تمام پست های مدیریت جامعه و نظام سیاسی، کارهای تخصّصی هستند که هر کدام افراد خاصّ خود را می طلبد و هر شغلی به تناسب نیاز به افراد دارای لیاقت، شایستگی و تخصّص خاصّی دارد و امکان ندارد که افراد هر کدام به جای دیگری بنشیند. در غیر این صورت جامعه به رشد، کمال، توسعه و ترقّی لازم نخواهد رسید.« حضرت علی علیه السّلام، مدیریت جامعه و اداره آن را به سنگ آسیا و محور آن تشبیه کرده و معتقد است همچنان که سنگ آسیا فقط حول محور خود به چرخش در می آید و در صورت بزرگتر بودن سنگ یا کج و معوج بودن محور، سنگ نمی چرخد و در صوت ضعیف بودن می شکند مدیران جامعه و نخبگان سیاسی نیز محورهای جامعه هستند که باید هر کدام برای آن کار مناسب بوده و از توان، خلاقیّت و شایستگی لازم برخوردار باشند در غیر این صورت، ضعف، نارسایی، بی عدالتی، بی قانونی و پوسیدگی درونی، جامعه و تشکیلات اداره آن را فرا گرفته و افراد لایق کنج عزلت اختیار
می کنند. طبیعی است که در چنین جامعه ای از رشد، توسعه و کمال خبری نخواهد بود.» (علیخانی، ۱۳۸۱: ص ۲۱ )
حضرت علی (علیه السّلام) در خطبه شقشقیّه ، ضمن بیان لیاقت و شایستگی خود برای امر حکومت، لزوم توجّه به این معیار را یادآور شده و می فرماید: «هان به خدا سوگند جامه خلافت را در پوشیدم چون می دانستم خلافت جز مرا نشاید، که آسیا سنگ، تنها گرد استوانه به گردش در آید. کوه بلند را مانم که سیلاب از ستیغ من ریزان است و مرغ از پریدن به قلّه ام گریزان.»
(نهج البللاغه، خطبه ۳، ص ۹)
باز در جای دیگر می فرماید: «فَلَیسَت تَصلُحُ الرَّعیَّهُ الَّا بِصَلاحِ الوُلاهِ؛ کار مردم جز به شایستگی زمامداران سامان نمی یابد.» (نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶، ص ۲۴۸)
۳-۹- وظایف و ویژگیهای رهبران: از آنجا که رهبران و مدیران در یک جامعه به عنوان عنصر اصلی آن جامعه، در رأس همه امور قرار دارند لذا وظایف و مسئولیت های سنگینی را باید بر عهده بگیرند و در برابر تک تک اعضای جامعه جوابگوی خواسته هایشان باشند. برخی از این وظایف برای آنها قانونی است و برخی ضروری و ریشه در صفات کمالیه و شخصیت والای آنهادارد امام علی (علیه السّلام) به وظایف حاکمان و فرمانداران شهرها بسیار توجّه کرده و در موقعیّت های مختلف وظایفشان را به آنها گوشزد می نمودند از جمله خطاب به حاکم مصر می فرمایند: «اگر رعیّت بر تو گمان ستم برد؛ عذر خود را با آنها در میان بگذار و با این کار از بدگمانی شان در آور که با این کار خود را بدین رفتار،( عدالت) خوی داده باشی و با رعیّت مدارا کرده و با عذری که می آوری بدانچه خواهی رسیده و آنان را به راه حق در آورده.» (نهج البلاغه، نامه ۵۳،ص۳۲۷)
دیگر وظایف و ویژگیهای رهبران به شرح زیر می باشد:
۳-۹-۱-پاسخ حضوری به سؤالات وخواسته های مردم
از وظایف رهبران و مدیران این است که باید در مجالس عمومی به صورت حضوری به پرسش های مردم پاسخ دهند و به مسائل آنان رسیدگی نمایند. «نکته مهم فرمان علی (علیه السّلام) در این زمینه این است که حاکم هنگام حضور در بین مردم یا پاسخ به ابهامات آنان یا پاسخ گویی در مورد عملکرد خود،تمام محافظان، نگهبانان و نیروهای امنیتی را از دور خود دور نموده تا مردم بتوانند بدون کوچکترین ترس، احساس خطر و حتّی لکنت زبان سخنان خود را با حاکم در میان بگذارند، حاکم باید در این گونه مجالس، خودبزرگ بینی را از خود دور کرده، درشت خویی و حتّی لحن اهانت آمیز مردم را با سعه صدر تحمّل نماید. فرمان علی (علیه السّلام) در این مورد چنین است: بخشی از وقت خود را وقف کسانی کن که به تو نیاز دارند، خود را برای کار آنان فارغ دار و در مجالس عمومی بنشین و در آن مجلس در برابر خدایی که تو را آفریده فروتن باش و سپاهیان و یارانت که تو را نگهبانند از آنان بازدار تا سخنگوی آن مردم ،با تو گفتگو کند بی درماندگی در گفتار.» (علیخانی، ۱۳۷۹:ص ۲۴۴).
