2.5.1 اهداف اختصاصی: 10
6.1 محدوده تحقیق 10
7.1 محدودیت های تحقیق 11
1.7.1 تعریف واژه ها، مفاهیم و متغیرها 11
فصل دوم ـ مبانی نظری و پیشینیه تحقیق
1.2 مقدمه: 14
2.2 توصیف فیزیولوژیکی و رفتاری خواب : 15
3.2 مراحل خواب : 15
4.2 خواب و ریتم سیرکادین : 17
5.2 بیوشیمی خواب : 17
6.2 چرخه های منظم 90 دقیقهای خواب (REM): 17
7.2 فعالیت ذهنی و روانی در طول خواب : 18
8.2 چرا میخوابیم؟ 18
1.8.2 خواب به عنوان یک پاسخ انطباقی : 18
2.8.2 خواب یک فرآیند ترمیمی : 19
9.2 اثرات فعالیت بدنی بر خواب : 19
10.2 اثرات فعالیت ذهنی و روانی بر خواب : 19
11.2 اثرات محرومیت از خواب بر سرعت واکنش به محرکها: 19
12.2 آیا در حین خواب ترمیم فیزیکی صورت میگیرد؟ 20
13.2 ساعت زیستی : 21
14.2 چرخه های شبانه روزی : 22
15.2 عواملی که روی زمان خواب اثر میگذارند : 22
16.2 عوامل موثر بر توان بیهوازی : 25
17.2 مروری بر پیشینه موضوع: 25
18.2 خلاصه و نتیجهگیری: 30
فصل سوم ـ روش تحقیق
1.3 مقدمه: 33
2.3 روش تحقیق 33
3.3 جامعه آماری 33
4.3 نمونه و روش نمونه گیری: 33
5.3 متغیر های تحقیق 34
1.5.3 متغیر مستقل 34
2.5.3 متغیر های وابسته 34
3.5.3 وسایل و ابزارهای مورد نیاز برای جمع آوری دادهها: 35
6.3 معادلات برآوردی 36
1.6.3 آزمون 9×4 : 36
2.6.3 آزمون دو 50 یارد سرعت (45 متر) : 37
3.6.3 آزمون بروس: 38
4.6.3 روش اجرای آزمون: 39
5.6.3 معادلات برآوردی: 40
6.6.3 روایی و اعتبار آزمون: 41
7.6.3 ابزار مورد استفاده در تحقیق: 41
8.6.3 روش تحقیق و مراحل انجام کار: 42
9.6.3 ابزارهای آماری: 43
10.6.3 آمار توصیفی: 43
11.6.3 آمار استنباطی: 44
فصل چهارم ـ یافته های تحقیق
1.4 مقدمه: 46
2.4 تجزیه و تحلیل توصیفی داده ها : 46
3.4 آزمون فرضیههای تحقیق: 47
فصل پنجم ـ بحث و نتیجه گیری
1.5 مقدمه: 58
2.5 بحث و نتیجه گیری 58
1.2.5 توان هوازی بیشینه: 58
2.2.5 توان بیهوازی بیشینه : 61
3.5 زمان عکس العمل : 62
4.5 دو سرعت و چابکی : 64
5.5 نتیجه گیری 65
6.5 پیشنهادات کاربردی 66
1.6.5یشنهادات برخاسته از پژوهش حاضر برای تحقیقات آینده: 66
7.5 محدودیتهای تحقیق 67
1.7.5 محدودیت های قابل کنترل 67
2.7.5 محدودیت های غیرقابل کنترل 67
منابع و ماخذ 68
مقدمه:
خواب رفتاری فیزیولوژیک است که قسمتی از زندگی روزانه هر فرد را تشکیل میدهد و به عنوان روند مناسبی جهت بازیافت، تجدید و احیای عملکرد سیستم عصبی و سیستمهای فیزیولوژیکی بدن مطرح میباشد و همین طور میتواند بر ساعت بیولوژیک بدن تأثیرگذار باشد. خواب مکانیسم فیزیولوژیک بدن در بازیافت توان از دست رفته و خستگی ناشی از فعالیتهای مغز و بدن در طول زندگی روزمره و یک معیار مهم در حفظ سلامت جسمی و روانی انسان میباشد (گایو و همکاران، 2007). بیخوابی ممکن \ است به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم سبب تحمیل هزینههای اجتماعی گردد، که هزینههای مستقیم شامل هزینه اقدامات تشخیصی، درمان و ویزیت پزشکان و هزینههای غیر مستقیم شامل ناتوانیهای مرتبط با وضعیتهای پزشکی متعاقب بیخوابی، کاهش تولید و تصادفات رانندگی ناشی از بیخوابی میباشد (لوایزا[1] و همکاران، 2001). حدود یک سوم افراد بالغ در طول عمر خود نوعی اختلال خواب را تجربه میکنند که در این میان بیخوابی، شایعترین و شناخته شده ترین اختلال خواب است. بیخوابی احساس ناکافی بودن خواب از نظر مقدار یا کیفیت آن است و معمولا با خواب آلودگی در طی روز ارتباط ندارد (سادوک[2] و همکاران، 2003). مطالعات، ریسک افسردگی را در افراد دچار کمخوابی تا چهار برابر ذکر کردهاند و در کل نتایج مطالعات آیندهنگر نشانگر این امر است که اشکالات خواب ممکن است اولین علامت اختلالات روانی از قبیل افسردگی، اضطراب، سوء مصرف الکل و بیش فعالی همراه با کاهش تمرکز باشد (لوایزا و همکاران، 2001، گایو و همکاران، 2007).
