در بیت آرایه موازنه رعایت شده است.
معنی بیت: وهم ممدوح من از نه فلک و هشت جنت فراتر و جود و دایره بخشش او از شش جهات جهان و هفت اقلیم وسیع تر و گسترده تر است.
۲۵)فتح مبین و نصر عزیزش به شرق و غرب روشن چو فتح رستم سگزی و نوذرست
فتح مبین: پیروزی آشکار، تلمیح و اشاره داره به آیه شریفه انا فتحنالک فتحاً مبینا (فتح، آیه ۱)
رستم سگزی: روستم: قصیده ۱۱ بیت ۱۰
نوذر: پسر منوچهر است. منوچهر هنگام مرگ تاج و تخت را بدو می سپارد، وی پس از اندک مدتی در پادشاهی راه بیداد در پیش می گیرد و راه و رسم پدر را فراموش میکند، در نتیجه در گوشه و کنار کشور ناآرامی و هرج و مرج به وجود می آید که با تلاش زال باز کشور به حال عادی باز می گردد… افراسیاب به دست خود، با شمشیر گردن نوذر را می زند. (فرهنگ نامهای شاهنامه)
معنی بیت: پیروزی آشکار و همراه با چیرگی و عزت اتابک پهلوان محمد، در شرق و غرب عالم مانند فتوحات رستم سیستانی و نوذر پسر منوچهر روشن و واضح است.
۲۶)صدر شهی به شخص لطیفش مزین است شغل عدو ز عزم متینش مبترست
صدر: بیت ۲۰
شخص: اینجا به معنی جسم است.
شغل: اینجا به معنی کار است.
مبتر: دم بریده، بی فرزند، ناقص (معین).
معنی بیت: صدر مجلس شاهنشاهی با جسم لطیف شاه والامقام (ممدوح) مزین شده و کار دشمن در مقابل اراده استوار او ناقص و ابتر شده است.
۲۷)خشمش چو دوزخیست که در وی به روز و شب سوزد حسود همچو سمن گر سمندرست
گر: در اینجا به معنی یا است.
سمن: قصیده ۹ بیت ۱.
سمندر: جانوری باشد به شکل موش بزرگ که در آتشکده ها پیدا می شود و چون از آتش بیرون میآید میمیرد. مخفف سام اندر؛ چه، سام به معنی آتش و اندر کلمه ظرفیت و بعضی نوشتهاند که جانوری است پردار که در آتش نمی سوزد. (غیاث).
یونانی «سالامندرا» به معنی فرشته موکل آتش و پنبه کوهی و حیوان معروفست که در آتش متکون میشود. (تعلیقات دیوان مجیر)
بین سمن و سمندر جناس زاید (مذیل) وجود دارد.
معنی بیت: خشم ممدوح مانند دوزخی سوزان است که حسود چه مانند سمن باشد که به زودی میسوزد و چه چون سمندر (که میگویند در آتش نمی سوزد)، روز و شب در آن می سوزد.
۲۸)صیتش فزوده ولوله در خیل خلخ است تیغش فکنده زلزله در قصر قصیر است
صیت: آوازه
خلخ: نام طایفه ای از ترکان ماوراء النهر (آن سوی سیحون) است که به جمال و زیبایی معروف بوده اند و مجازاً اسم شهری از شهرهای حسن خیز ترکستان.
نرگس نگر به گونه مگر عاشقی بود از عاشقان آن صنم خلخی نژاد
(کسیانی، به نقل از فرهنگ اشارات)
نیز تعلیقات دیوان، ص ۵۲۲
قیصر: ۱-عنوان و لقب امپراتوران روم (عموماً) ۲-عنوان و لقب امپراتوران روم شرقی (خصوصاً) (معین).
بین قصر و قیصر جناس شبه اشتقاق (و زاید وسط) وجود دارد.
در بیت آرایه موازنه رعایت شده است.
معنی بیت: آوازه (زیبایی) ممدوح بین طایفه خلخیان ولوله افکنده و شمشیر او کاخ قیصر را به زلزله افکنده است.
۲۹)زنده بدوست جودطبیعی و جود خلق چون نیک بنگری بر جودش مزورست
جود طبیعی: منبع و منشأ سخاوت و جود (یا سخاوتی که در طبیعت انسان وجود دارد).
مزور: دروغی
معنی بیت: این پادشاه اصل و منشأ سخاوت است چنانکه جود و سخای طبیعی به وجود او زنده گشته و در برابر سخاوت او، بخشندگی مردمان دیگر دروغی بیش نیست.
۳۰)فرخنده خسرویست که در جنب همتش نه چرخ و هشت خلد و دو گیتی محقرست
نه چرخ: نه فلک بیت ۲۴
هشت خلد: هشت جنت بیت ۲۴
دو گیتی: دنیا و آخرت
بین نه و هشت و دو مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیت: ممدوح، پادشاهی خجسته فر است که در کنار همت او نه فلک و هشت بهشت و دو جهان محقر و ناچیز است.
۳۱)سرور به تیغ شد نه به حیلت که نزد عقل در ملک، سروری به سر تیغ و خنجرست
در این بیت (با کمی مسامحه) رد العجز علی الصدر وجود دارد.
معنی بیت: این پادشاه و ممدوح به سبب شمشیر و تیغ خود سرور عالمیان شد نه با حیله و تزویر و چارهگری چرا که عقلاً، سروری و بزرگی در ملک به وسیله سر شمشیر و دشنه میسر است.
۳۲)در بزم، زر چو قطره و دستش چو میغ شد در صف، عدوش رو به و تیغش غضنفرست
میغ: ابر
غضنفر: شیر
بین روبه و غضنفر مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیت: در مجلس بزم و شادی زر و طلا در برابر دستان بخشنده ممدوح که چون ابر باران زا بود چون قطره هایی بود که از ابر می چکید. و در میدان جنگ، دشمنش مانند روباه ترسو و در فکر چاره گری و شمشیر ممدوح چون شیری غران بود.
۳۳)گر هر کسی مسخر دور سپهر شد بنگر بدو که دور سپهرش مسخرست
با کمی مسامحه در بیت صنعت رد العجز علی الصدر وجود دارد.
در بیت صنعت طرد و عکس یا تبدیل و عکس (از آرایه های بدیع لفظی) وجود دارد.
معنی بیت:اگر کسی سخره و رام گردش آسمان گشت، اگر به دیده تحقیق بدو بنگری در می یابی که گردش آسمان هم سخره اوست.