانی، ۱۳۷۹).
۲-۳-۱-۲ تعهد مستمر
دومین بعد از ابعاد سازمانی آلن و می یر (۱۹۹۰) تعهد مستمر میباشد، که بر مبنای تئوری سرمایه گذاریهای بیکر (۱۹۶۰) قرار دارد. این تئوری به راین اساس است که با گذشت زمان فرد سرمای های را در سازمان انباشته میکند که هرچه سابقه فرد در سازمان بیشتر شود، این سرمایه نیز انباشتهتر میشود و از دست دادن آن برای فرد هزینه برتر میشود. این سرمایه گذاری شامل زمان کسب مهارتهای ویژه سازمان که قابل انتقال نمیباشد، رفاقتهای کاری، عوامل سیاسی و هزینههای دیگری میباشد که فرد را از جستجو برای کارهای جایگزین منصرف میسازد.
آلن و می یر (۱۹۸۹) تعهد مستمر را صورتی از دلبستگی روانی فرد به سازمان میدانند که از ادراک کارمند از چیزهایی که در صورت ترک سازمان از دست میدهد، ناشی میشود. در واقع میتوان چنین گفت که تعهد مستمر شامل آگاهی فرد از هزینههای ترک سازمان میباشد. بنابراین در این شکل از تعهد دلیل اصلی ارتباط فرد با سازمان و تصمیم او به باقی ماندن در سازمان یک تلاش برای حفظ مزایای حاصله از ارتباط با سازمان میباشد. رامزک (۱۹۸۹) این نوع وابستگی را به عنوان یک نوع معامله میداند. او معتقد است که کارکنان سرمایه گذاریهایشان را در سازمان بر مبنای آنچه در سازمان گذاشتهاند و آنچه با ماندن در سازمان به دست خواهند آورد، محاسبه میکنند. برای مثال یک فرد ممکن است تغییر یک سازمان را به خاطر پول و زمانی که صرف یک برنامه بازنشستگی کرده است، ترجیح ندهد.
۳-۳-۱-۲ تعهد هنجاری
بعد سوم تعهد سازمانی که کمتر رایج بوده ولی جای بحث دارد، تعهد هنجاری میباشد که نشان دهنده یک نوع احساس تکلیف برای ادامه همکاری با سازمان میباشد، افرادی که دارای سطح بالایی از تعهد هنجاری هستند احساس میکنند که مجبورند در سازمان فعلی باقی بمانند. تعهد هنجاری شامل احساسات افراد مبتنی بر ضرورت ماندن در سازمان است (مقیمی، ۱۳۸۰) طبق این تعریف افراد در سازمان میمانند، چون احساس تکلیف میکنند که نباید سازمان را ترک کنند، تجربیات فرد قبل از ورود به سازمان مانند (اجتماعی شدن فرهنگی، خانوادگی) و بعد از ورود به سازمان مانند(اجتماعی شدن ازمانی) از عوامل موثر بر آن میباشد(ساروقی، :۶۵:۱۳۷۵ )
۴-۱-۲ تعاریفی دیگر از ابعاد تعهد سازمانی
کیلتی، گلداسمیت و بون پژوهشهایی مبسوط در شناسایی و تشریح خصوصیاتی که موجب توفیق مدیران میشود و به مراجعان آن ها کمک میکند تا این خصوصیات را در محدوده شرکت یا سازمان خود به کار برند، انجام دادهاند. طبق معمول بعضی از افراد را به خاطر نحوه مدیریت بر دیگران تحسین میکنند و مورد احترام قرارمی دهند، ولی دلیل توفیق آن ها همیشه روشن نیست. بر اساس کارمک کینزی و شرکا که موسسه مدیریت مورد احترام در جهان است و به کمک تجارب حاصل از کار با بسیاری از شرکتها و مدیران ممتاز به مدلی بسیار مفید در زمینه ممتاز بودن در مدیریت رسیدهاند که آن را مدل پنج تعهد کلیدی، نام نهادهاند. ایفای وظیفه مدیران در دنیایی که در میان مردم است صورت میگیرد. اثربخشترین مدیران در مجموعهای از تعهدات پنجگانه یکسان عمل میکنند این تعهدات عبارتند از:
- تعهد نسبت به مشتری
- تعهد نسبت به خود
- تعهد نسبت به مردم
- تعهد نسبت به وظیفه
- تعهد نسبت به سازمان
هر یک از این تعهدات به تنهایی در کار مدیریت فوقالعاده موثر وبا اهمیت است. این تعهدات با هم چارچوب اصلی رسیدن به توفیق در مدیریت در دراز مدت را تشکیل میدهند. توفیق واقع گرایی که از گذشت حقیقی و خدمت مثبت در هر پنج مقوله تعهد منتج میشود (رضاییان، ۱۳۷۴).
