۶-۳ پیشنهادات ۱۰۷
مراجع: ۱۰۸
فهرست اشکال
شکل ۱-۱ دیاگرام فشار-دمای گاز طبیعی ۵
شکل ۱-۲ شماتیک تولید، فرآوری، انتقال و تحویل گاز طبیعی ۷
شکل ۱-۳ نمونه احداث خط لوله انتقال گاز و دفن لولهها ۸
شکل ۱-۴ یک نمونه منحنی مشخصه کمپرسور گریز از مرکز ۱۱
شکل ۱-۵ کاربردهای شبیهسازی جریان ۱۵
شکل ۲-۱ خط لوله کمکی ۱۷
شکل ۲-۲ خط لوله کمکی شبیهسازی شده در محیط HYSYS 19
شکل ۲-۳ شبیهسازی ایستگاه تقویت فشار منطقه چهار انتقال گاز در محیط نرمافزار ASPEN PLUS 20
شکل ۲-۴ توزیع فشار پایین دست شیر رگولاتور فشار و بالادست شیر انسداد توربینی به عنوان تابعی از زمان ۲۳
شکل ۳-۱ سیال تکفاز تراکم پذیر در حال عبور از یک لوله ۲۷
شکل ۳-۲ جریان پایا در خط لوله ۳۱
شکل۴-۱ نقشه کلی خطوط لوله گاز استان اردبیل ۳۸
شکل ۴-۲ طرح کلی نرمافزار OLGA 42
شکل ۴-۳ تغییرات طول-ارتفاع-ضخامت خط لوله اصلی ۳۰ اینچ اردبیل با ضخامتهای ۴۶۹/۰ و ۳۷۵/۰ اینچ ۴۷
شکل ۴-۴ تغییرات طول-ارتفاع-ضخامت خط لوله۱۰ اینچ خلخال-کلور با ضخامتهای ۲۷۹/۰ و ۲۱۹/۰ اینچ ۴۷
شکل ۴-۵ تغییرات طول- ارتفاع و ضخامت خط لوله اردبیل-نیروگاه گازی سبلان ۴۷
شکل ۴-۶ مدل شبیهسازی سیستم خطوط لوله استان اردبیل در محیط نرمافزار OLGA 50
شکل ۴-۷ انتقال حرارت هدایتی از لایههای دیواره لوله ۵۴
شکل ۴-۸ تعریف عمق خاک برای لولههای مدفون در خاک ۵۵
شکل ۴-۹ نرمافزار PVTsim و ترکیب گاز طبیعی وارد شده در نرمافزار با انتخاب معادله حالت PR 56
شکل ۴-۱۰ دیاگرام فازی گاز طبیعی خط لوله اردبیل (نرمافزار PVTsim) 58
شکل ۴-۱۱ منحنی عملکرد کمپرسور ایستگاه تقویت فشار اردبیل ۶۱
شکل ۵-۱ منحنیهای شبیهسازی فشار بر حسب زمان در ترمینالهای انتهایی انشعابات در شرایط عملیاتی ۶۷
شکل۵-۲ منحنی مقایسه ای جمع ماهانه کسری درجه روز و مصارف ماهانه شهر اردبیل ۷۱
شکل ۵-۳ مصرف روزانه گاز طبیعی شهر اردبیل در برابر مقادیر « کسری درجه روز» ۷۱
شکل۵-۴ منحنی مقایسه ای جمع ماهانه کسری درجه روزانه و مصارف ماهانه شهر پارسآباد ۷۲
شکل ۵-۵ دبی مصرف روزانه گاز طبیعی شهر پارسآباد در برابر مقادیر کسری درجه روز ۷۲
شکل۵-۶ منحنی مقایسه ای جمع ماهانه کسری درجه روزانه و مصارف ماهانه شهر گرمی ۷۲
شکل ۵-۷ دبی مصرف روزانه گاز طبیعی شهر گرمیدر برابر مقادیر کسری درجه روز ۷۳
شکل۵-۸ منحنی مقایسه ای جمع ماهانه کسری درجه روز و مصارف ماهانه شهر بیلهسوار ۷۳
شکل ۵-۹ دبی مصرف روزانه گاز طبیعی شهر بیلهسوار در برابر مقادیر کسری درجه روز ۷۳
شکل۵-۱۰ منحنی مقایسه ای جمع ماهانه کسری درجه روز و مصارف ماهانه شهر مشگین ۷۴
شکل ۵-۱۱ دبی مصرف گاز طبیعی شهر مشگین در برابر کسری درجه روز ۷۴
شکل۵-۱۲ منحنی مقایسه ای جمع ماهانه کسری درجه روز و مصارف ماهانه شهر سرعین ۷۴
شکل ۵-۱۳ دبی مصرف روزانه گاز طبیعی شهر سرعین در برابر مقادیر کسری درجه روز ۷۵
شکل۵-۱۴ منحنی مقایسه ای جمع ماهانه کسری درجه روز و مصارف ماهانه شهر خلخال ۷۵
شکل ۵-۱۵ دبی مصرف ماهانه گاز طبیعی شهر خلخال در برابر مقادیر کسری درجه روز ۷۵
شکل ۵-۱۶ منحنیهای شبیهسازی فشار بر حسب زمان در ترمینالهای انتهایی انشعابات در شرایط حاد برودتی ۸۰
