صنعت تبلیغات، با سرعت مفهوم ارتباطات منسجم بازاریابی را به عنوان مفهومی علمی و کاربردی و نه پدیدهای زودگذر، پذیرفت و از واژههایی نظیر تبلیغات جدید، هماهنگی در تبلیغ و ارتباطات یکپارچه نیز به منظور توصیف و تشریح مفهوم ارتباطات منسجم بازاریابی، استفاده کرد.
یک گروه کاری از اتحادیه آژانسهای تبلیغاتی امریکا یکی از نخستین تعاریف را برای ارتباطات منسجم بازاریابی به شرح زیر تدوین کرده است (باترا و همکاران، ۱۹۹۶: ۲۱۳):
«ارتباطات منسجم بازاریابی، مفهوم برنامهریزی ارتباطات بازاریابی است که در قالب برنامه جامع ارتباطی، نقشهای استراتژیک انواع ابزار ارتباطی نظیر تبلیغات، روابط عمومی، بازاریابی مستقیم و ترفیع فروش را مورد ارزیابی قرار داده و این ابزار را به منظور شفافسازی، تداوم و به حداکثر رساندن تأثیر ارتباطات بازاریابی، با یکدیگر ترکیب میکند».
این تعریف، بر فرایند استفاده از تمامی اشکال ترفیع، به منظور به حداکثر رساندن اثر ارتباطات تأکید میکند، در حالیکه دانشمندانی همانند دانشولتز[۲۷] معتقد است که ارتباطات منسجم بازاریابی نقش و اهمیت فراتری نسبت به موارد فوق دارد و در برگیرنده تمامی ارتباطات و تماسهای یک شرکت نظیر نام تجاری، تصویر شرکت و… با مشتریان است (بلچ، ۲۰۰۰: ۸۵).
بسیاری از شرکتها، از مفهوم گسترده ارتباطات منسجم بازاریابی به منظور هماهنگسازی و مدیریت برنامههای ارتباطاتی خود استفاده میکنند تا به این اطمینان برسند که به مشتریان، تصویری باثبات و موثر از شرکت و نام تجاری آن ارائه میدهند. مفهوم ارتباطات منسجم بازاریابی، به شرکتها کمک میکند تا از روشهای مناسب و موثر ارتباط و تماس با مشتریان و سایر ذینفعان کارکنان، عرضهکنندگان مواد اولیه، سرمایهگذاران و سایر مؤسسات مرتبط استفاده کنند.
حرکت به سوی ارتباطات منسجم
حرکت به سوی ارتباطات منسجم بازاریابی، یکی از مهمترین زمینههای توسعه بازاریابی در دهه ۹۰ تلقی شده است. تغییرات در محیط بازار (مشتریان، فناوری و رسانهها) نیاز به انسجام و اثربخشی فعالیتهای تبلیغاتی را بیش از پیش آشکار کرده است. بیشتر این تغییرات، در جنبههای جمعیتشناسی، سبک زندگی، الگوی خرید و رسانههای مورد استفاده مشتریان رخ داده است (آرنز، ۲۰۰۱: ۲۰). مثلاً تلویزیونهای کابلی، ماهوارهای و اینترنت، رسانههای جدیدی هستند که بر سطح و عمق ارتباطات شرکتها و مؤسسات با مشتریان آنها، تأثیرعمدای گذاشتهاند.
تغییرات اخیر در فناوری اطلاعات، این امکان را ایجاد کرده است که جامعه مخاطبان به گروههای کوچکتر و متنوعتری تفکیک شوند تا بتوان برای هر یک از آنها، آمیختههای بازاریابی جداگانهای را طراحی و تنظیم کرد. دلیل عمده رشد اهمیت فرایند ارتباطات منسجم بازاریابی، انقلابی مداوم است که در قوانین و قواعد بازاریابی و نقشهای سنتی آژانسهای تبلیغاتی، رخ میدهد. تغییر در استفاده از تبلیغات مبتنی بر رسانههای فراگیر، کوچکشدن رسانهها، تغییر در مبادله قدرت بازار، توسعه سریع بازاریابی مبتنی بر دادهها و تغییر در چگونگی استفاده از رسانهها، مهمترین ویژگیهای این انقلاب هستند (باترا و همکاران، ۱۹۹۶: ۲۱۴).
