بسیارى از اهل کتاب پس از اینکه حق برایشان آشکار شد از روى حسدى که در وجودشان بود آرزو مى کردند که شما را بعد از ایمانتان کافر گردانند پس عفو کنید و درگذرید تا خدا فرمان خویش را بیاورد که خدا بر هر کارى تواناست.
“وَلاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىَ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن یَرْتَدِدْ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُوْلَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَهِ وَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ”(بقره، ۲۱۷)
آنان پیوسته با شما مىجنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند و کسانى از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر بمیرند آنان کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه مى شود و ایشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.
-
- ارتجاع و پیروی از شیطان و فریفته شدن توسط او و زیر پا گذاشتن بیّنات و واضحات
“إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ"(محمد، ۲۵)
بى گمان کسانى که پس از آنکه [راه] هدایت بر آنان روشن شد [به حقیقت] پشت کردند شیطان آنان را فریفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت.
-
- رفتن به سوی ظلمات بجای نور مبین اسلام و مخفی کاری
“یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِّمَّا کُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ”
اى اهل کتاب پیامبر ما به سوى شما آمده است که بسیارى از چیزهایى از کتاب [آسمانى خود] را که پوشیده مى داشتید براى شما بیان مىکند و از بسیارى [خطاهاى شما] درمى گذرد قطعا براى شما از جانب خدا روشنایى و کتابى روشنگر آمده است.
“یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ”(مائده، ۱۵و۱۶)
خدا هر که را از خشنودى او پیروى کند به وسیله آن [کتاب] به راههاى سلامت رهنمون مى شود و به توفیق خویش آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى بیرون مىبرد و به راهى راست هدایتشان مى کند.
-
- گرایش به جاهلیت در مقابل حکم احسن خدا
“أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّهِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُکْمًا لِّقَوْمٍ یُوقِنُونَ”(مائده، ۵۰)
آیا خواستار حکم جاهلیت اند و براى مردمى که یقین دارند داورى چه کسى از خدا بهتر است.
-
- ناسپاسی و کفران نعمت از خصایص کافر و مرتد
نعمت هدایت از عالی ترین و بلکه اولین و آخرین نعمت الهی می باشد که ارزش آن انسان را مشمول منت الهی قرار داده است.
“لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ”(آل عمران، ۱۶۴)
به یقین خدا بر مؤمنان منت نهاد [که] پیامبرى از خودشان در میان آنان برانگیخت تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد قطعا پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند.
و در هنگامی که ولایت امیر المومنین(ع) اعلام شد خداوند متعال آن را به عنوان اکمال دین و اتمام نعمت معرفی فرمود:
“الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَهٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ”(مائده، ۳)
امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم و هر کس دچار گرسنگى شود بى آنکه به گناه متمایل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد] بى تردید خدا آمرزنده مهربان است.
بنابراین در آیه ۲۸ و ۲۹ ابراهیم مقصود از کسانی که نعمت خدا را مبّدل کردند از روی کفر و عناد. کسانی هستند که نعمت هدایت را زیر پا گذاشته و کفران نمودند که بدترین نوع کفران و ناسپاسی است.
“أَلَمْ تَرَ إَِِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَهَ اللّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِِ”
آیا به کسانى که [شکر] نعمتخدا را به کفر تبدیل کردند و قوم خود را به سراى هلاکت درآوردند ننگریستى.
“جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ”(ابراهیم، ۲۸و۲۹)
[در آن سراى هلاکت که] جهنم است [و] در آن وارد مىشوند و چه بد قرارگاهى است.
-
- ناقض عهد و پیمان الهی و مخرّب و تحریف کننده دین و خیانتکار
قرآن کریم در مورد گروهی ضعیف الایمان از مسلمانان که در جنگ احزاب به وحشت افتاده و برای حفظ جان خود تصمیم به ارتداد از اسلام داشتند. بدلیل عقلانی نبودن این جریان،که منشاء آن ترس بود آنان را عهد شکن معرفی می کند نه بیشتر.
“وَلَقَدْ کَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا یُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَکَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُولًا”(احزاب، ۱۵)
با آنکه قبلا با خدا سخت پیمان بسته بودند که پشت [به دشمن] نکنند و پیمان خدا همواره بازخواست دارد.
“فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَهً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَآئِنَهٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِیلًا مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ" (مائده، ۱۳)
پس به [سزاى] پیمان شکستنشان لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم [به طورى که] کلمات را از مواضع خود تحریف مى کنند و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند و تو همواره بر خیانتى از آنان آگاه مى شوى مگر [شمارى] اندک از ایشان [که خیانتکار نیستند] پس از آنان درگذر و چشم پوشى کن که خدا نیکوکاران را دوست مىدارد.
-
- به معنای هلاکت و نیستی و انسان دل مرده هدایت ناپذیر