شکل ۵-۱۷ شماتیک کلی سیستم خطوط لوله اردبیل برای بررسی نتایج ۸۱
شکل۵-۱۸ پروفایل فشار خط لوله ۳۰ اینچ اصلی ۸۳
شکل ۵-۱۹ پروفایل دبی حجمی گاز در خط لوله ۳۰ اینچ اصلی ۸۴
شکل ۵-۲۰ پروفایل سرعت گاز در خط لوله ۳۰ اینچ اصلی ۸۵
شکل ۵-۲۱ پروفایل دمای گاز در خط لوله ۳۰ اینچ اصلی ۸۵
شکل ۵-۲۲ پروفایل فشار خط لوله ۱۶ اینچ ۸۶
شکل ۵-۲۳ پروفایل دبی حجمی گاز در خط لوله ۱۶ اینچ ۸۷
شکل ۵-۲۴ پروفایل سرعت گاز در خط لوله ۱۶ اینچ ۸۷
شکل ۵-۲۵ پروفایل دمای گاز در خط لوله ۱۶ اینچ ۸۸
شکل ۵-۲۶ پروفایل فشار خط لوله ۸ اینچ خلخال ۸۸
برنامه ریزی زمانی پروژه شامل دوره ساخت و دوره بهره برداری می باشد:
-
- دوره ساخت
تاریخ شروع ساخت پروژه فروردین ۱۳۹۳ می باشد، که شامل آماده سازی زمین و زیربنا است.
-
- دوره ی بهره برداری
تعداد سال های بهره برداری ۲۰ سال و زمان پایان عمر پروژه نیز اسفند ۱۴۱۳ می باشد.
-
- سال پایه
سال پایه، سالی است که برای محاسبات نقطه سر به سر در نظر گرفته می شود و این سال باید سالی باشد که پارکینگ های کنار جاده، در ظرفیت کامل خود عمل می کند. برای این پروژه، طبق محاسبات انجام گرفته، سال شروع در نرم افزار، اسفند ۱۳۹۴ می باشد.
-
- تأمین مالی پروژه: همانطور که گفته شد، پروژه توسط بخش دولتی انجام شده و نیاز به اخذ وام نمی باشد.
- به علت تأمین و سرمایه گذاری طرح توسط بخش دولتی، این پروژه معاف از مالیات می باشد.
الف) هزینه های ثابت سرمایه گذاری
-
- زمین
در مورد هزینه خرید زمین، همانطور که پیش تر توضیح داده شده، چون زمین مورد نیاز برای پارکینگ های مذکور در دست دولت است، و بخش دولتی نیز مجری طرح می باشد، و همچنین با توجه به اینکه پروژه مقایسه دو روش در میزان ثابتی از زمین است، هزینه زمین در نظر گرفته نخواهد شد.
-
- ماشین آلات و تجهیزات[۴۱]
در جدول ۳-۱، تجهیزات مورد استفاده در هر پارکینگ آورده شده است. همانطور که گفته شد، هدف از طرح، مقایسه دو روش تأمین روشنائی در پارکینگ های جاده قزوین- رشت می باشد. طبق اطلاعات بدست آمده از اداره کل قزوین – رشت، تعداد ۲۳ پارکینگ در طول مسیر وجود دارد، که از این تعداد ۱۴ پارکینگ آماده بهره برداری و احداث و نصب پایه های روشنائی می باشد. به طور میانگین هر پارکینگ دارای ۲۰۰ متر طول و ۲۰ متر عرض است.
با بهره گرفتن از نرم افزار دیالوکس[۴۲] ، که نرم افزار مهندسی طراحی روشنائی می باشد، تعداد پایه های روشنائی با سه عرض متفاوت با توجه به موقعیت منطقه جغرافیائی منطقه، زاویه تابش، میزان تابش و … محاسبه شده است. (استفاده از این نرم افزار و حصول خروجی مورد نظر با کمک کارشناسان فنی برق بدست آمده است)
به عبارت دیگر، با طول ثابت ۲۰۰ متر برای هر پارکینگ، سه عرض ۱۰ متر، ۲۰ متر و ۳۰ متر محاسبه شد، که تقریباً نتایج یکسانی بدست آمد. و به ازای هر پارکینگ، با ۴ پایه، میزان روشنائی مورد نظر بدست می آید.
در جدول ۳-۱، تجهیزات مورد استفاده برای هر پارکینگ در طول یک سال آورده شده است، همچنین قیمت های محاسبه شده با توجه به قیمت تمام شده می باشد.