۳-۹-۲- حلّ مشکلات مردم:یکی دیگر از وظایف رهبران حلّ مشکلات مردم می باشد شاید بتوان گفت ازمهم ترین وظایف رهبران است
«برخی از کارهای مردم را، معاونان و کارگزاران به علّت تنگ نظری یا هر علّتی دیگر حل نمی نمایند. به عقیده علی (علیه السّلام) رهبران و مدیران باید ساعاتی از وقت روزانه خود را صرف حاجت های حل نشده مردم نمایند.» (علیخانی،۱۳۷۹ ص ۲۴۵)
۳-۹-۳- تأسیس مرکز پیگیری مشکلات
امام علی (علیه السّلام) بسیار به خواست ها و مشکلات مردم توجّه می کردند و به استانداران و فرمانداران خود در شهرها، رسیدگی به مشکلات مردم را توصیه می کردند. امام خود شکل گیری حکومت، قوام و پایداری آن را فقط از طریق مردم می دانستند لذا بنا بر نقل تاریخ، امام اوّلین کسی بود که خانه ای را تأسیس نمود که مردم نامه های خود را در آن می انداختند؛ و با این شیوه به مشکلات مردم رسیدگی می نمود.
«برای امام خانه ای بود، که آن را، خانه پیگیری نامید و مردم نامه ها و مشکلات خود را در آن می انداختند.» (علیخانی،۱۳۷۹:ص۲۴۷)
۳-۱۰- دیگرمسائل اجتماعی ارزشمند درنهج البلاغه
با مطالعه و جستجو در لابه لای مطالب نهج البلاغه خواهیم دید که در این کتاب ارزشمند به همه مسائل اجتماعی اعم از ریز و درشت، بسیار توجّه شده است لذا بعضی از این مسائل به شرح زیر می باشد.
۳-۱۰-۱- زندگی مادّی رهبران
اگر در جامعه ای زندگی مادّی مدیران مانند مردم سطح پایین کشور باشد علاوه بر اینکه سطح توقّع و انتظارات مردم پایین می آید؛ نوعی علاقه و همبستگی عاطفی و احساس یگانگی بین مردم و مدیران به وجود می آید. امام علی (علیه السّلام) می فرمایند:« بر رهبران حق است که در خوراک و پوشاک همانند ضعیف ترین مردم رفتار نموده از هیچ چیز اضافی که آنان قادر به تهیّه آن نیستند برخوردار نباشند؛ تا فقرا با دیدن رهبران، درآنچه هستند از خدا راضی باشند و ثروتمندان با دیدن آنان شکر و تواضعشان بیشتر شود.» (نهج البلاغه،خطبه۱۵ ،ص ۴۹)
«اگر زندگی رهبران همانند زندگی اقشار پایین جامعه باشد، بینش صحیح و واقع گرایانه از اجتماعی که رهبران آن را به عهده دارند پیدا کرده و بیشتر به فکر تدبیرها و سیاست گذاری هایی می افتند که می تواندسطح زندگی عادّی مردم را بالا برده و رفاه اقتصادی نسبی در جامعه ایجاد نماید و اگر اجرای هیچ سیاستی در جهت بهبود وضع اقتصادی مردم ممکن نباشد، همانند بودن زندگی رهبران با ضعیف ترین مردم، حدّاقل این فایده را خواهد داشت که تحمّل فقر و مشکلات برای مردم آسان شده و تا حدّ زیادی از آثار منفی روانی و فرهنگی آن مصون خواهند بود.» (قزوینی، ۱۳۸۱:ص۵۷)
امام علی (علیه السّلام) در خطبه ای دیگر می فرمایند: «خدای تعالی به پیشوایان حق واجب گردانیده که خود را با مردمان تنگدست برابر نهند تا اینکه فقیر و تنگدست را پریشانی فشار نیاورده و نگران نسازد.» (نهج البلاغه،خطبه۶۲، ص ۶۶۴)
۳-۱۰-۲- حق پذیری، انتقادپذیری ومخالفت باتملّق وستایش
یکی از آفات مهم در مسئولیّت ها این است که رهبران و مدیران خواهان ستایش و تعریف از طرف دیگران در مورد خود هستند در حالی که تعریف از یک مسئول ممکن است موجب غرور و احساس برتری شده و او را از وظایف خود باز دارد حتّی امام، انتقاد را حقّ مردم نسبت به مسئولان می داند و پاسخ گویی را از وظایف مسئولان می داند. نقد پذیری و ترویج آن در میان مسئولان، فضای اجتماعی را نقد پذیر می کند. «امام علی (علیه السّلام) در فرازهای گوناگون منشور حکومتی و مدیریتی خود برای مالک اشتر می نویسد: همانا زشت ترین ویژگی مسئولان در نزد مردم شایسته آن است که آنان دوستدار برتری طلبی باشند و کارهایشان از روی کبر و خودخواهی باشد؛ دوست ندارم که درباره من چنین گمان کنید که دوستدار تعریف از خود هستم و خواستار شنیدن ستایش از خود هستم، شکر خدا که چنین نیستم اگر این چنین بودم زمامداری را ترک می کردم.»( مغربی، ۱۳۹۰: ص ۶۶ )
۳-۱۰-۳- آزادی اجتماعی
همه انسانها فطرتاً خواهان آزادی هستند و حقوق نظری که از آنها به عنوان حقوق طبیعی یاد
می شود بر مبنای فطرت است و بر آزادی انسان صحه می گذارد. آزادی شخصی، اجتماعی، سیاسی و دینی از طبیعی ترین و عمومی ترین حقوق انسان است و همین حقوق، اساس همه قوانین قرار می گیرد.
