بهنظر میرسد فطری، جهانشمول و رایگان بودن از اصول و مبانی عدالت جنسیتی در حق افراد بر آموزش و پرورش است.
بهنظر میرسد معیارها و مبانی حقوقی عدالت جنسیتی در منابع فقه اسلامی، حقوق موضوعه و اسناد بینالمللی حقوق بشر همخوانی کامل ندارد.
اهداف تحقیق:
در رساله تحقیقی حاضر سعی شده است که با مطالعه و بررسی معیارها و شاخصهای عدالت جنسیتی در امرآموزش و پرورش درفقه اسلامی و نظام بینالمللی حقوق بشر بهرغم گریزناپذیر بودن آموزش برای برخورداری انسانها از سایر حقوق بشر، محتوای این حق تبیین و بررسی گردد. یکی از انگیزههای مهم این تحقیق،اعتقاد به این امر است که با حرکت منطقی و مداوم در راستای شناساندن و تقویت زمینههای فرهنگی عدالت جنسیتی و آموزش و پرورش افراد میتوان به اهداف ترسیم شده در جهت عدالت جنسیتی دست یافت تا بتوان در سطح ملی و بینالمللی به تفاهم نسبی بیشتر در خصوص این حق بنیادین بشری رسید.همچنین با بررسی قوانین موضوعه ایران جنسیتپذیری یا عدم جنسیتپذیری دورههای آموزشی مورد کنکاش قرار گرفته است.
– هدف اصلی: تبیین اصول و مبانی عدالت جنسیتی در آموزش و پرورش از دیدگاه حقوق موضوعه، فقه اسلامی و کنوانسیونهای بینالمللی.
– هدف فرعی: شناسایی معیارهای تحقق تفاهم نسبی بیشتر بینالمللی در خصوص عدالت جنسیتی در امر آموزش و پرورش
اهمیت و ضرورت تحقیق:
علیرغم پیشرفتهای چشمگیر در عرصه علم و فنآوری باید اذعان نمود که هنوزشاهد عجز و درماندگی بشر در نگاه عادلانه و نوع دوستانه و رعایت حقوق بشر در روابط فردی انسانها، برداشتهای مذهبی و یا در ارتباط با دولتها هستیم، درست است که در دهههای اخیر اقدامات مهمی در راستای نیل به اهداف حقوق بشر و رفع تبعیضهای جنسیتی خصوصاً در زمینه آموزش وپرورش صورت گرفته، ولی هنوز زنها سهم بیشتری از رنجها و ظلمها و محرومیتها را دارند.
آیا آنان قربانی باورهای فرهنگی و مذهبی هستند که زن را به دلیل زن بودن جنس دوم میشمارد و او را موجودی با کارکردهای خاص جنسیتی میبیند؟ پژوهشهای متعدد درباره حقوق زنان حاکی از آن است که تفاوت بین آنچه در اسناد و قوانین و احادیث و روایات وجود دارد و آنچه اجرا میشود، به دلایل مختلف زیاد است که بخش اعظم این دلایل فرهنگی و تاریخی است. بر اساس تحقیقات انجام گرفته، مشاهده میشود که یک ساختار فرهنگی خود برآیندی از ساختارهای تاریخی و فرهنگی دیگر میباشد که مردم و جامعه را بهجای آنکه برآشوبد، وادار به پذیرش اشکال مختلف تبعیض میکند که پذیرش تبعیض جنسیتی در موضوع آموزش و پروش یکی از این فرآیندهااست.
چرا که توجیهاین نظامهای نابرابر فقط در کتابها و لابهلای سخنان متفکران مدافع نظم موجود اتفاق نمیافتد، بلکه در باورهای دینی گرچه عادلانه در ضرب المثلها، نحوه تربیت کودکان، رفتارهای روزمره و خلاصه از هزاران طرق مختلف تصویری، کلامی و غیر کلامی انتقال یافته و تبدیل به باور میشود. بهطوری که زنان خود نمیفهمند که حامل آن هستند و ناخواسته این توجیهات را به کار میبرند. (عظیمی نژادان، 1389)
یکی از دلایل و انگیزههای مهم این پژوهش، اعتقاد به این امر است که با حرکت منطقی و مداوم در راستای شناساندن و تقویت زمینههای فرهنگی عدالت جنسیتی در امر آموزش و پرورش، خصوصاًآموزش افراد در این زمینه میتوان به اهداف ترسیم شده در جهت عدالت جنسیتی رسید.
چرا که توجه نکردن به حقوق زنان که نیمی از جامعه را تشکیل میدهند و در شکلگیری نیمی دیگر جامعه سهم بهسزا و موثری دارند، منجر به عدم تعادل جامعه، کندی آهنگ رشد و توسعه و عدم دستیابی به جامعه ایدهآل میگردد.
پژوهش در موضوع عدالت جنسیتی در آموزش و پرورش بدین لحاظ از اهمیت ویژه برخوردار است که مسأله تبعیض به هر علتی بهویژه در امر آموزش و تربیت، موجب تحتالشعاع قرار گرفتن تمامی حقوق انسانی افراد میگردد و باعث میشود زن از تمامی حقوق خویش محروم گردد.
7.روش تحقیق
با توجه به اینکه منابع این تحقیق کتابخانهای میباشد، بدین صورت که با مطالعه کتب و مقالاتی که درباره تساوی و تفاوتهای جنسیتی در باب آموزش و پرورش و نیز کتب حدیثی، فقهی و حقوقی که در زمینه آموزش و پرورش نوشته شده، پرداخته و به گردآوری آیات و روایات که علمآموزی زن و مرد را بیان میکند پرداخته شده و با روش انجام تحقیق توصیفی، اسنادی با تحلیل محتوا میباشد.
سایت های دیگر :