(مثنوی۲/ ۳۱۱۸)
چـون صُـوَر بنـده ست، بـر یـزدان مـگـو
ظَــن مَبَـرصـــورت، به تشبیهش مجـــو
(مثنوی۶/۳۷۵۱)
۳) شرح مفاهیم عرفانی: مولانا خاطرنشان میکند که کمتر بحث کنید درذات خدا البته چنان که به این حدیث نبوی اشاره دارد. اما محتوای این حدیث که از رسول نقل است: «تَفَکَّرُوا فِی آلاَءِ اللهِ وَلاَ تَفَکَّرُوا فِی اللهِ». ناشی ازعجز انسان در دریافت ذات حق است.(ر.ک، زرین کوب،۱۳۹۰: ۷۳۰)، دراشارت به این حدیث که میگوید: «لاتَفَکَّرُوا فِی ذَاتِ اللهِ» به مناسبت توجه به محدودیت عقل خاطرنشان میکند که چون عقل مقید به فصل و وصل و محدود به مقولات ذهنی است، و تعلقی که خداوند با مخلوق خویش دارد بی چون است. ودرهیچ یک از این مقولات نمیگنجد، تفکر در ذات حق راهنمی یابد، و به همین سبب پیامبر ما را از تفکر در ذات حق منع کرد. این طرزتلقی از عقل و ارزش آن شیوه تفکرصوفیانه است که مولانا هم بارها آن را در مقابل طریقهی معمول اهل کلام تأیید و تأکید میکند، با توجه به روایت دیگری که می فرماید: «تَفَکَّرُوا فِی خَلْقِ اللهِ وَ لاَ َفَکَّرُوا فِی اللهِ فَتَهْلِکُوا»، درالزام تفکردراحوال خلق و درعجایب صنع حق که صوفیه ازآن تعبیر به تفکردر آلاء کرده اند بیان شده است. (ر.ک، زرین کوب،۱۳۹۰: ۴۰۷)
وَآهَنْـگِ فِــکر بُگـذَر ژِیِ پَــردَه
مَصْـنُوع وَ صَـانَع وِیِشْ کِـیِ پِـی بِردَه
۱) ترجمه بیت: با اندیشه خود این پرده افکارکه پرده وحجابی برای توست آن را ترک کن، چه کسی به سازنده و ساخته شده پی برده است تا زمانی که بسته این افکار و اندیشه مادی هست. و در تکمیل بیتهای قبلی آمده است.
۲) نکات بلاغی: کلمات پَردَه با بَرده: کلمه قافیه است و جناس مضارع اختلاف حرف اوّل است، صانع و مصنوع: جناس اشتقاق، مراعات النظیر: آهنگ و پرده، پرده: ایهام یکی به معنی حجاب و پوشش، ستر، عفاف دوم به معنی لحن، آهنگ موسیقی است.
پــرده، ای ستـار! از مـا بـرمگیر
بــاش انـدر امتحــان مـا را مجیـر
(مثنوی۱/۳۳۰۶)
صـانع بی آلــت و بـی جارِحه
واهـب ایـن هـدیـه هـای رابحــه
(مثنوی۱/۳۷۶۲)
۳) شرح مفاهیم عرفانی: صانع: «این که معرفت مصنوع موقوف به معرفت اوست نه آن که معرفت او بر معرفت مصنوع موقوف باشد، و این که قدم صانع وحدوث مصنوع همواره لازم آنهاست». (زرین کوب، ۹۴۹: ۱۳۹۰)، در بحث صانع و مصنوع مسأله قدم وحدوث آن گونه که نزد باحث و مُفلَسِف مطرح است ذهن عارف را به خود مشغول نمیکند، وقتی از عارف غرق شده در حق می پرسند که جهان حادث است یا قدیم؟ جواب می دهد تا او چشم باز کرده است جهان را ندیده است، تا زمانی که در وجود حق نگریسته ام در اصل عارف حق را درحجاب و پرده می بیند و درک میکند. درواقع عارف آن را حجاب می یابد، در نتیجه سیر عارف به سوی حق مبتنی بر علت و معلول و ممکن و واجب نیست، معلول و ممکن را در مقابل حق که نزد باحث علت و واجب خوانده می شود او را قابل توجه نمییابد. در نتیجه عارف هرگز مصنوع را وسیله اثبات صانع نمیداند، و آن کس که به تعبیر مولانا جز به مصنوعی نیندیشد صانع درنظر او وارونه است، و برهان و قیاسی که او بدان قانع و خرسندست هرگز او را را به مقصد که نیل به یقین است
نمیرساند. (ر. ک. زرین کوب ۵۵۲: ۱۳۹۰)
جــز بــه مصنوعی نـدیـدی صـانعی