کوشش های اقتصادی انسان همیشه و همواره معطوف بر آن بوده است که حداکثر نتیجه را از حداقل تلاش ها و امکانات بدست آورد. این تمایل را می توان اشتیاق وصول به افزون تر نام نهاد . جمیع اختراعات و « بهره وری » ابداعات بشر از ابتدایی ترین ابزار کار در اعصار بدوی گرفته ، تا پیچیده ترین تجهیزات مکانیکی و الکترونیکی زمان حاضر، متأثر از همین تمایل و اشتیاق می باشد. در بینش مدیریت علمی، با خردگرایی « فردریک و تیلور » بنیانگذاری مترادف با « رفتار عقلایی سازمان » سازمانی یا بهره وری و کارایی به کار می رود، و اصولاً دانش افزایی مدیریت عبارت است « از بهره وری و استفاده بهینه از منابع و امکانات موجود به منظور نیل به اهداف تعیین شده » ( میرغفوری و صیادی ، 1387 : 134 ) .
با توجه به محدودیت منابع و نامحدود بودن نیاز های انسانی ، افزایش جمعیت و رقابت شدید و بیرحمانه در اقتصاد جهانی، بهبود بهره وری نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت می باشد . بی گمان رشد و توسعه اقتصادی