فارسی باستان: maθiøta-, *maθyah-, *maθan- (کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۱). اوستایی: masiøta-, masyah-, masan-, mas- (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۱۵۴، ۱۱۵۵، ۱۱۵۶). فارسی میانه مانوی: meh، پهلوی اشکانی: masiøt (بویس، ۱۹۷۷: ۵۸، ۵۹). پازند: mahi, mehe, meh. فارسی نو: mahist, mih (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۲۸). ۱
[myhlyh] mihrīh: مهری
اسم. اولین زوج بشری که از کیومرث اولین نمونهی انسان نخستین، زمانی که به دست اهریمن کشته شد به وجود آمدند. نام آنها به صورتهای مختلفی آمده است: ۱- Mahl§ و Mahliy¦n§. ۲- *Malh§h و *Malh¦n¦-. M¦ry¦nah, M¦rī. M¦øy¦n§, M¦øīk. +M¦øy¦nīk, +M¦øīk. Mihriy¦n§h, Mihr§h. Mihriy¦n, Mihr. Miøiy¦n§, Miø¦i. Miø§n§, Miø§. *Masy¦naß, *Masyaß. Mihr§h<*Miθriya-. Mis§h<*Mi‡iya-. M¦ø§, Malh§, Mahl§ شکلهای جدیدتر mīø§ *martiya- شکل جدیدتری از *miθriya- (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۲۳). ۶
[myhly’nyh] mihriy¦nīh: مهریانه
اسم. نام نخستین جفت انسانی در ادبیات پهلوی است. نام این دو در اوستای موجود نیامده است ولی ظاهراً در بخشهای مفقود اوستا ذکر ایشان رفته بوده است (بهار، ۱۳۷۵: ۱۸۰). ۶
[mgwpt’n] mowbed¦n: موبدان
اسم خاص با واژهی بعد اسم معنی: mowbed (اسم) + -¦n (پسوند جمعساز) + mowbed (اسم) + -īh (پسوند اسم معنیساز).
mowbed: از صورت *magu-pati-. پهلوی اشکانی ترفانی: maßbed (بویس، ۱۹۷۷: ۵۷). فارسی میانه کتیبهای: mowbed؛ پهلوی اشکانی کتیبهای: moßbed (ژینیو، ۱۹۷۲: ۲۸، ۵۷). فارسی نو: موبد.
در مورد mow- نک. -bed.mow-mard از ریشهی p¦-: “پاییدن” (در مورد این ریشه نک. ¦b¦dīh). 32، ۳۳
[mgwptyh] mowbedīh: موبدی
اسم معنی. ۳۳
n
[ŠM] n¦m: نام
اسم
فارسی باستان: ریشهی: n¦man- (کنت، ۱۹۵۳: ۱۹۳). اوستایی: n¦man- (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۰۶۲). فارسی میانه ترفانی و پهلوی اشکانی ترفانی: n¦m- (بویس، ۱۹۷۷: ۶۰). فارسی میانه کتیبهای و پهلوی اشکانی کتیبهای: n¦m (ژینیو، ۱۹۷۲: ۳۴، ۶۴). پهلوی: n¦m, n¦mīk (هرن، ۱۹۷۴: ۲۲۹). فارسی نو: نام.
[YD(B)LWN-tn’] nīdan: هدایت کردن، راهنمایی کردن، بردن
مصدر. مادهی ماضی: nīd و مادهی مضارع: nay-.
ایرانی باستان: ریشهی: nī-/nay-: “هدایت کردن، بردن” (هنینگ، ۱۹۷۷: ۱۸۱). هند و اروپایی: ریشهی *nī-/*nei-: “راهنمایی کردن، هدایت کردن، بردن” (پوکرنی، ۱۹۵۹: ۷۶۰). سنسکریت: ریشهی nī-: “رهبری کردن” (ویتنی، ۱۹۴۵: ۹۰؛ مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۱۳۷). فارسی باستان: ریشهی: nay-: “رهبری کردن” (کنت، ۱۹۵۳: ۱۹۳). اوستایی: ریشهی nay-: “رهبری کردن، بردن” (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۴۰۲). فارسی میانه مانوی: nay-: “هدایت کردن” (بویس، ۱۹۷۷: ۶۰؛ هنینگ، ۱۹۷۷: ۱۸۱). فارسی میانه کتیبهای: nīd- (ژینیو، ۱۹۷۲: ۳۷).
[YD(B)LWN-d] nay§nd: "هدایت بکنند". فعل مضارع اخباری سوم شخص جمع. ۳۸
[LA] n§: نه
ادات نفی و نهی
فارسی باستان: naiy (کنت، ۱۹۵۳: ۱۹۲). اوستایی: n©it (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۰۷۲). فارسی میانه ترفانی و پهلوی اشکانی ترفانی: n§ (بویس، ۱۹۷۷: ۳۸). فارسی میانه کتیبهای و پهلوی اشکانی کتیبهای: n§ (ژینیو، ۱۹۷۲: ۲۶، ۵۶). فارسی نو: نه. این واژه در متن همراه با بعضی از افعال به عنوان علامت نفی نیز آمده است. ۳۷۳، ۴۰، ۴۱، ۴۵۳، ۴۶، ۴۷
[nymlwc] n§m-r©z: نیمروز
n§m: نیم، نیمه
صفت
اوستایی: na§ma- (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۳۲). فارسی میانه ترفانی و پهلوی اشکانی ترفانی: n§m (بویس، ۱۹۷۷: ۶۴). پهلوی اشکانی کتیبهای: n§m (ژینیو، ۱۹۷۲: ۲۹، ۵۹). فارسی نو: نیم.
r©z: روز
اسم
از ریشهی rauk-: “درخشیدن” (در مورد این ریشه نک. r©øn). فارسی باستان: rauØah (کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۵). اوستایی: raoØah- (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۴۸۹). فارسی میانه ترفانی: r©z؛ پهلوی اشکانی: r©z (بویس، ۱۹۷۷: ۳۸، ۶۸). فارسی نو: روز. ۳۰
[HMHTWN-tn’] nih¦dan: نهادن، قرار دادن، گذاشتن
مصدر (جعلی). nih- (مادهی مضارع) + -¦d (پسوند جعلیساز) + -an (پسوند مصدرساز). مادهی ماضی (جعلی) nih¦d- و مادهی مضارع: nih-.
