سنت های شیعی برخواسته از اسلام محملی هوشمندانه از ظهور فرهنگ ایرانی در قالب های مذهبی بوده است. سنت اعتراض همیشگی علیه حکومت های جبّار وقت، سنت شهادت و جاودانگی روح و خاطره فدائیان مبارز علیه کفر و عمال استبداد و سنت عزاداری برای زنده نگه داشتن قیام امام حسین(ع) در عاشورا و کربلا و دیگر سنت ها، همه عناصر پر قدرتی از بعد سیاسی- اجتماعی برای افشاگری، اعتراض و مبارزه در برابر قدرتمندان فاسد بوده است(کاظمی، 1376، ص128).
این سنت ها که به شیوه های بسیار سنجیده ای خلق و خوی ملی خاص ایرانیان را با اصول و رویه های اسلامی تلفیق می کرد، واجد آثار بسیار گسترده و عظیمی در تاریخ گذشته و معاصر ایران بوده است. انقلاب مشروطیت را باید یکی از دست آوردهای عمده همین پدیده به حساب آورد(همان، ص129).
شاید اغراق نباشد که تقریباً تمام اعتراض های کوبنده و تعیین کننده سیاسی که در دوران معاصر علیه قدرت سیاسی حاکم انجام شد، ریشه در سنت های برگرفته از تلفیق ملی گرایی ایرانی با اسلام داشته است. اوج این رویارویی را می توان در وقوع انقلاب سال 1357 ایران دید که به رهبری مرجع شیعیان امام خمینی(ره)، منجر به سقوط دودمان پهلوی شد. غرض ما در اینجا تاریخ نگاری نیست، بلکه اشاره به عناصر پویایی از فرهنگ و سنت های گذشته است که تاریخ این مرز و بوم و ملت آن را رقم زده است. مردم ایران هنوز با این سنت ها زندگی می کنند و به صورت بالقوه توان بروز آن ها را در رفتار و کردار خود دارند. البته مشروط بر این که متولیان فرهنگ جامعه به شیوه ای غیرمستقیم آن ها را زنده نگاه داشته و به ارزش های سازنده آن بها دهند(همان).
انقلاب اسلامی به دنبال یک تغییر اساسی و بنیادین در جامعه ایران بود. پس از آن که روحانیون به اقتدار سیاسی دست یافتند؛ نظام سیاسی، حیات اجتماعی، فرهنگ و اعتقادات مردم تغییر یافت. جمهوری اسلامی در کنار امور سیاسی و اجتماعی، کنترل امور فرهنگی را نیز در دست گرفت و در پی بنیان گذاری یک فرهنگ سیاسی- اسلامی بود. از این رو انقلاب اسلامی مفاهیم جدیدی نظیر طاغوتی، مستضعفین و شهادت را معرفی کرد(فارسون و مشایخی، 1379، ص33).
با این وجود در می یابیم که، تکامل معنوی و اجتماعی کشور ایران با مفاهیم سیاسی- اجتماعی و مذهب، پیوند ناگسستنی دارد. بنابراین، پژوهنده حیات معنوی ایران باید با ژرف بینی در پی یافتن علل و ریشه های آن برآید؛ زیرا تحولات تاریخی دین و مذهب، به ویژه شعبه مهم آن یعنی تشیع، تاریخ سیاسی این سرزمین را شکل می دهد. مخالفت ایرانیان با دستگاه های دولتی بعد از پایان قرن اول هجری آغاز شد که به ویژه در قالب نهضت های شیعی مذهب صورت می گرفت(ولی زاده، 1390، ص58).
در سال های اخیر نیز برای نخستین بار در ایران سندی با نام «مؤلفه های هویت ملی ایرانیان» تنظیم شده است که بیانگر عناصر هویت ایرانی است. این سند که برای اولین بار از جانب شورای فرهنگ عمومی منتشر شد، عناصر و وجوه هویت ملی ایرانیان را در هفت مؤلفه ذیل دسته بندی کرده است: 1- روح معنویت، تعبد و توحید 2- اسلام مبتنی بر عرفان و مودت اهل بیت(ع) 3- ولایت مداری 4- زبان و خط پارسی 5- تمدن و تاریخ ایران 6- مهدویت، انتظار ورسالت تاریخی ایرانیان. از مؤلفه های سند هویت ملی ایرانیان چهار مؤلفه در قالب عناوین مختلف، اساسا حول موضوع دین و خصوصا دین اسلام و به ویژه تشیع قرار دارد(قاسمی، 1389، ص163).
