1-2- بیان مسأله
تعاریف گوناگونی از مسأله اجتماعی توسط جامعه شناسان ارائه شده است و مسأله مورد نظر ما در اینجا «افت تحصیلی» است.
دكتر سیفاللهی درباره مسائل اجتماعی میگوید:
«در رابطه با مسائل اجتماعی[1] میتوان گفت امور و پدیدههایی كه موجب تنشها و ناسازگاریهای اجتماعی گردیده و به نحوی جامعه یا زندگی افراد را مورد تهدید و تضعیف قرار دهد» (سیفاللهی ، 1381،40)
هر سازمانی استراتژی و راهكارهایی را براساس اهداف سازمانی خود پیش میگیرد كه خواهان وضعیتی است كه بتواند به آن سو هدایت شود و اگر شرایط حاضر سازمانی به بن بستهای شدیدی دچار شود، به فكر راهحلهای اساسی برآمده، چرا كه مشكل بزرگی برای رسیدن به هدف بر سر راهش نمایان می شود كه برای رفع آن باید هزینههای زیادی را بپردازد. امّا اگر بخواهیم مسأله اجتماعی را اینگونه تعریف كنیم:
«هر وضعیتی كه به عنوان فاصله بین واقعیت و وضعیت مطلوب پدیدار شود» (خاكی، 1382، 14) و غالب افراد جامعه باور داشته باشند كه میتوان آن فاصله را رفع كرد. سازمان بزرگ آموزش و پرورش در ایران به یك مشكل آموزشی به نام «افت تحصیلی» دانشآموزان در مقاطع مختلف روبرست. این پدیده نامطلوب برای كل جامعه مسأله جدی ایجاد كرده كه در مواردی ریشه در كیفیت نظام آموزشی ما داشته و اذهان متفكران اجتماعی، برنامهریزان كتابهای دولتی، مربیان آموزشی، جامعهشناسان، روانشناسان، خانوادهها، سیاستمداران و … را به خود مشغول داشته است.
مجددا اگر در مورد «مسایل اجتماعی» بگوییم كه
«مسایل اجتماعی جامعه پدیدههایی اجتماعی اعم از شرایط ساختاری و الگوهای كنشی است كه در مسیر تحولات اجتماعی بر سر راه توسعه یعنی بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب قرار میگیرند و مانع تحقق اهداف و تهدید كننده ارزشها و كمال مطلوبها میشوند. این مسایل اجتماعی به عنوان پدیده هایی نامطلوب اذهان نخبگان و افكار عمومی مردم را به خود مشغول میدارند، به طوریكه نوعی وفاق و آمادگی جمعی برای مهار آنها پدید میآید.»(عبدالهی، 1383 : 12)
این پدیده كه به یك مسأله فراگیر و گسترده در جامعه تبدیل شده است، مانعی جدی برای رسیدن به اهداف عالی آموزش و پرورش میباشد كه مقامات رسمی كشور را به چاره جویی و اقدام عملی در جهت اصلاح و رفع و یا پیشگیری آن وا میدارد « افت تحصیلی» مسألهای نیست كه بتوان آن را نادیده گرفت، چرا كه از سالها قبل این پدیده در نظام آموزشی ما وجود داشته و تا الان ادامه دارد. این میزان ظاهراً در دوره متوسطه بیش از سایر مقاطع تحصیلی می باشد و عوامل بسیاری درآن دخالت دارد و همین امر باعث شده است تا عده زیادی از دانش آموزان، اصطلاح ریزشی و ریزشی مضاعف[2] را به خود بگیرند و برخی هم به علت عدم كشش درسی دچار ترك تحصیل بشوند.
موضوع و سوال كلی این تحقیق آن است كه :
« كدام عوامل اجتماعی در افت تحصیلی دانشآموزان كشور ما تأثیر دارند»
این یك موضوع كلی و گسترده است كه برای كشف عوامل آن، گروهی بزرگ از محققان لازم است كه با هزینه بسیار زیاد و همچنین با صرف زمانی طولانی به تحقیق مشغول شوند و چه بسا مشكلات بسیاری هم از جنبههای مختلف باعث كندی حركت آنها شده و به علل متفاوت بودن شرایط و موقعیت مكانی و اجتماعی و فرهنگی و غیره نمیتوان به دلایل ثابتی كه همه كشور را در برمیگیرد رسید،اگر چه برخی از دلایل مشترك هم وجود داشته باشد. به همین دلیل سعی شده است تا موضوع تحقیق را هم از جنبه مكانی و هم از جنبه بررسی علل و عوامل آن محدودتر ساخت و روشنتر و واضحتر بیان كرد. بنابراین موضوع بالا كه كلی و گسترده بود به عنوان زیر تغییر پیدا كرد.
