آسیای مرکزی در شرایط پس از فروپاشی شوروی، با دشواریهای گوناگون سیاسی – اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مواجه بوده است . در گیریهای خونین در ازبکستان ، گروگانگیری و شورش در قرقیزستان و پیش از آن جنگ خانمانسوز داخلی در تاجیکستان ، شدت مشکلات سیاسی – اقتصادی این منطقه را آشکار می سازد. دشواریهای روند ملت سازی – دولت سازی و بحرانهای هویت، مشروعیت و کارآمدی، همهی این کشورها را با شرایط پیچیده مواجه کرده است .
ملاحظات امنیتی در طول سال های گذشته سبب شد تا جمهوری های منطقه از ترتیبات گوناگونی برای رفع تهدید بهره برند. ایجاد فرماندهی مشترک نیروهای کشورهای مستقل مشترک المنافع اولین گام در این مسیر بود، که پیمان امنیتی تاشکند (1992/ 1371 ) و سپس تلاش جمهوریهای منطقه برای همکاری با ناتو ادامه یافت .
تهدیدات امنیتی سرانجام در دهه 1370 (1990 م) کشورهای منطقه را همراه با چین و روسیه به تأسیس سازمان همکاری برای امنیت تحت عنوان پیمان شانگهای رسانید. تشکیل این پیمان و توافق کشورهای منطقه بجز ( ترکمنستان )، ضرورت همکاری این کشورها را در مقابله با تهدیدات امنیتی، بویژه پس از گسترش امواج افراط گرایی ، آدم ربایی ، خشونت و درگیری در ازبکستان و قرقیزستان به نمایش گذاشت. این پیمان اهمیت تأمین امنیت و ثبات برای مقابله با عقب ماندگی و توسعه نیافتگی منطقه را برجسته ساخت.
برای رهبران کشورهای آسیای مرکزی، کسب همکاری و کمک از کشورهایی چون چین و روسیه ، در تأمین امنیت باعث شکل گیری « مجمع شانگهای 5 » شد که با همکاری کشورهای قرقیزستان، تاجیکستان و قزاقستان پدید آمد که در نهایت به سازمان شانگهای تبدیل شد.
همکاریهای جمعی برای مقابله با امنیت از سوی رهبران آسیای مرکزی و چین و روسیه به عنوان روشی مناسب در این زمینه مورد توجه قرارگرفت. مجمع همکاری شانگهای ظرفیت مناسبی برای دو قدرت بزرگ در منطقه آسیای مرکزی (چین و روسیه ) فراهم آورد تا با چالشهای امنیتی مقابله کنند. حضور بازیگر پرقدرتی چون امریکا ، نگرانی از انتقال بی ثباتی و ناآرامی و امواج اسلام گرایی هر دو قدرت را به هم نزدیک ساخته است. ولی زمینههای رقابت برای کنترل بازارهای منطقه به طور پایدار و مستمر همچنان بین این دو قدرت ادامه دارد.
آسیای مرکزی با قرار گرفتن در بین کشورهایی همچون روسیه، چین، هند و پاکستان و ایران، به نقطه اتصال ژئوپولیتیک بخشهای گوناگون آسیا و نیز اروپا تبدیل شده است. علاوه بر این که این منطقه به دلیل برخورداری از منابع طبیعی غنی(معدنی و نفت و گاز)، در تحولات سیاسی و اقتصادی حوزهی اوراسیا نیز دارای نقشی اساسی و کلیدی است. زمینهها و ویژگیهای ساختاری مشترک بین کشورهای آسیای مرکزی و همسایگان آنها، از جمله نزدیکی جغرافیایی، پس زمینه تاریخی و فرهنگی کم و بیش نزدیک و در هم تنیده، سنت دیرپای دوستی که در طول تاریخ بر تنشها و درگیریهای مقطعی غالب بوده، نیاز به برقراری ثبات و امنیت سیاسی و علاقمندی به گسترش همکاریهای اقتصادی در چارچوب ساختاری مشترک با هدف زدودن فقر – به عنوان یکی از زمینههای اصلی بروز بی ثباتیهای اجتماعی و سیاسی – و … چشم انداز روشنی را برای گردآمدن و همکاری در چارچوب یک تشکل منطقهای فراهم ساخته است.(انوری-رحمانی موحد،1388، ص 1)
سازمان همكاری شانگهای به عنوان یك سازمان مهم بین المللی منطقهای در قلب اوراسیا شكل گرفته است. روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیكستان و ازبكستان این سازمان را در سال 1380(2001) شكل دادند. اكنون هند، پاكستان، مغولستان و ایران به عنوان عضو ناظر در این سازمان حضور دارند. تحلیلهای مختلف از سازمان، از یك سازمان امنیتی تا یك سازمان اقتصادی منطقهای صورت گرفته است.
