- دیدگاه نظری کوارونی:
-
- چند وجهی بودن مرمت شهری: توجه به کالبدی، اقتصادی و …
- احیاء بافت تاریخی از وجوه متفاوت
اصول مورد توجه در مرمت:
- هماهنگی: میان طرح های جامع و طرح های مرمت
- پویایی: پویایی در بافت به خصوص در وجه اقتصادی
هدف اصلی: بهبود عملکرد، اقدام به کالبد زنده و پویا
روش مداخله شیوه اقدام: روش بازسازی و مرمت جامع شهری شیوه بهسازی و نوسازی برنارد
۲-۱۷-۳- برنارد چومی
طراحی برنارد چومی برای پارک لاویلت باعث تعجب بسیاری از متخصصان و طراحان جهان کردیده چرا که حرکت وی درطراحی، حرکتی نو و انقلابی محسوب می باشد.
نظریات چومی در رابطه با مرمت بافت شهری بسیار شایان اهمیت است. این نظریات شامل:
۱- جایگزینی مفاهیم تازه: اهمیت و ضرورت جایگزینی مفاهیم تازه در رابطه با تضاد فرم و عملکرد در جهت آشتی دادن آنها
۲- معماری پیچیده بدون رعایت قواعد سنتی سلسله مراتب و ترکیبی می تواند سامان یابد.
۳- زدودن مفاهیم قرار دادی از طراحی و جایگزین کردن مفاهیم قابل تاویل در آن
انقطاع تاریخی
- اصول مورد بحث چومی در رابطه با مدیریت یکپارچه شهری به شرح زیر می باشد:
- استقلال موضوع در متن: تعریف مناسب موضوع در زمینه کاری
- روی هم قرار گیری عملکردها : تبیین کردن عملکردها بر هم قرار گرفته شد
- بی انتهایی: نامحدود بودن
- تضاد در تقابل بی پیوند
- کثرت در تقابل با وحدت
- بی نظمی در تقابل با نظم
- انعطاف پذیری
- ناهماهنگی
- تغییر مداوم موضوع و معنا در متن
- شکستن تضاد و تباین میان فرم و عملکرد.(اکبری زاده ، ۱۳۸۸)
دستور العمل های چومی در رابطه با مدیریت یکپارچه شهری شامل:
- وجود تضاد در نظام های هنری کالبدی
- تغییر و تحول در کالبد بنا و انعطاف پذیر بودن آنها
با استناد به نظریه اصول و دستور العمل برنارد چومی میتوان این چنین به نتیجه رسید که هدف چومی جایگزین کردن مفاهیم جدید جهت آشتی دادن فرم و عملکرد بوده است. کاربری پیشنهاد وی تعیین کردن کاربری بر مبنای متن و زمینه آن است.
شیوه عملی و اقدامی وی بهسازی-نوسازی و بازسازی است. روش ملاحظه چومی هم به صورت موضعی-موضوعی است.
۴ دیدگاه نظریات چومی:
۱- جانشینی مفاهیم تازه
۲- معماری پیچیده مغایر قوای سنتی
۳- جانشینی مفاهیم قابل تأویق بجای قرار دادی
۴- انقطاع تاریخی
- مفهوم مدیریت شهر
اعمال قدرت مدیریت شهری در چگونگی استقرار و اداره شهرها بر حسب گونه های فرهنگی و ساختار اجتماعی – سیاسی جوامع پدیدار می شود. شهر که پیچیده ترین و متنوع ترین جلوه های زندگی بشری را در خود دارد بدون وجود نظام مدیریت شهری که ضمن انجام برنامه ریزیهای لازم برای رشد و توسعه آینده شهر به مقابله با مسایل و مشکلات کنونی آن می پردازد، بی سامان می گردد.
اصطلاح مدیریت شهری از لحاظ مفهومی متنوع و تا حدی مبهم است. این امر ناشی از تنوع نگرشهای موجود به دلیل میان رشته ای بودن و جدید بودن مدیریت شهری است و دستیابی به تعریفی مشخص و واحد مستلزم در نظر گرفتن بسیاری از این تعاریف است که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود:
داده های سیستم مدیریت شهری، خواسته های دولت و شهروندان و ستانده های آن توسعه کمیت و کیفیت زندگی شهری است. بنابراین مدیریت شهری باید تمام شهری اعم از فضای کالبدی و عملکردی آنرا تحت پوشش قرار دهد. لذا دارای ماهیت سازمانی توامان چند عملکردی و چند سطحی است.
