فرمول شماره ۲ - ارزش افزوده اقتصادی ۲ ( ۲-۲ )
از نظری دیگر ارزش افزوده اقتصادی معیاری است که هزینه فرصت همه منابع به کار گرفته شده در شرکت را مدنظر قرار می دهد و EVA مثبت نشان دهنده تخصیص بهینه منابع ، ایجاد ارزش در شرکت و افزایش ثروت سهامداران است و از طرفی EVA منفی بیانگر اتلاف منابع و تخصیص غیر بهینه و ناکارآمد منابع شرکت و به تبع آن کاهش ثروت سهامداران می شود ( مجله بورس ، ۲۷/۳/۱۳۸۶ )۱.
به طور کلی تئوری EVA بر مبنای دو اصل موکد زیر ، بنا نهاده شده است :
-
- شرکت به طور واقعی سودآور نیست ، مگر اینکه درآمدهایش بیش از هزینه فرصت از دست رفته آن شرکت باشد .
-
-
- ثروت برای سهامداران زمانی ایجاد می شود که مدیران شرکت ، تصمیمات سرمایه گذاری را طوری اتخاذ کنند که خالص ارزش فعلی (NPV) آنها مثبت باشد .
-
( روزنامه دنیای اقتصاد ، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۵ )
در این تحقیق از مدل زیر( استیوارت ) برای محاسبه ارزش افزوده اقتصادی EVA استفاده می شود .
EVA=( r – c ) * capital
Nopat = سودحسابداری + ( هزینه بهره – صرفه جویی مالیاتی ) + افزایشهای معادل سرمایه
افزایشهای معادل سرمایه = تعدیل ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاریها + تعدیل کاهش موجودی کالا + تعدیل ذخیره مطالبات مشکوک الوصول+ هزینه مزایای پایان خدمت + هزینه معوق + تعدیل ذخیره مالیات
Capital = حقوق صاحبان سهام + بدهی بهره دار + مجموع معادلهای سرمایه
مجموع معادلهای سرمایه = ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاری + ذخیره موجودی کالا + ذخیره مطالبات مشکوک الوصول+ ذخیره مزایای پایان خدمت + ذخیره هزینه معوق + ذخیره مالیات
r = Nopat / Capital نرخ بازده سرمایه
Wd = بدهی بهره دار / جمع منابع
We = ارزش بازار سهام عادی جدید / جمع منابع
Ws = سهام عادی و سود انباشته / جمع منابع
جمع منابع = بدهی بهره دار + ارزش بازار سهام عادی جدید + سهام عادی و سود انباشته
Kd = کل هزینه های مالی / کل بدهی های بهره دار
(از طریق مدل گوردون )
D◦ = سود نقدی تقسیم شده
p◦ = قیمت هر سهم
f = هزینه انتشار سهام
g = نرخ رشد سود نقدی
EVA با توجه به نظر ( ویزن رایدر ۱۹۹۷ ) از رابطه زیر محاسبه می شود ( فرمول ۳-۲).
سود عملیاتی پس از کسر مالیات = فروش – هزینه های عملیاتی – مالیات
ارزش افزوده اقتصادی = هزینه سرمایه – سود عملیاتی پس از کسر مالیات
از دیدگاه مالی، EVA، براساس چگونگی ارتباطش با ارزش افزوده بازار ( MVA) تعریف میشود. در این روش، MVA (یا NPV) برابر با ارزش فعلی EVAهای آتی مورد انتظار شرکت است. از طرفی، MVA عبارت است از تفاوت بین ارزش شرکت و ارزش دفتری اقتصادی سرمایه بهکار گرفته شده در شرکت. مطالب فوق در قالب فرمولهای ریاضی زیر قابل بیان است (فرمول ۴ - ۲).
در حالی که ارزش افزوده بازار، اثرهای ناشی از اقدامهای مدیریت از زمان تاسیس شرکت را مورد ارزیابی قرار میدهد، در محاسبه ارزش افزوده اقتصادی، بر اثر بخشی مدیریت در یک سال مشخص تاکید میشود.
MVA نشاندهنده این موضوع است که چگونه یک شرکت بهطور موفقیتآمیزی سرمایهاش را بهکار گرفته و فرصتهای سودآور آتی آینده را پیشبینی کرده است. هدف اولیه و اساسی هر واحد انتفاعی باید حداکثر کردن MVA باشد. EVA ایجاد کننده MVA است. زیرا ارزش فعلی EVAهای آتی است که مبنای ارزیابی و ارزشگذاری شرکت در بازار است. بنابراین اگرچه EVA یک معیار داخلی برای اندازهگیری عملکرد است ولی همین معیار داخلی منجر به ایجاد یک معیار خارجی میشود که ارزش شرکت را در بازار تعیین میکند. اگر EVAهای آتی مثبت باشد، سهام شرکت در بازار به صرف فروخته میشود ولی اگر EVAهای آتی منفی باشد سهام شرکت در بازار به کمتر از ارزش دفتری (بهکسر) فروخته خواهد شد. چنین شرکتهایی در بازار سهام از اقبال چندانی برخوردار نخواهند بود. MVA نشاندهنده ارزیابی جامعه سرمایهگذار از فعالیت شرکت است و متاثر از عملکرد یک سال شرکت نیست، حتی متاثر از عملکرد سالهای آتی شرکت است.EVA و MVA معیارهای داخلی و خارجی اندازهگیری عملکرد و تعیین ارزش شرکت هستند(فرمول ۵-۲ )
در حقیقت با تغییر در ارزشافزوده اقتصادی EVA، ارزش افزوده بازار MVA نیز تغییر میکند اگر تغییر در EVA مثبت باشد، ارزیابی بازار نیز مثبت خواهد بود ولی اگر این تغییر منفی باشد، قطعا ارزیابی بازار مثبت نخواهد بود ( دنیای اقتصاد ، کرامتی ، ۱۳۸۶ )۱.
به طور کلی ویژگی MVA بدین صورت است که :
۱- MVA نشان دهنده این موضوع است که چگونه یک شرکت به طورموفقیت آمیزی
سرمایه اش را به کار برده و فرصت های سود آورآتی را پیش بینی کرده است
۲- هدف اولیه و اساسی هر واحد انتفاعی باید حداکثر کردن MVAباشد.
۳- EVAایجاد کننده MVAاست ،زیرا ارزش فعلی EVAهای آتی است که مبنای ارزیابی و ارزشگذاری شرکت در بازار است
ارزش افزوده اقتصادی از طرق زیر قابل افزایش است :
-
- افزایش کارایی عملیاتی افزایش بازده سرمایه
-
- بکارگیری منابع جدید در واحد تجاری که با اطمینان بازده آن بیشتر از میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت باشد .
-
- سوق دادن منابع از پروژه هایی که بازده کافی ندارند به استفاده موثرتر از منابع
-
- کاهش هزینه سرمایه به دو طریق :
الف – استفاده بیشتر از بدهیها : بدهیها به دو دلیل ارزانتر هستند اول اینکه چون وام دهنده ریسک کمتری می پذیرد پس بازده مورد توقع کمتری دارد دوم اینکه بهره وام صرفه جویی مالیاتی دارد .
ب - کاهش ریسک شرکت بدون اینکه بازده کاهش پیدا کند چون با کاهش ریسک بازده مورد توقع سهامداران و وام دهندگان کاهش می یابد راه های کاهش ریسک مانند پیش فروش محصولات ، بیمه کردن دارائیها در مقابل خطر آتش سوزی و … می باشد (جهانخایی ، ۱۳۷۷،ص۴۵) ۱.