سیستم اطلاعات بازاریابی
یک سیستم اطلاعات بازاریابی[۲۸] ، شامل افراد، تجهیزات و روش های جمع آوری، دسته بندی، تجزیه تحلیل، ارزیابی و توزیع بموقع اطلاعات صحیح به تصمیم گیرندگان بازاریابی است. وظیفه سیستم اطلاعات بازاریابی ارزیابی، توسعه و توزیع اطلاعات می باشد (کاتلر، ۲۰۰۲: ۱۴۰). سیستم اطلاعات بازاریابی یک سیستم مداوم و رسمی، انعطافپذیر و جامع است که برای فراهم کردن یک جریان سازمان یافته از اطلاعات، مربوط به راهنمایی تصمیمگیری بازاریابی، طرح شده است (کیمبال[۲۹]، ۱۳۸۸:۲۲).
مدیر بازاریابی معمولاً با دو مشکل اساسی روبرو میشود: در مواقعی اطلاعات مورد نیاز به هیچ وجه وجود ندارد، و در مواردی اطلاعات بیش از حد نیاز است. بعضی از اطلاعات به دست آمده آماری است که کمکی به تصمیمات مربوط به زمان حاضر نمیکند، ولی ممکن است برای تصمیمات آینده مطلوب باشد؛ بنابراین بهتر است به مراحل جمعآوری و حفظ اطلاعات توجه کنیم تا بتوانیم برای حال و آینده تصمیماتی مناسب بگیریم. سیستم اطلاعاتی بازاریابی عبارت است از مراحلی سازمان یافته که طی آن اطلاعات جمعآوری، طبقهبندی، تجزیه و تحلیل و تنظیم میشود و در داخل و خارج از شرکت، به طور منظم مورد استفاده قرار میگیرد. سیستم اطلاعاتی بازاریابی میتواند با تجزیه و تحلیل آمارها و عرضه نظریههای جدید و محاسبه روند تغییرات یا مشخص کردن الگوهای خوب، به پیشنهاد مطلوبی دست یابد. باید توجه داشت که سیستم اطلاعاتی بازاریابی به تنهایی کارآیی ندارد، بلکه مدیران بازاریابی باید مشخص کنند که به چه اطلاعاتی نیاز دارند. نکته مهم این است که اگر اطلاعات به دست آمده کافی، بامعنا یا به موقع نباشد، برای تصمیمات بازاریابی شرکتها مفید نخواهد بود؛ به همین دلیل شرکتهای مجری این تحقیقات دقت میکنند که اطلاعات جدید باشد و در عین حال بتواند نیازهای جزئی و عمده آنها را در تصمیمگیری برآورده کند (ونوس و همکاران، ۱۳۸۷ : ۸۰-۷۸).
این سیستم از مدیران بازاریابی آغاز و به همین مدیران نیز ختم می شود. این سیستم ابتدا از طریق تماس با این مدیران، نیازهای اطلاعاتی آنها را تأمین می کند. سپس این اطلاعات توسط منابع داخلی شرکت، فعالیت های اطلاع رسانی بازاریابی و فرایند تحقیقات بازاریابی تهیه و آماده می شوند. از طریق تجزیه و تحلیل، اطلاعات تهیه شده قابل استفاده می شوند و بالاخره این سیستم در زمان مناسب و برای کمک به مدیران در امر برنامه ریزی، اجرا و کنترل بازاریابی اطلاعات تهیه شده را در اختیار آنها قرار ی دهد (کاتلر، ۲۰۰۲ ۱۴۲-۱۴۱).