سیری در مجموعه تفکرات و اندیشه های ایرانیان درباره سبک زندگی، خود روشن کننده این واقعیت است که خدامحوری، اخلاق و معنویت در کنار علم و دانش و سیاست، از مؤلفه های اساسی و بنیادی تمدن ایرانی-اسلامی است و دین مبین اسلام، همه مظاهر تمدن و فرهنگ را یک جا در بر دارد. در جامعه ما که فرهنگ ساز اسلام با فرهنگ ملی ایرانی اشتراکات فراوانی دارد، فرهنگ سیاسی شیعه نقش به سزایی در شکل گیری سبک زندگی سیاسی ایرانی ایفا کرده است. این حقیقت را به خوبی می توان از ارزش ها، معتقدات، اخلاق و آداب و رسوم، رفتارهای اخلاقی و حرکت های احساسی و عاطفی، همزیستی ایرانیان با پیروان دیگر ادیان و ملل به خوبی استنباط کرد. حرکت های اجتماعی، انقلاب ها و نهضت های سیاسی و محتوای این نهضتها از شعارها، سخنرانیها و بیانیههای انقلابیون و رهبران این حرکت ها نیز نشان دهنده این معناست. فرهنگ سیاسی شیعه بر سبک زندگی سیاسی ایرانی تأثیر مستقیم داشته است. با عنایت به اینکه سبک زندگی سیاسی ایرانی به نحوی دارای یک صبغه فکری و معرفتی است؛ مروری بر رویدادهای سیاسی ایران اسلامی ما را به این نتیجه می رساند که فرهنگ سیاسی شیعه نقش به سزایی بر سبک زندگی سیاسی ایرانی داشته است. بر این مبنا؛ سبک زندگی جهادی و انقلابی، استکبارستیزی، اتحاد و همبستگی، عدالتخواهی، روحیه ایثار و شهادت طلبی و …. در ایران اسلامی مشاهده می شود.
الف) بیان مسئله
سیری در مجموعه تفکرات و اندیشه های ایرانیان درباره سبک زندگی، خود روشن کننده این واقعیت است که خدامحوری، اخلاق و معنویت در کنار علم و دانش و سیاست، از مؤلفه های اساسی و بنیادی تمدن ایرانی-اسلامی است و دین مبین اسلام، همه مظاهر تمدن و فرهنگ را یک جا در بر دارد. در جامعه ما که فرهنگ ساز اسلام با فرهنگ ملی ایرانی اشتراکات فراوانی دارد، فرهنگ سیاسی شیعه نقش به سزایی در شکل گیری سبک زندگی سیاسی ایرانی ایفا کرده است. این حقیقت را به خوبی می توان از ارزش ها، معتقدات، اخلاق و آداب و رسوم، رفتارهای اخلاقی و حرکت های احساسی و عاطفی، همزیستی ایرانیان با پیروان دیگر ادیان و ملل به خوبی استنباط کرد. حرکت های اجتماعی، انقلاب ها و نهضت های سیاسی و محتوای این نهضتها از شعارها، سخنرانیها و بیانیههای انقلابیون و رهبران این حرکت ها نیز نشان دهنده این معناست. فرهنگ سیاسی شیعه بر سبک زندگی سیاسی ایرانی تأثیر مستقیم داشته است. با عنایت به اینکه سبک زندگی سیاسی ایرانی به نحوی دارای یک صبغه فکری و معرفتی است؛ مروری بر رویدادهای سیاسی ایران اسلامی ما را به این نتیجه می رساند که فرهنگ سیاسی شیعه نقش به سزایی بر سبک زندگی سیاسی ایرانی داشته است. بر این مبنا؛ سبک زندگی جهادی و انقلابی، استکبارستیزی، اتحاد و همبستگی، عدالتخواهی، روحیه ایثار و شهادت طلبی و …. در ایران اسلامی مشاهده می شود و بهترین گواه آن این که عموم قیامهاى مقدس و آزادی بخش در بین مسلمانان تحت تاثیر فرهنگ سیاسی شیعه انجام گرفته است. همچنین پیروزی و حفظ و تداوم انقلاب اسلامی تحت تأثیر شدید ماهیت اسلام خواهى، اصلاح طلبى و ظلم ستیزى فرهنگ سیاسی شیعه قرار دارد. پس از پیروزى انقلاب نیز، جنگ تحمیلی هشت ساله كه از سوی تمامی قدرتهای جهانی پشتیبانی میشد، نتوانست این انقلاب مردمی و اسلامی را از پای درآورد؛ اگر تهدیدهای دشمنان اسلام، امپریالیسم تبلیغاتی، محاصره اقتصادی، كودتای نظامی و… هیچكدام كوچكترین خللی در عزم و اراده نظام اسلامی وارد نكرد، همه و همه به دلیل همان فرهنگ سیاسی شیعه است. تأثیر این فرهنگ بود كه مردم ما در همه عرصه ها با جانبازی خود از ایران اسلامی دفاع کردند. و این فرهنگ موجب به وجود آمدن راه و رسم زندگی به شکل اسلامی شده است.
