CFI
CFI>95/0
۹۶/۰
GFI
GFI>9/0
۹۲/۰
AGFI
AGFI>85/0
۸۷/۰
منبع: یافتههای تحقیق
همان طور که از جدول ۱۱ مشخص است با توجه به شاخصهای ذکرشده، مدل تحلیل مسیر تحقیق از لحاظ برازش در وضعیت مناسبی قرار دارد.
جمعبندی و نتیجهگیری
این فصل به تجزیه و تحلیل دادههای گردآوریشده اختصاص داشت. ابتدا به بررسی ویژگیهای پاسخدهندگان از منظر آمار توصیفی پرداخته شد و سپس، با بهره گرفتن از آمار توصیفی به توصیف ویژگیهای هر یک از متغیرهای پژوهش در جامعه مورد بررسی پرداخته شد. سپس، از آمار استنباطی برای تجزیه و تحلیل دادههای جمع آوری شده استفاده شد که در بخش تحلیلهای تک متغیره ویژگیهای هر متغیر با استفاده آزمون t، تشریح گردید. سپس، در تحلیلهای چند متغیره به بررسی تأثیر متغیرها بر یکدیگر به وسیله مدل ساختاری و با بهره گرفتن از نرمافزار لیزرل، پرداخته شد. در مرحله آخر نیز با توجه به نتایج حاصل از قسمتهای قبل، آزمون فرضیهها ارائهشده است.
در فصل بعدی بر مبنای یافتههای حاصل از فصل حاضر به بحث و نتیجهگیری در خصوص سؤالها و فرضیههای پژوهش پرداخته خواهد شد و در نهایت بر مبنای همین یافتهها پیشنهادهای پژوهش مورد اشاره قرار میگیرد.
نتیجهگیری و پیشنهادها
مقدمه
در فصل حاضر براساس نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها که در فصل چهارم به تفصیل بیان شد، در پی پاسخگویی به سؤالهای پژوهش خواهیم بود. بدین منظور ابتدا چهارچوب کلی تحقیق را مرور میکنیم، سپس با مروری مختصر بر یافتههای پژوهش در فصل چهارم به بحث در خصوص سؤالها و فرضیههای تحقیق میپردازیم. در نهایت براساس نتایج حاصل، پیشنهادهای پژوهش و محدودیتهایی که پژوهشگر طی مراحل مختلف انجام تحقیق با آن ها مواجه بوده مطرح خواهد شد.
مروری بر چارچوب کلی تحقیق
هدف این پژوهش این است که با تمرکز بر شراکتهای راهبردی به عنوان یکی ازمکانیزمهای جذب دانش از منابع خارج از سازمان، به بررسی رابطه یادگیری از طریق مشارکتهای راهبردی در کنار دانش کسبشده از هم پیمانان استراتژیک و نوآوری و بهبود عملکرد پروژهها در سازمانهای پروژه محور بپردازد.
به علاوه پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که آیا شیوه انتقال دانش به درون سازمان اعم از شکل ضمنی یا آشکار آن، تأثیر متفاوتی بر نوآوری در اجرای پروژهها خواهد داشت یا خیر؟
در راستای نیل به هدف این تحقیق، نخست به کمک مرور ادبیات و مطالعه پیشینه موضوع، سه متغیر (۱) یادگیری نحوه مدیریت پیمانهای استراتژیک (۲) یادگیری نحوه همکاری باهر یک از شرکای استراتژیک و (۳) کسب دانش از هم پیمانان استراتژیک به عنوان سه عامل موثر در نوآوری در اجرای پروژهها حین همکاریهای بین سازمانی در صنعت مورد مطالعه معرفی شد و ضمن بررسی تأثیر متقابل این سه متغیر بر یکدیگر میزان اثرگذاری آن ها بر متغیر نوآوری در اجرای پروژهها، تعیین گردید و نهایتاً تأثیر نوآوری در بهبود عملکرد پروژهها مورد بررسی قرار گرفت.