یکی از گامهای اساسی در جمع آوری اطلاعات بازاریابی، راه اندازی یک سیستم مدیریت اطلاعات بازاریابی در سازمان میباشد. هدف از ایجاد این سیستم، ارائه اطلاعات مورد نیاز مدیریت جهت اتخاذ تصمیمات بهتر میباشد. این اطلاعات را میتوان از منابع داخلی و خارجی شرکت جمع آوری کرد. نکته مهم این است که اطلاعات مناسب و مورد نیاز، به شکلی مناسب و صحیح جمع آوری شده و طوری در اختیار مدیر قرار گیرد که او را در اتخاذ تصمیمات بهتر یاری کند. برای تهیه اطلاعات مورد نیاز میتوان از پایگاه داده داخلی، تحقیقات بازاریابی، جاسوسی بازاریابی و یا تحلیل اطلاعات موجود استفاده کرد. باید توجه داشت که سیستم مدیریت اطلاعات بازاریابی، صرفاً یک سیستم اطلاعاتی مبتنی بر فنآوری اطلاعات نیست، بلکه یک سیستم اطلاعاتی جامع میباشد که در صورت لزوم با بکارگیری فنآوری اطلاعات پیاده سازی میشود. این قبیل سیستمها، میتوانند تأثیر بسزایی در کارایی شرکت داشته و حتی به عنوان یک عامل موفقیت استراتژیک، شرکت را از رقبا متمایز کنند (ونوس و همکاران، ۱۳۸۷ : ۸۰-۷۸).
سیستم اطلاعات بازاریابی، رقابت بازار و تصمیم گیری
مفهوم سیستم اطلاعات بازاریابی اولین بخشی بود که در مفاهیم سیستم اطلاعات مدیریت به آن به عنوان نیازی اساسی در سیستم اطلاعاتی مطرح شد. در سال ۱۹۹۶ فیلیپ کاتلر اصطلاح مرکز عصبی بازاریابی را مطرح نمود و توضیح داد که یک شرکت می تواند بطور جداگانه برای بخش بازاریابی خود از رایانه ها استفاده نماید (بانت و بارکنسیو[۳۰]، ۲۰۰۵: ۸۹). از آن هنگام به بعد اصطلاح جدیدی برای سیستم های اطلاعات بازاریابی در شرکت با این عنوان (MKIS) مطرح گردید. که هدف آن بهبود تصمیمات مدیران در سازمانهاست. سپس در این راستا نقش برجسته رایانه ها و سیستم های جانبی آن به عنوان سیستم های فرعی در ورود پردازش بازده و هوش مصنوعی بیش از پیش افزایش یافت. به آن معنا که هرچه قدرت استفاده کننده از سیستم های فرعی رایانه ها بیشتر شود، فعالیتهای مدیریتی در سازمان بهبود میابد. سیستم اطلاعات بازاریابی بطور کامل کارایی و اثربخشی سازمان را بهبود بخشیده یک مزیت رقابتی به شمار میاید. فیلیپ کاتلر سیستم اطلاعات بازاریابی را به عنوان یک ساختار مشتمل بر افراد، تجهیزات و رویههایی برای جمع آوری، طبقه بندی، تحلیل، ارزیابی و توزیع اطلاعات بهنگام دقیق و مورد نیاز تصمیم گیرندگان بازاریابی تعریف نموده است. یک سیستم اطلاعات بازاریابی نه تنها می بایستی به عنوان مرکزی برای ذخیره سازی تمام اطلاعات وابسته و مرتبط با مشتریان شرکت باشد بلکه باید توانایی جمع آوری، ذخیره سازی و تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به آمیخته های بازاریابی، رقبا، متغیرهای کلان محیطی و اطلاعات و اسناد و مدارک داخل شرکت را نیز داشته باشد (ترکمان احمدی، ۱۳۸۹: ۱۲). امروزه ایجاد یک پایگاه داده برای ثبت اطلاعات به عنوان یکی از موارد مهم در ایجاد و بهره گیری از سیستم اطلاعات بازاریابی می باشد. مسئولیت و نقش سیستم اطلاعات بازاریابی از یک سیستم صرفا جمع آوری اطلاعات به فرایند ایجاد اطلاعات از طریق ارتباطات نزدیک با مشتری گسترش یافته است. توسعه توانایی های لازم برای شناسایی مشتریان، رتبه بندی و طبقه بندی معاملات مشتریان در طی زمان و آگاهی از اینکه مشتریان چه کالاها و خدماتی ممکن است خرید نمایند و همگی باهم دستورالعمل جدیدی را در بسیاری از فعالیت ها و بازاریابی شکل می دهند که این دستورالعمل می تواند ترکیبی از فعالیت های بازاریابی بشکل مرسوم (سنتی) و ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی توسعه یافته باشد (کینیلوکول و زورالی[۳۱]، ۲۰۰۸: ۲۴۸). به طور کلی در سازمانها از اجزاء حیاتی و اثرگذار بر تصمیم گیریهای سازمانی به شمار می آید، براین اساس که در سیستم اطلاعاتی بازاریابی داده ها را برای:
الف) فهم بهتر از عوامل تأثیر گذار بر بازارها،
ب) نظارت تغییرات سریع در دنیای تجاری و به تبع آن شرایط بازارها و حرکت به سوی جهانی شدن،
ج) ارائه راه های عملی در حل مشکلات بازاریابی کالای جدید، تغییرات قیمت ها، توزیع بیشتر و فروش،
د) بهبود کنترل بازار از طریق نظارت استراتژی بازاریابی و ارزیابی دقیق از عملکرد شرکتها،
گردآوری می کند. سیستم های ارزیابی کارایی بازار یکی از انواع مهم سیستمهای سازمانی می باشند. سیستم های کنترل، روش ها و رویه هایی را ایجاد می کنند که برای نگهداری یا تغییر الگوی فعالیت های سازمانی، به جهت حصول اطمینان از بدست آمدن خروجی های مطلوب، اطلاعات را مورد استفاده قرار می دهند. فرایند کنترل می تواند در چهار گام اصلی دیده شود، برقراری یک سیستم عملکرد مطلوب، جمع آوری و مبادله اطلاعات مربوط به عملکرد واقعی، مقایسه این اطلاعات با استاندارد عملکرد و اتخاذ اقدام اصلاح در جایی که لازم می باشد. پنج نقش بارز سیستم ارزیابی کارایی بازاریابی عبارتند از حصول اطمینان از همسویی با استانداردهای لازم الاجرایی همچون آیین نامه ها و استانداردهای صنعتی، برای پالایش علائم حیاتی کلی سازمانها و هشدار دهی سریع نسبت به مشکلاتی که می توانند در آینده بر عملکرد سازمان تاثیر بگذارند مانند افزایش نارضایتی مشتریان، برای تهیه دادهای ورودی به جهت برنامه ریزی و تصمیم گیری گه به یادگیری سازنده کمک می کند، برای کمک به بکارگیری استراتژی و پیگیری آن تا جایی که اهداف استراتژیک بازاریابی مورد دستیابی قرار بگیرند، برای متذکر شدن اولویت های بازاریابی و خروجی های مورد نظر برای مدیران و کارکنان (چهارسوقی و موذن، ۱۳۷۸: ۹۴). برای شناسایی فاکتورهای موفقیت و معیارهای اندازه گیری آن ابتدا باید درک درستی از اهداف شرکت خود داشت. شرکت تازه تاسیسی که به دنبال وارد کردن جنس خود به بازار است مسلما اهداف متفاوتی نسبت به یک شرکت بزرگ دارد که می خواهد روابط نزدیک تری با مشتریان خود برقرار نماید. اما تمام افرادی که قصد انتخاب معیارهایی برای سنجش کارایی بازاریابی دارند باید عواملی را در نظر بگیرند که اثرات مثبت سه مفهوم: جذب مشتری، حفظ مشتری و کسب درآمد را داشته باشند. با توجه به مسائلی که گفته شد یکی از مسائل مهم در موفقیت کسب وکار، تصمیم گیری به موقع و از دست ندادن فرصتها توسط مدیران است. رقابت بیشتر شرکتها در بازار برای احراز موقعیتی ثابت و پایدار است. به نحوی که می توان هدف از این رقابت را متمایز شدن و پیشی گرفتن از رقبا دانست از این رو افزایش کارایی بازاریابی و کاهش هزینه دو عامل مهم برای بدست آوردن امتیاز بیشتر در این رقابت است. کارایی بازاریابی زمانی تحقق می یابد که بتوان یک سیستم اطلاع جامع یکپارچه و توانا دست یافت و از آن به نحو مطلوب بهره جست. از سوی دیگر اجرای استراتژی مشتری محور نیازمند پیاده سازی و استفاده از سیستم های اطلاعاتی در حوزه های مختلف زمان از جمله بازاریابی است.