جدول ۳-۱- ماشین آلات و تجهیزات
تجهیزات | قیمت واحد با هزینه اجرا (ریال) |
تعداد برای هرپارکینگ |
هزینه کل (ریال) |
لامپ بخار سدیم(نصب کناره) | ۴٫۵۰۰٫۰۰۰ | ۴ |
مداومت بر مرگ اندیشی را عملکردی در راستای درمان ترس از مرگ و غلبه بر وحشتِ ناشی از آن دانسته اند.مرگ را با مرگ درمان کردن و میراندن در واقع زندگی را در وراء آن دیدن است.وقتی در پی درمان مرگ بر می آییم، یعنی می خواهیم آنرا برای خود حل و فصل کنیم و حل آن،باور به حیات دوباره است. یاد کرد مرگ اصلی است که نگاه فرد به مرگ را واقع بینانه تر می کند. باعث می شود که فرد منطقی تر و اندیشمندانه تر بدان بنگرد.
کنار آمدن با مرگ این نیست که بپذیریم مرگ پایان انسانی است که مدتی زندگی می کند و بعد نیست و نابود می شود. این نوع کنارآمدن و به مرگ اندیشیدن بیشتر به هراس و وحشت از آن می انجامد. برای این به مرگ اندیشی توصیه می شود و فرد بدان می اندیشد که به یقین حیات دوباره برسد.یعنی به مرگ توصیه می شود تا به اندیشۀ حیات پس از مرگ برسیم. وقتی فرد بدان رسید، مرگ دیگر برای او هراسی نخواهد داشت.مگر ترس ازجهنم. از این رو هر نوع مرگ اندیشی درمان آن نیست. بلکه آن مرگ اندیشی که به یقینِ حیات دوباره بینجامد، درمانِ مرگ است:
نیست درمان مرگ را جز مرگ بوی ریختن دارد بزاری برگ و روی
(همان، ص۱۷۷)
حالاتی که از مرگ و یاد آن در انسان ایجاد می شود،همه دلالتگر معانی ای هستند که در وراء آنها،درک انسان نهفته است.در ک از هستی. یکی از این حالت ترس است.ترس انسان بیخودی نسیت.ترس از مرگ،حالت آگاهی بخش انسان است. ترس از مرگ، ترس از نیستی است.آنقدر بودن و هستْ داشتن عزیز و دوست داشتنی است که حتی فلک نیز با آن عظمتش از مرگ می گریزد. گریختن و ترس از مرگ نشانۀ تمایل به ماندگاری و پایداری زندگی است:
فلک از مرگ چندین می گریزد زمین میتازدش تا خون بریزد
(خسرو نامه، ص۳۸۶)
گاهی بیم از مرگ در شکل گیری تصوّرات انسان نسبت به دنیا مؤثر است.بیم مرگ زندگی را در چشم فرد ناچیز و بیهوده جلوه می دهد.به گونه ایی که بدون فرارسیدن مرگ،می میرد.از زندگی می میرد.مثلاً باعث می شود که انسان از دنیا تصوّر فنا و زندان پیدا کند:
ز بیم مرگ در زندان فانی بمردم در میان زندگانی
(اسرار نامه، ص۱۹۴)
از بیم مرگ مردن،آنهم در زندگانی، نشان از اهمیت موضوع دارد که انسان زندگی خود را فدای آن می کند. امّا گاهی ترس انسان از مرگ، ترس از ذات مرگ نیست،بلکه از چیزهای دیگری است که سبب می شود فرد از مرگ بترسد.این مطلب نشان دهندۀعلّت های گوناگون ترس انسان از مرگ است.
