مصرفکنندگان سبز: مصرفکنندگان سبز افرادی هستند که خیلی در مورد محیط طبیعی نگراناند و خرید و رفتارهای مصرفیشان را به منظور حمایت از محیط از طریق خرید محصولاتی که از نظر محیطی سالماند اصلاح میکنند.
تولید سبز: تولید با بهره گرفتن از فناوریهایی که آلودگی را محدود و یا حذف میکنند و یا اثرات محیطی سودمندی دارند. حسابداری سبز: رویههای حسابداری که سعی میکنند ارزش پولی برای سرمایههای اکولوژیک و صدماتی که به جنگلها وارد میشود را در نظر.
عوامل بیرونی و درونی که باعث سبز بودن میشوند:
از جمله فشارهای بیرونی که باعث سبز بودن میشوند میتوان موارد زیر را نام برد:
۲-۲-۸-۱- ارضای تقاضای مصرفکنندگان: امروزه شرکتها و سازمانها مجبورند به خاطر ارضای نیازهای مشتریان و عمل به مسئولیت اجتماعی و حمایت از حقوق مصرفکنندگان، مسائل مربوط به حفظ محیطزیست را در فعالیتهای خود جای دهند. مثلاً مکدونالد نمونه بارزی است که به خاطر حمایت از حقوق مصرفکنندگان و ارضای تقاضای آن ها ترکیب بستهبندیهای خود را عوض کرده است.
۲-۲-۸-۲-واکنش نسبت به اقدامات رقبا: هنگامی که یک شرکت در تولید محصولاتش ملاحظات زیستمحیطی را مد نظر قرار میدهد، شرکتهای دیگر بایستی استراتژی های خود را در تولید محصولاتشان تغییر دهند و تدابیری را در راستای سبز شدن اتخاذ کنند زیرا در غیر این صورت سهم بازارشان را از دست خواهند داد.
۲-۲-۸-۳- دخالت روزافزون دولت: در کشورهای مختلف دولتها برای حفظ محیطزیست سالم از راههای مختلف استفاده میکنند. مثلاً در آمریکا سازمان محیطزیست قوانینی را در راستای حفظ محیطزیست تدوین کرده است
۲-۲-۸-۴- افزایش آلودگی محیطزیست: با توجه به آلودهتر شدن محیطزیست، شرکتها بایستی برای جلوگیری از این امر در راستای نهضت سبز و بازاریابی سبز گام بردارند. آلودگی محیطزیست باعث شده است که فشارهای اجتماعی از جانب مصرفکنندگان، خط مشیهای دولت و شرکتها را به سوی سبز شدن تغییر جهت دهند (کاتب و هلسن، ۲۰۰۸)[۱]. جامعه در حال پیشرفت و توجه روزافزون به محیطزیست باعث شده است که تعداد بسیار زیادی از شرکتها به مفاهیم سبز به عنوان منبع اصلی تغییر استراتزیک توجه کنند. علیالخصوص که این گرایش مفاهیم اصلی و پیچیده استراتژی و فنّاورانه یک شرکت و خلاقیت در تولیدات آن را در بر میگیرد (حکاکی & همکاران, ۱۳۸۹). همچنین توجه به محیطزیست طی سالهای اخیر دریان خریداران افزایش یافته است و این در حالی است برخی موانع بر سر راه همهگیری روشهای تولید و مصرف که بیشتر مبتنی بر مبانی محیطزیست هستند وجود دارند. بنابراین شرکتها به طور فزاینده به اهمیت مفاهیم بازاریابی سبز پی میبرند.
۲-۲-۹- دیدگاههای نظری مربوط به ارتباط استراتژی بازاریابی سبز با نشان تجاری:
۲-۲-۹-۱- مدیریت استراتژیک نشان تجاری:
به گفته سانتوس[۲](۲۰۱۳) مدیران برای تبدیل به رندها به یک منبع مزیت رقابتی برای شرکت، باید مدیریت استراتژیک خود را بر اساس عناصری انجام دهند که شامل (حسنی, ۱۳۹۲):
۲-۲-۹-۱-۱- توسعه از یک بازاریابی منسجم به تصویر نشان تجاری مورد نظر.
