۲-۹ تعاریف و مفاهیم اساسی بهره وری
تعریف بهره وری از دیدگاه سیستمی:
بهره وری عبارت است از نسبت بین مجموعه خروجی های یک سیستم به ورودی های آن
P= =
این تعریف در سیستم های مختلف اجتماعی، فرهنگی و صنعتی کاربرد دارد. صورت کسر که خروجی های سیستم هستند می تواند به شکل فیزیکی( حجم محصول، تعداد فارغ التحصیل و …) مخرج کسر ( مقدار مواد اولیه یا ساعت کار نیروی انسانی و ماشین آلات و …) تعریف گردد و یا اینکه به شکل معیارهای ارزش مالی یا واحد پول رایج هر کشور اندازه گیری می شوند.
۲-۹-۱ تعریف بهره وری از دیدگاه ژاپنی:
بهره وری در ژاپن موضوعی ملی و فراگیر است و به عنوان یک رویکرد تاریخی، استراتژی بهبود بهره وری در کنار کنترل کیفیت جامع (TQC) و مدیریت کیفیت جامعه(TQM) مطرح می گردد.
به عقیده پروفسور ساساکی استاد دانشگاه سوکاهی ژاپن در رشته مدیریت سیستم ها، بدون توجه به بهبود کیفیت و کاهش ضایعات بهره وری نمی تواند افزایش یابد.
از دیدگاه ژاپنی ها برای افزایش بهره وری باید به کیفیت نیروی کار، مدیریت و ساختار عوامل دیگرتولید که تشکیل دهنده قیمت تمام شده هستند توجه گردد که این رویکرد تاریخی به کایزن (بهبود مستمر) و کنترل جامع می انجامد.(طاهری ۱۳۸۴ : ۲۶-۲۴).
۲-۹-۲تعریف سازمان بین المللی کار
بهره وری عبارتست از نسبت ستاده به یکی از عوامل تولید (زمین، سرمایه، نیروی کار و مدیریت).
در این تعریف«مدیریت» به طور ویژه یکی از عوامل تولید در نظر گرفته شده است. نسبت تولید به هر کدام از این عوامل معیاری برای سنجش بهره وری محسوب می شود(طاهری، ۱۳۸۴ : ۲۰).
۲-۹-۳تعریف آژانس بهره وری اروپا:
الف: بهره وری درجه استفاده موثر از هر یک از عوامل تولید است.
ب: بهره وری در درجه اول یک دیدگاه فکری است که همواره سعی دارد آنچه را در حال حاضر موجود است بهبود بخشد. بهره وری مبتنی بر این عقیده است که انسان می تواند کارها و وظایفش را هر روز بهتر از روز پیش به انجام رساند. علاوه بر آن ، بهره وری مستلزم آن است که به طور پیوسته تلاش هایی در راه انطباق فعالیت های اقتصادی با شرایط دائما در حال تغییر و همچنین تلاش هایی برای به کارگیری نظریه ها و روش جدید انجام گیرد. به طور کلی می توان گفت بهره وری ایمان راسخ به پیشرفت انسان هاست.
۲-۹-۴ تعریف سازمان بهر وری ملی ایران:
بهره وری یک فرهنگ، یک نگرش عقلایی به کار و زندگی است که هدف آن هوشمندانه تر کردن فعالیت ها برای دست یابی به زندگی بهتر و متعالی تر است( خاکی، ۱۳۸۴: ۲۶).
تعاریف دیگر:
دیویس[۴۵] :
تغییر به دست آمده در شکل محصول در ازای منابع مصرف شده.
استانیر:[۴۶]
معیار عملکرد و یا قدرت و توان موجود در تولید کالا و خدمات.
ماندل[۴۷]:
بهره وری به مفهوم نسبت بین بازده تولیدبه واحد منابع مصرف شده است که بایک نسبت مشابه دردوره پایه مقایسه می شود وبه کار می رود.
استیگل[۴۸]:
نسبت میان بازده مرتبط به عملیات تولیدی مشخص ومعین درمقایسه بانهاده های مصرف شده.
