گاهی اوقات تصّور عده ای از دین به عنوان یک مد و کالایی می باشد که هر روز می توان آن را عوض کرد بدون آن که هیچ تاثیری در زندگی آنان داشته باشد. این گونه افراد خیال می کنند دین خود را عوض کرده اند. کسی که هر روز یک دین برمی گزیند در واقع بی دین است زیرا نه ملتزم به دین سابق است و نه ملتزم به دین لاحق؛ زیرا انسان صاحب عقیده ملتزم به لوازم عقیده خود می باشد. اکنون باید بدانیم مرتد منکر چه حقیقتی می شود که از نظر اسلام که دین رأفت و رحمت و آزادی اندیشه و بیان و عقلانیت است. تا این حد مورد نفرت و غضب قرار می گیرد.
تبیین دقیق اسلام به عنوان موضوع مورد انکار ارتداد تا حدود زیادی پرده از ماهیت مرتد و جریان ارتداد برداشته و به دنبال آن راز و فلسفه حکم ارتداد نیز بیشترعیان می گردد.همچنین مشخص می شود که مرتد چگونه عنصری است و در عالم آفرینش چه جایگاهی دارد.
۳-۱- ویژگیهای دین مبین اسلام
قرآن کریم می فرماید: “قَدْ جَاءکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُّبِینًا"( نساء، ۱۷۴) همانا از جانب پروردگارتان بر شما برهان فرستاده شد و بر شما نوری مبین و آشکار نازل گردید. خداوند متعال همچنین در بیش از یکصد آیه به تعابیر مختلف مانند “تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ”(قصص، ۲) و “وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ آیَاتٍ مُّبَیِّنَاتٍ"(نور، ۳۴) و یا “قَدْ جَاءتْکُم بَیِّنَهٌ مِّن رَّبِّکُمْ”(اعراف، ۷۳) از قرآن و معجزات انبیاء با این کلمه یاد کرده است. و در آیه دیگر، منکر این این بیّنات را کسی نمی داند جز فاسقین یا ظالمین یا منافقین مانند آیه ۹۳ سوره بقره که خداوند گوساله پرستان را ظالمینی می داند که بیّنات موسی را انکار کردند. و در آیه ۹۹ همان سوره می فرماید:“وَلَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَیْکَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَمَا یَکْفُرُ بِهَا إِلاَّ الْفَاسِقُونَ”و در آیه ۱۵۹ همان سوره کافرین به بیّنات را لعنت می کند. این نشان می دهد در منطق عقلاء هر دین یا عقیده ای که مبتنی بر بیّنات و برهان باشد قاعدتاً باید مورد پذیرش قرار گیرد و منکر بیّنات و واضحات عموماً دارای مشکلات روحی و روانی و نفسانی باید باشند. که به تعبیر قرآن یا ظالمین هستند یا فاسقین و فاسدین. در مبحث پیشین آوردیم که بهترین نوع استدلال و بهترین عقیده، عقیده ای است که بر براهین عقلی استوار باشد، و براهین عقلی خود بر بدیهیات و اوّلیات عقلی مورد قبول عقلاء استوارند که دیگر نیازی به اثبات ندارند. آن بدیهیات بی نیاز از اثبات که مورد پذیرش عقلاء می باشد را بیّنات گویند و چون اسلام از تمام ابعاد، مبتنی بر عقل و فطرت بشر است، خود را دین مبین و منکر خود را فاسق معرفی کرده، آنچه در ذیل به عنوان ویژگی ها ی اسلام آمده تفصیل نور و مبین بودن اسلام است.
۳-۱-۱- اسلام دین آرامش و امنیت
خداوند ادیان الهی و ابراهیمی را به طور عام و دین اسلام را به طور خاص اسلام نام نهاده است.
رجوع مجدد به ریشه های کلمه اسلام و بررسی مجدد آیات قرآن کریم نشان می دهد. اسلام به معنای سلامت و امنیت است.