تحقیقات بازار
دستاندرکاران تبلیغات با چالشی عمده روبهرو هستند. آنها همواره میپرسند کالاها، خدمات و ایدههای خود را چگونه از طریق رسانهها به خریداران ارائه کرده و از این راه، حداکثر بهرهوری را از فعالیتهای تبلیغاتی و ترفیعی خود به دست آورند. برای انجام این کار، آنها باید درک عمیقی از ارتباط بین محصولات و بازارها داشته باشند. برقراری ارتباط بین محصول و بازار، اصل اساسی بازاریابی و مدیریت بازاریابی است. آنها با بهره گرفتن از ابزار مختلف میتوانند به این ارتباطات دست یابند (ونوس و همکاران، ۱۳۸۷: ۸۱).
متأسفانه نقش و اهمیت بازاریابی در برخی موارد به درستی برای دستاندرکاران صنعت و تجارت روشن نیست، مثلاً آنها به تأمین مالی صنعت و خرید مواد اولیه برای تولیدات، اهمیت بالایی میدهند، اما اهمیت اینکه مشتریان چه محصولاتی را میخواهند و این محصولات چگونه باید به اطلاع مشتریان رسانده شوند و چگونه توزیع گردند، بخوبی تبیین نشده است.
به منظور طراحی کالا و اثربخشی برنامه ارتباطات منسجم بازاریابی، ضروری است که متصدیان تبلیغات درک صحیح و مناسبی از فرایند تحقیقات بازاریابی داشته باشند تا بتوانند با دیدی جامع از فرصتهای بازار، بازارهای هدف مناسب برای شرکت، سیاستها و برنامههای قیمتگذاری، توزیع، طراحی و تولید محصولات، این برنامه را به صورت کارا و اثربخش طراحی کنند (کزمی و باترا، ۲۰۰۶: ۱۰).
هر شرکتی باید از توانایی تشخیص فرصتهای جدید بازار برخوردار باشد. در محیط پیچیده، همواره فرصتها و تهدیدهای جدیدی وجود دارد. تهیه اهداف تبلیغات باید بر مبنای تحلیل وضعیت (تحقیق بازار از جایگاه بازار، مشتری، رقبا) و شناسایی و تعریف ویژگیهای ترفیعی صورت پذیرد که شرکت یا نام تجاری محصول، با آن مواجه است. اهداف تبلیغات از اهداف و بازاریابی شرکت نشأت میگیرند.
