شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه هویت، نقش میانجی ایفا می کند. دامون و هارت (۱۹۸۸) شواهدی را گزارش کردهاند که حاکی از تأخیر تحولی در ادراک خود جوانان بزهکار میباشد. اویسرمن و مارکوس (۱۹۹۰) دریافتند که نوجوانان بزهکار، در مقایسه با همتایان غیر بزهکار خود، کمتر میتوانند آیندهای را برای خود در نظر بگیرند که منعکسکننده ارزشهای مثبت یا منفی باشد. این ویژگی یکی از شاخصهای هویت اخلاقی رشد نایافته است.
مرور مطالعات انجامشده نشان میدهد که میتوان عوامل مؤثر بر تقلب تحصیلی را به دو دسته عوامل بافتی و عوامل فردی تقسیم نمود. متغیرهای بافتی از قبیل محیط کلاس، ویژگیها و روشهای معلم و همین طور روشهای پیشگیری، با پدیده تقلب تحصیلی ارتباط دارد (هستون[۷]، ۱۹۸۶؛ مک کاب و تروینو، ۱۹۹۳). متغیرهای فردی از قبیل جنس (نونیسوسویف[۸]، ۲۰۰۱؛وایتلی[۹] ،۲۰۰۱؛ رابینسون[۱۰] و همکاران، ۲۰۰۷)، ویژگیهای انگیزشی (ماردوک و آندرومن[۱۱] ،۲۰۰۶؛ هاردینگ[۱۲] و همکاران، ۲۰۰۷) و صفات شخصیتی (دی اندرا[۱۳] ، ۲۰۰۹، ویلنام، ناتنسون و پائولوس[۱۴] ،۲۰۱۰) نیز با تقلب تحصیلی مرتبط است.
اسکالنون و نیومن[۱۵] (۲۰۰۲)، به عوامل تأثیرگذاری نظیر ناآگاهی، نگرشهای شخصی، در دسترس بودن منابع اینترنتی، نبودن توانایی و صلاحیت لازم برای انجام دادن کارهای علمی، عامل فشار نظیر اخذ نمره و نبود قوانین مؤسسهای و سازمانی در ارتکاب دانشجویان به تقلب اشاره میکنند. چند عامل دیگر از عوامل محیطی که ممکن است برای تعیین نگرش دانشجویان به تقلب مهم است، ولی کمتر در مطالعات تجربی حضور داشته اند، ماهیت هنجارهای کلاس نسبت به تقلب است. تمرکز برخی از پژوهشها بر تفاوتهای جمعیت شناختی (مانند جنسیت، موفقیت، سن)، عوامل روانشناختی (مانند استدلال اخلاقی، نگرش نسبت به تقلب) و تمرکز برخی دیگر از پژوهشها بر عوامل محیطی و بافتی (مانند اندازه کلاس و سهولت تقلب) بوده است (اسمیکین، گیلبرت، اسپنسر، پنگوس و سیلوا[۱۶]،۲۰۰۸). به نظر میرسد که عوامل درونی بیش از عوامل بیرونی بر تقلب تحصیلی تأثیرگذار باشد، یکی از این عوامل درونی هویت اخلاقی است.
دانشجویان از قضاوتهایشان در مورد نمرات خودآگاهی دارند. (نمرات)آن قدر مهم هستند که آنها حاضر به فدا کردن یکپارچگی خود به منظور ایجاد یک تصور خوب هستند (اسلوبوگین[۱۷]، ۲۰۰۲). اگر چه بسیاری از دانشجویان بر این باورند که با تقلب به شخصیت خود لطمه می زند، ولی اغلب سه نفر از هر چهار نفر از دانشجویان دوره کارشناسی تقلب میکنند. شیوع تقلب در میان دانشجویان نشاندهنده مشکل در اندیشه و عمل و توضیح شکافهای روانی بین درک اخلاقی و عمل اخلاقی میباشد (بلازی[۱۸]، ۱۹۸۰، نارواز[۱۹]، ۲۰۰۴). بسیاری از دانشجویان کالج به دلیل نگرانیهای خود از ساخت یک تصور خوب، نیاز خود را برای تمامیت خود (صداقت) نادیده میگیرند، سپس اقدام به تقلب مینمایند )اسکات[۲۰]، ۲۰۰۷).
