۱۰- در اسلام رشوه خواری حرام است.
۱۱- در اسلام اسراف و زیاده روی در مصرف اموال حرام است.
۱۲- در اسلام احتکار و انبار کردن مایحتاج مردم برای ثروت اندوزی حرام است.
۱۳- اسلام مبادلات کلاهبردارانه و مبتنی بر حیله و نیرنگ را باطل می داند.
۱۴- در اسلام خرید و فروش آلات و ادوات و مواد مضّر و فساد آور که جامعه اسلامی را به فساد و تباهی می کشد حرام است.
۱۵- اسلام دینی عقل گرا و ضد تقلید کورکورانه است.
۱۶- اسلام ریاکاری را بدترین نوع گناه می داند.
۱۷- در اسلام بسیاری از چیزهای نجس و اجتناب از آنها واجب است مثل سگ، خوک، خون، مردار، و خوردن آنها حرام است.
۱۸- اسلام ازدواج با محارم را حرام می داند مثل ازدواج با خواهر، مادر، مادر زن، خواهر زاده، برادر زاده و …
۱۹- در اسلام تعدی به اموال دیگران و چپاول ثروت دیگران و پایمال کردن حقوق دیگران، حرام است و با لباسی که از راه تحصیل اموال نامشروع تهیه شده باشد و با آبی که غصبی باشد نمی توان وضو گرفت و نماز خواند و آن نماز و وضو باطل است.
۲۰- تمسخر و توهین و تحقیر دیگران از نظر اسلام حرام است حتی اگر بت پرستان باشد.
۲۱- تهمت و افتراء و غیبت دیگران در اسلام حرام، و آبروی مؤمن از نظر اسلام به اندازه خون مؤمن محترم است و این گونه گناهان بسیار بزرگ و نا بخشودنی است و شرط پذیرفتن توبه، رضایت کسانی است که حقوق آنها تضییع گردیده که باید اعاده حقوق و حیثیت شوند.
۲۲- متعدّیان به اموال و جان و ناموس مردم به شدت مجازات می شوند و باید مجازات آنها عبرت آمیز باشد. این پنج بند اخیربسیار فابل تامل است. آیا مرتد می خواهد اینها را انکار و تکذیب کند و به این امور کفر بورزد.
۲۳- صلح و امنیت و آسایش از اولین اهداف اسلام است که برای تحقق آن می کوشد و راهکارهای امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و شهادت را برای تحقق آنها به ارمغان آورده است (مطهری،۱۳۷۲،ج۲: ۲۳۹)
۲۴- در اسلام کشتن اسیر جنگی حرام است.
۲۵- در اسلام به هنگام جنگ کشتن و آزار و اذیت زنان و کودکان، پیران و از کار افتادگان و مجروحان حرام و آسیب زدن به حیوانات و درختان در طبیعت ممنوع می باشد.
۲۶- سپاه اسلام حق ندارد آب را بر روی دشمن ببندد و یا آب آشامیدنی آنها را مسموم کند(کاری که در جنگ ۸ ساله سران کفر و مدعیان حقوق بشر علیه ایران علی رغم بمباران شهرها با موشک و استفاده از بمب های شیمیایی، امام خمینی(ره) اجازه مقابله به مثل ندادند).
۲۷- در اسلام آسیب زدن به حیوانات و بارکشی بیش از طاقت آنها حرام است.
