5-1-فرضیه های پژوهش 9
6-1-تعریف نظری مفاهیم مطرح شده در فرضیههای پژوهش 9
1-6-1-اختلال افسردگی 9
2-6-1-سوگیری توجه 9
3-6-1-نشخوار فکری 10
7-1-تعریف عملیاتی 10
1-7-1-افسردگی 10
2-7-1-سوگیری توجه 10
3-7-1-نشخوار فکری 10
فصل دوم: پیشینه پژوهش
1-2-مقدمه 12
2-2-تعریف افسردگی 12
3-2-شروع افسردگی 12
4-2-علائم افسردگی 13
5-2-دیدگاه های رایج درباره افسردگی 13
1-5-2-نظریه زیست شناختی 13
2-5-2-نظریه روان تحلیل گری 14
5-5-2-نظریه روابط موضوعی 14
3-5-2-نظریه شناختی 14
4-5-2-نظریه یادگیری 16
6-2-پیوند شناخت و هیجان تقدم و تاخر هر یک نسبت به دیگری 16
7-2-نقش هیجان و خلق بر کارکرد شناختی 17
8-2-توجه و انواع آن 18
9-2-سوگیری توجه و مشکلات هیجانی 19
10-2-سوگیری توجه در افسردگی 19
11-2-نظریه های مربوط به سوگیری توجه 20
12-2-نشخوار فکری و افسردگی 20
13-2-درمان های رایج برای افسردگی 22
1-13-2-درمان دارویی 22
2-13-2-درمان های غیر دارویی 22
1-14-2-خلاصه ای از تحقیقات انجام شده داخل کشور 24
2-14-2-خلاصه ای از تحقیقات انجام شده خارج کشور 25
فصل سوم: روش پژوهش
1-2-مقدمه
2-3-طرح پژوهش 36
3-3-جامعه پژوهش 36
4-3-حجم نمونه و روش نمونه گیری 36
5-3-ابزار پژوهش 36
1-5-3-آزمون افسردگی بک 2 36
2-5-3-مقیاس پاسخ های نشخواری 37
3-5-3-آزمون رایانه ای دات پراب 37
6-3-روش اجرا 38
7-3-شرح جلسات آموزش ذهن آگاهی 39
8-3-تجزیه و تحلیل داده ها 40
فصل چهارم: یافته های پژوهش
1-4-مقدمه 43
الف-یافته های توصیفی 43
2-4-توصیف مشخصات جمعیت شناختی گروه نمونه 43
ب-یافته های استنباطی 46
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
1-5 مقدمه 59
2-5 خلاصه ای از مراحل کار و یافته ها 59
3-5 بحث و نتیجه گیری 61
4-5 نتیجه گیری کلی 65
5-5 محدودیت های پژوهش 66
6-5 پیشنهادهای پژوهش 67
منابع
منابع فارسی 69
منابع لاتین 72
پیوست ها
برگ اطلاعات و رضایت نامه تحقیق 77
پرسشنامه افسردگی بک 78
پرسشنامه اضطراب بک 80
مقیاس نشخوار فکری 81
مقدمه
یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی که اکثر جوامع با آن مواجه اند اختلال افسردگی است (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000، ترجمه نیکخو و آوادیس یانس، 1381). در هر مقطع معینی از زمان 20-15 درصد افراد بزرگسال، در سطح قابل توجهی از افسردگی رنج میبرند و حدس زده میشود که حدود 75 درصد موارد بستری در بیمارستان روانی را موارد افسردگی تشکیل میدهند (هاوتون[1]، کرک[2]، سالکووس کیس[3] و کلارک[4]، 1989، ترجمه قاسم زاده، 1385). بر این اساس میتوان افسردگی را به عنوان یک مشکل جدی در حوزه بهداشت روان به شمار آورد.
شروع و سیر افسردگی به متغیرهای مختلف زیست شناختی، سابقه بیماری، محیطی و روانی-اجتماعی مربوط میشود (همان). افسردگی را میتوان نتیجه عوامل متقابل گوناگونی در نظر گرفت. بر این اساس تفاسیر زیست شناسی، مبین جنبه های جسمی افسردگی در نظر گرفته میشوند و تفاسیر روان شناختی، مبین آنند که چگونه افسردگی از نظر عاطفی، هیجانی، احساسی و خلقی روی افراد اثر میگذارد (بلاک برن[5]، 1987، ترجمه شمس، 1382).