اهداف و استراتژیهای بازاریابی، بیانکننده این نکتهاند که برنامه کلی بازاریابی شرکت طی مدتی معین به چه چیزهایی دست خواهد یافت. اهداف بازاریابی، غالباً در نتایجی مشخص همانند حجم فروش، سهم بازار، سود، یا برگشت سرمایه تعریف میشود. اهداف بازاریابی مناسب و دقیق غالباً قابل کمیشدن (مثلاً افزایش ۱۰درصد فروش محصول X در بخش مصرفکنندگان بازار در ماه ۱۲ آینده) واقعگرایانه و قابل دستیابی هستند. مثلاً، بعضی از شرکتها در جستوجوی توسعه توزیع و فروش محصولات خود در بخشهای مختلف بازار هستند و یا بعضی از شرکتها میخواهند حجم فروش محصولاتشان را به مشتریان فعلی خود افزایش دهند. از آنجا که تبلیغات، جزئی از ابزار آمیخته بازاریابی است، مدیران ارتباطات بازاریابی شرکت (مدیران تبلیغات) باید برنامه بازاریابی شرکت را مرور کرده و دریابند که شرکت، طی برنامه بازاریابی خود میخواهد به چه چیزی دست یابد. مدیران تبلیغات باید از توانایی تبدیل و تفسیر اهداف بازاریابی شرکت به اهداف ارتباطات و اهداف ترفیعی ویژه برخوردار باشند.
بخش دوم- مبانی نظری بانکداری نوین
۲-۲-۱-تاریخچه پول و بانکداری در دنیا
بشر اولیه نیازمندی های خود را در نظام بسته اقتصادی در محدوده خانواده یا قبیله تامین می نمود. به مرور زمان که زندگی اجتماعی در اقوام بشری پیشرفت کرد، نیاز به مبادله احساس شد و مبادلات کالا با کالا توسعه یافت. به تدریج چون برخی کالاها خواهان بیشتری در مبادلات داشتند، علاوه بر خاصیت ذاتی خود، جنبه واحد و معیار سنجش را نیز پیدا کردند. از این کالاها می توان به ادویه در هندوستان، غلات در ایران و پوست سمور در روسیه اشاره کرد. با انتخاب واحد ارزش، هر چند عمل مبادله نسبت به قبل ساده تر شد، ولی مشکلات اساسی آن از قبیل فاسد شدن، ذخیره کردن و غیره همچنان باقی ماند. سرانجام فلزات مخصوصاً طلا و نقره به عنوان وسیله مبادله انتخاب شدند. مورخان پیدایش پول را به چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح در خاورمیانه و در تمدن های سومری حوالی خلیج فارس و مصر قدیم نسبت می دهند (روبرت و همکاران[۳۲]، ۲۰۰۳: ۱۷۱). به تدریج و با گسترش تمدن ها، دولت ها به وجود آمدند و با ضرب سکه با وزن و عیار معین، پول وزن شده را به پول ضرب شده تبدیل کردند. آغاز تاسیس بانک ها در جهان به اوخر قرن پانزدهم میلادی باز می گردد که از اوایل قرن هفدهم به صورت گسترده در سطح اروپا گسترش یافتند. از اواخر قرن نوزدهم میلادی نوع دیگری از پول نیز که به پول ثبتی یا پول تحریری[۳۳] معروف شد شکل گرفت و پرداخت به وسیله چک مرسوم شد.
با ظهور چک به عنوان نوعی دستور پرداخت، بانکها نیاز به محل مشترک و قواعدی مدون برای مبادله و تسویه حساب وجوه ناشی از چکها در میان خود پیدا کردند که منجر به تشکیل اتاق های پایاپای[۳۴] گردید (روبرت و همکاران ، ۲۰۰۳: ۱۷۲).
شروع کار بانک های مرکزی برای اعمال مدیریت کلان و هماهنگ بر پول و نظامهای پرداخت کشورها با تاسیس بانک مرکزی انگلستان در سال ۱۶۹۴ آغاز شد. بانک مرکزی نیز مانند سایر بانکها، به صورت تدریجی و با توجه به شرایط و ضرورتها توسعه یافت. این بانک که به نام بانک انگلستان معروف است و امروزه نیز نقش بانک مرکزی انگلستان را برعهده دارد، یکی از معتبرترین بانکهای مرکزی جهان و دارای سابقه ای بالغ بر سه قرن است. تاسیس بانک فدرال رزرو[۳۵] امریکا نیز به عنوان یکی از معتبرترین بانکهای مرکزی جهان به سال ۱۹۱۳ میلادی باز می گردد که برای متمرکز کردن عملیات اتاق پایاپای بین بانکهای ایالات متحده شکل گرفت.