می نترسم من ز مرگ خویشتن لیک ترسم از جفای خویش من
(منطق الطیر، ص۲۶۶)
ترس از مرگ گاهی به خاطر ترس از نابودی و از دست دادن عناوین و مقام ها و داشته هاست.ترسی است که عامل و دلیل آن وابستگی و تعلّق است.ترک تعلّق برای نجات از این نوع ترس است که عرفا بیشتر بر آن تأکید دارند. وقتی دل و فکر فرد وابسته و متمایل به چیزی نباشد، دلیلی ندارد که او از مرگ بترسد. شاعر وقتی خود را از همه چیز پاک و بی آلایش می داند دلیلی برای خود نمی بیند که از مرگ بترسد:
چرا از مرگ دل پرپیچ دارم چو نه هیچم نه دل بر هیچ دارم
(الهی نامه، ص۴۰۲)
خود را هیچ دانستن و ادعایی نداشتن باز برای دور کردن ترس و هراس مرگ از خویشتن است.بر خود قبولاندن که ترس او بیخودی و بی مورد است.گاهی شاعران به دلایل ترس افراد از مرگ اشاره کرده اند.در لابلای این دلایل، به طور ضمنی، می توان نوع برداشت آنها از مرگ را تشخیص داد.وقتی شاعر دلیل ترس از مرگ را ضعف ایمان می داند، می توان دریافت که مرگ در نظر او همان مرگی است که در منابع دینی و مذهبی معرفی شده است.در نتیجه می توان به تأثیر جهان بینی دین در نگرش شاعر نسبت به مرگ پی برد. او نسبت به مرگ در همان جهتی می اندیشد که دین بیان کرده است:
چون بسیارست ضعف در ایمانت هرگز نبود در حدیث مرگ آسانت
(مختار نامه، ص۱۸۴)
مرگ پادزهر
انسان در زندگی با غم و ناراحتی های ناشی از کمبودها و نارسایی های زندگی مواجه می شود.این غم و اندوه ها مربوط به مسائل دنیایی و زندگی اجتماعی است که با اندوه هستی و غم فلسفی که نشأت گرفته از اندیشیدن است و غم مرگ بزرگترین آنهاست،متفاوت است.گاهی شاعران برای از بین بردن غم و اندوه دنیایی به یاد مرگ و مرگ اندیشی توصیه کرده اند.از این رو هر اندازه درد و رنج های زندگی انسان بیشتر باشد از مرگ تصوّر بهتر و رهایی و نجات از مشکلات و رسیدن به سعادت در ذهن او نقش می بندد. هرچند مرگ تلخ است اما شیرین کنندۀ ناراحتی های دنیایی است:
همه عمرت غمست و عمر کوتاه به مرگ تلخ شیرین کرد آنگاه
(اسرار نامه، ص۱۹۴)
اینکه چگونه مرگ، غم های دنیایی را شیرین میکند؟ شاید با ناچیز جلوه دادن و فراموش کردن آنها صورت بگیرد.یا اینکه یاد مرگ انسان را در مقابل اندوه های دنیایی محکم می کند و در او باعث تقویت فکری و روحی می شود.به گونه ایی که در برابر مشکلات و سختی ها احساس غم و اندوه نکند. مرگ تلخ و ناگوار است.امّا همین تلخی زدایندۀ رنج و درد زندگی است که انسان با آن دست و پنجه نرم می کند.انسان در زندگی نالان و ناراضی است.او برای هموار کردن و گوارا کردن رنج ها و دردهای زندگی از یاد مرگ استفاده می کند.یعنی هرچقدر یاد مرگ بیشتر باشد، سختی ها و مشقت های زندگی در نظر او ناچیز و حقیر جلوه می کنند:
گوییا ما را تمامت نیست چندین بار و رنج گر به مرگ تلخ شیرینش نکردی روزگار
(عطار، دیوان، ص۷۷۹)
مرگ برای عارف بهبودی و رسیدن به آسایش است.زندگی عارف آنقدر در سختی و درد سپری شده است که دیگر مرگ برای او دشوار و ناگوار نیست. (می توان از این نگاه به هدف و فلسفۀ ریاضت های عارف پی برد) اگر بپرسم زندگی عارف چگونه است؟ شاید تنها چیزی که بتوان با آن زندگی عارف را وصف کرد، مرگ باشد. او در زندگی می میرد(نفس و تمایلات خود را می میراند). عارف در زندگی به خود سخت می گیرد.وظیفۀ عارف در زندگی میراندن است. میراندن نفس، میراندن شهوات و میراندن خواسته ها و تمایلات. تا جایی که مرگ برای او رهایی از مردن و میراندن می شود. مرگ و زندگی در نظر عارف مفهومشان را از یکدیگر می گیرند.این است که مرگ و زندگی برای عارف جابجا شده است. زندگی مرگ است و مرگ زندگی.یعنی عارف نخست زندگی را تبدیل به مرگ می کند سپس از مرگ مفهوم زندگی واقعی را بدست می آورد.عارف اگر به مرگ سلام می کند سلام او بی طمع نیست؛ سلام او سلام زندگی خواهی است.(در عرفان با مرگ برای زندگی روبرویم نه با مرگ برای مرگ)
چون هر روزی به زندگی می میرم گر مرگ درآیدم به بهبود رسم
(مختار نامه، ص۱۸۹)
عارف زندگی این دنیایی را مرگ می خواند. چرا که سراسر رنج و جان کندن بی زاد و برگ است و عالم بی خبری و غفلت. به نظر عارف مرگ بدتر و ناگوارتر از این زندگی نیست که دیگران بدان چسبیده اند و از مرگ هراسانند:
روز و شب جان می کنی بی زادو برگ زیستن میخوانی این را تو نه مرگ
(مصیبت نامه، ص۸۶)