افسردگی نه تنها به دلیل شیوع نسبتا بالا، بلکه به دلیل پیامدهای زیان بار آن، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران است. مشخص شده است که افسردگی اعتماد به نفس افراد را کاهش میدهد، روابط خانوادگی و زناشویی را آشفته میسازد، انگیزه کار و پیشرفت را مختل میسازد و رسیدن به زندگی سازگارانه قبلی را مشکل میسازد (آزاد، 1379). نشانه های کلیدی افسردگی دربردارنده خلق افسرده و احساس عدم لذت میباشد. کاهش اشتها، عدم تمرکز، احساس بی ارزشی، بلا تصمیمی، افکار مرتبط با مرگ یا تمایلات خودکشی نیز در بین افراد افسرده شیوع بالایی دارد (طلایی و همکاران، 1384). برای بیش از دو دهه تلاشهای قابل توجهی برای شناسایی عوامل آسیب پذیری در بیماران افسرده انجام شده است (ویلیامز[6]، مک لئود[7] و متیوس[8]،1996). مطالعات نشان داده است که شروع وسیر افسردگی به متغیرهای مختلف مربوط میشود (هاوتون و همکاران، 1989، ترجمه قاسم زاده، 1385). بسیاری از این مطالعات که در چارچوب نظریه شناختی به انجام رسیده است، دلالت بر این دارد که ساختار شناختی ناکارآمد[9] و پردازش سوگیرانه[10] اطلاعات نقش بسزایی در شروع، نگهداری و عود افسردگی ایفا میکند (گاتلیب[11]، یو[12] و یورمن[13]، 2004). در واقع بهتر است بگوییم در بیماران افسرده علاوه بر نشانه های هیجانی و خلقی، نشانه هایی در زمینه شناختی، انگیزشی و جسمی مشاهده میشود. نشانههای شناختی به صورت افکار منفی ظاهر میشود (کاپلان[14] و سادوک[15]، 1389؛ ترجمه رضاعی). بر این اساس بسیاری از صا حب نظران بر این باورند که الگوی تفکر افراد و افکار نا خواستهی آنها در شروع و تداوم افسردگی نقش دارند. نشخوار فکری[16] به عنوان تفکر ناخواسته در اختلالات هیجانی (دیویس [17]و نولن- هوکسما[18]،2000) جزء مولفه های مهم افسردگی در نظر گرفته میشود و از دیگر فرایند و فرآوردههای شناختی از جمله افکار خودآیند منفی[19]، توجه متمرکز [20]بر خود، خودآگاهی شخصی و نگرانی قابل تمییز است (پاپاجئورجیو[21] و ولز[22]، 2004). این افکار مقاوم و عود کننده بوده و حول یک موضوع معمول دور میزنند، و به صورت غیر ارادی به حیطه آگاهی وارد میشوند و توجه فرد را از هدف مورد نظر منحرف میسازند (یورمن، 2006). این چنین افکاری تکرار شونده بوده و در ارتباط با علائم افسردگی، علل احتمالی و پیامدهای این علائم میباشند. ارزیابی فرد از علائم افسردگیاش به این طریق بر شدت و سیر افسردگی اثر گذار خواهد بود. علاوه بر این، نشخوار فکری افسردگی را به واسطه افزایش تفکر منفی، حل مسئله ناکارآمد، تداخل رفتار هدفمند و کاهش حمایت اجتماعی تشدید میکند و تداوم میبخشد (نولن هوکسما، ویسکو[23] و لایوبومیرسکی[24]، 2008).
در سالهای اخیر به مشکلات بهداشتی، به ویژه بهداشت روان دانشجویان، توجه زیادی شده است. علت این توجه آن است که گزارشهای بدست آمده نشان میدهد که تعداد دانشجویانی که به مشکلات روانی مبتلا هستند و نیز شدت و وخامت مشکلات آنها رو به افزایش است. بررسیها نشان میدهد که تعداد زیادی از دانشجویان به افسردگی مبتلا هستند و افسردگی از جمله شایع ترین مشکلات مربوط به سازگاری با محیط دانشگاهی به شمار میرود (جزایری و قهاری، 1382). مطالعات امینی (1380) در مورد گروههای دانشجویی نشان داد که حدود 78 درصد از دانشجویان از بعضی نشانههای افسردگی رنج میبرند. از این میان شدت علائم 45 درصد از دانشجویان به گونهایست که آنها را نیازمند بعضی کمکهای تخصصی میکند. بر این اساس پرداختن به مسئله درمان افسردگی این قشر از اهمیت ویژهای برخوردار است. ذهن آگاهی از جمله شیوه های درمانی بوده است که در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته و مطالعات وسیعی در این راستا صورت گرفته است. بررسی ها متعدد حاکی از مفید بودن ذهن آگاهی در موقعیت های بالینی است (اوکانل[25]، 2009). از جمله در درمان استرس، اضطراب و افسردگی (لی[26]، باون[27] و مارلات[28]، 2005) مفید واقع شده است. بر مبنای مطالعات انجام شده ذهن آگاهی دست کم از دو طریق مقابله با نشخوارهای فکری و کاهش پاسخ دهی خودکار هیجانی (پاول[29]، استنتون[30]، گریسون[31]، اسموسکی[32] و وانگ[33]، 2012) بر افسردگی اثر می گذارد.
