جوانان روستایی چگونه است؟ معانی نهفته در پس تمایلات مهاجرتی جوانان چیست؟ چند سبک تمایل به مهاجرت وجود دارد؟ بنابراین منظور از تمایل به مهاجرت در این بررسی خود مهاجرت نیست بلکه مهاجر بالقوه است؛ یعنی شخصی که اگر فرصت و یا شرایطی برایش فراهم شود تمایل دارد جابجا شود (کاظمیپور و قاسمیاردهایی، 1386: 131) افراد مورد تحقیق در این پژوهش کسانیاند که بیشتر مستعد مهاجرت هستند یعنی جوانان روستایی موردهای مطالعه در این تحقیق میباشد.
1-2- ضرورت انجام تحقیق
از میان پدیدههای مختلف اجتماعی، پدیده جمعیت به لحاظ صفات گوناگون خود نمایانترین مشخصهی کلی هر سرزمینی است، جمعیت نقطه عطفی است که تمامی عناصر دیگر از آن شکل میگیرند و متأثر میشوند. بنابراین جمعیت مهمترین عنصر اساسی و تحلیلی و متمایز کننده مکان و تشکیلات فضایی است که موضوع اصلی علوم اجتماعی را تشکیل میدهد.
هر نوع برنامهریزی و تعیین خط و مشیهای اقتصادی و اجتماعی در سطوح مختلف ناحیهای، منطقهای و ملی ، مستلزم آگاهی از کم و کیف پدیدههای دموگرافیکی است. روند مهاجرتهای روستایی در کشورهای توسعه یافته به تدریج صورت گرفته و مراکز شهری بهطور نسبی به نیروی کار روستائیان نیازمندند. اما در جهان سوم فقر روستایی که پایین بودن درآمد کشاورزی، کاهش بهرهوری و کمکاری نمودهای عمده آن هستند، مهاجران را از مناطق روستایی به مناطقی میراند که فرصتهای بیشتری وجوددارد (بیکمحمدی و حاتمی، 1389:).
مهاجرت میتواند برانگیزندهی توسعه، تفاهم و همزیستی و تأمینکنندهی منافع کلی جامعه باشد و یا به تجمع جمعیت در شهرهای بزرگ یا در محدوهای خاصی از سرزمین بینجامد و از طریق آن مشکلاتی را در تنظیم بهینهی امور و بویژه خدمات مورد نیاز ایجاد کند و به عدم تعادل اقتصادی در مبداء مهاجرتها منجر شود، و تخلیهی سرزمین از نیروی کار توانمند از نظر اقتصادی، اجتماعی و علمی و فنی را به دنبال داشته باشد (زنجانی،1380: 2).
بررسی پدیده مهاجرت روستا به شهر در کشورهای جهان سوم از این لحاظ حائز اهمیت است که: اولاً از یک سو مهاجرت روستائیان به شهرها اقتصاد روستایی را از نیروی انسانی کارآمد برای فعالیتهای کشاورزی محروم میکند. ثانیاً خروج قشرهای جوان و فعال از روستاها، ساخت نظام اجتماعی روستاها را با خطر از هم گسیختگی مواجه میسازد و ثالثاً باعث عارضه در اقتصاد شهری که آمادگی پذیرش هجوم شتابزده روستائیان را ندارد، میگردد. آثار سوء مهاجرتهای روستایی در کشورهای جهان سوم میتوان در بیکاریهای پنهان حاشیهنشینی، فشار بر روی امکانات شهری بخصوص امکانات تولیدی و معضلات اجتماعی-روانی موجود در شهرهای این کشورها مشاهده نمود (ایمان، 1384: 166 ). در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران، مهاجرت از روستا به شهر در زمرهی مهمترین مسائل اجتماعی و اقتصادی به شمار میآید. این مهاجران هم در مبدأ و هم در مقصد مسائل و مشکلاتی از جمله؛ بروز نابسامانیهای متعدد ناشی از فشار بر منابع و امکانات محدود جوامع شهری، بیکاری و کمکاری، کمبود فضای زیستی و آموزشی، آلودگی هوا و محیط زیست، سالخوردگی و زنانهشدن نیروی کار کشاورزی، تخلیه روستاها و غیره را به وجود میآورند (قاسمیاردهایی، 1385: 53) که امروزه به عنوان یکی از مشکلات حاد کشور مطرح است، مسأله مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و مراکز استان یکی از مسائل مهم این استان تلقی میسود.
تداوم مهاجرتهای بیرویهی روستائیان کشور را میتوان شاخصی در فقدان نگرش ناحیهای در فضایابی فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی در برنامهریزی توسعه کشور تلقی کرد. اعمال سیاستهای تمرکزگرایانه در مکانگزینی این فعالیتها، ازیک سو عامل تمرکز خدمات و تسهیلات رفاهی – معیشتی در شهرها شده است و از سوی دیگر، محرومیت و فقر روستایی را به دنبال داشته است. تداوم این روند نابرابر سبب شکاف و دوگانگی چشمگیر بین شهر و روستا شده است و آنها را به قطبهای جاذب و دافع جمعیتی تبدیل کرده است، به گونهای که تلقی روستاها به عنوان کانونهای ناامن و محروم از نظر اقتصادی و اجتماعی، منجر به تشدید انگیزههای مهاجرت در روستائیان، به امید برخورداری از حداقل امکانات در شهرها و حتی در شهرهای کوچک و روستا- شهرهایی شده است که از زمان کسب هویت شهری شدن آنها چندی نمیگذرد؛ بنابراین مهاجرت به که عنوان «فرایند» میتوان بر آن اطلاق کرد، میتواند ناشی از تنگناهایی باشد که قسمتی از آن به ویژگیهای وضعیت محلی و قسمت دیگر به فرصتهای شغلی و تسهیلات آموزشی–بهداشتی که مراکز شهری عرضه میدارند، بستگی داشته باشد (شایان و کهنهپوشی، 1392: 118).
بررسی مهاجران از لحاظ مدت اقامت نشان داد که مدت اقامت کم تر از پنج سال درصد بیشتری را نسبت به مدت اقامت پنج سال و بیشتر دارد. در مهاجرت های داخلی ۱۳۷5 سهم مهاجرتهای کوتاهمدت بیشتر از مهاجرتهای انجام شده طی دورهی ۸۵ بلند مدت است. این مسئله نشان میدهد که مردم همچنان تمایل به مهاجرت دارند و با احتمال زیاد بر شدت جریان های مهاجرتی در دههی آینده افزوده خواهد شد (قاسمیاردهائی و حسینیراد، 1388: 207).
مطالعهی مهاجرت در استان آذربایجانشرقی از این حیث اهمیت دارد که طبق گزارشهای مرکز آمار ایران و براساس سرشماریهای انجام شده در چند دههی اخیر، این استان از مهاجرفرستترین استانهای ایران محسوب میشود. در این میان، غیر از مرکز استان یعنی کلانشهر تبریز بقیهی نقاط استان به عنوان مناطق مهاجر فرست تلقی میشوند، و براساس سرشماری 1385، شهرستان سراب یکی از شهرستانهای مهاجرفرست استان آذربایجانشرقی محسوب میشود ( سرشماری نفوس و مسکن سال 1385). این در حالی است که منطقه
سایت های دیگر :