سوال اصلی تحقیق
« علل اجتماعی افت تحصیلی دانشآموزان متوسطه در شهر آمل كدام است؟ »
پرسش بالا، پرسش اصلی و آغازین تحقیق است كه سعی میشود، عوامل جامعهشناختی آن، مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد. عنوان بالا مشخص میكند كه این تحقیق در مقطع متوسطه كه شامل دانشآموزان دختر و پسر میباشد، در شهرستان آمل صورت میپذیرد. در این تحقیق سعی میشود كه میزان افت تحصیلی دانشآموزان متوسطه را بررسی و در ضمن مقایسهای بین دختران و پسران از جهت میزان و چگونگی روند آن صورت پذیرد. چرا كه گفتههای مدیران، دبیران، خود دانشآموزان و شواهد دیگر از جمله نتایج امتحانات (كارنامه) دانشآموزان در این زمینه بیانگر این است كه سالانه صدها نفر در همین مقطع دچار افت تحصیلی و در نهایت، ترك تحصیل میشوند و این موضوع در یك شهر نسبتا كوچك،مشكل بزرگی را برای جامعه و نظام اجتماعی كل به وجود آورده و پیامدهای زیادی از جنبههای مختلف ببار میآورد. خصوصا از جنبههای مختلف رفتاری كه باعث انواع انحرافات، كجرویها، ناهنجاریها و جرمها شده و یا تن دادن به انواع كارهای ساده با مزد ناچیز و توهینهای زیاد از عوارض دیگر این بیكاری است بنابراین میتوان مفهوم « افت تحصیلی» را كه از متن نظام بزرگی به نام نظام آموزش و پرورش بر میخیزد،یك مشكل، درد اجتماعی و در نهایت یك مسأله اجتماعی دانست كه باید در مورد آن بررسی عمیق صورت گرفته و راهحلهای ممكن را برای رفع این معضل ارائه داد.
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
در عصری كه اطلاعات فراگیر شده است، افراد لاجرم در صحنه ارتباط متقابل اجتماعی و زیستن در حال و رفتن به آینده، ضروری میبینند كه بخشی از آن اطلاعات را در حد
نیاز كسب نمایند. و در جهان تكنولوژی نوین با فرهنگهای متنوع و متفاوت، دانش و اطلاعات، آگاهیها و اندیشههای زآینده و مولد، فرهنگ خوب زیستن و ارزشهای ملی و انسانی و جامعه پذیری سالم، یعنی نوعی تطابق مثبت و سازنده باید به نسلهای بعد منتقل شود و همچنین آماده سازی نسلهای آتی برای ساختن آیندهای ایدهآل، كه سرنوشت چنین جامعهای را خود در دست داشته باشند پس كدام نهاد و سازمان بهتر از آموزش و پرورش خصوصاً در عصر جدید میتواند این نقشها و وظایف مهم را عهدهدار شود.
آموزش و پرورش كشور ما میلیونها دانش آموز از مقطع ابتدایی تا متوسطه را در زیر چتر خود جمع كرده و با صرف هزینههای زیاد و بكارگیری مربیان، معلمان و امكانات آموزشی و غیره اجرای وظایف مهم و خطیر ذكر شده را عهده دار شدهاند تا بتوانند كودكان و نوجوانان امروز را سالم، كارآمد و موفق از متن نظام به جامعه كشیده و آنها را قادر نمایند تا در سطح جهانی پابهپای پیشرفت علم و تكنولوژی و برای رفع نیازهای واقعی انسانها چه در سطح ملی و فراملی حركت نمایند و جامعه كشور خود را در عرصه جهانی پایدار و سرافراز سازند.
ولی میبینیم كه چگونه پس از گذشت یك سال در مقطع مختلف تحصیلی، عدهای از دانش آموزان به علل مختلف در تحصیل علم و دانش از حد متوسط كل دانش آموزان تنزل كرده، در جا میزنند، یا مجبور به تكرار پایه میشوند یا مردود شده و در نهایت از ادامه تحصیل در كلاس درس خودداری میكنند و دچار تحصیل میشوند. دانش آموزان بخش وسیعی از عناصر تشكیل دهنده نظام آموزش و پرورش میباشند.
یكی از مهمترین مسائل اجتماعی در میان دانش آموزان در نظام آموزشی و پرورش، بحث «تكرار پایه» است كه مستلزم سرمایه گذاریهای اضافی زیادی است. بحث تكرار پایه در نظام آموزش و پرورش بحث جدیدی نیست.