2-1-بیان مسئله
نشانههای شناختی، همچون اشکال در تصمیم گیری، تمرکز ضعیف جزء معیارهای تشخیصی DSM-IV برای اختلال افسردگی است. همچنین اخیرا نیز مشخص شده است که در حافظه کاری[34]، توجه[35]، عملکرد اجرایی و سرعت پردازش[36] بیماران افسرده اختلال وجود دارد (ویدر-فیلند[37] و همکاران، 2004؛ روزنبرگ[38] و همکاران، 2010). در واقع بررسی ها مشخص کرده که اختلال در کارکرد شناختی و وجود افکار منفی میتواند جزء علل عود نیز بشمار بیاید (سگال[39]، ویلیامز[40] و تیزدل[41]، 2002).
توجه اصل اساسی در تعامل موفقیت آمیز با محیط است، تا آنجا که به نظام شناختی مربوط میشود توجه به افراد اجازه میدهد که وقایع محیط را غربالگری کنند (مکلئود ومک دونالد[42]، 2000). طبق دیدگاه صاحبنظران هر گونه فعالیت خودکار از طریق دروازه توجه نقل و انتقال مییابد. این نقل و انتقال اطلاعاتی میتواند به شکل گیری انحراف توجه نسبت به محرک برجسته هیجانی در محیط بیانجامد یعنی منجر به سو گیری توجه[43] در فرد شود. در سوگیری توجه با وجود تلاش فرد برای نادیده گرفتن محرک، تمام نیروی توجه به سمت آن سوق مییابد (ویلیامز، مک لئود و متیوس، 1996). سوگیری توجه در بسیاری از آسیب شناسی های روانی از جمله افسردگی نقش مهمی را ایفا میکند. بررسی ها نشان داد که افراد افسرده در تمام جنبه های پردازش اطلاعات از جمله در ادراک[44]، حافظه و توجه از خود سوگیری نشان میدهند (تیزدل، 1988). بسیاری از مطالعات وجود سوگیری حافظه را در بیماران افسرده مورد تایید و پذیرش قرار داده اند، اما در رابطه با ارتباط سوگیری توجه و افسردگی بین صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد. برخی بر این باورند که افراد افسرده سوگیری توجه به محرک منفی از خود نشان میدهند، با این وجود برخی هم چنین میپندارند که افراد افسرده سوگیری توجه مثبت خود را از دست داده اند درحالی که این سوگیری توجه مثبت مشخصه افراد غیر افسرده است (گاتلیب، مک لاکلان[45] و کاتز[46]، 1988). این بدین معنی است که افراد غیر افسرده سوگیری مثبت از خود نشان میدهند، در حالی که افراد با خلق غمگین پردازش یکسان و بدون سوگیری دارند. بر این اساس گیلبوا، رابرتس[47] و گاتلیب (1997) بیان میدارند که خلق غمگین به تنهایی مسئول تحلیل سوگیری مثبت در افراد افسرده نیست.
توجه به عنوان یکی از مولفه های بنیادی ذهن آگاهی بشمار میرود (شاپیرو[48] و همکاران، 2006) که با بکارگیری هدفمند آن به عنوان کارکرد عالی ذهن، ذهن آگاهی میتواند به طور موثر بر واکنش های هیجانی کنترل اعمال کند (کابات-زین[49]، 2002).
مطالعات بیانگر این است که سوگیری توجه در شروع، نگهداری و عود اختلال افسردگی نقش اساسی را ایفا میکند (گیلبوآ[50]، گاتلیب، 1997؛ تیزدل، برنارد[51]، 1993). بررسی ها نشان داده است که اختلال در عملکرد شناختی[52] حتی پس از بهبود علائم افسردگی حل نشده باقی میماند (ریپرموند[53] و همکاران، 2009؛ ویلند-فیدلر و همکاران، 2004). با توجه به آنچه که تاکنون بیان شد ما باید علاوه بر درمان نشانگان افسردگی به صورت مستقیم به درمان کارکرد شناختی مختل شده بالاخص سوگیری توجه و نشخوار فکری که نقش قابل توجهی در شروع، نگهداری و تداوم و عود افسردگی در بیماران دارد، بپردازیم. و همچنین با در نظر گرفتن تاثیرات سوء افسردگی بر تمامی جنبه های زندگی افراد، لازم است که روش درمانی سریع، ایمن وموثری جهت درمان مورد استفاده قرار گیرد. تاکنون روش های درمانی مختلفی جهت درمان افسردگی در کشور ما مورد استفاده قرار گرفته است (کاویانی، جواهری و بحیرانی، 1384). در این میان ذهن آگاهی[54] از جمله رویکردهای جدیدی است که جهت درمان و جلوگیری از عود افسردگی کاربرد دارد (تیزدل، سگال و ویلیامز، 2000). ذهن آگاهی یک روش درمانی کوتاه مدت و ساختار یافته است. در این روش به افراد افسرده آموزش داده میشود که به افکار و احساس خود بدون قضاوت توجه کنند و آنها را وقایع سادهای ببینند که میآیند و میروند، به جای آن که آنها را به عنوان قسمتی از خودشان یا انعکاسی از واقعیت در نظر بگیرند (همان).
