صادقی فسایی و کریمی در پژوهشی به تحلیل جنسیتی بازنمایش ساخت خانواده در سریالهای تلویزیونی ایرانی سال 1383 پرداختهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهد خانوادههای تصویر شده در تلویزیون، خانوادهی هستهای با کمترین تعداد عضو است که صرفهجویی در هزینههای ساخت سریال از عوامل این امر ذکر شده است. همچنین با وجود این که اغلب خانوادهها به صورت تکهمسر نمایش داده میشوند اما در موارد زیادی به مردان دو زنه پرداخته میشود که در نهایت از اتهام خیانت و بیوفایی تبرئه میشود. در این سریالها خانواده موفق به گونهای نمایش داده میشود که پدری مهربان، دلسوز، راهنما، عادل و البته پولدار یا دارای موقعیت شغلی رده بالا، مدیریت خانواده را عهدهدار باشد. تمکن مالی به نوعی تأکید بر کلیشه نانآوری مرد در خانواده است که برای نشان دادن حالت مطلوب برخورداری از ثروت و امکانات زیاد به تصویر کشیده میشود. در عین حال تقسیم وظایف اعضای خانواده در سریالها بر اساس جنسیت است. زن نمایش داده شده متعلق به فضای اندرونی و وظیفهی اصلیش کدبانوگری است و اگر در حالتی غیر از این تصویر شوند در نهایت به این نتیجه میرسند که کدبانوگری نجاتبخش زندگی آنان است و تحصیلات، اشتغال و دارایی فراوان هیچیک سرمایه قابل اتکایی برای زنان نیست و زن تنها باید به خانه و خانوادهاش تکیه کند و با هنر کدبانوگری این تکیهگاه را برای همیشه حفظ کند. مرد خانواده تلویزیونی نیز متعلق به فضای بیرون از خانه است و تنها کار خوب و پر درآمد است که میتواند ابهت و اقتدار او را حفظ کند. این پژوهش نشان میدهد که خانوادههای نمایش داده شده در تلویزیون، خانوادههایی کاملاً سنتی هستند که پوستهای از تجدد و ظاهر امروزی دارند (صادقی و کریمی، 1385: 83- 109).
در نتیجهی این پژوهش گونهی مطلوب خانوادگی نمایش داده شده در سریالهای تلویزیونی بر نقشهای سنتی (مرد نانآور- زن خانهدار) تأکید دارد.
صادقی فسایی و کریمی در تبیین کلیشههای جنسیتی در سریالهای تلویزیون ایران در سال 1383 به این نتیجه رسیدهاند که این سریالها به بازتولید بخش زیادی از کلیشههای جنسیتی زنان و مردان پرداختهاند. آنها با استخراج و شناسایی کلیشههای شخصیتی سنتی در فرهنگ سنتی ایران به پنج کلیشه شخصیتی دست یافتهاند. کلیشههای به دست آمده زن را فریبکار، ناقصالعقل، بیوفا، منفعل و فرودست، و مرد را صادق، عاقل، وفادار، فعال و فرادست معرفی میکنند. نتایج این پژوهش نشان میدهد از میان این کلیشهها، چهار کلیشه در سریالهای تلویزیونی در حال بازتولید هستند. در این سریالها زنان دارای شخصیتهایی با خصوصیات فریبکاری و انفعال هستند؛ در موارد زیادی مرتکب اعمال و رفتارهای مبتنی بر ناقصالعقلی میشوند؛ و نسبت به مردان در موضع فرودست ظاهر میشوند. در مقابل خصوصیات شخصیتی مردان به صورت مردانی صادق، عاقل، فعال و فرادست زنان بروز و ظهور مییابد. بنابراین این مطالعه به این نتیجه میرسد که تلویزیون ایران و بهویژه سریالهای تلویزیونی، که به دلیل جذابیت بیشتر پرمخاطبترین برنامههای سیما هستند، در حال بازتولید کلیشههایی هستند که در فرهنگ سنتی ایران وجود داشتهاند (صادقی و کریمی، 1384: 59- 89). بنا بر این پژوهش با توجه به تأکید بر بازتولید کلیشههای جنسیتی مبتنی بر فرهنگ ایرانی در سریالهای تلویزیون، میتوان به طور غیر مستقیم و ضمنی بازتولید نوع خانوادهی سنتی با تفکیک نقشهای جنسیتی را نتیجه گرفت.
نوین و جهاندیده در مطالعه سیمای زن در مجموعههای تلویزیون داخلی به تحلیل محتوای چهار سریال تلویزونی سال 1381 پرداختهاند. این پژوهش نشان می دهد در این سریالهای تلویزیونی، زنان بیشتر در محدوده سنی 20 تا 39 سال به نمایش درآمدهاند و نقش آنها به صورت نقشهای ترکیبی همسر/ مادر و زن شاغل نشان داده شده است. همچنین نوع ارتباطات تصویر شده برای زنان در این سریالها اغلب ارتباط عاطفی و خانوادگی بوده است. بنا بر نظر این پژوهشگران دستاندرکاران سریالهای تلویزیونی تلاش میکنند تا تصویری منطقی و عقلانی از زنان نمایش دهند. با این حال در تعاملات بین همسران، همراهی و مشارکت بسیار کمی نشان داده میشود (نوین و جهاندیده، 83). بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که در سریالهای مد نظر این پژوهش بر نقش مضاعف زنان در سریالها و روابط صمیمی اما بدون مشارکت بین زوجین تأکید شده است.
راودراد در تحلیل تغییرات نقش زن در جامعه و تلویزیون به مقایسه نقش زن در سریالهای ایرانی در سالهای 1374 و 1378 پرداخته است. نتایج این تحلیل نشان میدهد که نقش زن در سریالهای تلویزیونی ایرانی در طول دوره مورد مطالعه تغییر کرده است که این تغییر ناشی از تغییر در وضعیت نقش زنان و همچنین تغییر در نظر فرهنگسازان جامعه نسبت به زنان بوده است که باعث شده تصویر زن در طول این دوره کاملاً متفاوت باشد. تصویر زن در سریالهای سال 1374، تصویری کاملاً سنتی بوده و مهمترین نقش زن، نقش خانوادگی او به عنوان مادر و یا همسر بوده است. اما این تصویر در سریالهای سال 1378 بسیار متفاوت است. به طوری که حدود 60 درصد از زنان نقش اول تصویر شده، شاغل، تحصیلکرده و دارای فعالیت اجتماعی بیرون از منزل هستند. با این حال زنان شاغل و تحصیلکرده سریالها بیشتر از نقشهای شغلی و تحصیلی، در نقشهای خانوادگی و در محیط خانه تصویر شدهاند. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که با وجود این که در این دوره تلویزیون زنان را به تحصیل و اشتغال تشویق میکند، اما این امور را تا جایی که مخل و مانعی برای ایفای نقشهای سنتی و خانوادگی آنان نباشد مجاز و مورد قبول میداند. در صورت تعارض میان نقشهای خانوادگی سنتی و اشتغال و تحصیل، نگاه سنتی غالب است و زن برای آرامش و دوام خانواده به
سایت های دیگر :