دانشجویان با هویت اخلاقی درونی به نظر میرسد در رابطه با ارزیابی اخلاقی مخاطبان داخلی (وجدان) از اخلاق خود نگران هستند. دانشجویان با هویت اخلاقی بیرونی به نظر میرسد، فاقد مخاطب برجسته داخلی اخلاقی فرا من و یا وجدان که آنها را از در گیر شدن در اعمال غیراخلاقی مانند تقلب علمی جلوگیری کند میباشند.
یکی دیگر از عوامل درونی که بر تقلب تحصیلی دانشجویان تأثیر میگذارد انگیزش است. از آنجایی که بروز تقلب روزبهروز بیشتر میشود، ممکن است تمرکز روی عوامل رفتاری یک رویکرد مهم برای کشف تقلب و نیز یک عامل پیشگیرانه باشد. به عبارت دیگر، وقتی موضوع تقلب عنوان میشود، باید به طور ناگزیری عوامل انسانی نیز مطرح شود . نیاز است تا از یک دیدگاه علم رفتاری انگیزه های این مجرمان با ناخنهای تمیز را درک کرد، کسانی که به آسانی و بدون سلاح دستبرد میزنند (رامامورتی و اولسن، ۲۰۰۷).
تحقیقات اخیر از این ادعا حمایت می کند دانشجویانی که تمایل به یادگیری و یا مهارت در بخش خاصی از اطلاعات هستند، کمتر احتمال دارد نسبت به دانشجویانی که دارای انگیزه بیرونی و یا عملکردی، مانند جایگاه علمی، نمرات، و یا برخی از ارزیابی عملکردی دیگر هستند، تقلب کنند.
به طور کلی در طول ۲۰ سال گذشته، تحقیقات انجامشده در چارچوب نظریه خود تعینی نشان میدهد که جهتگیریهای انگیزشی افراد، تأثیر عمدهای روی فعالیتها و پیامدهای آنها دارد بدین معنی که جهتگیری انگیزشی افراد، تعیینکننده نوع فعالیت افراد و نتایج آن میباشد (دسی رایان، ۲۰۰۸). بنابراین هدف از این پژوهش پیشبینی تقلب دانشجویان بر اساس مؤلفههای انگیزش تحصیلی و هویت اخلاقی میباشد. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا بین مؤلفههای انگیزش تحصیلی و هویت اخلاقی با تقلب رابطه وجود دارد یا نه؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
پدیده تقلب در تمام دنیا در حال گسترش است، و یکی از دلایل گسترش آن ظهور فناوریهای جدید اطلاعات و ارتباطات است. شکی وجود ندارد که وجود فاوا و عصر فناوری سرقت علمی را راحت کرده است (تورموند[۲۱] ۲۰۱۰). و این در حالی است، که نرخ رشد مقالات و پژوهشهای علمی و به تبع آن رشد علوم گوناگون با ظهور فناوریهای اطلاعات و ارتباطات به شدت در حال افزایش است (لاتروپ، فوس[۲۲] ۲۰۰۰ و پارک[۲۳] ۲۰۰۳). تقلب تحصیلی یک مشکل فراگیر در نهادهای ثانویه به ویژه بعد از دوران متوسطه میباشد. اکثر دانشجویان بیش از یک بار آن را انجام میدهند. فراوانی بالای تقلب علمی یک مشکل جدید نیست، اما شواهد نشان میدهد که آن در طی زمان افزایش یافته است (اسکات۲۰۰۷).
در بیشتر کشورهای پیشرفته دنیا قوانین و راهکارهای گوناگونی برای مبارزه با این آفت علمی پیشبینی شده است و غالباً دانشگاهها (به منزله مراکز علمی) خط مشیهای روشنی در این زمینه اتخاذ کردهاند. این در حالی است که در کشور ایران گر چه گامهای کوتاهی برداشتهشده، ولی هنوز خط مشیهای روشن و دقیقی در این زمینه اتخاذ نشده است. از طرفی، آموزشهای مستقیم بسیار کمی هم در برنامه درسی مدارس و دانشگاهها ارائه میشود تا حداقل از گسترش سرقت علمی در جامعه دانشگاهی جلوگیری شود.
از سوی دیگر، نرخ تقلب درسی به طور منظم در حال افزایش بوده و با پیشرفت فناوریهای جدید به حدی شایع شده که میتوان آن را معضلی همهگیر در مراکز آموزشی دانست (مورداک و آندرمن، ۲۰۰۶).
برخی از محققان پدیده تقلب دانشجویان را ناشی از عدم تعهد و بلوغ و یا به ویژگیهای جمعیت شناختی (جوان، مجرد و بیکاری) میدانند.
دیگر سایت ها :