اسلام به دلیل آنکه دین فطری و دینی کاملاً منطبق با عقل و منطق است و قدرت متقاعد کردن عقل و فطرت را برای پذیرش خود دارد، اسلام نامیده می شود چون قدرت تسلیم دیگران را با براهین قوی دارد پس چون دیگران را به تسلیم وا می دارد اسلام نامیده می شود و چون نتیجه معرفت یافتن به آن تسلیم شدن طبیعی عقلهای سالم و فطرتهای پاک به آن است. دین تسلیم می باشد.
“فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ”(روم ،۳۰)
پس روى خود را با گرایش تمام به حق به سوى این دین کن با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است آفرینش خداوند، تغییرپذیر نیست، این است همان دین پایدار ولى بیشتر مردم نمى دانند.
و از آن جهت که با تسلیم شدن به آن در واقع به ندای عقل و فطرت خود پاسخ مثبت داده ایم به آرامش و امنیت واقعی می رسیم دین سِلم و امنیت و سلامت است.
“یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِّمَّا کُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ”(مائده،۱۵)
اى اهل کتاب پیامبر ما به سوى شما آمده است که بسیارى از چیزهایى از کتاب [آسمانى خود] را که پوشیده مى داشتید براى شما بیان مى کند و از بسیارى [خطاهاى شما] درمى گذرد قطعا براى شما از جانب خدا روشنایى و کتابى روشنگر آمده است.
“یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ” (مائده،۱۶)
خدا هر که را از خشنودى او پیروى کند به وسیله آن [کتاب] به راه هاى سلامت رهنمون مى شود و به توفیق خویش آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى بیرون مى برد و به راهى راست هدایتشان مى کند.
همچنین با پذیرش اسلام و حاکمیت توحید بر وجود انسان ، یک مسلمان به عالیترین سطح امنیت و آرامش و امنیت روحی و روانی می رسد که ثمره اتکاء به خدا و ایمان به توحید و معاد می باشد.
“أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ”(رعد،۲۸)
و ایمان به معاد نیز به عنوان بزرگترین مرکز امید برای تحمل ناملایمات و ناعدالتی های زندگی به انسان امید و آرامش می دهد. قطعاً اگر چنین اعتقادی نباشد، انسان سر از جنون در می آورد. زیرا بسیاری از پاداشها و مجازاتها در این دنیا امکان وقوع ندارد و عدم معاد ظلمی بزرگ و تحمل ناپذیر می باشد.
در روایتی در مورد بدیهی بودن و آشکار بودن دلایل اسلام فرموده است: اسلام روشنترین راه ها و آشکارترین گذرگاه هاست، مشعل آن بلند و مرتفع است و شاهراه هایش درخشان و چراغهایش فروزان. (نهج البلاغه فیض ،خطبه ۱۰۶)
پس اسلام، اسلام نهاده شد چون در پرتو آن به اوج طمأ نینه قلبی و آرامشی که سلم اکبر است می رسی.
اسلام یعنی دژ و پناهگاهی که آرامش و امنیت در ذات آن نهفته است و هرکس به ان راه یابد رستگار می شود، کدام چیز آرام بخش تر از رستگاری می تواند باشد که با کلمه “لا اله الاّ الله” می توان به آن رسید.
“قولوا لااله الاّ الله تفلحوا" بگوید خدا یکی است رستگار می شوید.
پس اسلام است چون رستگار می شوی و رستگاری یعنی در حریم سلم و امنیت قرار گرفتن و چون آزادگی که ثمره عبودیت خالق متعال و نتیجه اش رهایی از بندگی بندگان خدا و دست یافتن به حرّیت واقعی است حرّیتی است که در آن نه ظلم می کنی و نه زیر بار ظلم می روی، این یعنی اسلام و امنیت زیرا در آخرت نیز چنانکه پیامبر عظیم الشأن در انتهای نامه خود به خسرو پرویز فرمود اَسلَم تُسَلِم (اسلام بیاور تا به آرامش برسی). (رازی ، ۱۳۸۶: ۹۰) در پناه حرم امن الهی قرار می گیری. و اسلام است چون به کسی ظلم نمی کنی دیگران از دست و زبان تو در سلم و امانند و اسلام است چون در مبارزه با ظالمین هم خود را در سلم و امنیت قرار می دهی و هم مظلومین را به سلم و آرامش می رسانی.