تعدادی از افرادی که دارای آمادگی جسمانی مطلوبی هستند مانند افراد نظامی، کارگرانی که شیفتهای چرخشی دارند و ورزشکارانی که به مناطق مختلف با ساعتهای زمانی متفاوت سفر میکنند، و علاوه بر این افرادی که به ارتفاع میروند خوابهایی بدون کیفیت و همراه با افزایش تعداد دفعات بیداری را گزارش کردهاند (ویلمور و کاستیل، 1380). مدارک موجود پیشنهاد میکنند که ورزشکاران از تأثیرات بیخوابی بر اجرا نگران هستند (لگر[3] و همکاران، 2005).
امروزه پذیرفته شده است که محرومیت از خواب (SD)[4] می تواند بر اجرای انسان تأثیر منفی داشته باشد. تحقیقات آزمایشگاهی نشان دادهاند که شماری از عملکردهای حسی، ادراکی و حرکتی میتواند توسط بیخوابی و یا خواب کافی تغییر یابند (اینویه[5] و همکاران، 1989). بیخوابی کامل(TSD)[6] بر توجه، اجرای روانی-حرکتی، عملکرد، زمان عکس العمل[7]، حافظه کوتاه مدت، چابکی، عملکرد بصری، خستگی و …. تأثیر منفی میگذارد (هورن و استبرگ[8]، 1976، هورن و پتیت[9]، 1958). شماری از جمعیت های شاغل و یا ورزشکار ممکن است در معرض بیخوابی و یا کمخوابی قرار گیرند. این شمار میتواند شامل افراد نظامی، کارگران و یا ورزشکارانی که به مناطقی با محدوده زمانی متفاوت سفر میکنند، باشد. علاوه بر این، افرادی که به ارتفاعات بالا سفر میکنند و یا از تجهیزاتی مانند چادرهای فاقد اکسیژن کافی استفاده میکنند، خواب های بیکیفیت و همراه با افزایش تعداد دفعات بیداری را گزارش کردهاند (فیلیپس[10] و همکاران، 1989).
نخوابیدن و یا کمخوابیدن به مدت یک یا دو روز منجر به پدیدهای به نام وام خواب میشود که از آن به عنوان اختلاف میزان ساعاتی که افراد نیاز به خواب دارند و ساعاتی که میخوابند، یاد می شود. این پدیده را شاید بتوان به افزایش میزان هورمون خواب در بدن نسبت داد، گرچه تحقیق روی خلبانان هواپیماهای مسافربری با پروازهای طولانی مدت آن نظریه را رد کرد، ولی تاکنون توجیه قابل قبولتری برای این پدیده ارائه نشده است (ماتئو[11]، 1977). هرگاه هرگونه اختلالی در این فرآیند در یک ورزشکار بوجود آید، موجبات نگرانی آن ورزشکار را به همراه خواهد آورد و نگرانی ناشی از این اختلال مشکل آفرینتر از کمبود خواب در اجرای بهینه مهارتهای ورزشی است (آنگوس[12]، 1985، هاتیوگلیو[13]، 1997). اگرچه که به نظر میرسد محرومیت از خواب موجب ایجاد شرایط استرسزا میشود، اما نتایج واقعی از مطالعات بدست آمده مؤید چنین قضیهای نمیباشد (سیلی[14]، 1955). به نظر میرسد که اثر محرومیت از خواب در مورد عملکرد ذهنی آزمودنیها مشهود باشد و پارامترهای فیزیولوژیکی نظیر ضربان قلب، حداکثر اکسیژن مصرفی، فشار سیستولیک و دیاستولیک در طول محرومیت از خواب تغییر معناداری نداشته باشند و عدم توانایی در حفظ و پایداری عملکرد ذهنی در طول این دوره، به خستگی روانی مرتبط باشد. بنابراین در صورتی که ورزشکاران به لحاظ ذهنی و روانی آماده باشند و از انگیزه کافی برخوردار باشند، نباید در مورد عملکردشان پس از یک یا دو شب بیخوابی نگران باشند (ونهلدر[15]، 1999). اما از طرفی کمبود اطلاعات و از طرفی دیگر عدم تشابه نتایج مطالعات، لزوم انجام پژوهشهای بیشتر را در این زمینه آشکارتر مینماید.