نتیجه این فصل
نتیجه آنکه اسلام چکیده همه فضائل اخلاقی که بشر آن را می فهمد و می شناسد بوده، و دشمن تمام رذائلی چون شرابخواری و قمار و فساد و فحشاء و دزدی و پیمان شکنی و ریا و نیرنگ و تمسخر و ربا خواری که منفور بشر است می باشد. (اعراف،۳۲و۱۵۷ونمل ،۹۰)
اسلام دین عقل و عقلانیت است توجه شود اینکه می گوییم اسلام دین عقل و عقلانیت و واجد همه ارزش های انسانی است .به این معنا نیست که ما اسلام را با یک سری احکام و عبادات در نظر بگیریم و در دفاع از آن چنین ادعای بکنیم و بگوییم اسلام دین عقلانیت و فطرت است بلکه باید بدانیم اسلام اولاً: خود را به عقل تمام بشریت عرضه می کند و معیار حقانیت خود را اقناع عقلی و قلبی بشر قرار داده و ثانیاً: راه کار هایی را در درون خود پدید آورده است که این ادعا را تضمین می کند، و لذا با صراحت و شجاعت تمام اعلام کرده هر آنچه از فروعات آن با عقلانیت قطعی و برهانی سازگار نبود و ثابت گردید برای بشریت مضر است، یامنسوخ است، یا تعطیل، و یا آن را از پایه و اساس جزء اسلام نمی داند. یعنی احکام اسلام دایر مدار منافع انسان هاست و تا آنجا بقا و دوام دارد که چنین ویژگی در آن مستدام باشد. به همین دلیل است که ما برون رفت از چنین دینی را محال می دانیم .
فصل چهارم
ماهیت ارتداد و فلسفه حکم مرتد در کتاب و سنّت
پس از بیان کلیاتی از اسلام، بر این نکته تأکید داریم که مدعی ارتداد مدعی انکار اسلام است. یعنی مدعی است که ارکان اسلام باطل و کذب است زیرا مرتد یا اصول اسلام را منکر است و یا ضروری اسلام را به شکلی انکار می کند که انکار اساس و اصول اسلام را در پی دارد. بنابراین مرتد یعنی منکر اسلام، اسلامی که مشخصات آنرا بیان کردیم و گفتیم یک کالا یا یک مدّ نیست. بلکه مجموعه ای واقعی از اصول عقاید و قوانین و احکام و اخلاقیات می باشد. که مومنین ملتزم به لوازم و تبعات آن می باشند و منکرین آن غیر ملتزم به آن می شوند.
به اعتقاد ما تمام نفرت و انزجاری که باعث گردیده اسلام اشّد مجازات را در مورد مرتد مقرر و اعمال نماید به ماهیت مرتد و ارتداد مربوط می شود نه به عواقب آن؛ هر چند عواقب ارتداد نیز برای جامعه خطراتی دارد و از جانب اکثر متفکرین به عنوان فلسفه حکم ارتداد تلقی گردیده است.که در فصل سوم بخش اول (رویکرد امنیتی) گذشت. ولی علت اصلی این همه شدت و نفرت به همان ماهیت مرتد برمی گردد. ماهیتی که کشف آن مستلزم شناخت اسلام از یک سو و بررسی ویژگیهای مرتد و ارتداد از سوی دیگر است. و سرانجام آن به حل شبهه پارادوکسیکال حکم مرتد با آزادی عقیده منتهی می شود.
۴-۱- ماهیت مرتد از بعد روانی و انگیزه و انواع آن
تمام کسانی که به اسلام کفر می ورزند و یا کلمات کفرآمیز بر زبان جاری می کنند به صورت حصر از دو حال خارج نیستند.
الف- یاجاهل و مرددّ هستند، یعنی نسبت به اصل اسلام یا بعضی از ارکان و احکام آن دچار تردید و شبهات علمی شده اند.
ب- و یا به هر دلیلی غیر از تردید منکر اسلام شده و نسبت به اسلام و احکام آن کفر می ورزند و اسلام را انکار و تکذیب می کنند.
گروه دوم ” ب ” یعنی منکرین اسلام نیز منحصراً از سه حال خارج نیستند:
-
- یا از روی عصبانیت و احساسات ناشی از تألمات روحی و روانی و سیاسی یا جبری دم از انکار اسلام می زنند. ولی در عمل پایبند به اسلام هستند.
-
- یا نسبت به ارکان اسلام یقین به بطلان و نسبت به راه دیگری که برگزیدند یقین به حقانیت آن راه دارند.هرچند دچار جهل مرکب باشند .