۵-۱-۲عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی
طی سالهای اخیر مطالعات زیادی در مورد تعهد سازمانی صورت گرفته که در هر یک از این مطالعات تعهد سازمانی یا به عنوان متغیر مستقل و یا به عنوان متغیر وابسته مدنظر قرار گرفته شده است. در زیر مطالعاتی که در آن تعهد سازمانی به عنوان یک متغیر وابسته مدنظر قرار گرفته و عوامل مؤثر آن بررسی شده، آمده است.
۱-۵-۱-۲ مطالعه استیرز و پورتر
استیرز و پورتر (۱۹۸۳) برخی از عوامل مؤثر بر افزایش تعهد سازمانی را به صورت زیر مطرح کرد ه اند:
- عوامل شخصی: اصلیترین عامل شخصی، میزان تعلق و پیوستگی بالقوهای است که کارمند در اولین روز کاری خود، به سازمان میآورد. افرادی که در اولین روز کاریشان خود را خیلی متعهد به سازمان نشان میدهند احتمالاً با سازمان باقی خواهند ماند. افرادی که در آغاز ورود به سازمان خیلی متعهد باشند، احتمالاً مسئولیتهای اضافی را خواهند پذیرفت و عضویت خویش را با سازمان ادامه خواهند داد. این فرایند تعهد اولیه ممکن است به شکل یک سیکل خود تقویت کننده درآید. یعنی اگر افراد در بدو ورود به سازمان تلاش و کوشش وافر مبذول دارند، ممکن است آن ها تلاش بیشتر را در مبنای تعهد بیشتر خود به سازمان توجیه نمایند.
- عوامل سازمانی: عوامل سازمانی چون حیطه شغل، باز خورد، استقلال و خود مختاری در کار، چالش شغلی و اهمیت شغل، درگیری و مشارکت رفتاری را افزایش میدهد. توانایی مشارکت در تصمیم گیری مربوط به شغل بر سطح تعهد موثر میباشد. سازگاری بین اهداف گروه کاری و اهداف سازمانی، تعهد نسبت به این اهداف را افزایش میدهد، ویژگیهای سازمان چون توجه به منافع بهتر کارکنان و مالکیت کارکنان، به طور مثبت باعث افزایش تعهد سازمانی میشود.
۳- عوامل غیر سازمانی: عوامل غیرسازمانی مهمی که باعث افزایش تعهد میشود، قابلیت توانایی دستیابی به جایگزینهای شغلی بعد از انتخاب شغل فعلی فرد میباشد. تحقیقی در یک سازمان نشان داد که افرادی که شغلی با حقوق بالا پیدا نکردهاند (توجیه خارجی ضعیف از انتخاب خود)، به طور قابل ملاحظهای سطح بالاتری از تعهد سازمانی را نسبت به سازمانی که مشاغل جایگزین برای آن ها در دسترس بوده و چه زمانی که شغل جایگزین در دسترس نبوده، سطح تعهد یکسانی از خود نشان دادند. بنابراین به نظر میرسد بالاترین سطح تعهد اولیه در میان افرادی وجود دارد که:
- توجیه خارجی ضعیفی برای اولین انتخاب آن ها وجود دارد.
- انتخاب اولیه را قطعی و غیرقابل تغییر میبینند، یعنی فرصتی برای تغییر تصمیم اولیه خود ندارند.
شکل (۲-۲). عوامل سهگانه تأثیر گذار بر تعهد سازمانی؛ منبع: (خشنود،۱۳۹۰)
[۱] Becker
[۲] Romzek
[۳] Steers & porter