۲-۲-۹-۱-۲-برنامهریزی بلندمدت مدیریت نشان تجاری برای دستیابی به اهداف بلندمدت.
۲-۲-۹-۱-۳- ارزیابی تکامل در تصویر نشان تجاری و ارزش در بازار.
۲-۲-۹-۱-۴-تخصیص منابع اقتصادی و انسانی لازم برای مدیریت برند.
۲-۲-۹-۳- بازار گرایی:
بازار گرایی منعکسکننده جنبههای رفتاری فرهنگ و به عنوان رفتار و منابع نامشهود منجر به تولید دانش در نظر گرفته میشود و باعث ایجاد مزیت نسبی میشود. سازمانهای بازار گرا که به پیگیری و پاسخ به نیازهای مشتری و تنظیمات در جهت ایجاد ارزش بهتر قدم بر میدارند موفق تر از سازمانهای دیگرند. بر اساس نظر لی[۳](۲۰۰۸) بازار گرایی تحت تأثیر عملکرد مشتری و عملکرد مالی است بازار گرایی نشاندهنده تلاش شرکت به منظور افزایش نیازهای مشتریان، پاسخ به اقدامات رقبا و هماهنگی درون کارکردی را تجربه کنند. پژوهش اُ. کاز[۴](۲۰۰۶) بازار گرایی تا حدی از فرهنگ نوآورانه سازمان مشتق شده است و مشخص شد فرهنگ سازمان بیشتر تحت تأثیر عملکرد سازمان است تا بازار گرایی. به عقیدهی سورنسن[۵](۲۰۰۹) شرایط محیطی یک شرکت تأثیر اهمیت نسبی گرایش بازار را نظریهپردازی میکند (حسنی, ۱۳۹۲).
۲-۲-۹-۴- برند سازی داخلی:
۲-۲-۹-۴-۱- بهرهبرداری از برند گرایی
۲-۲-۹-۴-۲- اجرای فعالیتهای تجاریسازی
۲-۲-۹-۴-۳- ارائه خدمات همراه هر خرید که از طریق تصویر آن نام تجاری به وجود آورده است.
نشان تجاری شرکت، نیاز به هماهنگی فعالیتهای برن سازی داخلی، به منظور ارتقاء خود و شناسایی کارکنان، تعهد و وفاداری به برند سازی داخلی دارد (Khanyapuss, 2010).
۲-۲-۹-۵- نوآوری:
امروزه نوآوری یکی از مهمترین عوامل مهم در بقاء، رشد و رقابت شرکت است همچنین ادعا شده است ه در بلندمدت، نوآوری، تنها راه موثر برای رقابت در بازار است.. نو آوری به درجه تازگی ویژگیهای محصول، عملکرد و منافع اشاره دارد. به نوآوری باید از نظرگاه مشتری و نه فقط از دید شرکت نگاه کرد (حسنی, ۱۳۹۲). همچنین نوآوری به این نکته که تا چه حد شرکت آماده حمایت از ایدههای جدید، اخبار و فرآیندهای خلاق و در نتیجه محصولات و فن آوری های جدید اشاره دارد. بررسیهای گذشته، نشان میدهد که نوآوری اثر بر عملکرد ظرفیت شرکت با گرایش نوآورانه و به تبع آن افزایش توانایی خود بای انطباق با ترجیحات مشتریان دائمی دارد. همچنین نوآوری تأثیر مثبت بر سیستم مدیریت برند دارد. به نظر هیان ۲۰۱۲[۶] در ادبیات بازاریابی، نوآوری به عنوان تمایل به دنبال کردن موارد جدید و متفاوت تعریف شده است.
شکل شماره (۲) مدل مفهومی سیستم مدیریت نشان تجاری (BMS)
منبع: (حسنی, ۱۳۹۲)
[۱] Kateb&Helsen 2008
[۲] santos
[۳] Lee et a al 2008
[۴] O,cass 2006
[۵] Sorensen 2009
[۶] Hyun 2012