فابریکانت[۴۹]:
یک نسبت بین خروجی به ورودی(خاکی ،۱۳۸۴: ۲۳)
آنطوری که از ورای همه تعاریف استنباط می شود، بهره وری عبارت است از به دست آوردن حداکثر سود ممکن از نیروی کار، توان، استعداد و مهارت نیروی انسانی، زمین ، ماشین، پول، تجهیزات، زمان و مکان برای ارتقاء سطح رفاه جامعه، و این امر حاصل نمی شود مگر در سایه ی اعمال مدیریت عالمانه و عابدانه ، یعنی به دست مدیرانی که بر مسئولیت و رسالت های خود در جهت راهبری واحد تحت پوشش و سرپرستیشان صد درصد اشراف داشته باشند و به نقشی که بر عهده گرفته اند عشق ورزند و به عامل رقابت برای رسیدن به قله های کمال اعتقاد و اعتماد کامل و وافر داشته باشند( ابطحی، ۱۳۸۳: ۲۲).
۲-۹-۵ استعمال نادرست مفهوم بهره وری:
بهره وری در قالب موارد به نحوی گوناگون و غیر از آنچه به واقع هست ، مورد استفاده قرار می گیرد و لازم است درباره ی مفاهیم واقعی آن توضیح بیشتری داده شود تا بدین وسیله با زدودن زنگارها و تاریکی ها، گام در مبهمات زده نشود.
واژه « بهره وری» معمولا با واژه « تولید» اشتباه و جابجا به کار برده می شود. بسیاری از افراد فکر می کنند که هرچه تولید بیشتر شود، لزوما بهره وری نیز افزایش خواهد یافت. این موضوع ضرورتا صادق نیست. بدوا بهتر است مفاهیم تولید و بهره وری روشن و با هم مقایسه شود.
تولید:
«تولید» مربوط می شود به عملیات و فعالیت های فیزیکی ساختن کالاها و ایجاد و ارائه خدمات حال آنکه «بهره وری» مربوط می شود به استفاده همراه با کارآیی منابع (نهاده ها) برای تولید کالاها ( بازده) اگر بخواهیم مطلی فوق را به صورت کمی بیان کنیم ، «تولید» عبارت است از میزان بازه (محصول) تولید شده، در حالیکه «بهره وری» حاکی است از نسبت میان بازده (محصول) تولید شده به منابع (نهاده های) به کاررفته.
مثال:
حال تصور بفرمائید این شرکت، تولید را به ۱۲٫۰۰۰ ماشین حساب در ازای به کارگیری ۱۰ کارگر اضافی با همان ۲۵ روز کاری و ۸ ساعت کار در روز افزایش دهد. در این صورت :
ماشین حساب۱۲٫۰۰۰ = میزان تولید
یک ماشین حساب در هر ساعت= =بهره وری کار
اکنون به وضوح مشاهده می شود که میزان تولید ماشین حساب۲۰درصدبالارفته است(۱۰۰۰عددبه۱۲۰۰۰عدد)، لیکن دربهره وری کار تغییری حاصل نشده است. در غالب موارد، واژه های بهره وری[۵۰]، کارآیی[۵۱]، و اثربخشی[۵۲] نیز به طور نابجا به کار گرفته شده یا با هم استنباط می شوند.
کارآیی:
نسبت بازده واقعی به دست آمده به بازده استاندارد و تعیین شده( مورد انتظار) کارآیی یا راندمان است، یا در واقع نسبت مقدار کاری که انجام می شود به مقدار کاری که انجام شود .
برای مثال، اگر میزان بازدهی کارگری ۱۲۰ قطعه در ساعت باشد و میزان تولید تعیین شده پس از بررسی های مهندسی روش ها و کارسنجی، ۱۸۰ قطعه در ساعت تعیین شده باشد، کارآیی این کارگر برابر ۶۶۶۷/۰= یا در واقع ۶۷/۶۶% است.