به طور کلی وظایف بانکها را میتوان در قالب زیر دسته بندی کرد:
* نگهداری از سپرده های مشتریان.
* انتقال منابع از یک حساب به حساب دیگر (شامل پرداخت و دریافت وجوه).
* ارائه وام و اعتبار به مشتریان و یا مشارکت با آنان در سرمایه گذاری از انواع دیگر.
* بانکها برای برقراری ارتباط با مشتریان و ارائه خدمات خود به آنان از شعب خود در بازارهای هدف استفاده می کنند.
وظایف اصلی شعب را می توان به ترتیب ذیل دسته بندی نمود:
* پرداخت و دریافت وجوه، انتقال منابع و پردازش انواع حسابهای بانکی.
* تبلیغ، فروش و ارائه خدمات بانکی که موجب کسب درآمد و سود برای بانک می گردد.
* نقطه تماس با مشتریان برای دریافت اطلاعات و پاسخگویی در قبال آنها.
* پایگاه اصلی کارمندان بانک برای انجام وظایف خود (روبرت و همکاران، ۲۰۰۳: ۱۷۲).
۲-۲-۲-تاریخچه بانکداری در ایران
ایران در زمینه تجارت و بانکداری الکترونیکی، کشوری جوان است و تا رسیدن به سطحی قابل قبول از آن، راه درازی در پیش دارد (سقطچی، ۱۳۸۵: ۵۹). چنانکه سوابق تاریخی نشان می دهد، اولین بار در ایران کیخاتو، نوه هلاکوخان مغول در سال ۶۹۱ هجری قمری به نشر اسکناسی به نام «چاو» پرداخت که بعدها به دلایل مختلفی جمع آوری شد. نوع دیگری از اسکناس نیز به ویژه در اواخر دوره قاجار و قبل از رواج رسمی پول کاغذی در ایران به صورت حواله هایی به نام «بیجک» مطرح بود و صرافان در مقابل دریافت مسکوک آن را صادر می کردند تا در معاملات دست به دست شده و مورد استفاده قرار گیرد. در تاریخ معاصر کشور برای اولین بار از سال ۱۲۶۷ هجری شمسی به بعد، اسکناس به صورت رسمی منتشر شد.
انتشار اسکناس در ایران اولین بار توسط بانکی به نام بانک شاهی انجام پذیرفت. این بانک بعدها تا سال ۱۳۳۱ هجری شمسی نیز تحت عنوان «بانک انگلیس در ایران و خاورمیانه» به عملیات بانکی خود ادامه داد. بانک ملی ایران در سال ۱۳۰۷ هجری شمسی شروع به کار کرد و از سال ۱۳۱۱ هجری شمسی به نشر اسکناس پرداخت. در سال ۱۳۳۹ هجری شمسی بانک مرکزی ایران طبق قانونی به نام «قانون پولی و بانکی کشور» تشکیل شد. وظایف اصلی بانکهای مرکزی را می توان سیاستگذاری و مدیریت پول و نظام پولی کشور دانست که در رأس این نظام، سیستم بانکداری و بانک های تجاری اعم از دولتی یا خصوصی قرار دارند (روبرت و همکاران، ۲۰۰۳: ۱۷۵).