اما بر خلاف نظر عارف، انسان های دیگر زندگی را با تمام رنجها و دردهایش باز بر مرگ ترجیح می دهند و بر آن نام زیستن می نهند. این مطلب بیانگر زندگی دوستی انسان است. هرچند مرگ ستایی عارف هم باز برای زندگیِ باساز و برگ است. او اگر این زندگی را مرگ می نامد، در عوض به زندگی مورد نظر خویش فرا می خواند. او اگر به مرگ دعوت می کند در حقیقت به زندگی واقعی است نه خود مرگ که انسان دیگر وجود نداشته باشد. بلکه مرگی است که این نوع زندگی نباشد. عارف مرگ را برای انسان نمی خواهد چون در نظر او، انسان مرگی به معنای نابودی ندارد. او مرگ را برای این زندگی دنیایی می خواهد. او می خواهد این زندگی نباشد نه انسان. به همین دلیل است که عارف زندگی در غفلت را مرگ می داند و می نامد. مرده دلی را اگرچه برای دیگران زندگی است، برای عارف چیزی جز مرگ نیست.زندگی برای او مردن از این زندگی دنیایی است:
ای خضابت را جوانی کرده نام مرگ دل را زندگانی کرده نام
(همان، ص۸۶)
ناراحتی انسان از مرگ
انسان از اینکه سرانجام خود را خاک شدن می بیند،ناراحت و اندوهناک است.همین ناراحتی انسان دالّ بر تداوم خواهی و میل به ماندگاری اوست.انسان زمانی که از مردن خویش ناراحت است،یعنی دوست ندارد که بمیرد. او بودن و هستن را دوست دارد.همین میل به بودن باعث شده است که انسان به جای اینکه تصوّر میرایی از خود داشته باشد،تصوّر نامیرایی(همیشگی و جاودانگی) از خویش پیدا کند.انسان حتی در خم و کوزه سیمای خود و امثال خود را می بیند.وقتی دنبال سرنوشت خود می گردد و وقتی برایش مهم است که سرانجام او چه می شود؛ خاک می شود یا چیز دیگر، یعنی دغدغۀ پایان و دلهرۀ اتمام هستی خود را دارد.خود همین دلهره و اضطراب نشان دهندۀ تداوم خواهی و بقا خویش است.بیان حسرت آمیز انسان از خاک شدن خویش،حاکی از نارضایتی او از چنین سرنوشتی است. اندیشۀ خاک شدن انسان بعد از مرگ، شاید بیان واقعیت و عینیت باشد که فرد آنرا مشاهده می کند:
هزار بار خم و کوزه کرده اند مرا هنوز تلخ مزاجم ز مرگ شیرین کار
(عطار، دیوان، ص۷۸۷)
این اندیشه بر پایۀ مشاهده است نه تفکّر ذهن مدارانه و انتزاعی. انسان از اینکه می داند «پرنده مردنی است»[۹۲]، اندوهناک و رنجناک است و نگاهِ او به زندگی که روزی تمام می شود، نگاهِ حسرت انگیز و غمگینی است.
مرگ،عاملِ ناخوشی زندگی
تنها چیزی که زندگی دنیایی را برای انسان ناشایست کرده است، مرگ است. اگر مرگ نبود زندگی لیاقت و سزاوار شادی و سرور می یافت. زندگی این دنیا چون آغشته به مرگ است برای عارف جای خوشی و شادی نیست. بنابراین عدم شاد زیستن و دلبستگی انسان به زندگی، وجود مرگ است:
گر نبودی مرگ را بر خلق دست لایق افتادی در این منزل نشست
(منطق الطیر،ص۱۶۷)
مرگ اندیش بودن با شادی و شادی داشتن در تضاد و تناقض است. وجود هر یک عدم دیگری است. انسان نمی تواند در عینِ مرگ اندیش بودن اظهار شادی کند. مگر اینکه مثلِ مولانا مرگ را دریچه ای به زندگی بداند. چرا که انسانی چون حضرت عیسی(ع) که در تمامِ زندگی شاد بود، زمانی که یادِ مرگ می کرد بیمِ آن تمامِ شادی ها را از بین می برد:
عیـسی مـریم کـه بـودی شاد او چون که ز مرگ خویش کردی یاد او
با چنان بسطی که بودی حاصلش آن چـنـان بـیـمی فـتـادی در دلـش
کـز عـرق آغـشته گشتی جای او وان عـرق خـون بـود سـر تـا پای او
(مصیبت نامه، ص۹۴)
عملکرد مرگ اندیشی در انسانها دو گانه است.گاهی مرگ تلخ کنندۀ شادی ها و زشت کنندۀ زیبایی هاست و گاهی نیز ترغیب کننده به لذّت طلبی و شادی گذرانی است.یا برانگیزانندۀ انسان به شادی و لذّت است یا ناگوار کنندۀ لذایذ زندگی.این حالت شاید وابسته به پایگاه اجتماعی افراد باشد.یعنی به اوضاع و چگونگی زندگی انسانها برگردد.تأثیرات متفاوتی که از مرگ در نهاد انسانها ایجاد می شود، با زندگی آنها مرتبط است:
گرچه این قصرست خرم چون بهشت مرگ بر چشم تو خواهد کرد زشت
(منطق الطیر، ص۱۶۹)
مقیاس
آلفای کرونباخ
تنصیف
سوال کلی
معنی داری
تعارض مبتنی بر زمان
۸۰/۰
۶۷/۰
۶۵/۰
۰۰۱/۰P<
تعارض مبتنی بر توان فرسایی
۸۹/۰
۷۵/۰
۶۰/۰
۰۰۱/۰P<
تعارض مبتنی بر رفتار
۶۵/۰
۶۰/۰
۶۸/۰
۰۰۱/۰P<
تعارض کار-خانواده (نمره کل)
۸۷/۰
۸۲/۰
۷۴/۰
۰۰۱/۰P<
همانگونه که مندرجات جدول ۳-۶ نشان می دهد، پرسشنامه تعارض کار-خانواده در پژوهش حاضر از پایایی و روایی خوبی برخوردار است.