ب) سؤال های تحقیق:
سؤال اصلی
فرهنگ سیاسی شیعه چه تأثیری بر سبک زندگی سیاسی ایرانی دارد؟
سؤال های فرعی
فرهنگ سیاسی و سبک زندگی به طور كلی چه رابطه ای با هم دارند؟
بین ساختار سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگ سیاسی چه رابطه ای وجود دارد؟
ساخت كلی فرهنگ سیاسی شیعه چیست و چگونه تبیین می شود؟
رابطه بین فرهنگ سیاسی شیعه و سبک زندگی سیاسی ایرانی چگونه تبیین می شود؟
ج) فرضیه های تحقیق:
فرضیه اصلی
فرهنگ سیاسی شیعه بر سبک زندگی سیاسی ایرانی تأثیر مستقیم داشته است. شاخص های این تأثیر عبارتند از: سبک زندگی؛ «جهادی و انقلابی، استکبارستیزی، اتحاد و همبستگی، عدالتخواهی، روحیه ایثار و شهادت طلبی».
فرضیه های فرعی
در پاسخ به سؤال فرعی اول، فرضیه این است كه فرهنگ سیاسی ، الگوهای سبک زندگی سیاسی را تعیین میكند. در پاسخ به پرسش دوم، فرضیه این است که بین ساختار سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگ سیاسی رابطه تعامل و تفاعل وجود دارد، البته با تأكید بر نقش اساسی تر فرهنگ. درباره سؤال فرعی سوم، فرض پژوهش این است كه فرهنگ سیاسی شیعه ضمن برخورداری از مبانی، اصول و عناصر نظری ثابت، قابلیت نسبی منعطف و سیالی دارد که در طول تاریخ، به اشكال مختلف در سبک زندگی سیاسی ایرانی ظهور كرده است. در پاسخ به سؤال نهایی نیز باید بگوییم كه با بهره گرفتن از تعدادی از شاخص های معین، شامل عنصر رهبری، كانون های مذهبی و اصول نظری و نمادهای مذهبی، مقاطع و نقاط عطف حركت های سیاسی و انقلابی و موضعگیری به موقع و صحیح ناشی از هدایت های رهبری در مقابله با دشمنان، حضور به موقع مردم در صحنه های سیاسی- اجتماعی نظیر نهضت ها، جنبش ها وانقلاب ها، رابطه بین سبک زندگی سیاسی ایرانی با فرهنگ سیاسی شیعه بررسی خواهد شد.
د) تعریف مفاهیم
1- فرهنگ سیاسی
فرهنگ از نظر دکتر فرزان سجودی، زبان شناس ایرانی، «نظامی است متشکل از باورها، اعتقادات، رفتارها و آنچه سبک و سیاق زندگی نامیده می شود و نیز بازتاب آن در آنچه تولید می گردد»(صالحی امیری، پیشین، ص37). فرهنگ از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر کنش ها و رفتارهای فردی و اجتماعی افراد می باشد و عموماً بعد سیاسی رفتار را نیز متأثر می سازد(نقیب زاده، 1380، ص20).
هنگامی که فرهنگ در کنار واژه های دیگری مانند سیاست و مدنیت قرار می گیرد، در واقع هدف بیان اشکال و آثار فرهنگ در عرصه سیاست و جامعه است و توجه به سیر تکاملی، تحرک و نقش سازنده و یا بازدارنده آن است. وقتی ما صحبت از فرهنگ سیاسی می کنیم، قصد ما تمرکز روی ابعاد و آثار و تجلیات فرهنگ در جامعه است. برای فرهنگ سیاسی تعاریف مختلفی آمده كه به بعضی از آنها اشاره می كنیم(کاظمی، 1376، ص36):
فرهنگ سیاسی یک جامعه عبارت است از مجموعه باورها، گرایش ها، بینش ها و ارزش ها، معیارها و عقایدی که در طول زمان شکل گرفته و تحت تأثیر وقایع، روندها و تجربیات تاریخی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و در قالب آن، نهادها، رفتارها، ساختارها و کنش های سیاسی برای نیل به هدف های جامعه شکل می گیرد. همانطور که مشاهده می شود، فرهنگ سیاسی در یک جامعه متأثر از فرهنگ عمومی آن است. فرهنگ سیاسی هم اهداف کلان جامعه را در بر می گیرد و هم اسباب و سازکار به کار گرفته