. همان، ج۳، ص: ۱۶۵ ↑
. همان، ج۱، ص: ۳۲۰ ↑
. همان ، ج۳، ص: ۷۵ ↑
. همان، ج۱، ص: ۳۲۰ ↑
. همان، ج۳، ص: ۷۴ ↑
. همان، ج۱، ص: ۳۲۱ ↑
. همان، ج۳، ص: ۳۰ ↑
. همان ، ج۳، ص: ۷۵ ↑
. همان، ج۳، ص: ۳۶ ↑
ر.ک: محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی ، تفسیر القرآن الکریم ، ج۱، ص: ۱۱۲ ↑
. ر.ک: همان، ج۱، ص: ۱۱۲ ↑
.و همانا ما آدمیان را از خلاصهاى از گل آفریدیم* پس آن گاه او را نطفهاى کردیم در قرارگاهى محفوظ قرارش دادیم* آن گاه نطفه را. علقه و علقه را مضغه (چیزى شبیه به گوشت جویده) کردیم و سپس آن مضغه را استخوان کردیم پس بر آن استخوانها گوشتى پوشاندیم پس از آن خلقتى دیگرش کردیم پس آفرین بر خدا که بهترین آفرینندگان است* باز (شما آدمیان که بدینسان خلق شدهاید) همه خواهید مرد* سپس در روز قیامت به یقین مبعوث مىشوید*؛ مؤمنون/۱۲الی۱۶٫ ↑
آن که هر چه را آفرید به نیکوترین وجه آفرید و خلقت انسان را از گل آغاز کرد* سپس نسل او را از عصاره آبى بىمقدار پدید آورد. ↑
. محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص: ۲۳ ↑
. سیدعلی اکبر قرشی، ج۴، ص: ۲۶۴ ↑
. محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی ، اسرار الآیات، النص، ص: ۱۲۷ ↑
. محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص: ۲۴ ↑
. همان، ج۱۵، ص: ۲۷ ↑
. سیده نصرت امین بانوی اصفهانی، ج۹، ص: ۱۲ ↑
. ابو عبدالله محیى الدین ابن عربى ، محمدتفسیر ابن عربی،چاپ اول ( بیروت: دار احیاء التراث العربى ، ۱۴۲۲ ق) ج۲، ص: ۶۶ ↑
. حسن مصطفوی، ج۱، ص: ۳۸ ↑
. خلیل بن احمد فراهیدی، ج۶، ص: ۱۷۸ ↑
. حسین بن محمد راغب اصفهانی، ص: ۶۵ ↑
. و براى هر گروهى اجل و سر رسیدى است پس هر گاه مدت ایشان به سر رسد ساعتى پس و پیش نمىشود؛ اعراف/۳۴ ↑
. محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی اسرار الآیات، النص، ص: ۹۶ ↑
. عبدالغنی اردبیلی، ج۳، ص: ۲۶۴ ↑
. هر گاه به یکدیگر وامى تا مدت معینى دادید آن را بنویسید؛ بقره/۲۸۲ ↑
. اجل خدا رسیدنى است؛ عنکبوت/۵ ↑
. پیر مرد به موسى گفت مىخواهم یکى از این دو دخترم را به همسریت درآورم در برابر اینکه هشت سال اجیرم شوى، البته اگر ده سال کار کنى خودت کردهاى و آن دو سال جزو قرارداد ما نیست، و من نمىخواهم بر تو سخت بگیرم و به زودى مرا خواهى یافت ان شاء اللَّه از صالحان؛ قصص/۲۷ ↑
. محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۸، ص: ۱۰۶ ↑
. ر.ک: محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، المبدأ و المعاد، ص: ۳۵۴ ↑
. ر.ک: محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، ج۹، ص: ۲۸۲ ↑
. نفس در ذات خودش از حالتی به حالت دیگر در می آید و با رفتن از ضعف به قدرت (قوه به فعل) در جوهریتش تشدید می گردد، به طور طبیعی نابود می شود تا جائیکه در جوهریتش به غایت خود، و در استقلال به نهایتش می رسد، در این حال تعلقش به بدن و تدبیرش نسبت به بدن، به کلی قطع می گردد، پس مرگ بر بدن عارض می شود؛ (همان، ج۹، ص: ۵۱) ↑
. همانا متحرک بما هو متحرگ لزوما باید در حالتی مابین قوه و فعل باشد؛ (محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم ،ج۲، ص: ۳۱۰) ↑
. همانا مرگ از هر نشئه ای، موجب حیات در نشئه دوم بالاتر از آن می شود؛ (همان، ج۲، ص: ۳۱۰) ↑
. اى مردم! شما محتاج به خدایید و خدا تنها بىنیاز و ستوده است؛ فاطر/۱۵ ↑
. عبدالغنی اردبیلی، ج۳، صص: ۴۰۴الی۴۰۷ ↑
. و کوهها را بینى و پندارى که بى حرکتند ولى مانند ابر در حرکتند؛ نمل/۸۸ ↑
احتضار و حقیقت مرگ در اندیشه امام خمینی و ملاصدرا و مناسبات آن با آیات و روایات- قسمت ۴۴