موسسات رفاهی و نهادهای اجتماعی به منظور پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی و تامین سعادت انسان ارائه میشود تا زمینه رشد و تعالی او را فراهم آورد. رفاه اجتماعی و برخورداری از امکاناتی که بتواند شرایط را برای رشد و بالندگی استعدادها فراهم سازد، مقوله ای است که با سرعت یافتن رشد اقتصادی در جهان و تعاملات برگرفته از دگرگونی های جهانی شدن از اهمیت و توجه بیشتری برخوردار شده است.با توجه به ادبیات رفاه اجتماعی ملاحظه می شود که مباحث مربوط به توزیع درآمد، مصرف کالاها و مواردی از این دست، هرچند که بخشی از شاخص های رفاه اجتماعی را تشکیل می دهند، اما عواملی که سطح استاندارد زندگی شهروندان را افزایش داده و توانسته اند انسان ها را برای رشد و بالندگی آماده سازند به عنوان شاخص هایی واقعی تر در مقوله رفاه اجتماعی معرفی شده اند.توجه مفرط بر رفاه در قالب عینی و مادی ما را در معیارهای دارایی و درآمد و امکانات محدود می سازد.
ظاهرا معقول نیست که رفاه را کاملا عینی بدانیم،زیرا این سخن به معنای آن است که بگوییم هر چند یک شخص به واقع رفاه را نمی شناسد و آن را احساس نمی کند، در وضعیتی رفاهی قرار دارد.اگر چه ممکن است این موضوع در سناریوی خیالی مصداق داشته باشد،اما در ارتباط با درک روزمره ای که از رفاه داریم به ما کمکی نمی کند(فیتزپتریک،28:1381).لذا در اینجا توجه به بعد ذهنی رفاه لازم می نماید، زیرا با توجه به پیچیده بودن انسان و اهمیت مسائل ذهنی در زندگی افراد، می توان برای شناخت وضعیت رفاه آنها و دلایل کنش ها و چشم اندازهای رفاهی با توجه به ادراکات، تجارب، شناخت و احساس خود افرادی که آنها را مورد بررسی قرار داده ایم بپردازیم.
2-2-2- شاخص های اجتماعی رفاه
در خصوص شاخص های اجتماعی رفاه، جدال طولانی بین دو رویکرد ذهنی و عینی وجود دارد. در رویکرد عینی تاکید بر سنجش «سنجه های سخت» مثل درآمد به دلار یا انطباق زندگی در شرایط یکسان است. در مقابل، رویکرد ذهنی بر سنجه های نرم مثل رضایت از درآمد و مسکن تاکید دارد. رویکرد عینی ریشه در سنت آمارهای اجتماعی دارد که داده های آن به قرن نوزده برمی گردد. رویکرد ذهنی به جریان روانشناختی وابسته است که در تحقیق شاخص های اجتماعی دیده می شود و بر چیزهایی مثل اعتماد مصرف کننده و فقر ذهنی نظارت دارد. رویکرد عینی اخیر در کشورهای اسکاندیناوی خصوصا در سوئد با مطالعات سطح زندگی محوریت یافته است. در ابتدا نیز عقیده اصلی این بوده است که سیاست اجتماعی در جایگاه اول به واقعیت های سخت نیاز دارد. از این رو پیمایش های اجتماعی در کشورهای اسکاندیناوی آیتم های مربوط به موضوعاتی مثل اعتماد و شادکامی را در بر نمی گیرد. به طور مشابه شاخص رفاه دوچ بر شرایط زندگی مادی تاکید دارد. با این وجود پیمایش رفاه دوچ شامل آیتم هایی درباره شادکامی و استرس مربوط به دهه 1970 است که این اطلاعات به صورت ناگهانی گزارش شده اند.
رویکرد ذهنی از ایالات متحده آمریکا نشات گرفته است. مدافعان رویکرد عینی معتقدند که شاخص های اجتماعی به سیاست اجتماعی خدمت می کنند و سیاست گزاران اجتماعی، اطلاعاتی درباره وضعیت واقعی مشکلات اجتماعی و به آثار تلاش ها برای حل این مشکلات نیاز دارند. این اطلاعات واقعیت مسلم است یعنی به لحاظ عینی صحت دارد و این حقیقت علمی ، مهندسی اجتماعی عقلانی را توانمند می کند. در این دیدگاه شاخص های ذهنی فرایند های سیاسی تکنوکراتیک را تحریف کرده و با نامعقولی هایی هم آواز می شوند که مدیریت علمی را از حرکت باز می دارند(Veenhoven,2002) که با توجه به تجارب این دو دسته اندیشمندان، تلفیقی از عینیت و ذهنیت در مبحث رفاهی می تواند گره گشای تعارضات باشد.
2-2-3-رفاه ذهنی
2-2-3-1-نظریات مربوط به رفاه ذهنی
در تقسیم بندی های رفاهی، تقسیم رفاه به دو بعد عینی و ذهنی انجام می شود، رفاه ذهنی به ویژگی های رفاه از منظر روانی خود فرد با توجه به تفسیری که از وضعیت خود منعکس می کند مورد توجه قرار می گیرد.
تونی فیتزپتریک : همانطور که او اشاره می کند،رفاه «ذهنی است پس به احساسات، ادراکها، شناخت ها و تجارب همان فردی مربوط می شود که وی را موضوع رفاه قرار داده ایم» (فیتزپتریک1383 :27). همین اندیشمند رفاهی در ادامه در توجه به هر دو بعد رفاهی بر این امر توجه می نماید که توجه به این دلیل می باشد «تا بتوانیم 1) تشخیص دهیم که چه وقت یکی از اشکال رفاهی با یکی دیگر از اشکال رفاهی تعارض پیدا می کند ، و 2) تصمیم بگیریم که کدام شکل برای بهزیستی شخصی مورد نظر ما بهتر است» ( همان). پس رفاه ذهنی به خویشتن فرد بستگی دارد و معقولانه نمی رسد که رفاه را تنها عینی بررسی نمائیم. این بعد از رفاه بی شک بی ارتباط با زندگی روزمره یعنی جایی که افراد آن را با الگوهای مصرف خود می گذرانند نیست، بنابراین بررسی ارتباط بین این الگوها با رفاه ذهنی نیز اهمیت می یابد.
برونی و پورتا: رفاه ذهنی را به عنوان حالتی از رفاه که هم شامل عنصر شناخت و عنصر دلبستگی است،مطرح می کنند (هزار جریبی و صفری شالی،1391 :36) و بر این باورند که رفاه ذهنی از چهار جزء تشکیل می شود: 1.عواطف خوشایند، 2.عواطف ناخوشایند، 3.قضاوت درباره زندگی یا سنجش وضعیت زندگی، 4.رضایت در مورد مسائل زمینه ای نظیر ازدواج ، سلامتی،
سایت های دیگر :
e-space: nowrap; overflow: hidden; position: relative; width: 399px; left: 3px;">
پایان نامه بررسی تطبیقی انفساخ عقود جایز در حقوق ایران و فقه عامه :: دانلود پایان نامه های دانشگاه ها
|