علاوه بر این، یکی از مهم ترین روش های تعیین روایی سازه، تحلیل عاملی[۶۹] است. از این رو به بررسی ساختار عاملی مقیاس تعارض کار-خانواده با بهره گرفتن از تحلیل عامل تاییدی[۷۰] (CFA) پرداخته شده است.
در این پژوهش تحلیل عامل تاییدی به شیوه تخمین حداکثر درست نمایی[۷۱] و تحلیل ماتریسهای کوواریانس، بررسی و اصلاح مدلهای مفروض با بهره گرفتن از نرم افزار AMOS(آربوکل[۷۲]، ۲۰۰۹) ویرایش۱۸ انجام شده است.مدل های محتمل قرارگیری ماده ها آزمون بر روی عامل ها با توجه به صحت آماری، توسط مهمترین شاخص های برازش مورد آزمون و بررسی قرار گرفته است. مدل سه عاملی بر اساس مقیاس اصلی پرسشنامه است.
آمارههای برازش مربوط به این تحلیل در جدول ۳-۷ نشان داده شدهاند. مجذورخی شاخص برازندگی مطلق مدل است و میزان انطباق کوواریانس هایی که ساختار عاملی دلالت ضمنی بر آن ها دارد را با کوواریانس های مشاهده شده نشان می دهد. هر چه مقدار مجذور خی از صفر بزرگتر باشد، برازندگی مدل کمتر میشود. مجذورخی معنیدار، تفاوت معنیدار بین کوواریانسهای مفروض و مشاهده شده را نشان میدهد. با وجود این، چون فرمول مجذور خی، حجم نمونه را دربر دارد، مقدار آن در مورد نمونه های بزرگ متورم میشود و معمولاً به لحاظ آماری معنی دار می شود. به این دلیل بسیاری از پژوهشگران مجذورخی را نسبت به درجه آزادی آن (مجذورخی نسبی[۷۳]) مورد بررسی قرار میدهند و معمولاً نسبت ۲ (مقدار عددی ۲) را به عنوان یک شاخص سرانگشتی نیکویی برازش استفاده میکنند (آربوکل، ۱۹۹۷؛ به نقل از کالکوئیت[۷۴]، ۲۰۰۱). در جدول ۲ شاخص برازش افزایشی[۷۵] (IFI) و شاخص برازش تطبیقی[۷۶] (CFI) نیز درج شدهاند. اینها دو شاخص برازندگی هستند که برازش یک مدل معین را با مدل پایه که قایل به وجود کوواریانس میان متغیرها نیست، مقایسه میکنند (بنتلر[۷۷]، ۱۹۹۰)، همچنین از شاخص شاخص نیکویی برازش (GFI) نیز استفاده شده است. در این شاخص ها برازش ۹/۰ به بالا قابل قبول قلمداد می شوند. شاخص مناسب دیگر، شاخص میانگین مربعات خطای برآورد است که مقدار کمتر از ۰۸/۰ قابل قبول است و برای مدل های بسیارخوب ۰۵/۰ و کمتر در نظر گرفته می شود (کادک وبرون[۷۸]، ۱۹۹۳؛ نقل از برسو و سالانوا و شائوفلی[۷۹]، ۲۰۰۷).
جدول ۳-۷ :شاخص های برازش ساختار عاملی مقیاس تعارض کار-خانواده
شاخص برازش ساختار
مقدار مجذور خی دو
Df
مجذور خی دو نسبی
IFI
CFI
به دنبال ریاضت اقتصادی شاه در اواسط این دهه، پرداخت هزینه به روحانیون ودستمزد کارگران کاهش یافت، به دلیل افزایش تورم بسیاری از کالاهای اساسی کمیاب شدند. هزینه های اجتماعی قطع شد. این اقدامات واکنش بسیاری از مخالفان از جمله کارگران، بازاریان، روحانیون را برانگیخت. (معدل ،۱۳۸۲: ۱۷۷ )
در کنار این مسائل، پهلویسم با برگزاری جشن هنر شیراز در شهریور ۵۶ و اهانت به ارزش های اخلاقی و مذهبی ایران نشان داد که هیچگونه تلاشی در بعد فرهنگی، به ویژه بازسازی اعتبار مذهبی از دست رفته خود نکرد و بیشتر سیاست های خود را در جهت غیریت سازی با مذهب شکل داد.در چنین شرایطی بودکه نیروهای مذهبی و در رأس آن امام خمینی دال های گفتمان پهلویسم را نفی کردند و گفتمان پهلویسم را به چالش طلبیدند.