امام علی (علیه السّلام) پایه مشروعیت حکومت را بیعت و آزادی عمومی مردم می داند و
می فرماید:« اگر مردم در مورد فردی اتّفاق کرده و او را امام نموده اند؛ آن اجتماع مورد خشنودی خدا است و درمورد خود می فرماید:
هیچ امری مرا وادار به پذیرش خلافت نکرد مگر اینکه دیدم زیادی مردم مثل بال هایی بر پشت کفتار بود، از هر طرفی مرا احاطه کردند تا آنکه انگشتان شصت پای من و لباس من از دو طرف پاره شد.» (نهج البلاغه، خطبه ۳،ص۹)
« بدون تردید، آزادی اجتماعی باعث حضور مردم و مشارکت و همراهی آنان در اداره جامعه می شود. آزادی اجتماعی، یکی از ارزشهای اجتماعی است و از جمله ملاک هایی است که حکومت مردمی بر اساس آن شناخته می شود.
در تفکّر امام علی (علیه السّلام) انسانها همه آزادند که در سفارش خود به فرزندش امام حسن (علیه السّلام) می فرمایند: لاتَکُن عَبدَ غَیرَک وَ قَدجَعَلَکَ اللهُ حُرًّا؛ بنده دیگری نباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.» (مغربی،۱۳۹۰: ص ۵۴)
۳-۱۰-۴- فقرو نقش آن در انحطاط جامعه
جامعه ای که در آن گروهی از مردم در فقر زندگی کنند یا از امکانات رفاهی، آموزشی، بهداشتی و … برخوردار نباشند یا خود کشور از عمران و آبادانی لازم برخوردار نباشد در چنین جامعه ای هیچ گونه تحرّّک و نشاطی در جهت رشد و شکوفایی اندیشه ها وجود ندارد.
امام علی (علیه السّلام) به فرزندش محمّد خنفیه فرمود:« ای پسرم از فقر بر تو ترسانم، پس، از آن به خدا پناه ببر که فقر دین را زیان می رساند و عقل را سرگردان می کند و دشمنی پدید
می آورد.» (نهج البلاغه،حکمت۳۱۹، ص ۴۱۹)
« از نظر امام علی (علیه السّلام) کسی که فقیر است نمی تواند از نظر دین و ایمان و کمالات معنوی به مراحل بالا برسد و در درجه اوّل یک بُعد از کمالات انسانی که جایگاه ویژه ای دارد معطّل می ماند. فقر، عقل را سرگردان می کند عقل سرگردان چگونه برای حلّ مسائل و مشکلات اجتماعی متمرکز شده و راه های پیشرفت را طی کند» (علیخانی،۱۳۷۹: ص ۸۹)
۳-۱۱- خلاصه فصل سوم
نهج البلاغه، جامعیتّی خاص دارد؛ هر کس از هر قشری و با هر ذوق و سلیقه ای که باشد
می تواند با خواندن این کتاب، مطالب مورد علاقه خود را پیدا کند و از عمل کردن به آنها لذّت ببرد.
امام علیه السّلام در نهج البلاغه، مردم را به ارتباط با یکدیگر فرا می خواند و از تنهایی، گوشه گیری و انزوا بر حذر می دارد زیرا تنهایی از دام های شیطان است.
در جوامع امروزی، اگر همه انسانها در زندگی فردی و اجتماعی خود به همه دستورات نهج البلاغه عمل می کردند به آرامش درونی خود که گمشده اکثر انسانهاست، دست می یافتند و آن مدینه فاضله ای را که آرزوی همه بشریت است شاهد خواهیم بود.
فصلچهارم
سعدی واندیشه هایش
۴-۱- زندگی سعدی
از آن جاکه سعدی، این مرد بزرگ شهره عام و خاص است و سخن شیرینش تمام طبع های لطیف و مستعد را شیرین می کند؛ تنها به اختصار به زندگی او اشاره می شود:
«شیخ مصلح الدّین سعدی شیرازی در حدود سال ۶۰۶ هجری، دیده به جهان گشود. وی در شیراز در میان خاندانی که بنا به گفته خودش «همه از عالمان دین» بودند ولادت یافت. در کودکی با از دست دادن پدر،تحت تربیت نیای مادری خود، «مسعود بن مصلح فارسی» که پدر قطب الدّین شیرازی بود، قرار گرفت.
بررسی روابط اجتماعی در آثار سعدی و تطبیق آن با نهج البلاغه- قسمت ۸