-
- و یا آنکه علی رغم علم و معرفت و یقین و قطع به حقانیت اسلام، به صورت لجوجانه و منافقانه نسبت به اسلام کفر ورزیده، و اعلام ارتداد می کنند و اسلام و احکام اسلام را از روی دشمنی و عناد و به قصد فتنه انگیزی یا مقاصد دیگر، زیر سؤال می برند و آنرا مورد تهاجم خصمانه قرار می دهند!
به اعتقاد ما ارتداد مورد نفرت اسلام و مرتد مغضوب و مشمول مجازات اسلامی ارتداد نوع اخیر است و موارد قبل به اضافه مستضعفین فکری و مشرکین جاهل تخصصاً نه تخصیصاً از دایره ارتداد مشمول مجازات اسلام خارج هستند.
۴-۲- تببین و تحلیل انوع ارتداد از بعد روانی و انگیزه
۴-۲-۱- ارتداد به معنای شک و تردید و با انگیزه کشف حقیقت (صادقانه)
اسلام نه تنها از سؤالات و شبهات دینی استقبال می کند بلکه ضمن تشویق به آن، یقین قبل از شک را ارج نمی نهد و یقین بعد از شک و تردید را ارزشمند و معتبر و قابل قبول می داند. اسلام برخلاف مسیحیت دستور می دهد ارکان آنرا پس از تعقل و تأمل و اقناع عقلی پذیرا باشند و در هزاران آیه و حدیث همانگونه که قبلاً متذکر شدیم بر این نکته و روش تأکید کرده و از مناظرات علمی و جدال احسن استقبال نموده است. که کتاب شریف احتجاج نمونه ای از آن می باشد.
پس محال است دینی که خود مشوق سؤال کردن و دانستن است ،و می داند پرسش ناشی از جهل، و به انگیزه وصول به معرفت، تؤام با شک و تردید است. سؤال کننده و فرد شاکّ طالب حقیقت را مجازات نماید. این هم خلاف عقل و هم خلاف دین حکیمانه اسلام است. درجه تحمل اسلام بی نهایت بالاتر از مدعیان آزادی عقیده می باشد. درباره صبر و شکیبایی علماء شیعه در تحمل شبهات، آیت الله جوادی آملی آورده است:
علامه طباطبایی(ره) در حد خود وارث پیامبران بود و پیامبران همواره بحث آزاد را می پذیرفتند و با سعه صدر با آن برخورد می کردند. دعوت به بحث و احتجاج و استدلال، شیوه ای قرآنی است و استاد علامه(ره) معتقد بود سوره انعام سوره احتجاج است و خدای سبحان در این سوره حدود چهل حجت اقامه کرده و به احتجاج و بحث آزاد فراخوانده است.
احتجاجهایی که از پیشوایان دین علیهم السلام به ثبت رسیده، گویای پشتیبانی آنان از بحث آزاد است. بدیهی است که وقتی انسان باورهایی یقینی داشته و به استواری پایه های اندیشه خود مطمئن باشد، از بحث آزاد هراسناک نیست. هراس، زمانی رخ می نماید که انسان از سرچشمه وحی و قرآن و سنت بی بهره باشد.
با این پشتوانه و دستمایه شرح صدر است که انسان می تواند ریاست و سروری کند و جمله زیبای آله الریاسه سعه الصدر مصداق تامش همین تربیونهای آزاد بین اندیشوران و صاحب نظران است؛ نه اعمال ریاستهای جاه طلبانه و اتکا بر ماده و طبیعت و اسراف و تبذیرهای مالی.
اگر وجود مبارک پیامبر(ص) صاحب نام و یادنامه ای بس رفیع و فرازمند گردید:
” و رَفَعنا لَکَ ذِکرَک “ علتش شرح صدر او بود: ” اَلَم نَشرَح لَکَ صَدرک “ و اگر موسای کلیم(ع) از پیامبران اولوالعزم گردید و مستضعفان را از دست مستکبران نجات داد، تکیه بر شرح صدر داشت: ” رَبِّ اشرَح لی صَدری “، بنابراین شرح صدر، وصف ممتاز پیامبران الهی است و عالمان الهی که وارثان راستین آنان اند،هر کدام درحدخود ازاین فیض فائز شده اند.