2.1 بیان مسئله و فرضیات تحقیق:
بیشتر ورزشکاران، متخصصان و مربیان ورزشی بر این باورند که استراحت فیزیکی و خواب به مدت زمان کافی برای تمام اجراهای ورزشی و فعالیت های بدنی حیاتی است. اما متاسفانه، شواهد و مدارک کافی برای اثبات این ادعا وجود ندارد. از طرفی، برخی از مدارک موجود پیشنهاد میکنند که ورزشکاران از تأثیرات بیخوابی بر اجرا نگران هستند (لگر و همکاران، 2005). با این وجود، در حال حاضر اطلاعات علمی کافی در زمینه تاثیرات فیزیولوژیکی و روانشناختی بیخوابی وجود ندارد. به طور کلی میتوان گفت که تأثیر بیخوابی بر عواملی چون قدرت عضلانی، توان هوازی و بیهوازی و بعضی از متغییرهای فیزیولوژیکی مانند ضربان قلب، تهویه و مصرف اکسیژن) به طور کافی مشخص نشده است (دواسمس[16] و همکاران، 1995). در مورد روابط جنبههای متعدد خواب و عملکرد ورزشی مطالعات تقریبا اندکی انجام گرفته است. یکی از دلایل اندک بودن مطالعات و شواهد مربوط به این زمینه میتواند این باشد که اعمال بیخوابی به آزمودنیها میتواند از لحاظ اخلاقی با مشکل مواجه است.
مطالعاتی که برتأثیر بیخوابی انجام شده است نشان دادهاند که بیخوابی 72-30 ساعته واکنشهای قلبی-تنفسی به ورزش و اجرای هوازی و غیرهوازی را تغییر نمیدهند (کوپس[17] و همکاران، 1993؛ دواسمس و همکاران، 1995). به هر حال مشاهده شده است که 30 ساعت بیخوابی متغیرهای قلبی-تنفسی در ورزش را کاهش میدهد (آزبوی[18] و همکاران، 2009). گزارش شده است که اجرای ورزشی در بعضی از افراد میتواند نسبت به بیخوابی حساس باشد و در برخی دیگر چنین نباشد (آزبوی و همکاران، 2009). مطالعات تجربی بسیار کمی بر روی تأثیر بیخوابی در اجرای ورزشی اجرا شده است (آزبوی و همکاران، 2009). در واقع چند مورد از تحقیقاتی که بر روی تأثیر بیخوابی بر اجرای ورزش انجام شده است یافتههای متناقضی را گزارش کردهاند و هیچ تحقیقی نیز به مطالعه تاثیر بی خوابی بر بازیکنان آماتور فوتبال نپرداخته است.
پیشرفت روزافزون علوم ورزشی و یافته های جدید در قلمرو ورزش و کاربرد آنها در توسعه و بهبود وضعیت جسمانی، روحی و روانی، اجتماعی، فیزیولوژیکی، تکنیکی و تاکتیکی ورزشکاران،موجب جهش حیرت انگیز رکوردها و نتایج حاصل از اجرای حرکات ورزشی شده است. این پیشرفت و ترقی مدیون گزارش های تحقیقی بیشماری است که در زمینه کاربرد علوم ورزشی از قبیل علم تمرین، فیزیولوژی ورزش، روانشناسی ورزش، تغذیه ورزش و غیره صورت گرفته است. فوتبال یکی از رایج ترین و محبوب ترین ورزش ها در جهان محسوب می شود (اکبلوم، 1986؛ تامیلتی، 1993؛ اینکلار، 1994؛ جوردن و همکاران، 1996). در سال های اخیر، مدارس فوتبال حرفه ای متعددی برای تربیت بازیکنان جوان و مستعد در سراسر جهان دایر شده است (استرویر و همکاران، 2004)که نشان از رشد روزافزون آن در بین نوجوانان و جوانان کشورهای جهان دارد. در طی سال های گذشته، اطلاعات علمی قابل توجهی در مورد فیزیولوژی و پزشکی فوتبال جمع آوری شده است. این تحقیقات عمدتا نیمرخ آنتروپومتریک و فیزیولوژیک ایده آل بازیکنان نخبه و آماتور فوتبال در آمریکا و غرب اروپا را ارزیابی کرده اند، در حالی که اطلاعات توصیفی در مورد ویژگی های بازیکنان نخبه و آماتور فوتبال در سایر نقاط جهان بسیار کم و محدود است (استوجیک، 2003). در کشور ما نیز با توجه به رشد روزافزون فوتبال