جهت جمع آوری دادههای مورد نیاز، پرسشنامهای متشکل از ۳۵ پرسش تدوین شد. با توجه به انتخاب پروژههای صنعت نفت و گاز کشور به عنوان قلمرو تحقیق، پروژههای انجامشده در «شرکت ملی نفت ایران» از سال ۱۳۸۵ به بعد به عنوان جامعه آماری این پژوهش تعیین گردید. جهت انتخاب نمونه با توجه به وسعت جغرافیایی واحد تحلیل و نبود امکان گردآوری اطلاعات و نیز عدم دسترسی به چارچوب دقیق جامعه آماری، از روش نمونهگیری خوشهای دومرحلهای استفاده شد، بدین شکل که ابتدا از بین ۱۹ شرکت عملیاتی زیرمجموعه شرکت ملی نفت ایران نمونهای تصادفی شامل ۵ شرکت انتخاب شد و در گام بعد نمونهگیری تصادفی ساده از میان پروژههای انجامشده در این ۵ شرکت صورت پذیرفت.
اندازه نمونه به کمک فرمول کوکران در حالت تقریبی به تعداد ۱۷۰ پروژه تعیین شد. حدود ۲۰۰ پرسشنامه میان مدیران پروژه، مدیران اجرایی و سرپرستان پروژههای جامعه آماری تحقیق توزیع گردید، شناسایی گروه پاسخدهندگان و دسترسی به آن ها با همکاری و راهنمایی کارشناسان مستقر در شرکت ملی نفت ایران انجام گرفت که نهایتاً با پیگیریهای انجامگرفته حدود ۱۲۸ پرسشنامه برگشت داده شد.
تحلیل دادههای گردآوریشده طی ۴ مرحله انجام شد. نخست به توصیف نمونه مورد بررسی پرداختیم. سپس تحلیلهای تک متغیره ارائه شد. در ادامه به تحلیل عامل تابیدی پرداخته شد. در نهایت برای شناسایی تأثیر متغیرها بر یکدیگر از معادلات ساختاری استفاده گردید. لازم به ذکر است کلیه تحلیلهای آماری و معادلات ساختاری به وسیله نرمافزار LISRELویرایش ۸٫۵ انجام شد. در ادامه مهمترین یافتههای پژوهش بر مبنای تحلیلهای انجامگرفته اشاره میشود.
یافتههای تحقیق
مهمترین یافتههای پژوهش به تفکیک در سه بخش تحلیلهای تک متغیره، تحلیلهای دو متغیره و تحلیلهای چند متغیره عبارتاند از:
یافتههای حاصل از تحلیلهای تک متغیره
تحلیلهای تک متغیره به طور مجزا هر یک از متغیرهای تحقیق را مورد بررسی قرار داده وضعیت کلی آن ها را از نظر شاخصهای پراکندگی بیان می کند.
یادگیری نحوه مدیریت شراکتهای راهبردی
در جامعه مورد بررسی، میزان یادگیری نحوه مدیریت شراکتهای راهبردی بالاتر از حد متوسط و در وضعیت مطلوبی قرار دارد. این بدین معناست که در جامعه مورد مطالعه، مدیران پروژهها در گذر زمان چگونگی مدیریت فرایند شکلگیری و حفظ روابط استراتژیک را میآموزند.
یادگیری نحوه همکاری باهم پیمانان استراتژیک
در جامعه مورد بررسی، میزان یادگیری نحوه همکاری باهم پیمانان استراتژیک بالاتر از حد متوسط و در وضعیت مطلوبی قرار دارد. در نتیجه میتوان گفت که در میان پروژههای مطالعه شده، مشارکتهای راهبردی فرایندی تکاملی بوده و ساختارها و رویههای همکاری دوجانبه باهر یک از همپیمانان استراتژیک به طور مرتب مورد بازبینی قرار میگیرد.
کسب دانش از هم پیمانان استراتژیک
در جامعه مورد بررسی، کسب دانش از هم پیمانان استراتژیک بالاتر از حد متوسط و در وضعیت مطلوبی قرار دارد؛ لذا در پروژههای مطالعه شده، دانش شرکای استراتژیک سازمان در حین اجرای پروژه به شکل مطلوب به مدیران و تیم اجرایی منتقل میگردد.
نوآوری در اجرای پروژه
در جامعه مورد بررسی، نوآوری در اجرای پروژه بالاتر از حد متوسط و در وضعیت مطلوبی قرار دارد. به این معنا که در پروژههای تحت مطالعه، شدت و میزان نوآوری و بهکارگیری ایدههای خلاقانه در فاز اجرایی پروژه، در سطح مطلوبی است.
عملکرد پروژه
- عملکرد بر اساس شاخص زمانبندی