در همین سال با فعال شدن ساواک، بار دیگر رعب و وحشت در میان مردم فزونی گرفت. با فوت ناگهانی سیدمصطفی خمینی فرزند امام خمینی، مخالفتها افزایش یافت. کانونها، انجمن های معلمان، دانشجویان، طلاب و شب شعرهای نویسندگان در انتقاد از گفتمان پهلویسم شکل گرفت. دانشجویان در سفر شاه به آمریکا تظاهرات بی سابقهایی به راه انداختند. (فوران،۱۳۷۷: ۵۵۸-۵۶۰)
در پی انتشار مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات در تخریب شخصیت امام خمینی و حمله به مردم قم در ۱۹ دی ماه ۵۶ که نشان دهنده اعلان جنگ آشکار با روحانیت تلقی می شد، همچنین کشته شدن تعداد زیادی از مردم در مراسم چهلم شهدای تبریز، اتحادی در بین علما در مخالفت با دولت شکل گرفت، مخالفتها جلوه ایی مذهبی پیدا کرد، مذهب به عنوان ایدئولوژی قدرتمند سیاسی برجسته شدومخالفت با رژیم از مخالفت قانونمند ومسالمت آمیز ملی گرایانه به مبارزه انقلابی و بنیان برنداز تودههای مذهبی تبدیل گشت. (حسینی زاده، همان : ۲۴۴-۲۴۵)
در ادامه مبارزات مخالفان در جهت طرد وغیریت سازی گفتمان حاکم، امام خمینی در این روزها به ایراد سخنرانی های پرشوری علیه شاه و سرنگونی حکومت می پرداخت وبا برجسته کردن دال گفتمان خود یعنی حکومت اسلامی تمام مخالفان رژیم را جذب اندیشههای خود نمود(خمینی، ج ۲، ۱۳۷۱: ۹) زمانی که در اردیبهشت ۵۷، کماندوها به منزلِ آیت الله شریعتمداری و گلپایگانی حمله کردند، این دو مرجع بزرگ که تا پیش از این، دیدگاهی میانهرو داشته و سخن از سرنگونی رژیم به میان نمیآوردند، از این پس در کنار امام خمینی قرار گرفتند و شعار خود را در حذف گفتمان حاکم قرار دادند.
در این میان گفتمان پهلویسم که در جذب توده ها و تقاضاهای جدید ناتوان شده بود تمان تلاش خود را بکار می بست تا بتواند مجدداً اعتبار گذشته خود را باز یابد به همین خاطر شاه در سالگرد انقلاب مشروطه اعلام کرد که آزادی های بیشتری به مردم خواهد داد، انتخابات آزاد برگزار خواهد کرد ودموکراسی را در کشور محقق خواهد ساخت. اما با کشته شدن حدود چهار صد نفر از مردم در حادثه آتشسوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ماه، مخالفتها اوج گرفت. شاه در واکنش به این رویدادها جعفر شریف امامی را که گرایش دینی بیشتری داشت به جای جمشید آموزگار به نخست وزیری گماشت.وی نیز برای جذب اقشار مذهبی ،وعده برداشتن تقویم شاهنشاهی، برکنار کردن بهاییان از پست های دولتی، بستن قمار خانه ها، ایجاد وزارت امور دینی، تصویب قانون رسیدگی به فساد خاندان سلطنت وآزادی مطبوعات را به معترضین داد. (فوران،۱۳۷۷: ۵۶۱)اما امام خمینی این وعدهها را حقهایی بیش ندانست و همچنان بر سرنگونی رژیم اصرار میورزید.
با به خاک و خون کشیدن مردم در ۱۷ شهریور در میدان ژاله که به جمعه سیاه معروف شده بود، احساسات مردم پیش از پیش تحریک شد. در این میان رهبران ملیگرا، مخالفان میانهرویی که خواهان اجرای قانون اساسی مشروطه بودند و برای سازش با سلطنت میکوشیدند از شیوه خود دست کشیدندوبه غیریت سازی، طرد و حذف گفتمان حاکم پرداختند.(آبراهامیان، ۱۳۷۷: ۶۳۶) اعتصابهای کارگران و بیشتر ادارات و نهاد های دولتی افزایش یافت. تقاضاها رنگ اقتصادی خود را از دست داد و ماهیت سیاسی پیدا کرد.امام خمینی مجبور به ترک عراق و اقامت درپاریس شد. حضور ایشان در پاریس کانون توجه بسیاری از رسانه ها وخبرگزاری های بین المللی قرارگرفت.(فوران، همان : ۵۶۲) مخالفان به ویژه امام خمینی با برجسته کردن دال خالی گفتمان پهلویسم خواهان استقرار حکومت اسلامی بودند.