ذهن آگاهی مستلزم راهبرد های رفتاری، شناختی و فراشناختی ویژه برای متمرکز کردن فرایند توجه است که به نوبه خود به جلوگیری از تفکر منفی و گرایش به پاسخ های نگران کننده و گسترش افکار جدید و کاهش هیجان ناخوشایند منجر میشود (سگال، ویلیامز و تیزدل، 2002). علاوه بر این مشخص شده است که ذهن آگاهی با سه بخش عمده کارکرد توجهی که عبارتند از: توجه پایدار، توجه انتخابی و انتقال توجه در ارتباط است (بیشاب[55] و همکاران،2003). در واقع مهارت های آموخته شده کنترل توجه در ذهن آگاهی عامل مهمی در جلوگیری از عود افسردگی میباشد (تیزدل و همکاران، 2000).به این ترتیب فرض می شود که ذهن آگاهی از طریق مهارت آموخته شده کنترل توجه قادر به اصلاح سوگیری توجه و نشخوار فکری در افراد افسرده خواهد بود.
بنابراین براساس آنچه که بیان شد در این پژوهش محقق به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که آیا روش درمانی ذهن آگاهی در بهبود نشانگان افسردگی، سوگیری توجه و نشخوار فکری بیماران افسرده موثر است یا خیر؟
3-1-اهداف پژوهش
تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی (MBSR) بر کاهش افسردگی.
تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی (MBSR) بر کاهش سوگیری توجه منفی در افراد افسرده.
.تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی (MBSR) بر کاهش نشخوار فکری افراد افسرده.
تعیین اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی (MBSR) بر افزایش سوگیری توجه مثبت در افراد افسرده.
4-1-ضرورت انجام پژوهش
آنچنان که شواهد نشان میدهد هر انسانی در هر مقطع سنی ممکن است افسردگی را تجربه کند. در ارتباط با افسردگی افراد به طور اعم و افسردگی در میان دانشجویان به طور اخص مطالعات متعددی به انجام رسیده است. آمار بدست آمده از برخی پژوهش ها در جوامع دانشجویی بیانگر شیوع قابل توجه افسردگی در بین این افراد است. مشخص شده است که میزان خود کشی در بین دانشجویان در هر سال دو برابر افراد غیر دانشجوی همسال آنهاست (آزاد، 1379). با توجه به اینکه اغلب افراد در جریان سال های مولد زندگی به افسردگی مبتلا میشوند و همچنین تغییراتی که این اختلال از لحاظ رفتاری، شناختی، هیجانی و جسمانی به وجود میآورد و آثار منفی ای که بر زمینه های دیگر زندگی (تحصیلی، حرفه ای، اجتماعی) بر جا مینهد، پرداختن به این اختلال بسیار مهم و ضروری به نظر می رسد. هر چند افسردگی از لحاظ زمانی محدود است و دوره های درمان نشده معمولا پس از 6-3 ماه از بین میرود، اما احتمال عود بسیار زیاد است و حدود 20-15 درصد بیماران، سیر مزمنی را طی میکنند. بنابراین ضرورت دارد که روش درمانی به گونهای باشد که نه تنها در تسریع در بهبود دوره فعلی، بلکه در ایجاد تداوم در بهبود و در صورت امکان، کاستن از احتمال عود بیماری موثر واقع شود (هاوتون و همکاران ،1989، ترجمه قاسم زاده، 1385 ). بر این اساس از روش درمانی ذهن آگاهی در این پژوهش استفاده شده است. همچنین از آن جهت که سوگیری توجه (گاتلیب، یو و یورمن، 2004) و نشخوار فکری (دیویس و نولن- هوکسما، 2000؛ سگال، ویلیامز و تیزدل، 2002) نقش قابل توجهی در شروع، نگهداری و تداوم و عود افسردگی در بیماران افسرده دارند ضرورت دارد که در فرایند درمان مورد توجه واقع شوند.