به همین دلیل است که امیرمومنان علی(ع) می فرماید:
” اَلحَمدُ اللهِ الّذی شَرَعَ الاسلام فَسَهل شَرائعُهُ لِمَن وَرَدهُ و اَعَزَّ اَرکانهُ عَلی مَن غالَبَه، فَجَعلَهُ امنّا لِمَن عَلِقَهُ و سِلماً لِمَن دَخَلَهُ، برهاناً لِمَن تَکَلَّمَ بهِ “(محمدی ری شهری۱۳۸۷،ج۵: ۳۶۳ )
ترجمه: حمد و سپاس خداوندی را که اسلام را آشکار ساخت. و احکام آن را برای کسی که وارد آن شود آسان گرفت و ارکان آن را برای کسی که با آن مقابله کرد محکم گردانید. و آن را برای کسی که بدان چنگ زند وسیله آرامش و برای کسی که به آن بگرود وسیله امنیت و سلامت و برای کسی که بخواهد از دین خود دفاع کند برهان قرار داد.
حضرت علی(ع) فرمود: اسلام روشن ترین راه هاست. (همان )
رسول خدا فرمود: مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او آسوده باشند. و باز فرمود:
مسلمان برادر مسلمان است، به او ستم نمی کند و ناسزایش نمی گوید و به او خیانت نمی کند و به او دروغ نمی گوید و او را تنها و بی یاور نمی گذارد. (همان )
پیامبر خدا(ص) فرمود: پوشش اسلام حیا و زیور آن وفا و مردانگی اش کار نیک و ستونش پارسائی است. (همان )
و باز فرمود: اسلام یعنی اخلاق نیکو. امیرمومنان(ع) فرمود:
اسلام همان تسلیم است و تسلیم، همان تصدیق است و تصدیق همان یقین و یقین، همان انجام وظیفه است و انجام وظیفه همان عمل است. (همان )
و امیرمومنان فرمود اسلام همان امانتداری است، و سرآمد نفاق خیانت است و فرمود: اساس اسلام راستگویی است. (همان ، ۳۷۸)
۳-۱-۲- اسلام تنها دین تحریف نشده و مستند به تاریخ دقیق
نسب بنیانگذار اسلام با جزئیات آن کاملاً مشخص است.
عبدالمطلب- عبد مناف - عبدالله- هاشم- ابوطالب و فرزندان و نوادگان آنها و تاریخ زندگی آنها کاملاً روشن است. تاریخ ولادت پیامبر اکرم(ص)، نام پدر، نام مادر، نام فرزندان و تاریخ ولادت و وفات و شهادت آنها متواتر و از یقینیات و واضحات تاریخ می باشد.
تاریخ دقیق شب به یاد ماندنی ولادت پیامبر اکرم(ص) و نحوه رشد ایشان و حتی نام دایه های ایشان و تاریخ دقیق ائمه اطهار علیهم السلام و حضرت علی(ع) و جنگها و غزوات پیامبر(ص) و علی (ع) و حتی شکل و شمایل ظاهری و خلق و خوی آنان به دقت ثبت و ضبط شده است. و مهمتر از همه قبور همه آنها مشخص و معین و غیر قابل تردید است. حتی قبور اعوان و انصار آنها. وقتی انسان به عتبات عالیات و یا مکه مکرمه و مدینه منوره مسافرت می کند گویی در عصر پیامبر اکرم(ص) گام برمی دارد و تمام شواهد و قرائن و قبور به شکلی است که فاصله زمانی بین ما و آنان در هم می شکند و خود را در اتصال به آنان حس می کنیم.