سازمان همکاری شانگهای یکی از سازمانهای نوظهور منطقهای است که علیرغم عمر کوتاه ، رشد قابل توجهی داشته است. (عزتی، یزدان پناه ، 1387، ص 57)
طرح موضوع
هر چند در مورد امنیت و مفهوم آن در طول تاریخ بشر مفاهیم گوناگونی مطرح شده ، در پایان قرن بیستم و در آغاز هزاره سوم ، بیش از هر زمان دیگری به ابعاد گوناگون آن توجه شده است. اینک مفهوم امنیت در سطوح گوناگون فردی ، جمعی ، ملی ، منطقهای و جهانی مطرح می شود. در مورد منشأ تهدیدهای گوناگون علیه آن نیز برداشتهای متعددی وجود دارد، ولی از مسائل اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی، تا موضوعات مذهبی و زیست محیطی در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است. (سیف زاده ،1383،فصل اول )
اهمیت این موضوع برای کشورهای جهان آن قدر افزایش یافته است که برخی از واقع گرایان هدف اولیه سیاست خارجی را تأمین امنیت تلقی کرده اند.(سازمان همکاری شانگهای، 1384 ،ص29) از این دیدگاه میان کشورهای جهان برای تأمین امنیت نوعی رقابت و تعارض وجود دارد.(کولایی ،1385 ، ص 30)
بسیاری از کشورهای جهان در پی تأمین امنیت خود رویکرد جمعی را انتخاب کردهاند. بر این اساس سازمانهای متعدد و متفاوتی برای تأمین امنیت شکل گرفته است. با توجه به این نکته که امروز بسیاری از تهدیدها جنبه فراملی پیدا کرده، توجه به این رویکرد نیز به طور فزایندهای گسترش یافته است. در برابر مواجهه با خطرها یا تهدیدهای مشترک،کشورهای جهان به ایجاد اتحادیههای نظامی – امنیتی اندیشیده اند. (کولایی ،1385 ،31 ص). سازمان ها و پیمانهای منطقهای با قدمتی نه چندان طولانی و در شرایط دگرگون پس از جنگ جهانی دوم، در جایگاه بازیگرانی با اهداف و ایدههای متفاوت و به عنوان یکی از ارکان مهم روابط بین الملل ظاهر شده و مسیر تعاملات جهانی را به تدریج به سوی چشم اندازی نوین تغییر داده اند.(انوری، رحمانی موحد،1388، ص 5)
در پی استقلال جمهوریهای آسیای مرکزی ، رهبران منطقه به جای داشتن نقش حمایتی روسیه در تأمین امنیت با تکالیف جدید و دشواری مواجه شدند.(هرزیگ، 1375، ص 20 ) این کشورها فاقد نیروی نظامی کارآمد و مناسب برای ادای این وظیفه بودند. هرچند تجزیه ارتش شوروی ، برای این جمهوریها میراثی را برجا گذاشته بود ، اما این کشورها منابع اقتصادی و تجهیزات لازم را دراین زمینه در اختیار نداشتند. دشواریهای اقتصادی نیز اساسا پذیرش این وظیفه را برای رهبران جدید منطقه دشوارتر می ساخت. رهبران آسیای مرکزی برای پاسخ به نیازهای امنیتی ابزارها و توانایی های لازم را نداشته اند. فراز و نشیب سیاسی – امنیتی در این منطقه پیامدهای مهمی برای چین در بر داشته است.