ویلیامز در سال ۱۹۷۸ مدیریت شهری را یک تئوری و چشم انداز نمی داند، بلکه آنرا چارچوب و پایه و اساس مطالعات شهر می داند. او اضافه می کند که مدیریت شهری ارتباط قوی و تنگاتنگ با ماهیت شهر از یک طرف و ساختارهای اجتماعی و اقتصادی از طرف دیگر دارد، همچنین مدیریت شهری با سازمانهای دولتی که در شهر خدمات ارائه می دهند و جمعیت شهر ارتباط تنگاتنگی دارد.
تمام این تعاریف دلالت بر انعطاف پذیری مدیریت شهری دارند. چرا که نظام مدیریت شهری متشکل از عناصر و اجزاء بهم پیوسته ای است که باید در تعامل و ارتباط با هم در نظر گرفته شوند و آنچه که امروزه در هدایت این نظام اهمیتی ویژه دارد توانایی آن در انعطاف پذیری است. نظام مدیریت شهری یک سیستم پویا و باز است و با انواع فراسیستمها و زیر سیستم های متعدد در ارتباط است. بنابراین با توجه به متغیرهای بسیار و محیط ناهمگن و متنوعی که مدیریت شهری در آن قرار دارد، این نظام باید به روش باز عمل کند و ساختارهای خشک و غیر قابل انعطاف را از خود دور سازد و دارای این توانمندی باشد تا با محیط اطرافش سازگار شده و ضمن حفظ کلیت خود به تبادل پویا با محیط بپردازد.(الوندی ، ۱۳۸۸)
اصل اساسی در حکومتهای محلی این است که مردم همان محل با مشارکت و همفکری یکدیگر و حتی المقدور با بهره گرفتن از منابع و امکانات محلی نسبت به تامین خدمات عمومی و نیز عمران و آبادی محل در چارچوب قانون اقدام نمایند. از این رو سطح محلی مدیریت و اداره امور باید در سطح ملی به رسمیت شناخته شود و در پی آن سطح منطقه ای رابط بین این دو تلقی گردد. در واقع امروزه رابطه مستقیم بین بهبود مدیریت شهری و دموکراسی محلی با تمرکززادیی پذیرفته شده است. تفویض اختیارات، جلب مشارکت مردم و بسترگشایی نهایی آن در سطوح پایین تر، شرط موفقیت سیاستهای عدم تمرکز فضایی است .
همانگونه که ذکر گردید از مهمترین حکومتهای محلی شهرداریها هستند. وجود این سازمان از هنگامی ضرورت یافت ک برآورده ساختن نیازهای افراد بشر، از عهده تک تک آنها خارج گردید و لازم شد سازمانی این نیازها را بطور مشترک برآورده سازد.
با توجه به آنچه ذکر گردید واژه مورد نظر به هر دو حوزه اداری و عملی شهرداری اشاره نموده است. مشخصات شهرداری از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. اما می توان حوزه شهرداری را بطور کلی با خصوصیات زیر تعریف کرد:
ناحیه ای است که بوسیله مرزهای اداری معین، مشخص شده و ویژگی مسلط شهری دارد و معمولا توسط یک مجموعه از ماموران برگزیده محلی اداره می شود و در محدوده یک واحد حکومتی بالاتر مثل فرمانداری قرار دارد. مجموعه اداری شهرداری نیز سازمانی محلی و غیردولتی است که به منظور اداره امور محلی و ارائه خدمات لازم با هدف مدیریت و توسعه کالبدی، اقتصادی و اجتماعی در محدوده تعریف شده از سوی قانونگذار که معمولا شهر و اطراف آن است، به فعالیت می پردازد. شهرداری سازمانی منتخب است که مشروعیتش از انتخاب کنندگان می باشد. از استقلال نسبی در چارچوب قانونی برخوردار است و تشکیل آن از حق حاکمیت ملی نشات می گیرد. (اکبری زاده ، ۱۳۸۸)
[۱]Bernard Tschume