امّا تاریخ بقیه ادیان مملو است از اختلافات بزرگ لاینحل، در مورد سال تولد و محل تولد و تاریخ زندگانی آنها. نه زادگاه مستند و متقنی دارند و نه مقبره معتبری و اگر قرآن نباشد حجیت و اعتبار تمام ادیان آسمانی و وجود انبیاء آنها مورد شک و تردید قرار می گیرد و زیر سوال می رود. (مجلسی، ۱۳۷۶: ۱۵)
۳-۱-۳- اسلام تنها دین دارای معجزه جاوید
قرآن تنها معجزه جاوید ادیان الهی است که هنوز با قدرت و قوّت پس از ۱۴۰۰ سال تحدّی می کند و مبارز می طلبد و تمام دشمنان اسلام ۱۴۰۰ سال است درماندگی خود را در مقابل آن به نمایش گذاشته و هنوز نتوانسته اند با جرأت اعلام کنند یک ایه مثل آن آورده اند. (سبحانی ، ۱۴۰۹ج ۲: ۲۱۷)
هر چند هیچ کس نمی تواند در برابر منطق قوی قرآن عرض اندام کند ولی این دو ویژگی که بیان کردیم و از مسلمات جامعه وتاریخ و عصر حاضر است. حسادت غربی ها را به شدت برانگیخته و آنان به جای آنکه در برابر منطق قوی قرآن و تاریخ روشن اسلام سر تسلیم فرود آورند. از یک سو وهابیت و سلفی ها را پدید آورده اند تا منابع و مأخذ و مستندات و اماکن تاریخی اسلام را منهدم و نابود سازند تا اسلام نیز مانند ادیان خودشان بدون ریشه تاریخی باشد و از سوی دیگر عده ای را اجیر کرده اند تا با تهمت های ناروا به قران کریم آن را کتابی بشری و بی ارزش که ساخته ذهن پیامبر است معرفی ساخته و از ابهت و عظمت آن بکاهند غافل از آنکه وعده خدا مبنی بر ” والله متممُّ نورهِ و لَو کَرِهَ الکافرون “ وعده ای تخلف ناپذیر است. آنان به جای پاسخ به احتجاج قرآن و هماورد طلبی آن. آنرا مورد اتهام قرار می دهند؛ کاری که یهود صدر اسلام بارها و بارها تکرار کرده و نتوانستند به اهداف خود برسند. (زمانی ، ۱۳۸۷: ۱۸۸)
۳-۱-۴- اسلام دین فطرت است
اسلام هم از سرچشمه حق نشأت گرفته و هم پاسخگوی حقیقی برای خواسته های حقیقی دیگریست که در وجود انسان سرشته شده است. و آن فطرت پاکی است که از حقّ نشآت گرفته به همین خاطر پاسخ حقیقی به نیاز حقیقی انسان کاملاً منطبق بر هم بوده و چنین دینی را جاودانه کرده است. در حالی که زندگی بشر از یک سو دائم در حال تغییر و تحول است و از سوی دیگر هدف از تقنیین قوانین رفع حاجات فردی و اجتماعی بشر می باشد. پر واضح است که هیچ قانونی نمی تواند دوام و بقاء داشته باشد مگر آنکه بر یک مرکز و اساس ثابتی استوار شود. و آن چیزی نیست جز فطرت انسان که در گذر زمان و عصرها ثابت و لایتغیر است و لذا قرآن کریم در این باره فرموده است:
“فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ”(روم ، ۳۰)
پس روى خود را با گرایش تمام به حق به سوى این دین کن با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است، آفرینش خداوند تغییر پذیر نیست، این است همان دین پایدار ولى بیشتر مردم نمى دانند.
بررسی پارادوکس حکم ارتداد در اسلام با آزادی عقیده و بیان (با تأکید بر قرآن و سنت)- قسمت ۳۱