با شروع ماه محرم زمینه مساعدی برای بسیج گسترده علیه گفتمان پهلویسم فراهم شد .گروه های مذهبی در تلاش برای بسیج مردم به موضوع شهادت متوسل شدند و این ماه را «ماه خون بر شمشیر» نامیدندو با فریاد الله اکبر در پشت بام ها و تظاهرات گسترده و با شکوه در نهم و دهم این ماه، قطعنامه هایی را علیه سرنگونی گفتمان پهلویسم خواندند و آیت الله خمینی را رهبر ملت نامیدند. (معدل، همان : ۱۸۵)
با این تظاهرات بزرگ آخرین امیدهای طرفداران شاه از بین رفت دولت مردان آمریکا به دنبال جایگزین مناسبی به جای آن بودند.شاه که بیش از همه سردرگم و ناتوان شده بود. به دلیل فقدان پشتوانه تئوریک لازم برای تحلیل بی قراری ها و بازسازی گفتمانی، راه چاره را در فرار از ایران می دید.با ترک شاه از ایران در ۲۶ دی ماه ۵۶ و به دنبال تشکیل شورای ۱۳ نفری سلطنت به ریاست شاهپور بختیار ، امام خمینی دستور تشکیل شورای انقلاب اسلامی را اعلام کرد. شورایی که نخستین اعضای آن را جمعی از روحانیون ،روشنفکران ملی – مذهبی مورد اعتماد امام از جمله؛ بنی صدر،بازرگا ن وسایر اعضای نهضت آزادی ، آیت الله بهشتی، آیت الله مطهری ، حجت السلام هاشمی رفسنجانی و حجت السلام باهنر تشکیل میدادند.
بالاخره سه روزبعد از ورود امام خمینی به ایران در ۱۲ بهمن ۵۷ (در اواخردهه ۵۰) و استقبال بی نظیر مردم از ایشان ، بازرگان با پیشنهاد شورای انقلاب به عنوان نخست وزیر موقت ایران منصوب گردید . با پویایی انقلابی مردم ورویارویی مسلحانه بین گروه های انقلابی و گارد شاهنشاهی نهایتاً بختیار ساقط شد و بدین ترتیب گفتمان پهلویسم فرو پاشید و گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی به عنوان گفتمان مسلط به هژمونی دست یافت.
اما عوامل مختلفی در فروپاشی گفتمان پهلویسم وهژمونیک شدن گفتمان اسلام فقاهتی نقش داشته اند که در ذیل به آن خواهیم پرداخت:
عوامل هژمونیک شدن گفتمان اسلام فقاهتی(سیاسی)
۱- آشکار شدن نشانه های بی قراری و ناکارآمدی گفتمان پهلویسم
فراهم نمودن زمینه فهم وچگونگی بروز و هژمونیک شدن گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی (نظریه)در نقد گفتمان شبه مدرنیستی مطلقه پهلویسم می باشد، که بیانگر بروز بحران و عدم تداوم انسجام دال های معنایی گفتمان پهلویسم است. گفتمان پهلویسم که با مفصل بندی دالهای غربگرایی، ناسیونالیسم شاهنشاهی، مدرنیسم و توسعه غربی(سکولاریسم) و اقتدارگرایی حول دال مرکزی سلطنت شکل گرفت، در پی آن بود تا جامعه ایران را از شکل بندی[۳۹] سنتی به شکل بندی شبه مدرن (غربی) سوق دهد.از همین رو گفتمان شبه مدرنیسم مطلقه پهلویسم تلاش می کرد تا با برجسته کردن دال اقتدار گرایی و ایدئولوژی شبه عقل گرایی مدرن خویش، سنت، مذهب، گروهبندیهای اجتماعی و…. را به عنوان دگر یا غیر به حاشیه رانده و در تحقق نوین جامعهای مدرن طردو محو نماید.
گفتمان پهلویسم سعی داشت نه براساس ایجاد یک رابطه منطقی میان دولت و ملت (جامعه) بلکه با تکیه بر رابطه شاه و رعیت، ساختار اجتماعی ایران را مدرنیزه و نوسازی نماید.این چنین بود که این گفتمان نه تنها موجب ظهور و تقویت مولفههای لازم و اساسی مورد نیاز جامعه مدنی و مردم سالاری نمیشد بلکه در پی حاشیه رانی و حذف عناصری بود که می توانست در این راستا مفید واقع شوند. پهلویسم در سایه این گفتمان شکل گرفت و به کردارهای خود سامان بخشید. برای