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به شرایط اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن زمان، به منظور فعال کردن نظام بانکی کشور، تصمیم به سازماندهی نظام فوق با رویکرد ملی شدن بانکها گرفته شد و سرانجام در تاریخ ۱۷ خرداد ماه سال ۱۳۵۸ هجری شمسی طبق مصوبه شورای انقلاب ۲۸ بانک، ۱۶ شرکت پس انداز و وام مسکن و ۲ شرکت سرمایه گذاری مشمول قانون ملی کردن بانکها شدند. با توجه به شرایط جنگ در طی سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ هجری شمسی و آغاز بازسازی کشور از سال ۱۳۶۹ هجری شمسی به منظور افزایش رفاه اجتماعی و ارائه خدمات اجتماعی گسترده تر در تمام نقاط جغرافیایی کشور به اقشار مختلف جامعه، بانکها با توسعه جغرافیایی شعب خود خدمات اجتماعی فراگیری را ارائه دادند. هر چند بانکها به دلایلی چند از تحولات بانکداری در جهان دور ماندند ولی نمی توان نقش به سزای آنها را در شرایط آن زمان نادیده گرفت. شروع دهه هفتاد را میتوان سرفصلی جدید در دگرگونی نظام بانکی به شمار آورد، چرا که در اوایل همین دهه بانکها به منظور ارائه خدمات بهتر شروع به مکانیزه کردن فعالیتهای خود کردند که همین امر باعث شد تا در اواسط همین دهه توسعه جغرافیایی شعب بانکها دچار رکود و در بعضی موارد کاملاً متوقف گردد (فتحیان و گلچین پور، ۱۳۸۶: ۲۸).
قبل از انقلاب، استفاده از کارت پول (ویزا[۳۶]، مستر کارت[۳۷] و آمریکن اکسپرس[۳۸]) در سطح محدودی در ایران رایج بوده است. اما پس از انقلاب، استفاده از ابزارهای نوین پرداخت الکترونیکی به سال ۱۳۷۰ و آغاز به کار عابر بانک سپه بازمی گردد که اولین نمونه از کارتها را با قابلیت برداشت از پایانه های خودپرداز در اختیار مشتریان شبکه بانکی قرار داد (فتحیان و گلچین پور، ۱۳۸۶: ۲۹). در بیستم خرداد ۱۳۸۱ مجموعه ای از مقررات حاکم بر مرکز شبکه تبادل اطلاعات بین بانکی موسوم به «شتاب» تصویب شد که این مرکز فعالیت خود را از اول تیرماه ۱۳۸۱ با هدف فراهم کردن زیرساخت بانکداری الکترونیکی زیر نظر بانک مرکزی آغاز کرد. طرح شتاب که برای هماهنگی و همکاری بین بانکها و سازماندهی سیستم پولی کشور در شورای عالی بانکها به تصویب رسید، کلیه بانکها را ملزم به پیوستن به این شبکه ساخت (مهریار و اکبرپور شیرازی، ۱۳۸۶: ۳۶). آزمایشهای اولیه این شبکه با سه بانک دولتی آغاز شد. دو بانک تخصصی (کشاورزی و توسعه صادرات) و یک بانک تجاری (صادرات ایران) در پایلوت اولیه این طرح حضور داشتند. شتاب که با ایجاد ارتباط بین دستگاه های خودپرداز در این سه بانک متولد شد، در دو مرحله، طراحی شد. در مرحله اول شبکهشتاب به ایجاد ارتباط برای ارائه خدمات یکسان کارتهای الکترونیکی پرداخت و در مرحله دوم کلیه ارتباطات بین بانکی و انتقال پولی بین بانکها را پوشش می دهد.
آزمایش های اولیه شتاب با ایجاد اتصال بین دستگاه های خودپرداز و پایانه های فروش سه بانک اولیه عضو شتاب و بانک سامان به عنوان بانک خصوصی که در سال ۱۳۸۲ به عضویت شبکه شتاب درآمد، اجرا گردید. در اواخر سال ۱۳۸۲ بانک ملی ایران به عنوان دارنده بیشترین شعب و بزرگترین بانک تجاری کشور به طرح شتاب پیوست و از اردیبهشت ۱۳۸۳ فعالیت خود را در این حوزه آغاز کرد (سقطچی، ۱۳۸۵: ۶۹).
بررسی نقش بازاریابی بر سیستم نوین بانکداری در شعب بانک ملی خرم آباد- قسمت ۹