ایرانی باستان: ریشهی: *d¦-: “قرار دادن” + پسوند ni- (چئونگ، ۲۰۰۷: ۴۵). هند و اروپایی: ریشهی *dhe-: “جا دادن، قرار دادن” (پوکرنی، ۱۹۵۹: ۲۳۵). سنسکریت: ریشهی dh¦-۱: “نهادن” (مایرهوفر، ۱۹۸۶: ۷۸۳). فارسی باستان: ریشهی d¦-۲: “قرار دادن” (کنت، ۱۹۵۳: ۱۸۸). اوستایی: ریشهی d¦-: “دادن، نهادن” + پیشوند ni- (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۷۲۱). فارسی میانه ترفانی: nih- (مادهی مضارع)، nih¦d (مادهی ماضی) (ژینیو، ۱۹۷۲: ۲۳). پازند: nah¦dan (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۳۸). فارسی نو: نهادن، نهاد، نِه.
[HNHTWN-t] nih¦d: "بنا نهاد، گذاشت، قرار داد، نهاد، جای داد". فعل ماضی متعدی، سوم شخص مفرد. ۱۱
[nylym’n'n] Nirīm¦n¦n: نریمان
اسم خاص: nirīm¦n (اسم) + -¦n (پسوند نسبتساز) “an": نسبت سام پسر نریمان. ۱۷، ۱۸
[nøstn’ YTYBWN-stn] niøastan: نشستن
مصدر. niøast- (مادهی ماضی) + -an (پسوند مصدرساز). مادهی ماضی: niøast-، مادهی مضارع: niøīn-.
ایرانی باستان: ریشهی: *had-: “نشستن” + پیشوند (چئونگ، ۲۰۰۷: ۱۲۵). هند و اروپایی: *sed-: “نشستن” (پوکرنی، ۱۹۵۹: ۸۸۴). سنسکریت: ریشهی sad-: “نشستن” (مایرهوفر، ۱۹۸۶: ۶۹۲). فارسی باستان: ریشهی had-: “نشستن” + پیشوند ni-: “نشاندن” (کنت، ۱۹۵۳: ۲۱۲). اوستایی: ریشهی had-1: “نشستن” + پیشوند nī: “نشستن، نشاندن” (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۷۵۳). فارسی میانه ترفانی: niøīd-, niøīy- (مادهی مضارع)، niøast- (مادهی ماضی) (هنینگ، ۱۹۷۷: ۱۶۹)؛ پهلوی اشکانی ترفانی: niøīÛ- (مادهی مضارع)، niøast- (مادهی ماضی) (گیلن، ۱۹۶۶: ۵۰). فارسی میانه کتیبهای: niøīy- (مادهی مضارع)، niø¦st-, niøast-: “بنا نهادن” (مادهی ماضی) (ژینیو، ۱۹۷۲: ۳۸). پازند: niøastan, niø¦stan (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۴۲). فارسی نو: نشاندن، نشاند، نشان، نشستن، نشست، نشین.
b§ niøīn§d: "بنشیند". فعل مضارع اخباری سوم شخص مفرد. ۳۱
[nwk-lwc] n©g-r©z: نوروز
اسم مرکب: n©g: نو (صفت)
اوستایی: nava: “نو” (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۰۴۳). پهلوی اشکانی: nw’g: فارسی میانه: nwg (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۴۳). فارسی میانه مانوی: n©g (بویس، ۱۹۷۷: ۶۳). پازند: nu, n© (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۴۳). فارسی نو: نو. ۱۱
o-©
[’whrmzd] Ohrmazd: اورمزد، هرمزد، اولین روز ماه
اسم: ah- (ریشهی: “بودن، هستن") + -ra- (گستره) + man- (ریشهی “اندیشیدن")
فارسی باستان: Ahuramazd¦h (کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۳). اوستایی: Ahura-Mazd¦h- (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۲۸۵). فارسی میانه ترفانی و پهلوی اشکانی ترفانی: o (h)rmezd (بویس، ۱۹۷۷: ۱۷). فارسی میانه کتیبهای: Ohrmazd؛ پهلوی اشکانی کتیبهای: h©rmazd- (ژینیو، ۱۹۷۲: ۴۵). پازند: H©rmezd (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۴). فارسی نو: هرمزد، اورمزد. در مورد ریشهی ah-، man-. نک. menīdan-, ast. 1، ۲، ۲۵، ۳۰۲، ۳۴، ۳۶، ۴۳
[’whrmzd’n] Ohrmazd¦n: هرمزدان
بررسی متن پهلوی ماه فروردین، روز خرداد (حرفنویسی، آوانویسی، ترجمه، یادداشتها، اسطورهشناسی و واژهنامهی ریشهشناختی)- قسمت ۳۸