در بین نوجوانان و جوانان کشور، بجاست که با تعمق بیشتر به این رشته نگریسته شده و با استفاده از روش های علمی، موانع موجود تا حد امکان شناسایی و از سر راه برداشته شوند. فوتبال ورزشی دشوار است که در آن فعالیت های متعددی به صورت هوازی و بی هوازی از قبیل دوهای با شتاب تند شونده یا کند شونده سریع، تغییر جهت های سریع، شوت زدن، تکل زدن و … وجود دارد (بنگسو و لیندکوسیت، 1992؛ ویسلوف، 1998). بر اساس نتایج تحقیقات، بازیکنان فوتبال برای موفقیت در آن نیاز به ویژگی های فیزیکی و فیزیولوژیکی سطح بالایی از قبیل توان هوازی، توان بی هوازی، قدرت عضلانی، سرعت، چابکی و انعطاف پذیزی دارند (میناسیان، 1376؛ بنگبو و همکاران، 1991؛ آرناسون، 2004) که بی خوابی می تواند تاثیری بر این فعالیت ها داشته باشد. با این همه، گزارش تحقیقات مختلفی (بنگبو همکاران، 1991؛ ریلی، 1994؛ استرویر و همکاران، 2004) نشان داده اند که الگوی فعالیت های بازیکنان فوتبال در پست های مختلف بازی متفاوت است. با توجه به اینکه نیازهای فیزیولوژیکی بازیکنان در پست های مختلف بازی متفاوت است، انتظار می رود که این ویژگی ها در پست های مختلف بازی نیز متفاوت و تاثیر بی خواب نیز بر آنها متفاوت باشد (دیسالو و پیگوزی، 1998). بیشتر تحقیقات انجام شده در این زمینه نیز موید این مطلب است که نیمرخ فیزیولوژیک بازیکنان فوتبال در پست های مختلف بازی متفاوت است (پوگا و همکاران، 1991؛ دیویس و همکاران، 1992؛ ورما و همکاران، 1997؛ ویسلوف، 1998؛ بنگسبو، 2002).
مکانیزمی که توسط آن بیخوابی کوتاه مدت (کمتر از 36 ساعت) میتواند بر اجرای جسمانی تاثیر بگذارد، همچنان که بسیاری از تحقیقات پیشین اشاره کردهاند، واضح نیست. این امر میتواند به دلیل تغییرات ایجاد شده در عوامل قلبی-عروقی مانند اکسیژن مصرفی، نسبت تبادل تنفسی، ضربان قلب و یا سایر فاکتورهای عصبی از قبیل زمان عکس العمل ارادی و غیر ارادی باشد (فیلیپ[19] و همکاران، 2005؛ تومپوروسکی[20] و همکاران، 1986). در برخی تحقیقات نشان داده شده است که دورههای محرومیت طولانی از خواب (تا 65 ساعت) اختلالاتی را در خلق و خوی بوجود آورده و باعث میشود که عملکرد شناختی فرد کاهش یابد. این موارد با طولانی شدن دوره بیخوابی افزایش مییابد (نایتون[21] 1970؛ مورگان[22]، 1982؛ ویلکینسون[23]، 1985).
متأسفانه، مطالعه مشابهی در مورد تاثیرات بیخوابی بر زمان عکس العمل انجام نگرفته است. اما تعداد اندکی از تحقیقات آزمایشگاهی نشان دادهاند شماری از عملکردهای حسی، ادراکی و حرکتی میتواند توسط بیخوابی و یا نداشتن خواب کافی تغییر یابند (لاموند[24] و همکاران، 2006). بیخوابی کامل ممکن است بر توجه، اجرای روانی- حرکتی، عملکرد، زمان عکسالعمل، حافظه کوتاه مدت، چابکی، عملکرد بصری، خستگی و …. تأثیر منفی بگذارد (هاکی[25] و همکاران، 1997، هورن و استبرگ، 1976). صرف نظر از گزارشات مربوط به تأثیر منفی بیخوابی بر اجرای بهینه در عملکردهای اجرایی ساده (دپینیو و همکاران، 2006)، ثابت شده است که عملکردهای پیچیده نیز میتواند توسط بیخوابی تحت تأثیر قرار گیرد (هاریسون[26] و همکاران، 2000). عوامل ویژهای از قبیل انگیزش، تمرکز، زمان واکنش، بازخوردهای اجرایی و وظایف چندگانه حرکتی میتواند تحت تأثیر بیخوابی و یا کمخوابی قرار گیرند (لنگفریسیر[27] و همکاران، 1994).