نکته بسیار مهم ان است که طبق قوانین فیزیکی در ماشین ( سیستم های بسته و مکانیکی) ، کارآیی و راندمان که خارج قسمت می باشد، تقریبا هرگز به ۱ نمی رسد و همواره کوچکتر از ۱ است، لکن در مورد انسان ( سیستم باز ) بر اثر انگیزش و رهبری صحیح می تواند از ۱ بزرگتر شود.
اثربخشی :
اثربخشی عبارت از درجه و میزان نیل به اهداف تعیین شده است. به بیان دیگر اثربخشی نشان می دهد که تا چه میزان از تلاش های انجام شده نتایج مورد نظر حاصل شده است درحالیکه نحوه ی استفاده از بهره برداری از منابع برای نیل به نتایج، مربوط به کارآیی می شود. در واقع اثربخشی مرتبط با بهره برداری صحیح از منابع است. ملاحظه می شود کارآیی جنبه ی کمی دارد، ولی اثر بخشی جنبه کیفی دارا است.
لازم است توجه شود که کارآیی و اثر بخشی لزوما هم سو نیستند و پابه پای هم حرکت نمی کنند، زیرا کارآیی دربرگیرنده سطح یا میزانی از نتایج است که لزوما ممکن است در مجموع مطلوب و ایده آن نباشد. به عنوان مثال حمل و تحویل یک بسته پستی به فردی که با ما ۲۰۰ متر فاصله دارد با پای پیاده به جای استفاده از اتومبیل یا هر وسیله ی دیگر که هزینه راننده، کرایه، استهلاک، … دارد، ممکن است عملی توام با کارآیی باشد، اما اگر بسته دیر به دست فرد مورد نظر رسد و او محل مربوطه را به خاطر فقط چند ثانیه دیر رسیدن ما ترک گفته باشد، کار با اثر بخشی انجام نشده است. یا اگر یک بیمار حمله قلبی به سرعت تمام به بیمارستان رسانده شود و تمام امکانات انسانی و مدیر بیمارستان به بهترین شکل بر روی خدمت به او به کار گرفته شود. ولی بیمار فوت کند، عملیات با کارآیی کامل انجام شده لکن نتیجه اثربخش از اقدامات مزبور حاصل نشده است.مدیری شکایت داشت که مستخدم دفترش مرد بسیار خوبی است لکن هر وقت ارباب رجوعی می آید و او دستور چایی میدهد، مستخدم وقتی چای را می آورد که آن ارباب رجوع کارش تمام شده و رفته است. آن وقت او ادعا می کند که میخواسته است از چای تازه دم از مهمان محترم مدیرش پذیرایی کند. در واقع این مستخدم وظیفه خود را به نیت و نحو احسن انجام میدهد(کارآیی)، اما خدمتش به جا و موثر نمی باشد(اثربخشی).
بدین ترتیب لازم است درکاربرد صحیح واژه های «بهره وری»، « کارآیی » و « اثربخشی » دقت شود ( ابطحی، ۱۳۸۳:۷-۱۰).
با توضیحات فوق ، بدین ترتیب می توان گفت[۵۳]:
بهره وری= اثربخشی + کارآیی
بهره وری= انجام کارهای درست + انجام درست کارها
عوامل مدیریتی مؤثر درارتقاء بهره وری مدیران یکی از مسائل معمول درفرایند مدیریت این است که بسیاری ازمدیران درنشان دادن ضعفهای کارکنان مؤثرهستند، ولی درکمک به علت یابی ضعفها به همان میزان اثربخش نیستند. به عبارت دیگربسیاری ازمدیران درشناسایی مسأله قوی هستندولی درتشخیص علت یا تحلیل آن ضعیف اند. مدیران برای مؤثربودن درارزیابی وحل مسائل بهره وری، به تعیین علل پیدایش آنها نیازدارند.
مطالعات اولیه حاکی ازآن است که عملکرد، تابعی از انگیزش وتوان است. به عبات ساده تر،کارکنان باید تاحدودی به کار ومهارتهای لازم برای انجام دادن آن علاقه داشته باشند.